تفسیر آیه 27 سوره نحل

خداوند در آیه 27  سوره نحل می‌فرماید:

 

«ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُخْزيهِمْ وَ يَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذينَ كُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فيهِمْ قالَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَى الْكافِرينَ»

 

«(به علاوه) خداوند در روز قيامت آنان را خوار و رسوا خواهد ساخت و مى‌گويد: شريكان من كه درباره آنها (با پيامبر و مؤمنان) ستيزه و مخالفت مى‌كرديد، كجا هستند؟ (در اين هنگام) دانشمندان گويند: همانا امروز، ذلت و رسوايى بر كافران است.»

 

تکبر و انحراف؛ بیماری خاموش و عذاب الهی

 

در آیات پیشین، خداوند متعال از متکبرانی سخن می‌گوید که با ابراز عقاید نادرست خود، نه‌تنها گمراه شدند، بلکه باعث گمراهی دیگران نیز شدند. این گروه با نشر افکار باطل، زمینۀ عذاب الهی را در دنیا برای خود و دیگران فراهم می‌کنند و در آخرت نیز به رسوایی و خواری گرفتار خواهند شد.

بیماری‌های روحی و اعتقادیِ خاموش و تدریجی، بسیار خطرناک‌تر از بیماری‌های آشکارند. همان‌طور که در بیماری جسمی، اگر علائم به‌آرامی و بدون هشدار پیشروی کنند، ممکن است زمانی متوجه شویم که درمان سخت یا غیرممکن شده است، گمراهی فکری و تکبر نیز چنین است. وقتی انحراف عقیدتی به‌تدریج و بدون مقاومت در فرد نفوذ کند، خطر آن بسیار عمیق‌تر از انحرافی است که سریعاً خود را نشان می‌دهد و فرد را به‌توبه و بازگشت وا می‌دارد.

تکبر و نشر عقاید باطل، نه‌تنها عذاب دنیوی را در پی دارد، بلکه در آخرت نیز به ذلت و خواری می‌انجامد. بنابراین، باید هوشیار بود و پیش از آنکه این بیماری روحی، جان و دل را فراگیرد، به‌درمان آن پرداخت.

 

اعتقادات، پایۀ استوار ایمان

 

در تاریخ اسلام نمونه‌های هشدار دهنده‌ای وجود دارد از کسانی که در ظاهر همراه پیامبر اکرم بودند؛ اما انحراف اعتقادی آنان پنهان مانده بود تا پس از رحلت ایشان، حقیقتِ کژاندیشی‌شان آشکار شد و به ارتداد کشیده شدند. این نشان می‌دهد که ایمانِ سطحی و بدون پایه‌های عمیق اعتقادی، در مواجهه با آزمایش‌های سخت، دوام نمی‌آورد.

 

اهمیت تکرار روزانۀ اعتقادات

 

  1. محافظت از ایمان در برابر انحراف:

همان‌طور که جسم نیاز به مراقبت روزانه دارد، اعتقادات نیز باید پیوسته تقویت شوند تا از گزند شبهات و انحرافات در امان بمانند. ذکر روزانۀ «اشهد أن لا إله إلا الله» (توحید)، «اشهد أن محمداً رسول الله» (نبوت) و ولایت امیرالمؤمنین  (امامت)، مانند یک سیستم هشدارِ معنوی عمل می‌کند تا فرد از سلامت باورهای خود مطمئن شود.

 

     2- اخلاق، بدون اعتقادِ محکم، پایدار نیست:

برخی تصور می‌کنند تمرکز بر فضایل اخلاقی مانند شکر، صبر و قناعت کافی است؛ اما حقیقت این است که اعتقادات مانند پایۀ انگشتر است؛ اگر پایه سالم باشد هر نگینی به‌راحتی روی آن نصب می‌شود؛ اما اگر پایه درست نباشد نگین رها می‌شود.

 

      3- ریشۀ همۀ ارزش‌ها، اعتقاد است:

اگر کسی حقیقتاً معتقد باشد که خداوند ناظر اعمال اوست، به‌طور طبیعی در مسیر اخلاق و تقوا گام برمی‌دارد؛ اما اگر اعتقادات سست باشد، حتی اگر فردی در ظاهر خوش‌اخلاق به نظر برسد، در مواجهه با آزمون‌های زندگی ممکن است از مسیر منحرف شود.

 

اولویت با تقویت پایه‌هاست

 

همان‌طور که ساختمانی با پایه‌های سست، حتی با زیباترین نما فرو می‌ریزد، ایمانِ بدون باورهای عمیق نیز در برابر طوفان‌های فکری و اجتماعی مقاومت نخواهد داشت. بنابراین، تکرار و تدبر در اعتقاداتِ اصیل، مهم‌تر از تمرینِ صِرفِ اخلاقیات است، زیرا اخلاقِ پایدار، تنها بر اساس ایمانِ استوار رشد می‌کند.

اعتقادِ درست، مانند ریشۀ درخت است؛ اگر محکم باشد، شاخه‌های اخلاق و عمل، سبز و پربار خواهند شد.

 

ثمرۀ نزاع با موحدان؛ خوارشدگی در قیامت

 

در بخش پیشین گفته شد که تنها قیامت ظرف مناسبی برای نمایش خواری و بی‌حرمتی کسانی است که عمر خود را در پیروی از عقاید نادرست سپری کردند؛ کسانی که پیوسته با موحدان و یکتاپرستان در نزاع و مقابله بودند.

تعبیر «تُشَاقُّون» به‌معنای «تحاربون»؛ یعنی «نزاع و مقابله‌کردن» است. واژۀ «شقّ» به‌معنای جدا شدن و ایجاد فاصله است، و در اینجا به‌معنای دشمنی و مقابله‌جویی با جبهۀ توحید به کار رفته است.

خدای سبحان می‌فرماید: شما، ای مشرکان، در دنیا همواره با موحدان درگیر بودید، با آنان موضع‌گیری می‌کردید، فتنه‌ می‌انگیختید و راه حق را با عقاید باطل خود سد می‌کردید. اکنون، در این عرصۀ قیامت، ثمرۀ آن نزاع‌ها چیست؟ آنچه به‌عنوان «شریک» برای خدا قرار داده بودید؛ از مال، مقام، قدرت، فرزند، مدرک و موقعیت اجتماعی، اکنون کجا هستند؟ آیا می‌توانند کوچک‌ترین خدمتی به شما بکنند؟ آیا توان نجات شما از آتش دوزخ را دارند؟

خدای متعال با بیانی کوبنده و افشاگرانه می‌فرماید: کجایند آن شرکایی که برای من قرار دادید؟! بیایند و شما را نجات دهند؛ اما حقیقت روشن است: آنان نه تنها توان نجات ندارند؛ بلکه خود نیز ابزاری برای سقوط بیشتر شما بوده‌اند.

 

شهادت اهل علم بر ذلت کفار در قیامت

 

در صحنۀ پرهیبت قیامت، هنگامی‌که خدای سبحان مشرکان را مخاطب قرار می‌دهد و از آنان می‌پرسد: «کجایند شرکایی که برای من قرار دادید؟» مشرکان، پاسخی برای این پرسش کوبنده ندارند. در برابر حقیقتی که پرده از آن کنار رفته است، بهت‌زده و خاموش‌اند. در این لحظه، صاحبان دانش وارد صحنه می‌شوند و با نگاه تحقیرآمیز و از سر تأسف، به مشرکان می‌گویند:

«اَلیَومَ الخِزیُ وَ السُّوءَ عَلَى الکافِرینَ»

«امروز روز ذلت و خواری شماست و کفار بد سرنوشتی دارند.»

عبارت «عَلَی» در این آیه، به‌معنای استعلاء و غلبه است؛ یعنی بدی و ذلت همچون بار سنگینی بر آنان سوار و بر وجودشان مسلط شده است.

 

هویت اهل علم

 

مفسران دربارۀ هویت «اهل علم» نظرات مختلفی ارائه داده‌اند. برخی از آنان معتقدند که مقصود از «أُوتُوا العِلم»، انبیا، علما، شهدا و فرشتگان هستند؛ گروه‌هایی که در جایگاه شهادت ایستاده‌اند و گواهی می‌دهند که این ذلت، نتیجۀ همان عقاید باطل و رفتارهای مغرورانۀ دنیاست.

بدین‌گونه، خدای سبحان در عرصۀ قیامت، با استنطاق و شهادت، حقیقتِ گمراهیِ مشرکان را بر همگان روشن می‌سازد و اهل علم نیز، این حقیقت را با صراحت و قاطعیت اعلام می‌کنند.

 

فایده اعلام بیچارگی مشرکین توسط صاحبان علم در قیامت چیست؟

 

در صحنۀ محشر، هنگامی که مشرکان در برابر سؤال خداوند درباره شرکای دروغینشان پاسخی ندارند، این صاحبان علم هستند که وارد صحنه می‌شوند و با صدای بلند اعلام می‌کنند:

«إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَى الْكافِرينَ»

«امروز، خواری و بدبختی مخصوص کافران است.»

اما فایده و فلسفۀ این اعلام توسط اهل علم چیست؟

مفسرین چند پاسخ مهم و تأمل‌برانگیز به این پرسش داده‌اند:

 

  1. تبیین مرز توحید و کفر:

اهل علم با این اعلان، یک حقیقت مهم را یادآور می‌شوند: ذلت و خواری، سرنوشتِ کفر است، نه توحید. یعنی اگر کسی موحّد باشد، در دنیا و آخرت از خواری در امان است. این همان سخنی است که اهل علم در دنیا نیز بارها گفته‌اند، و اکنون در قیامت، که ادامۀ حیات دنیاست، آن را با قاطعیت و آشکارا تکرار می‌کنند.

 

    2- بیان شکر در لباس قضاوت:

این جمله از اهل علم، تنها اعلام یک واقعیت نیست، بلکه بیانِ شکر و سپاس پنهان نیز هست. چنان‌که مؤمن در دنیا وقتی گمراهان و فاسقان را می‌بیند، شکر خدا را به جا می‌آورد که او را از وادی گمراهی دور نگاه داشته است. اهل علم در قیامت نیز همین معنا را ابراز می‌کنند: «بدبختی امروز، مخصوص کافران است.» یعنی: خدایا! شکر که ما را در مسیر توحید نگاه داشتی.

 

     3- خوارساختن کافران به دست اولیاء:

اگر خدای سبحان بخواهد بنده‌ای را به خوارترین شکل ممکن مجازات کند، او را نه به‌دست دشمنان، بلکه به‌دست خوبان، پاکان و صاحبان علم سرزنش و رسوا می‌سازد. یعنی ذلت مشرکین در قیامت، تنها به آتش نیست، بلکه به‌زبان اهل علم هم تأیید و اعلام می‌شود. و این نوعی مجازات معنوی و عمیق‌تر است؛ چرا که از سوی کسانی صورت می‌گیرد که در دنیا، معیار حق و باطل بوده‌اند.

 

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب

مطالب مرتبط