تفسیر آیه 29 سوره مریم

در آیه 29 سوره مبارکه مریم آمده است:

 

«فَأَشارَتْ إِلَيْهِ قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا»

«پس مريم به سوى او (عيسى) اشاره كرد. گفتند: چگونه با كسى كه در گهوراه (و) كودك است سخن بگوييم؟»

 

«فَأَشارَتْ»: حضرت مریم مأموریت خود را که سخن نگفتن با مردم بود انجام داد. شاید این روش برخورد حضرت مریم با مردم به نوعی تحقیر برای آنان محسوب می‌شد؛ چون این امر شگفت‌آور دیگری بود که هرگز با آن مواجه نشده بودند؛ بدین جهت دومین اعتراض با ادبیات دیگری ظاهر شد. البته مردم آن جامعه با دو پدیدۀ جدید مواجه شده بودند که هرگز قدرت تجزیه و تحلیل این قضیه را نداشتند و برای آنان بسیار تعجب‌آور بود.

بعضی از مفسران معتقدند: مریم گرچه ظاهراً به حضرت عیسی اشاره کرد؛ اما در باطن به خدایی اشاره کرد که به او این فرزند را عطا کرده بود؛ چون عقول مادی ابداً قدرت ادراک ماورای ماده را ندارد؛ به همین جهت این امور برای آنان عجیب بود؛ گرچه ظاهراً همگی خداپرست بودند و در زمان حضرت زکریا زندگی می‌کردند؛ اما خدایی را می پرستیدند که همۀ امور را مسبب به اسباب خاص قرار داده است و باور ندارند که خداوند قادر است بدون در نظر گرفتن اسباب خاص، معرِّف خود باشد.

از نگاهی دیگر حضرت مریم مأمور بود که به حضرت عیسی اشاره کند؛ چون مردم ذره‌ای تردید در گفتار این کودکِ در آغوش مادر نداشتند.

 

 رفع شک و تردید با اقامۀ حجت

 

 این آیه به ما آموزش می‌دهد که باید برای رفع ابهام و تردید حجتی اقامه شود تا به سرعت، تردید افراد مرتفع شود و به یقین برسند.

مفسری گوید: توجه به خداوند سبحان در حین اضطرار، گشایش خاصی را در زندگی ایجاد می‌کند و از حقیقت پرده بر می‌دارد. حضرت مریم در شدت اضطرار قلباً متوجه به حق می‌شود و خداوند سبحان دفاع لازم را از او می‌کند و آبروی خاصی را به او عطا می‌کند که عزت او به مراتب از قبل بیشتر می‌شود.

 

ارتباط چشم حقیقت بین و باطن امور

 

در نگاه دیگر، عموم مردم چشم حقیقت‌بین ندارند و صرفاً ظواهر را مشاهده می‌کنند و اینکه عیسی در آغوش حضرت مریم «کلمة‌الله»،«روح‌الله» و «نبی‌الله» باشد را هرگز باور نداشتند؛ زیرا وقتی با چشم مادی به امور توجه شود، فرد هرگز باور نمی‌کند که حقایق عجیبی در پشت پردۀ ظواهر کوچک و ناچیز، وجود دارد.

بعضی از مفسرین معتقدند: در درون وجود انسان نیز عیسی و مریمی وجود دارد. مریم، قلب انسان است که عابده است و از بندگی حق لذت می‌برد و عیسی روحی است که از قلب متولد می‌شود و به اذن حق در این عالم تصرف عجیبی می‌کند. حضرت مریم به عنوان وجودی معرفی می‌شود که ذره‌ای از مأموریت خود سرپیچی نکرد.

 

 دفاع خداوند از انسان

 

شاید به جهت این میزان تسلیم و امتثال امر مولاست که جایگاه مادر حضرت عیسی را نصیب مریم کرده است؛ حضرت مریم حتی نگفت: «من چیزی نمی‌گویم از خودش بپرسید.» بلکه فقط به کودک اشاره کرد. طبق آیه ۳۸ سوره حج «اِنَّ اللَّه یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنوا» انسان به وضوح می‌یابد که اگر از خود دفاع نکند، خداوند سبحان از او دفاع لازم را می‌کند؛ اما اگر انسان خود در صدد دفاع برآید، به خود واگذار می‌شود و خداوند دفاع از او را به عهده نمی‌گیرد.

 

 سکوت، راه مقابله با اتهامات

 

در نگاه دیگر، آنچه شایستۀ توجه است آنکه در هنگام مواجهه با اتهامات، سکوت بهترین ابزار دفاعی است؛

به عبارتی دیگر فردی که در مظان اتهام است، باید بهترین راه مقابله را در سکوت بداند نه اینکه انرژی خود را در راه دفع آن اتهام بکار گیرد؛ البته در این روش اخلاقی فرد از سعۀ صدر نیز بهره‌مند می‌شود و امداد و حمایت الهی او را فرا می‌گیرد.

متدینین جامعه، خیلی از مفاسد را ترک می‌کنند؛ اما تهمت‌زدن برای آنان امر سختی به شمار نمی‌رود، همانطور که قوم حضرت مریم به راحتی به ایشان  تهمت زدند و دفاعی هم صورت نگرفت؛ و مردم صرفا تماشاگر بودند.

 

 

تاریخ جلسه؛ ۱۳۹۹.۱۰.۲۷ – جلسه چهاردهم

این جلسه ادامه دارد…

«برگفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *