در آیه 46 سوره مبارکه انفال آمده است:
«وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»
«و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است!»
با توجه به آیه سابق اگر ما در مسیر درست حركت كنيم به فلاح میرسیم. عرب وقتی کشاورز بذر را در خاک دفن ميكند و بذر خاک را کنار میزند و سبز میشود به آن افلح میگوید. قرآن میگوید: در وجود مومنين قوانينی اعمال كردهايم كه موفقیتشان قطعی و حتمی است. یعنی در وجود آنان بذرهایی از خوبی و نیکی کاشتهایم که اگر خودشان موانع بارور شدن را مرتفع سازند به یقین به بار مینشیند.
«وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَ رَسُولَهُ»
اطاعت عاشقانه
اطاعت عاشقانه از کلمه «أَطِيعُوا» استنباط میشود، اطاعت از ماده طوع به معنای رغبت در انجام کار است.
انسان باید عاشقانه بندگی كند چه برای اجرای اوامر حق و چه برای اجرای اوامر رسول الله.
اگر سوال شود مگر اوامر پیامبر صلیاللهعلیهوآله جدای از اوامر الهی است؟
در پاسخ گفته میشود توصیه پیامبر صلیاللهعلیهوآله همان توصیه خداست زیرا هرآنچه گفته شده وحيی است كه بر قلب مبارک پیامبر صلیاللهعلیهوآله نازل شده است.
خدا در آیه سابق بنده را با منادای «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ» مورد خطاب قرار داده و بنده حضور عاشقانه در محضر حق را ادراک كرده و در حقيقت عاشق خدا گشته چون رابطه میان عبد و معبود باید عاشقانه باشد. اجرای بندگی بدون عشق، بندگی نیست، عاشقی آن است که انسان را از خاکدان عالم ماده و تنگنای نفسانیّات خارج کند.
چه چیزی مانع از اطاعت میشود؟
قرآن میگوید: مؤمنین! مطیع خدا و رسولش باشید؛ شما در بسیاری از صحنههای تکلیف آراء و سلیقههای خود را به میدان میآورید و سلایق شما مانع از اطاعت خدا و رسول میشود. این کتاب باید برای اجرای امر عاشقانه باشد نه از روی اجبار.
مفسری میگويد: با سلیقههای شخصی خود وارد ميدان جنگ نشوید؛ تاکتیکهای جنگ را به خدا و رسول بسپارید. قرآن میگوید: فرماندهی پیامبر صلیاللهعلیهوآله را نادیده نگیرید و قدمی بدون اذن ایشان برندارید. این امر فقط شامل وضعیت جنگ نمیشود؛ بلکه باید در هر حالی فرماندهی وجود انسان به پیامبر سپرده شود.
آسان شدن امور
بعضی از مفسرین میگویند: «أَطِیعُواْ اللّهَ» یعنی وجودتان را برای خدا خرج کنید و «اطیعوا الرسول» یعنی عملتان را زیر نظر پیامبر صلیاللهعلیهوآله انجام دهید. اگر بنده به این دو نوع اطاعت دست یابد یعنی همه داراییهایش را در راه خدا خرج نماید البته زیر نظر پیامبر صلیاللهعلیهوآله، وجودش وجودی حقانی شده و و اجرای عملش بر طبق شرع صورت میگیرد. در چنین وضعیتی انجام هر امری برایش آسان میشود؛ امر جهاد با همه سختی که دارد برای رزمندهای كه در خدمت خدا و رسول باشد با سهولت صورت میگیرد.
عظیم بودن فرمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله
مفسری میگوید: «أَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ» دلالت بر تعظیم پیامبر صلیاللهعلیهوآله است؛ زیرا فرمان پیامبر در طول فرمان خداوند قرار داده شده است پس فرمان پیامبر عظیم است چون جلوه فرمان خداوند است و عظمت فرمان پیامبر نمایشگر عظمت خود پیامبر است.
لازمه حرکتهای عاشقانه به سوی معبود
اگر پيامبر در جنگ میگوید فکرتان را از تعلّقات زندگی مادی رها کنید؛ به جهت وصال الیالله است، زیرا حرکتهای عاشقانه به سوی معبود هیچ سنخیّتی با تعلّقات مادی ندارد. پیامبر به سپاهیان فرمان میدهد در وصال به معشوق از زن و بچه هم چشم بپوشید، زیرا هریک از این تعلقات شما را گرفتار عالم ماده میکند پس حال که وارد میدان جهاد شدهاید فقط بايد برای خدا قدم برداريد. چنين تسليمی سازنده است.
«وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ»
فشل به معنی سستی است.
ریح در اصل به معنی باد است.
نزاع چیست؟
کشمکشهای درونی هرگاه برای رسیدن به دنیا باشند نزاع است و اگر برای رسیدن به مولا باشد جهاد.
نزاع از ماده نزع به معنای کنده شدن از انسانیّت است. در نزاع انسان از جایگاه انسانیّتش کنده میشود و جنبه حیوانی او بروز میکند به همین جهت اسلحه در نزاع گاهی چنگ و دندان است و گاهی نیش و کنایههای زبانی.
علت نزاع و درگیری
همیشه نزاع و دعوا بر سر تعلّقات دنیاست. انسان در جهاد، برای از میان بردن باطل تلاش میکند تا حق را جایگزین باطل کند؛ اما در نزاع و دعوا دو باطل با هم میجنگند، دو منِ نفسانی با یکدیگر درگیر میشوند.
نزاع اثبات منیّت میکند در حالی که در بندگی باید اثبات هویّت حق شود نه منیّت من، پس هرگاه منیّت وارد میدان شود دعوا میشود و هرچه خالصتر بندگی کنیم؛ مَنِ ما کمرنگتر میشود.
قرآن میگوید: «لاَ تَنَازَعُواْ» مؤمنین با یکدیگر درگیر نشوید. و نزاع نكنيد، یکی از مفسرین در همین رابطه میگوید: در جنگ بدر مسلمین بر سر غنیمتهای جنگی با یکدیگر دعوا میکردند چون کاروان تجاری بود و غنیمتهایش فراوان، آنها سر غنیمتها به جان یکدیگر افتادند پس نزاع بر سر مسائل مادی است؛ نمیشود گفت من با فلانی بر سر مسائل معنوی نزاع کردم .
اولين فساد با اختلاف و درگيری ميان مؤمنین آغاز میشود. البته این درگیری زمانی است که رسول از زندگی کنار گذاشته شود و هرکس منیّت خود را به میدان آورده و جهت فلش قلوب متفاوت گردد؛ اما اگر فلش قلوب مؤمنین به طرف حق باشد و همراه با شریعت باشند دعوا و نزاعی در کار نیست.
شریعت اعتباری است و وقتی طبق سلیقه شخصی با هم برخورد کنیم دعوا میشود.
نتیجه نزاع و درگیری
قرآن برای هیچیک از توصیههای قبلی دلیلی ذکر نکرده؛ اما برای «لاَ تَنَازَعُواْ» «دعوا نکنید» دلیل بیان میکند.
قرآن میگوید: با یکدیگر درگیر نشوید و نزاع نکنید چون فوراً سست میشوید و قدرتتان از بین میرود. «تَذْهَبَ رِيحُكُمْ»
نزاع فوراً اثر میگذارد و فرد را از چشم دیگران میاندازد و او را ناتوان میسازد.
اگر ما با هم درگیر شویم برای یکدیگر دعا نمیکنیم و زمانی که دعا نکنیم توانی که قرار بود از طریق دعا به ما برسد از ما دور میشود.
یکی از مفسرین میگوید: ریح کنایه از ابهت است، البته ابهت و عظمتی که به چشم دیگران میآید، حال با درگیری، حشمت و قدرتی که خدا به مؤمن عطا کرده از میان میرود و اعتبار لازم را از دست میدهند. «تَذْهَبَ رِيحُكُمْ».
مفسری میگويد: مؤمنین قوّت و توان دارند اما نزاع قوّت آنها را میکاهد و آنها را سست و ناتوان میکند. اگر زندگی خود را تحلیل کنیم خواهیم دید؛ زمان کمتوانی و ناتوانایی ما زمانی است که درگیر منیّتهایمان میشويم.
مفسر ديگری میگوید: (ریح آن نسیمی است که به زندگی شما وزیده میشود و برای شما امداد الهی میآورد، حال اگر ما در زندگی داخلی درگیری داشته باشیم امدادهای الهی از زندگیمان برداشته میشود) و نسیمِ امدادِ الهی به زندگیمان نمیوزد.
یکی از مفسرین میگوید: در نزاع بدنها از هم جدا میشوند و جدا شدن بدن به جدا شدن قلوب منجر میشود. اول جسم افراد پشت به هم میکنند و بعد دلها از هم دور میشود.
در نزاع و درگیریهای اشخاص وارد نشویم؛ چون ضررش به خودمان میرسد.
تاریخ جلسه: 93/3/26- جلسه 29
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»