خداوند در آیه ۴۶ سوره مریم میفرماید:
«قالَ أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِی يا إِبْراهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَ اهْجُرْنِی مَلِيًّا»
«گفت: اى ابراهيم! آيا از خدايان من بيزارى؟ اگر از (اين روش) دست برندارى قطعاً تو را سنگسار خواهم كرد و (اكنون) براى مدّتى طولانى از من دور شو.»
اعراض عموی ابراهیم از ابراهیم
«رَغِبَ عَن» بهمعنای اعراض است. حضرت ابراهیم گفتار عموی خود را میشنود که متعجبانه در مقابل اِعراض ابراهیم موضعی بسیار خشن اتخاذ میکند و هرگز طاقت مشاهدۀ ابراهیم را ندارد. در واقع گویا عموی حضرت تصور اعراض ابراهیم از معبود خود را ندارد و زمانی که با این واقعیت مواجه میشود، از نگاه او ابراهیم امر غیر موجهی انجام داده است.
ثبات اهل حق
«راغِبٌ» بهصورت اسم فاعل ذکر شده است که ارادۀ حال و آینده از آن میشود؛ یعنی انسان موحد در نگاه مشرکین دارای شخصیت ثابتی است که گذر زمان در اعتقادات او اثر سوئئ نمیگذارد؛ به همین جهت آزر احتمال تغییر در حضرت ابراهیم را نمیدهد و بر همین اساس چنین برخورد تندی با او انجام داد. اهل شرک به این حقیقت واقف میشوند که اگر فردی از بادۀ توحید مست شود؛ هرگز هیچ امری را بر توحید ترجیح نمیدهد و از موحد بودن جدا نمیشود. اگر آزر احتمال جدایی حضرت ابراهیم را میداد، قطعاً او را تطمیع و تشویق میکرد تا به معبود او گرایش پیدا کند؛ اما تهدید آزر از این امر حکایت میکند که موحدین، لذت توحید را با هیچ لذتی معاوضه نمیکنند.
« عَنْ آلِهَتِی يا إِبْراهِيمُ»
ذکر «يا إِبْراهِيمُ» در گفتار عموی حضرت ابراهیم دلیل بر عطوفت نداشتن اوست. از گفتار او هیچ رحمت و محبتی استشمام نمیشود؛ بدین جهت در مقابل حضرت ابراهیم که تمام جملات و گفتارش بسیار مؤدبانه بود او با استفهام انکاری ابراهیم را توبیخ میکند.
رابطۀ تبعیت از نفس و بیمِهری
در گفتار عموی ابراهیم نام «إِبْراهِيمُ» پس از «آلِهَتِی» ذکر شده است، این امر نشان میدهد که وی تا چه اندازه برای خدایان خود ارزش قائل بوده است! به عبارتی دیگر آنقدری که به معبود خود توجه دارد به برادرزادۀ خود توجه ندارد؛ زیرا مشرکین در عرصۀ نفسانیات خود میچرخند، نفس آنان در قالب معبودی ظهور پیدا کرده است که اعراض از آن معبود برای آنان بسیار سخت است. این جمله گفتار تهدیدآمیزی است که از لسان یک بتپرست مشاهده میشود، او گمان میکند که از طریق تهدید میتواند ابراهیم موحد را مشرک کند.
«لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ »
پیشنهاد اعراض از توحید
در واقع آزر با این عبارت تلویحاً به حضرت ابراهیم پیشنهاد اِعراض از توحید را میدهد؛ اما به این مسئله واقف است که پیشنهاد او هیچگاه پذیرفته نمیشود؛ بدین جهت بیدرنگ کلمۀ «لَأَرْجُمَنَّکَ» را ذکر میکند. «رجم» بدترین نوع مرگ است؛ چون مرگ تدریجی است. آزر در تهدید ابتدا از سختترین گزینۀ مرگ سخن میگوید.
«لَأَرْجُمَنَّكَ وَ اهْجُرْنِی مَلِيًّا»
عموی حضرت ابراهیم، نماد تفکر غیرالهی
این دو جمله به این مطلب اشاره دارد که عموی حضرت ابراهیم بهعلت بتپرستی هرگز طاقت مواجهه با انسان موحد را ندارد. در نگاه دیگر: شاید گفتار عموی حضرت ابراهیم بهعنوان یک بتپرست نمایانگر سطح تفکر یک انسان غیرالهی است که اولاً: هیچ گونه منطقی ندارد؛ ثانیا: از تازیانۀ قدرت برای اعلام خواستههای خود استفاده میکند و از عاطفه و محبت بیبهره است؛ چون نسبت به برادرزادۀ خود که سالیان سال ولایت او را عهدهدار بود، سخت ترین تهدیدها را انجام میدهد. عواطف در انسان مادی بهصورت سطحی و ظاهری بروز میکند؛ چون اگر عواطف عمق داشت، نباید به این سرعت تغییر مسیر میداد.
یکسان بودن ادبیات ناشایست مخالفین حق
گفتار «لَأَرْجُمَنَّکَ» در طول تاریخ از زبان مخالفین پیامبران مختلف ذکر شده است. برای مثال مخالفین حضرت نوح هم به او گفتند:
«لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ»[1]
«اگر (از دعوت خود) دست برندارى قطعاً از سنگسار شدگان خواهى شد.»
یا مخالفین حضرت شعیب به او گفتند:
«وَ لَوْ لاَ رَهْطُکَ لَرَجَمْنَاکَ»[2]
«و اگر (بخاطر) قبیله کوچکت نبود، تو را سنگسار میکردیم.»
در طول تاریخ مخالفین حقیقت، همیشه از سختترین عقوبتها به جهت منع منادیان حق استفاده میکردند. با وجود فاصلۀ تاریخی، ادبیات همۀ مخالفین یکی است و از واژه «رجم» برای مقابله با حق استفاده کردهاند.
نکتۀ قابل توجه این است که اگر «رجم» به عموی حضرت ابراهیم نسبت داده شد؛ چون در آن زمان «رجم» هر فردی از طریق بزرگ آن خانواده صورت میگرفت و یا شاید به آن جهت است که حاکمیت آن زمان از آزر(عموی ابراهیم) حمایت میکرد. به عبارتی دیگر حاکمیت با حضرت ابراهیم مقابله میکند. برخی میگویند: «از آن رو که عموی حضرت ابراهیم بزرگ قبیله بود، معمولا در عرف جامعه عقوبتها به دست بزرگ قبیله اجرا میشود.»
تنگنظری اهل باطل
آیه به این نکته اشاره دارد که اهل باطل وسعت وجودی ندارند و هرگز حتی ملاقات با اهل حق را نمیتوانند پذیرا شوند؛ به همین جهت آزر گفت: «وَاهْجُرْنِی»؛ یعنی یک فاصله بسیار دور بین من و خودت قرار بده.
در آیه مکرر نام حضرت ابراهیم مورد خطاب قرار گرفته است؛ اما هیچیک از خطابها با مهر و محبت بیان نشده است؛ بلکه هر خطابی نشانۀ تشدید عقوبت است.
در عبارت آزر، برائت از ابراهیم مشاهده میشود؛ چون هیچ اشارهای به کلمه «بُنَیَّ» نشده است؛ در عین اینکه حضرت ابراهیم در آیات سابق، مکرر با عموی خود با واژۀ «یا اَبَتِ» سخن میگفت که نهایت لطف و عاطفه را بیان میکند. ادبیات مشرکانه ادبیات تکریمآفرین نیست؛ بلکه تحقیرآمیز است. مشرک برای انسان الهی هیچ اعتباری در نظر نمیگیرد.
بعضی معتقدند: منظور از «رجم» سنگ باران زبانی است؛ یعنی بارش اعتراضات و لعن و ناسزا که در هر صورت این امر تأثیر بسیار ناخوشایندی را در طرف مقابل باقی میگذارد.
بعضی از مفسرین میگویند: عموی ابراهیم باعبارت «وَ اهْجُرْنِی مَلِيًّا» درخواست فاصله فیزیکی بین خود و حضرت ابراهیم را دارد. یا در خواست فاصلۀ گفتاری را دارد؛ یعنی در یک دورۀ طولانی از این نصیحتها دست بردار. اهل دنیا اگر آسیبی به دنیای آنها وارد شود، فرد آسیب وارد کننده را طرد میکنند و برای او اعتباری قائل نیستند.
پیامهای آیه:
۱. هر انسانی در هر جایگاهی قرار دارد باید قبول کند که گاهی اوقات، جوان در وصول به کمالات سِیر بسیار سریعتر و کاملتری نسبت به او دارد؛
۲. گاهی اوقات بزرگتر بودن، حجابی برای فرد ایجاد میکند تا حقیقت را از هیچ فردی حتی از بستگان نزدیک خود هم قبول نکند؛
۳. گاه بزرگیِ بزرگتر موجب تاخت و تاز کلامی و رفتاری او میشود که نتیجۀ این تاخت و تاز، تحقیر ظاهری اطرافیان را در بردارد؛
۴. گاه بزرگتر در هر مقطع سنی که قرار گیرد، بتی را ناخودآگاه انتخاب میکند که بسیار برای او عزیز است و رویگردانی اطرافیان از این بت، موجب برخورد نادرست با آنان میشود؛
۵. بزرگترها باید به ارزیابی ارزشهای بپردازند که آیا مقدس است یا نه؟ اگر مقدس است باید با تبلیغ به دیگران برسد نه تهدید؛ چون اگر ارزش مقدس با تهدید القا شود، به امر نامقدسی تبدیل میشود!
تاریخ جلسه: 1400/1/21 – ادامه جلسه بیست و سوم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] . سوره شعراء، آیه 116
[2] . سوره هود، آیه 91