خداوند در تفسیر آیه 50 سوره مریم می فرماید:
«وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیّاً»
«و از رحمت خويش به آنها عطا كرديم و براى آنان (در ميان مردم) نام بلند و نيكو قرار دادیم.»
رحمت چیست؟
علامه طباطبایی دربارۀ رحمت میفرماید:
- رحمت یعنی امامت و جلوداری:
«وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ»[1]
«و به او (ابراهيم) اسحاق و يعقوب را به عنوان نعمتى افزون بخشيديم و همه را از صالحان قرار داديم.»
- رحمت، یعنی پیشوا بودن:
«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ»[2]
«و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت مىكردند و به آنان، انجام كارهاى نيك و برپايى نماز و پرداخت زكات را وحى كرديم و آنان فقط عبادت كنندگان ما بودند.»
- رحمت بهمعنای مطلق ولایت الهی است؛ یعنی انواع کمالات و فیوضات و نعمات دنیوی و اخروی از مصادیق رحمت است.
مفسری می فرماید:حرف «من» در عبارت «وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا» بعضیه است؛ یعنی به این انبیاء، همۀ رحمت الهی ارزانی نشده، بلکه بعضی از رحمات الهی بر آنان نازل شده است؛ اما همۀ رحمت الهی در وجود مقدس پیامبر اسلام به جلوهگری در آمد.
تداوم رحمت در نسل، نتیجۀ عزلت ممدوح
خداوند سبحان بهعنوان هبه در برابر یک عمل ابراهیم، در نسل او نبوت را قرار داد که نماد رحمت و خیر دنیا و آخرت است. البته هر عزلتی مقدس نیست؛ بلکه گاهی غرض از کنارهگیری، رهایی از مسئولیت است؛ پس نیت و غرض باید در عزلت و کنارهگیری بررسی شود. اگر نیت انسان برای درامان ماندن از شر افراد بیدین است، این نیت صحیح است.
در حقیقت برترین نیت برای عزلت این است که انسان مصاحبت با خداوند را بر مصاحبت غیر ترجیح دهد و این مصاحبت را با عشق و شوق به اجرا در آورد؛ زیرا به این واقعیت واقف است که مصاحبت با خداوند او را در پناه و پوشش الهی قرار میدهد. خداوند در قرآن میفرماید: در مقابل هجرت حضرت ابراهیم از عموی مشرک خود، جایگاه متعالی و ماندگار به او عطا شد، پدر همۀ مسلمین قرار گرفت و برکت در نسل او قرار داده شد که این مقام موهبتی از خداوند سبحان بود.
آثار نبوت
اگر به کسی نعمت نبوت ارزانی شود، اثرات آن در اخلاق فاضله، اعمال صالح، حالات بسیار نیکو و مقامات بسیار متعالی نمودار میشود؛ اما اثر برتر در لسان صدق ظهور خاصی دارد که در آیه جداگانه ذکر میشود.
«وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیّاً»
نیکنامی، مصداق رحمت الهی
ذکر خیرات آنها را بر زبان مردم جاری ساختیم تا مردم ثناگوی آنان باشند؛ چون یکی از درخواستهای حضرت ابراهیم این بود:
«وَاجْعَل لِّي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِين»[3]
«و ذکر جمیل مرا در ذهن آیندگان انداز.»
بدین جهت تمام مذاهب اعم از مسیحی و یهودی و مسلمانان خود را منسوب به حضرت ابراهیم میدانند و او را پیامبر خود میشمارند. زبان صدق بهمعنای تعریفی است که بر زبان افراد جاری میشود؛ البته این تعریف واقعی است و هیچ مبالغهای در آن نیست.
مفسرین گویند:«صادق» اسم خداوند و از اسامی جمالیۀ الهی است؛ یعنی خداوند صدق و حقیقت را به پوشش انسان کامل درآورد؛ در نتیجه عقیدۀ او با قول و فعلش مطابقت دارد و چنین فردی صادق شمرده میشود و تنها در وجودی الهی این هماهنگی یافت و اظهار میشود.
مفسری گوید:کلمات همۀ حضرات معصومین بر پایه صدق نیت است؛ یعنی هیچ انگیزهای غیر از کلام صحیح و حق ندارند و هیچ آفتی بر گفتار آنان وارد نمیشود.
امیرالمومنین دربارۀ لسان صدق میفرماید:
«وَ لِسانُ الصِّدْقِ يَجْعَلُهُ اللّهُ لِلْمَرْءِ فِى النّاسِ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْمالِ يَرِثُهُ غَيْرُهُ»[4]
«نـيـكـنـامىاى كه خدا براى كسى در ميان مردم، مقرر مى دارد بهتر است براى او از مالى كه به عنوان ارث در ميان ديگران به يادگار مىماند.»
لسان صدق شامل فردی می شود که استحقاق و شایستگی این تعریف را داشته باشد؛ بدین جهت در اثر تعاریف حقیقی روز به روز رتبۀ فرد نزد مردم تعالی مییابد و جایگاه او بیشتر نزد مردم جلوهگر میشود.
این افراد زبان ذکری را که خداوند به آنان داده است، پرورش دادند و دائم نعمات الهی را در عالم منتشر میکنند؛ بدین جهت از جایگاه متعالی بهرهمند شدند.
برکات عزلت ممدوح
از بررسی دو آیۀ اخیر میآموزیم: عزلت حضرت ابراهیم، مواهب فراوانی را در طول تاریخ برای حضرت به ارمغان آورد. زمانی که «انقطاع الی الله» خالصانه صورت گیرد، برکاتش در طول تاریخ استمرار دارد.
مفسری میفرماید:«منزل عزلت و جدایی از افراد بیدین، یکی از منازلی است که سالک باید در طول سلوک خود داشته باشد؛ البته خداوند دوباره او را با جایگاه خاصی که هیچ سوئی در او نفوذ نکند، به طرف خَلق بر میگرداند.
ثمرۀ عزلت از نفس اماره
مفسری میفرماید:«اگر ابراهیمِ قلب از نفس اماره و زیرمجموعۀ نفس کنارهگیری کند، خداوند مقامات باطنی خاصی در اختیار قلب قرار میدهد و الهامات ربانی را دریافت میکند؛ در نتیجه بدون شائبۀ کذب با انسان سخن میگوید؛ یعنی سرّ انسان پیامهایی را از طرف خداوند به انسان میرساند که در آن هیچ دروغ و کذبی وجود ندارد.»
عزلت مذموم
گفتنی است که عزلت شمشیری خطرناک است؛ زیرا گاه این عزلت عُجب و خود برتربینی نصیب فرد میکند، او خود را برتر از دیگران میپندارد، دیگران را تحقیر میکند، علاوه بر اینکه افکار شیطانی هم به او حمله میکند.
تاریخ جلسه: 1400/1/28 – ادامه جلسه بیست و یکم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] . سوره انبیا، آیه 72
[2] . سوره انبیا، آیه 73
[3] . سوره شعراء، آیه 84
[4] . نهج البلاغه، خطبه 23