تفسیر آیه 6 سوره انسان

تفسیر آیه 6

 

«عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا ﴿6

«چشمه‌اى كه بندگان خدا از آن مى‌نوشند و هر گونه بخواهند، آن را جارى مى‌سازند.»

 

«عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ»

 

کافور را در این آیه برای ما بیان می‌کند:

  • کافور خنکای یقین است؛ فردی که از چشمه کافور می نوشد نسبت به دنیا دلسرد و بی تفاوت است، حبّ دنیا در دل او شعله ور نیست.
  • کافور چشمه‌ای است که بندگان الهی از آن می‌نوشند، و تا هرجا که بخواهند آن چشمه را بسط می‌دهند. گسترش این چشمه برای آنان امر سختی نیست و مانعی برای جریان آن وجود ندارد.
  • «عیناً» نکره است، این چشمه به میزانی عظیم است که قابل وصف نیست و تنها یک صفت دارد:   با غریبه ها مأنوس نیست و اجازه ورود به آنها نمی دهد.

«يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ»: رمز ورود به آن چشمه «عبد الله» بودن است. غیر عبد اجازه نوشیدن ندارد.

بعضی از مفسرین می‎فرمایند: «یشربون» یعنی «یتلذذون»؛ همه نمی‌توانند از این چشمه لذت ببرند، فقط بندگان خالص خدا از آن لذت می‌برند. لذت اهل معرفت از چشمه معرفت به میزانی است که می‌خواهند تا قیامت ادامه داشته باشد. معارف الهی لذت‌بخش است و بایستی بابت آن شاکر خدای سبحان بود.

«یشرب» فعل مضارع است و دلالت بر حال و آینده دارد: هم در این دنیا از این معرفت لذت می‌برند هم در برزخ و قیامت و بهشت. لذت بردن از معرفت تنها برای عبادالله میسر است هر فردی شایستگی این لذت را ندارد.

نوشیدن معرفت، اراده‌ی نافذ، توانی وافر و تأثیر بسیار قوی در آنها ایجاد نموده است؛ به همین جهت این چشمه را با سهولت به همه جا گسترش داده‌اند. هم خود از معارف بهره‌مند هستند و هم دیگران را بهره مند می‌سازند.

وقتی شراب معرفت را می‌نوشند از غیر خلاص می‌شوند. و این خلاصی را به دیگران هم آموزش می‌دهند. با چشاندن شراب معرفت به افراد دیدگاه آنان را نسبت به دنیا تغییر می‌دهند.  به میزانی که معرفت در اختیار افراد قرار گیرد، از اسارت تعلقات دنیوی آزاد می‌شوند.

اگر نگاه ما نسبت به دنیا صحیح باشد دیگر اندوهی برای از دست دادن امور مادی باقی نمی‌ماند.

 

«يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا»

 

«يُفَجِّرُون» جریان چشمه معرفت، دائمی و جاودان است.

یکی از مفسرین می‌فرماید: معرفت، تا اعماق وجود آنها گسترش یافته و همه‌ی زوایای پنهان وجود، اعم از قلب و روح، لذت این نوشیدن را ادراک می‌کنند. علامت چنین معرفتی آن است که تمام وجود آنها مملو از عشق و محبت و معرفت است.

«فجر» شکاف بسیار وسیع است. زمان فجر هم زمانی است که شکاف گسترده‌ای ایجاد شده و نور منتشر می‌شود.

مفسر دیگری می‌گوید: این چشمه در خدمت، تحت تسخیر و مطیع عباد الله است. به اذن عباد الله و با سهولت گسترش می‌یابد.

کافور چشمه‌ای است با بوی خوش، که اهل یقین از آن می‌نوشند. آثار یقین در زوایای زندگی و عملکرد آنان به چشم می‌خورد. به اذن حق اجازه دارند طعمِ خوش یقین را به دیگران هم  انتقال دهند.

 

تلذذ دائمی

 

مفسر دیگری معتقد است: عباد چون دائم از آن چشمه می‌نوشند همواره در حال لذت بردن هستند. هم درنعمات لذت می برند هم در ابتلائات.

اگر با دیگرانش بود میلی

چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟

اساس زندگی آنها بر پایه لذت استوار است. زیرا به یکی اعتقاد دارند که «هو الباقی» است.

در دیاری که تویی بودنم آنجا کافی است

آروزی دگرم غایت بی‌انصافی است

تلذذ آنان مطلق است؛ در گرفتاری و خوشی حالات آنان یکسان است.

هرچه از دوست رسد نیکو است

عبد است و برای او مهم این است که در خدمت مولا باشد.

هرچه آن خسرو کند شیرین بود

می‌دانند نوشیدنیِ خدا گواراست. گرچه شرایط لذت برای همه فراهم است اما تنها «عبادالله» از این شرایط نهایت استفاده را می کنند.

رمز ورود به ضیافت الهی و نوشیدن شراب معرفت، بندگی «الله» است. نه بندگی هوی و نفس. عبدِ خدایی است که جامع همه صفات جلال و جمال(الله) است.

یکی از مفسرین می‌گوید: فردی که از چشمه معرفت نوشید، چشمه‌ی چشم او هم می‌جوشد و می تواند چشمه‌ی چشم دیگران را هم به خروش درآوَرَد. جوش و خروش او توسعه و گسترش دارد. چشمه قلب او نیز غلیان دارد و وقتی چشمه‌ی قلب به خروش آمد، بر زبان گفتار بیهوده جاری نمی‌شود.

نوشیدن و نوشاندنِ دائم حکایت از چشمه‌ای بی نهایت دارد؛ معرفت بی‌انتهایی که هم خود از آن بهره‌ می‌برند و هم امکان بهره برداری دیگران را فراهم می‌کنند.

مفسری دیگر می‌فرماید: آب با جریان قوی و محکمِ خود، در هر جا که روان شود حتی سنگ را با خود همراه می‌کند.

چشمه وسیع معرفت چنان معرفتی در اختیار فرد قرار می‌دهد که تنها خدا را می‌بیند و غیر خدا در زندگی او مشاهده نمی‌شود.

وقتی از این چشمه می‌نوشند و توسعه می‌دهند، غیریّت را از بین می‌برند و تا چشم کار می‌کند تنها او دیده می‌شود.

هرجا بخواهند به آسانی و سهولت چشمه جاری می‌کنند.

فضه کافره، خادمه بیت ولایت می‌شود! در خلوتِ خانه دخترِ پیامبر راه می‌یابد! زیرا ابرار وقتی خود نوشیدند، به افراد مستعد هم می‌نوشانند.

یکی از مفسرین در ذیل همین آیه می‌فرمایند: این نوشیدنی خاص عبادالله است و هرکسی حقِ نوشیدن ندارد. بنده خدا کسی است که می گوید:

عاشقم بر قهر و بر مهرش به جد

وین عجب من عاشقم بر هر دو ضد

اگر بنده هستی یعنی «تسلیماً لامرک»،«راضیاً لقضائک»

یکی از مفسرین می‌گوید: همه  در حال نوشیدن هستند اما یکی از کاسه شیطانی می‌نوشد و دیگری از کاسه الهی. کاسه یکی نفس است با همه محدودیت‌ها، و کاسه دیگری قدرت بی‌نهایت حق است. هرفردی از چیزی لذت می‌برد، اما یکی به لذت ابدی و باقی راضی است و دیگری به لذت فانی. لذت عباد الله باقی است (يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا)

 

انبساط وجودی فضه در بیت فاطمی 

 

اولین روزی که فضه وارد بیت فاطمی شد دریافت این خانه از وضعیت مالی مناسبی برخوردار نیست به همین جهت به امیرالمؤمنین علیه‌السلام گفت: من علم کیمیاگری دارم، اجازه می‌دهید یکی از ظرف‌ها را طلا کنم و بفروشیم؟

امیرالمومنین علیه‌السلام با اشاره به حسنین علیهما‌السلام فرمودند: «این اطفال هم علم کیمیا دارند و می‌توانند مس را طلا کنند، اما کیمیا آن است که دل مهیّا شود و به اسباب توجه نداشته باشد و تنها مسبب الاسباب را ببیند.»

فضه به مقامی بالاتر از مقام قنبر دست می‌یابد. و روزی که قنبر از فضه سراغ امیرالمومنین را می‌گیرد، فضه پاسخ می‌دهد: «مولاک فی السماء یحیی من یشاء».

قنبر می گوید: این زن کافره چه می‌گوید؟

حضرت فرمودند: «می‌خواهی یک دست هم روی چشم تو بکشم تا تو هم مقام ولایی من را ببینی؟!»

با وساطت بیت فاطمی فضه به وسعت وجود و مقامی دست یافت که جایگاه ولایی امیرالمومنین را مشاهده نمود. او تسلیم محض است و از معرفت، انبساط وجودی یافته است.

در زیارت امین الله اولین درخواست این است:

«اللَّهُمَ‏ اجْعَلْ‏ نَفْسِي‏ مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِك‏»[1]

با دست یابی به معرفت، نفس به آرامشی غیر قابل توصیف نائل می‌شود.

نوشیدنیِ معرفت، از سرچشمه بیت فاطمی و علوی جاری است و ساقی، ساقی کوثر است. اما بایستی عطش خود را اظهار کنیم:

گفت که دیوانه نه‌ای لایق این خانه نه‌ای

رفتم و  دیوانه شدم سلسله بندنده شدم

گفت که سرمست نه‌ای رو که از این دست نه‌ای

رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم

گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدی

جمع نیم شمع نیم دود پراکنده شدم

 

تاریخ جلسه: 99/10/7 ـ جلسه 5

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] مفاتیح الجنان، زیارت امین الله

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *