تفسیر آیه 66 سوره مریم

خداوند در آیه 66 سوره مریم می‌فرماید:

 

«وَيَقُولُ الْإِنسَانُ أَ إِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا»

«و انسان مى‌گويد: آيا آنگاه كه مُردم، دوباره زنده (از قبر) خارج خواهم شد؟»

 

حس‌گرایی انسان

 

الف و لام در «الْإِنسَانُ»، جنس انسان را بیان می‌کند؛ یعنی جنس انسان حس‌گراست و مردن را پوسیدن و نابود شدن محض می‌داند .او در هر مقطع زمانی با هر میزان از پیشرفتی که داشته باشد، به راحتی قیامت را باور نمی‌کند! فقط زمانی که می‌میرد، زندگی و ماندن را می‌یابد.

آیت الله جوادی آملی می‌فرماید:«جنس انسان، مُردن را «فوت» می‌داند نه «وفات». «فوت»، یعنی نیستی؛ اما «وفات» به معنای ماندن است.

این آیه به انسان توجه می‌دهد که لازمۀ انسانیت فکر کردن است، نه ظاهرگرا بودن.

 

معاد، جلوه ربوبیت خداوند

 

آیت الله جوادی آملی می‌فرماید:«از شئون ربوبیت و جلو‌ه‌های ربوبیت، بحث معاد است. خداوند سبحان به‌عنوان مربی، بندۀ خویش را به نحوی تربیت می‌کند که تا زمان بی‌نهایت از انواع الطاف الهی بهره‌مند شود، نه اینکه این بهره‌مندی موقت و محدود به مدت زمان عمر او باشد.»

اکثر افراد مُردن را پوسیدن می‌پندارند نه از پوست در آمدن. معاد به‌معنای از پوست در آمدن و جوان شدن است؛ یعنی زندگی جدید داشتن، نه پوسیدن و مندرس شدن. اگر قیامتی وجود نداشت، برنامه‌ریزی خداوند فقط برای زندگی دنیوی، بیهوده و لغو بود و فرستادن صد و بیست و چهار هزار پیامبر کاری عبث بود. اگر بی‌نهایتی نباشد؛ گویا خداوند کار خود را ابتر اعلام کرده است.

انسان مادی هرگز گمان نمی‌کند، هنگامی که در خاک قرار گرفت، از دل خاک زنده خارج شود؛ چرا که دل خاک را محل دفن مرده می‌داند.

 

تفکر و اعتقاد به زنده شدن بعد از مرگ

 

مفسری می‌گوید:«انسان چون حتی اهل تفکر ابتدائی و سطحی هم نیست، خارج شدن از دل خاک را بعید می‌داند؛ زیرا اگر فکر می‌کرد، می‌یافت که دانه از خاک، زنده خارج می‌شود.»

در آیه لفظ «الْإِنسَان» ذکر شده و حاکی از آن است که انسان دارای عقل است. از طریق عقل مُنعم‌شناسی و بندگی صورت می‌گیرد؛ اما چون انسان عقل را به کار نمی‌گیرد، بر این باور نیست که زندگی بعد از مرگ وجود دارد.

سیاق آیه، سرزنش است؛ یعنی خداوند به انسانی که دارای قوۀ عقل است، می‌فرماید این نوع تفکر و گفتار از تو بعید است. این نوع سوال و تفکر ناشی از جاهلیت فرد است.

 

ارتباط تفکر صحیح و نزدیکی قیامت

 

مفسری می‌فرماید:«انسانی که تفکر صحیح ندارد، قیامت را دور می‌پندارد و زندگی بعد از مرگ را باور ندارد.

کلمۀ سَوْفَ بر آیندۀ دور دلالت می‌کند؛ به این معنا که انسان زمان مردن و زنده نشدن را خیلی طولانی می‌داند.

 

نکات آیه

 

۱. نوع انسان حیات برزخی را قبول ندارد؛ چه برسد به حیات قیامت.

  1. کلمۀ «سوف» در آیه که به نقل از انسان بدون تفکر بیان شده است، حاکی از آن است که زندگی و حیات برزخی بلافاصله بعد از مرگ آغاز می‌شود (لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا).
  2. سؤالی که در آیه مطرح شده است نشان می‌دهد که نوع انسان محیی بودن خداوند را قبول ندارد (أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا؟). اگر انسان به قدرت بی‌پایان الهی واقف شود که او را از عدم به وجود آورده است، موجودیت درعوالم دیگر را هم امکان‌پذیر می‌داند.
  3. «حَيًّا» در آیه نکره ذکر شده است؛ یعنی حیات برزخی و حیات قیامت برای انسان شناخته شده نیست. از آنجا که همۀ توجه او به امور مادی است؛ حیات برزخی را نمی‌شناسد.
  4. اگر آدمی به اسراری که در زمان خواب وجود دارد توجه کند، به راحتی در می‌یابد که امکان زندگی پس از مرگ هم وجود دارد؛ همانگونه که پس از خواب، بیداری است و زندگی جریان دارد، بعد از مرگ هم زندگی می‌تواند جریان داشته باشد. اگر انسان در لایه‌های وجودی خود تأمل کند، زندگی بعد از مرگ را عجیب نمی‌بیند.
  5. در آیه فعل مضارع «يَقُولُ» به کار رفته است که دلالت بر استمرار دارد؛ یعنی منکرین معاد همیشه انکار خود را اعلام می‌کردند.
  6. اگر ریشۀ کلمۀ «الْإِنسَان» را از «نَسِیَ» بدانیم، بر نسیان منکرین دلالت دارد. انسان فراموشکار عالم برزخ و قیامت را باور ندارد؛ چون خالق خود را فراموش کرده است؛ اما انسانی که اهل معرفت و شهود شود آخرت را فراموش نمی‌کند.
  7. «أَإِذَا مَا مِتُّ» سوال انسان دربارۀ مرگ است؛ یعنی باور جدی به مسئله مرگ ندارد؛ بنابراین با تردید بیان می‌کند: آیا اگر بمیرم؟! اما اگر مرگ را قبول داشته باشد می‌داند که عالَمی غیر از این عالم وجود دارد؛ زیرا با حکمت الهی سازگار نیست که خداوند همۀ قدرت و لطفش را دریک عالم محدود به نمایش گذارد؟
  8. فعل«يَقُولُ» دلالت بر اظهار انکار منکرین دارد؛ موحدین نیز باید ربوبیت خدا را دائماً اظهار کنند و با گفتار و عمل خود تصدیق و باور به حیات بعد از مرگ را اعلام کنند.

 

 

تاریخ جلسه: 1400/7/17 – ادامه جلسه بیست و هشتم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *