تفسیر آیه 72 سوره مریم

خداوند در آیه  72 سوره مریم می‌فرماید:

 

«ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیا»

 

«سپس اهل تقوا را (از دوزخ) نجات مى‌دهیم و ستمكاران را (در حالى كه از ضعف و ذلّت) به زانو درآمده (اند) در آن رها مى‌كنیم.»

 

مراقبه و پرهیز دائم، انسان را از قرارگرفتن در معرض غضب الهی دور می‌کند؛ تنها ظالمین در جهنم رها می‌شوند. ظالم کسی است که توان خود را نادیده می‌گیرد و در معاصی توقف می‌کند. همانگونه که انسان در زمان احساس خطر از تمام توان خود برای فرار استفاده می‌کند، در هنگام معصیت هم باید با سرعت از آن فضا عبور کند؛ اما ظالمین در جهنم شهوات و معاصی باقی می‌مانند؛ در حالی‌که قدرت عبور را داشتند.

 

تقوا و دوری از غضب الهی

 

تقوا به‌معنای مصونیت از معصیت، به لطف الهی است و این لطف را خود فرد انتخاب کرده است؛ چون فعل تقوا به بنده نسبت داده می‌شود، این فعل موجب می‌شود انسان برای همیشه سرمایۀ فطرت و ایمان خود را محفوظ نگه دارد.

 

«ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوا»

 

خداوند فعل نجات را به‌خود نسبت داد؛ یعنی فرد متقی حق ندارد بر تقوای خود اعتماد کند؛ بلکه فقط بر نجات الهی اعتماد دارد. اگر متقی برای رهایی از آتش بر تقوای خود اعتماد کند؛ به‌نوعی دچار بی‌تقوایی شده است.

 

تقوا چیست؟

 

تقوا هر آن چیزی است که سعادت ابدی فرد را رقم می‌زند و باعث حفظ فطرت الهی می‌شود. تقوا باعث می‌شود که فرد متقی به‌حول‌و‌قوۀ الهی از هر گونه گناه فکری و قولی و فعلی پرهیز کند و اعتماد بر تقوای خود نداشته باشد.

 

ورود به قلعۀ تقوا

 

تقوا مانع انحراف از جادۀ اصلی می‌شود. شاید انسان یک‌لحظه انحراف به دنیا و پستی‌ها پیدا کند؛ اما تقوا مانع تداوم در انحراف می‌شود.

در آیه ۱۰۱ سوره انبیاء خداوند می‌فرماید:

«إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى‌ أُولئِكَ عَنْها مُبْعَدُونَ»

«همانا كسانى كه قبلًا از جانب ما به آنان (در برابر كارشان، وعده) نيكو داده شده است، آنان از آن (دوزخ) دور نگاهداشته خواهند شد.»

ملا هادی سبزواری می‌فرماید: همۀ افراد وارد این عالم می‌شوند و عالم دنیا به‌علت محدودیت و فناپذیری، آسیب‌رسان است، همۀ افراد در این عالم به‌علت تنگی درگیرند؛ اما تقوا مانع ذوب شدن درعالم دنیا و مانع سوختن با مادیات می‌شود. با ورود در قلعۀ تقوا فقط اعتماد بر خداوند بر وجود انسان حاکم می‌شود و با عنایت الهی فرد متقی از جهنم دنیا به سلامت عبور می‌کند.

بشارتی که در این آیه قابل توجه است آن است که ورود در جادۀ تقوا، برای جدایی از عذاب جهنم کفایت می‌کند؛ گر چه هنوز تقوا وصف دائم آدمی نشده باشد.

اگر در آیه خداوند می‌فرمود:«ثم ننَجّی المُتَّقین»کار خیلی سخت می‌شد؛ زیرا «متقی» کسی است که تقوا در او نهادینه شده است؛ اما خداوند فرمودالَّذِینَ اتَّقَوا»؛ یعنی فردی که قرارش بر تقواست و سعی او بر این است که در افعالش متقی باشد، گرچه هنوز متصف به تقوا نشده است؛ اما به‌سلامت از آتش عبور می‌کند.

 

قرار گرفتن «متقی» تحت نام «سلام» خدا

 

متقی به‌واسطۀ انتخاب تقوا درهمین عالم تحت نام سلام خداوند قرار می‌گیرد؛ به همین جهت گرچه طبق خلقت انسانی خود از قوۀ غضب و شهوت و تمتعات دنیوی بهره‌مند است؛ اما به انسانیت او آسیبی وارد نمی‌شود. این بهره برداریِ بدون گناه موجب می‌شود دنیا برای او سکوی پرش باشد؛ چون از همین عالم مکرر معراج دارد.

 

بازگشت سریع متقی از ورطۀ گناه

 

از علائم تقوا این است که اگر انسان ناخواسته در ورطۀ معصیت قرار گرفت؛ هرگز آن جایگاه را برای خود مستقر و دائمی نبیند؛ بلکه بلافاصله عبور از آن جایگاه را انتخاب کند، برای عبور فقط بر رحمت خداوند اعتماد داشته باشد و حول‌و‌قوۀ الهی را در جدایی از معصیت طلب ‌کند.

 

حُسن ‌پیشینه نجات‌بخش انسان

 

خداوند برای صفت خودش فعل مضارع را ذکر کرد:«نُنَجِّی» و برای صفت متقین فعل ماضی را ذکر می‌کند: «اتَّقَوا»؛ یعنی خداوند برای افاضۀ لطف خود به پیشینۀ انسان نگاه می‌کند؛ اگر پیشینۀ او تقوا بوده و اکنون معصیتی عارض شده است؛ نجات خداوند سبحان برای بنده غلبه پیدا می‌کند؛ بنابراین همۀ متقین پیشینۀ تقوا را در عهد الست انتخاب کردند و از «لا گفتن» و تأخیر در پاسخ‌گویی پرهیز کردند. متقین بی‌درنگ به توحید، رسالت و ولایت پاسخ مثبت دادند.

حسن پیشینه در مواقع مختلف از انسان دست‌گیری می‌کند و موجب می‌شود او مورد عنایت و توجه خداوند سبحان واقع شود؛ اما ظالمین درعهد الست به‌خود ظلم کردند و ولایت و توحید را نپذیرفتند، بر سوءانتخاب خود پایدار ماندند و هیچ تغییر و تردیدی در سوء‌انتخاب آنان ایجاد نشد؛ به همین جهت گرفتار قهر و عذاب الهی می‌شوند.

 

جهنم اصحاب خود را می‌شناسد

 

از پیامبر اکرم دربارۀ مفهوم آیه سوال کردند، پیامبر فرمود:«خداوند آتش را مثل روغن بسته قرار می‌دهد و همۀ مردم را بر آن جمع می‌كند. آن‌گاه به آتش می‌گوید:«اصحاب خود را بگیر و اصحاب مرا رها كن.» به‌خدا، آتش جهنم اصحاب خود را طوری می‌شناسد كه از شناسایی مادر نسبت به فرزند هم بیشتر است!»[1]

در واقع متقین از آتشی عبور می‌کنند که بَرد و سلام بوده است؛ آتشی وجود نداشت؛ چون آتش از ماهیت خود خارج شده بود.

اشراف بر جهنم برای مؤمنین نشاط‌آور است؛ بنابراین مومنین از اینکه خداوند آنان را از عذاب جهنم نجات داده به این جهت که گرفتار معاصی نشده‌اند، خوشحال می‌شوند.

 

نالۀ جهنم از ورود فرد مومن

 

در روایتی جابربن‌عبدالله انصاری می‌گوید: از پیامبر شنیدم که فرمود:«همۀ افراد اعم از خوب و بد وارد جهنم می‌شوند؛ اما جهنم بر مؤمنین خنک و گواراست؛ همانطور که آتش برای ابراهیم این چنین بود. جهنم از شدت خنکی در هنگام ورود مؤمن، ضجه می‌زند.»[2]

جهنم نماد غضب الهی است، با ورود انسان الهی به دوزخ، سردی و خنکی شدیدی آن فضا را در برمی‌گیرد و جهنم به‌علت تغییر ماهیتش ضجه می‌زند.

 

«وَّنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیا»

 

ظالم نقص را برگزیده است

 

در آیه «نَذَرُ الظَّالِمِینَ» ذکر شده است نه «ظلموا»؛ یعنی اگر فردی همیشه اهل نقص باشد؛ دائما به‌خود ظلم می‌کند و همیشه در عرصۀ کمالات عقب می‌افتد؛ در واقع با سوء‌اختیار خود اقامت در آتش را انتخاب کرده است.

«جِثِیا» به صورت نکره ذکر شده است؛ یعنی در عالم دنیا عجز ظالمین پدیدار نیست. چه بسا در نگاه ظاهری، ظالم قدرتمند جلوه می‌کند؛ اما در نگاه واقع بینانه، ظالم عاجز است.

عاجز کسی است که:

  1. قدرت عبور از مادیات را ندارد؛
  2. محوریت زندگی او بر زندگی دنیوی است؛
  3. مدیریت صحیح شهوت و غضب خود را ندارد؛ به همین جهت مصرف در حرام و معصیت دارد.

 

اعتماد ظالمین بر خود

 

ظالمین افرادی هستند که ابداً پروا و پرهیزی از خداوند ندارند، یا در هنگام پرهیز، بر پروای خود اعتماد دارند و اعتمادی بر خداوند سبحان ندارند.

افراد بی‌تقوا در جهنم عاجز و ناتوان‌اند؛ یعنی قدرت جدا شدن از فضای جهنمی برای آنان مقدور نیست؛ زیرا با سوء‌استفاده از قدرت خود، آن را برای همیشه از دست دادند؛ اما در مقابل، متقین افرادی هستند که به‌حول‌و‌قوۀ خداوند در هر لحظه زندگی، از قدرت خود استفادۀ صحیح کردند؛ به همین جهت توان عبور از آتش به آنان داده شد. استفاده صحیح از قدرت، یعنی در عین مقتدر بودن اعتماد بر قدرت حق داشتن.

 

 

تاریخ جلسه: 1400/8/15 –  جلسه سی و دو

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] . ترجمه مجمع‌البیان فی تفسیر‌القرآن، بیستونی، محمد، ج 15، ص 197

[2] .  تفسير الثعلبي، الكشف والبيان، ج 6، ص225

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *