در آیه 74 سوره مریم خداوند میفرماید:
«وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِئْيًا»
«چه بسا ما هلاک کردیم افرادی را که قبل از اینها بودند. که آن گروه از نظر اثاث و آنچه قابل مشاهده بود، از این گروه برتر و بهتر بودند.»
محدودیت مادیات
سرمایۀ دنیوی انسانِ الهی قابل انتقال به عالم دیگر است؛ اما دورۀ رفاه افراد بیدین، همین عالم مادی است و تاریخ مصرف تنعمات زندگی آنان، محدود است. بهمانند قوم عاد و ثمود که ثروت کلان داشتند؛ اما در مدت محدود مورد استفاده قرار گرفت و هلاک شدند.
«کم» در «كَمْ أَهْلَكْنَا» «کم» خبریه است و دلالت بر کثرت میکند. خدای سبحان به افراد حسگرا و ظاهربین میگوید: افرادی که قبل از شما از دنیا رفتند، لباسهایشان گرانتر بود، زندگیشان مرفّهتر بود، جواهراتشان وسیعتر بود؛ اما هیچ چیز از آن خوشیها برای آنها باقی نماند. گویا خدای سبحان میفرماید: دوره مادیات مادیگراها محدود است و هم خودشان و هم مالشان نابود میشوند.
هلاکت، نتیجۀ دیدگاه مادی
نگاه مادی انسان را هلاک میکند، مانند فرعون که با نگاهی تحقیرآمیز به حضرت موسی مینگریست؛ چون موسی پشمینهپوش بود؛ به همینجهت فرعون برای او ارزش و اعتباری قائل نبود! اما همین نگاه مادی موجب هلاکت او شد.
هلاکت به دو معنا در قرآن بکار رفته است:
۱. مرگ؛ ۲. عذاب. که در این آیه بهمعنای مرگ استعمال شده است.
کوثر یا تکاثر
آیتالله جوادی آملی میفرماید: «اهل کفر، ملاک بهتر بودن و برتر بودن را تکاثر میدانستند؛ در حالیکه اهل ایمان ملاک برتری را کوثر میدانند.»
«کوثر» خیراتی است که در همۀ عوالم جریان دارد و محدود به عالم ماده نیست؛ اما «تکاثر» خیرات مادی است که صرفا در این عالم نصیب افراد میشود. مانند قارون که با داراییاش در زمین فرو رفت و هیچ چیز از او دیده نشد. بنابراین، هر آنچه نزد خداوند است، بهتر و پایدار است. افرادی که با دین از دنیا بهعنوان مزرعۀ آخرت استفاده کردند؛ جاودانه میشوند و نعیمشان پایدار میماند.
نتیجۀ دین ظاهری
تفکر مادی، عاقبت خوشی را بههمراه ندارد؛ چه بسا افراد در ظاهر مؤمن که اولویت زندگی آنان امور مادی است؛ اما این افراد از نظر قرآن در صنف کفار قرار دارند و ظاهراً خود را متدین جلوه میدهند.
برای مثال هفت سال اول ظهور، هفت سال سختی است. اگر منتظر باشیم هنگام ظهور حضرت، فوراً بیخانهها، خانهدار شوند و همۀ مشکلات برطرف شود، سخت در اشتباهیم. بهمجرد ظهور، مؤمنین از امتیازات خاصی بهرهمند نمیشوند، بلکه برای آنکه امور به پایداری برسد، زمان زیادی لازم است. در همین زمان ظهور، افراد به ظاهر مؤمن که دین را برای دنیا میخواستند و در انتظار برطرف شدن فوری مشکلات بودند، ممکن است دچار بیدینی شوند.
حضرت امام باقر، در ذیل همین آیه میفرماید:
«اَلْأَثَاثُ اَلْمَتَاعُ وَ أَمَّا رِءْياً فَالْجَمَالُ وَ اَلْمَنْظَرُ اَلْحَسَنُ»[1]
«(اثاث) کالاهایی بود که در اختیار داشتند و «رِءْياً» زیبایی و جمال آنهاست.»
چه بسا امت سابق، جمال بیشتری داشتند؛ اما همه چیز را از دست دادند. دین برای آدمی زیباییِ ظاهری نمیآورد!
هلاکت کفار؛ قانونی الهی
قوانین الهی در تاریخ بطور یکسان حاکم است؛ بنابراین در مقابل فخرفروشی کفار، قانون هلاکت جاری است. تاریخِ مصرف اموال کفار بسیار محدود و کوتاه است و بعد از دورۀ غنای موقت، در عوالم دیگر به فقر دائم گرفتار میشوند.
هر گونه مال، شهرت و مقام و… که موجب افتخار انسان شود و برای آنها در زندگی ارزش قائل باشد، باعث به زمین خوردن او میشود؛ گرچه موجب هلاکت ابدی هم نشود؛ اما او را از بسیاری از امتیازات محروم میکند.
متنعم بودن ابدی مومنین
مؤمنین همیشه بهواسطۀ استفادۀ صحیح از نعمات الهی از لذت خاصی بهرهمند میشوند؛ بنابراین اگر در عالم ماده از میزان اندکی از مادیات استفاده میکنند؛ اما با صفت قناعت بهرۀ لازم را از این مادیات میبرند، در هر دو عالم متنعماند و از دارایی خود نهتنها لذت میبرند؛ بلکه بهترین و کاملترین بهرهبرداریها را دارند.
تمام امور مادی در معرض زوال و فناست و سرمایهداری باید به نحوی صورت بگیرد که در کل عوالم امتیاز محسوب شود. بهمانند ولایت و محبت و معرفت امیرالمومنین که در کل عوالم موجب امتیاز و برتری است و یا عمل صالح که در این عالم دارای امتیاز و در عالم دیگر هم مثل نهر جاری است؛ بنابراین فرد مومن روی امری سرمایهگذاری میکند که هیچگاه متضرر نشود.
تاریخ جلسه: 1400/8/22- ادامه جلسه سی و سوم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] . تفسیر قمی، ج2، ص 52.