تفسیر آیه 76 سوره مریم

در آیه 76 سوره مریم خداوند می‌فرماید:

 

«وَ يَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدىً وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ مَرَدًّا»

 

«كسانى كه هدايت يافته‌اند، خداوند بر هدايت‌شان مى‌افزايد و نيكى‌هاى ماندگار، ثوابش نزد پروردگارت بهتر و خوش فرجام‌تر است.»

 

افزونی وجود انسان

 

یکی از سنت‌های خداوند سبحان این است که هدایتِ هدایت‌پذیران را افزون می­کند. وقتی که انسان درخواست می‌کند: «رَبِّ زِدْنِي عِلْماً»[1] یعنی می‌خواهد وجودش از جهت علم گسترده شود؛ نه اینکه علمش زیاد شود؛ زیرا گاه علم انسان با افزونی همراه است؛ اما موجب طغیان و تکبر او می‌شود و عمل صالح به‌همراه ندارد؛ اما زمانی که فرد درخواست دارد که خدایا! ظرف وجودی‌ام را زیاد کن؛ یعنی هر چه علم در آن ریخته می‌شود، باز هم کم است. چنین علمی طغیان و تکبر به‌همراه ندارد؛ چون ظرفی که گنجایش آن زیاد باشد، هر چه علم در آن ریخته می‌شود چشم‌گیر نیست و ناچیز است؛ بدین جهت دائماً طلب علم می‌کند.

 

سنت ازدیاد خداوند

 

سنت خداوند، سنت ازدیاد است؛ اما خداوند چه چیزی را زیاد می‌کند؟ وجود هدایت‌پذیران را از جهت هدایت افزون می‌کند؛ یعنی هدایت‌پذیر، وجودش گسترده می‌شود تا هدایت بیشتری را بپذیرد؛ به عبارتی دیگر، به‌واسطۀ قبول هدایت، ظرف وجودی انسان وسعت پیدا می‌کند.

نکره بودن «هُدیً» بر میزان هدایت دلالت می‌کند؛ یعنی آن چنان افزون می‌شود که حد و مقدار آن ناشناخته و مجهول است.

نکتۀ قابل توجه آن که افعال الهی، عوارض جانبی ندارد؛ اما افعال بشری که در آن منیّت و انانیّت وجود دارد، عوارض جانبی دارد؛ اما وقتی ظرف وجودی انسان گسترش یافته باشد، درخواست علم با عوارض جانبی مانند طغیان و سرکشی همراه نیست.

 

فرازمانی و فرامکانی بودن سنت الهی

 

سنت خداوند منوط به زمان و مکان خاصی نیست. رمز بهره برداری از سنت الهی، پذیرش هدایت است و از آن جهت که بالاترین‌ هدایت، قبول ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام است، پذیرندگان حقیقی ولایت به تصریح این آیه، همیشه در مسیر رشد و فزونی قرار دارند؛ بدین جهت هیچگاه نگران موجودی خود نیستند؛ چون خداوند سبحان بر خود واجب کرده است که هدایت این گروه، دائماً افزون شود.

سنت خداوند سبحان، ازدیاد هدایتِ هدایت‌پذیران است. خداوندِ «خیرُ الشّاکِرین» از افرادی که پذیرای هدایت شدند، سپاسگزاری می‌کند و بر هدایت آنان می‌افزاید.

 

افزایش وجودی با وصال به خداوند

 

اولاً فرد باید هدایت‌پذیر باشد؛ ثانیاً سنت خداوند در مورد هدایت‌پذیران افزایش هدایت وجود آنهاست؛ این دو امر موجب وصول فرد به خدای سبحان است و طغیانی در آن مشاهده نمی‌شود. هر چقدر وصال به خداوند بیشتر باشد، بندگی افزون می‌شود.

در آیه، خداوند سبحان به‌عنوان معبودی معرفی می‌شود که جامع صفات جمالیه و جلالیه است. خداوند بر خود مقرر کرده است که هدایتِ پذیرندگان هدایت را افزون کند.

مفسری معتقد است تنوین در «هُدیً» تنوین تفخیم است؛ یعنی بزرگداشت بی‌نهایت و عجیبی برای هدایت این افراد در نظر گرفته شده است.

 

دریافت معنویات فراتر از محرومیت از مادیات

 

اگر امور مادی مؤمنین در این عالم کاهش یابد؛ در مقابل، همواره در حال دریافت معنویات بیکران الهی هستند؛ بدین جهت محرومیت مادی، موجب کسالت آنان نمی‌شود؛ چون دریافتی که در این عالم دارند، با محرومیت آنان قابل قیاس نیست.

 

سبقت و سرعت در هدایت‌پذیران

 

نکتۀ قابل توجه اینکه، افراد هدایت‌پذیر به‌دلیل انتخاب حق، همیشه از یکدیگر سرعت و سبقت دارند و این سرعت‌ها و سبقت‌ها در وسعت وجودی آنان ظهور و بروز دارد.

 

فزونی هدایت برای مؤمن

 

خداوند برای مؤمن فزونی هدایت، فضلیت روزافزون، کمال روزافزون و وصال به اولیاء‌الله را رقم می‌زند.

بی‌تردید، انسانی که در جادۀ ایمان ثابت‌قدم است، نگران از دست دادن سرمایۀ خود نیست؛ بلکه موجودی او دائماً در حال افزایش است و همین حال مؤمن را خوب می‌کند؛ زیرا تعلقات معنوی او دائماً در حال افزایش است. ناراحتی، هنگامی بر انسان عارض می‌شود که علاقمندی‌های مادی خود را از دست بدهد.

 

افزایش سرمایۀ مومن

 

مفسری می‌فرماید:«موجودی مؤمن با کافر قیاس‌بردار نیست؛ چون دارایی مؤمن محدود به این عالم نیست، بلکه در عوالم مختلف امتیازات خاصی دارد و دارایی او دائما در حال فزونی است.»

مفسر دیگری معتقد است: «ازدیاد نعمت به‌علت صبر و مقاومت مؤمنین در وادی ایمان است. هر چقدر مقاومت بیشتر شود، خداوند سبحان نور هدایت را در آنان آشکار می‌کند و شیرینی صبر را ادراک می‌کنند.»

سرمایۀ هدایت‌پذیران زوال‌ناپذیر است؛ چون از هر شائبه‌ای خالص است؛ بدین جهت قابلیت عرضه در محضر مولا را دارد.

 

 افزایش باورهای قلبی مومن

 

این آیه در واقع سِیر زندگی مؤمن را بیان می‌کند که باورهای او در گذر زمان به شهود تبدیل می‌شود؛ ایمان ابتدائی او به باور قلبی مبدل می‌شود و در نهایت از آن پرده‌برداری می‌شود‌. گفتنی است مؤمن در اثر ایمان، به شهود می‌رسد؛ گویا خداوند ایمان او را مستحکم می‌کند.

 

هدایتی از جنس نور

 

مفسری می‌فرماید: «جنس هدایت از جنس نور است و وقتی خداوند سبحان بر خود واجب کرده است که هدایت مؤمنین را افزون کند؛ یعنی روز‌به‌روز زندگی آنان را در فضای نورانی‌تری قرار می‌دهد که در این فضای نورانی ظلمتی وجود ندارد.

نوری که خداوند بهرۀ مؤمن می‌کند، نوری است که در قبال آن هیچ زحمتی برای دریافت آنان متحمل نشده است؛ در واقع مؤمن اقدام خاصی برای دریافت نور انجام نداده است.

 

جذبۀ خاص خداوند

 

مفسری می‌فرماید:«اگر فردی در جادۀ معرفت گام گذارد، جذبۀ خاصی شامل او می‌شود و خداوند خودش او را با سرعت فراوان سلوک می‌دهد.»

گر می‌برندنت واصلی

گر می‌روی بی‌حاصلی

فعل «یَزیدُ» اشاره دارد که خداوند خودش مؤمن را می‌بَرد؛ بنابراین هر روز مقام جدیدی نصیبش می‌شود؛ اما در هیچ مقام و منزلتی متوقف نمی‌شود؛ چون سنت خدا سِیر مؤمن و افزایش وجودی اوست.

«أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»[2]

«آگاه باشيد كه قطعاً بر اولياى خدا، نه ترسى است و نه اندوهگين مى‌شوند.»

 

عمل مومن نماد باقیات صالحات

 

هر عملی که از مؤمن صادر می‌شود، نماد باقیات صالحات است و پایدار می‌ماند. مؤمن اگر مؤمن است،لغو از او صادر نمی‌شود.

همۀ اعمال مؤمن جهت‌دار و هدف‌دار است. او همۀ اعمال خود را با توجه به عالم آخرت انجام می‌دهد و در زمرۀ گمراهان نیست که بدون هدف و جهت، عملی را انجام دهد؛ بدین جهت همۀ موجودی او پایدار است؛ حتی نفس کشیدن، احساسات، اعمال و حالات خوش مؤمن، پایدار است.

چرا این امور پایدار است؟ چون مربوط به عالم آخرت است؛ یعنی مُهر الهی و حقانی دارد؛ به همین جهت باقی می‌ماند.

 

ابدی بودن پاداش مؤمن

 

پاداش مؤمن «لَا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ»[3] است؛ یعنی ابدی است؛ بنابراین بهترین بازگشت‌گاه در انتظار مؤمن است؛ چون چیزی از او قطع نمی‌شود و دائم در حال افزایش است.

در روایتی بیان شده است که باقیات صالحات اذکاری است که مؤمن می‌گوید که عبارتند از:

«سُبحانَ اللهِ َو الحَمدُ لِلهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللهُ وَ اللهُ اَکبَرُ»

ذکر او بیشترین پاداش را دارد و چون ذکر او در حضور بوده، ماندنی و پایدار است. مؤمن آینده‌ای درخشان دارد؛ زیرا کاملا تأمین شده است؛ بنابراین به‌علت باقیات صالحات هیچ دغدغه‌ای نسبت به آینده ندارد و در زمان حال با تمام وجود بندگی می‌کند.

 

موجودی پایدار

 

در آیه قبل کفار به متاع دنیوی خود به‌عنوان یک ارزش چشم‌گیر می‌نگریستند؛ خداوند در مقابل نگرش مادی آنان، باقیات صالحات را در این آیه بیان می‌کند؛ یعنی مؤمنین دارای موجودیِ پایدارند و موجودی آنان به‌نحوی است که قابلیت عرضه به پیشگاه حق را داراست.

 

آثار پذیرش هدایت

 

مفسری می‌فرماید: پذیرش هدایت از سوی هدایت‌پذیران عواقب خاصی را در زندگی ایفا می‌کند و آثار مختلفی را به بار می‌آورد:

  1. پذیرندگان هدایت، تحت سلام و درود پیامبر قرار می‌گیرند و رحمت بیکرانی برای آنها ثبت شده و این، پاداش عجیب و غریبی است:

«وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»[4]

«و هرگاه كسانى كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند، پس بگو: سلام بر شما! پروردگارتان بر خودش رحمت را مقرّر كرده است كه هر كس از شما از روى نادانى كار بدى انجام دهد و پس از آن توبه كند و خود را اصلاح نمايد، پس قطعاً خداوند، آمرزنده و مهربان است.»

  1. خداوند سبحان همواره برای پذیرندگان، رفعت خاصی را در نظر گرفته است:

« يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ»[5]

«خدا از ميان شما كسانى را كه ايمان آورده‌اند و كسانى را كه صاحب علم و دانش‌اند، به درجاتى رفعت و بزرگى مى‌دهد.»

 

قابلیت دریافت بهترین‌ها برای مؤمن

 

مؤمنین در این عالم هم خود را در محضر مولا می‌دیدند و هم، خواهان پرورش دائم بودند؛ درنتیجه موجودیِ برتر و بازگشت بهتر در انتظار آنهاست. مؤمنین قابلیت دریافت بهترین‌ها را دارند.

گفتنی است، هر چه مؤمن دارد «خیر» است و در مقابل، هر چه کافر دارد «شر» است. موجودی کافر موجب خسارت و انحطاط و سقوط اوست؛ اما موجودی مؤمن موجب کرامت و عزت و کرامت اوست.

بی‌تردید موجودی مؤمن پایدار است؛ زیرا عمل او نفسانی نیست و نیت او در انجام عمل، الهی است. نیت الهی ماندگار است و در هیچ شرایطی از بین نمی‌رود.

 

بازگشت عمل صالح به مؤمن

 

مؤمنین درخواست پاداش ندارند؛ چون عمل را خالصانه انجام می‌دهند؛ خداوند نیز برای آنان برترین پاداش را درنظر می‌گیرد.

«ثواب» به‌معنای بازگشت عمل نیک مؤمنین به خودشان است. مؤمن در جنتی که وارد می‌شود، بازگشت عمل خود را نظاره‌گر است و از قرب دائمی بهره‌مند می‌شود؛ این قرب پاداش استحقاقی او نیست، بلکه فضلی است که خدای سبحان نصیب او کرده است که لذت آن قابل توصیف نیست.

 

بازگردان عمل مؤمن به مؤمن و کافر به کافر

 

«ثواب» در قرآن هم برای مؤمن بکار رفته است، هم برای کافر. خداوند در آیه ۶۰ سوره مبارکه مائده واژۀ «ثواب» را برای کافر بکار برده است:

«قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللهِ مَنْ لَعَنَهُ اللهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازيرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولئِكَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضَلُّ عَنْ سَواءِ السَّبيلِ»[6]

«آيا شما را به بدتر از (صاحبان) اين كيفر در پيشگاه خدا خبر دهم؟ كسانى كه خداوند آنها را لعن و بر آنها غضب كرده و افرادى از آنان را به شكل بوزينه‌ها و خوك‌ها درآورده و طاغوت را پرستيدند (و اطاعت كردند)، جايگاه آنان نزد خداوندبدتراست و از راه راست گمراه‌ترند.»

 

حب پایدار

 

آیت الله جوادی آملی می‌فرماید:«خداوند در «خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ» می‌فرماید:«محبوب مؤمن آن چیزی است که نزد خداست. حب مؤمن هم اصالتاً به خود خداوند و آنچه که نزد خداوند است، تعلق دارد؛ بدین جهت هم حب او پایدار است و هم آنچه که نزد خداوند برای او در نظر گرفته شده، ماندگار است. اما بالعکس محبوب کافر، دنیاست؛ به همین جهت بعد از خروج از این دنیا چیزی ندارد که برای او پایدار و ماندگار باشد. گویا کافر در هنگام عبور از دنیا از تمام تعلقات خود جدا می‌شود و این آغاز شدیدترین عذاب‌ها برای اوست. اما مؤمن با گذر از این عالم، وصال محبوب و حضور در محضر محبوب، بدون مانع برای او میسر است؛ بدین جهت هرگز از دل‌بستگی خود که وصال به خدای سبحان است، جدا نمی‌شود‌.»

 

بهترین جایگاه

 

اهل ایمان در قیامت بهترین جایگاه را دارند؛ به همین جهت از بیشترین امدادهای الهی بهره‌مندند و با قدرت و سرعت از گردنه و صفوف عبور می‌کنند‌ .در روزی که هر روزش به اندازۀ پنجاه هزار سال است، مؤمن باید عِدّه و عُدّۀ زیادی در اختیار داشته باشد تا بتواند به راحتی از صحنۀ قیامت عبور کند.

 

جنود الهی در اختیار خوبان عالم

 

آنچه مسلم است آن است که گمان نادرست در هنگام مشاهدۀ خوبان عالم، سرنوشت انسان را تغییر می‌دهد؛ چرا که سپاهی از جنود الهی در اختیار خوبان قرار دارد که گاه با یک دعا یا نفرین آنان، ورق زندگی انسان تغییر می‌کند .انسان باید از آه مؤمن پرهیز داشته باشد؛ چه بسا مصیبت‌های پی در پی که به‌علت آه یا دل‌گرفتگی مؤمنی در زندگی حادث شود.

امام حسین علیه‌السلام در توصیه‌ای به فرزند گرانقدرشان امام سجاد علیه‌السلام می‌فرماید:

«یا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ»[7]

«ای فرزندم، از ظلم به کسی که در برابر تو ، هیچ یاری کننده‌ای به جز خداوند ندارد، بر حذر باش.»

سپاه نامرئی مؤمنین قابل رؤیت و مادی نیستند؛ اما دارای قدرت نامتناهی‌اند و امداد مؤمنین را عهده‌دارند.

 

 

تاریخ جلسه: 1400/8/29 – ادامه جلسه سی و چهارم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره طه آیه 114.

[2] سوره یونس، آیه 62.

[3] سوره واقعه، آیه 33.

.[4] سوره انعام، آیه 54

[5]. سوره مجادله، آیه 11

[6] سوره مائده، آیه 60.

[7] . الکافی، ج 2 ، ص 331.

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *