خداوند در آیه 8 سوره مبارکه انعام میفرماید:
«وَقَالُواْ لَوْلا أُنزِلَ عَلَیهِ مَلَكٌ وَلَوْ أَنزَلْنَا مَلَكًا لَّقُضِی الأمْرُ ثُمَّ لاَ ینظَرُونَ»
«(از بهانههای آنها این بود که) گفتند: «چرا فرشتهای بر او نازل نشده (تا او را در دعوت مردم به سوی خدا همراهی کند؟!)» ولی اگر فرشتهای بفرستیم، (و موضوع، جنبه حسی و شهود پیدا کند،) کار تمام میشود؛ (یعنی اگر مخالفت کنند،) دیگر به آنها مهلت داده نخواهد شد (و همه هلاک میشوند).»
در آیات قبل بهانهگیریهایی برای نپذیرفتن شریعت پیامبر طرح میشد، گاه بهانه این بود که قرآن سحر است و اصلاً واقعیت ندارد، و یا ما حرفهای پیامبر و وحی را ادراک نمیكنیم حال در این آیه بهانه این است: «قَالُواْ لَوْلا أُنزِلَ عَلَیهِ مَلَكٌ» «چرا ملک و فرشتهایی بر این پیامبر فرود نمیآید (نوشته که فرود میآمد نمیتوانستند ببینند و چون نمیدیدند باورشان این بود که فرشته فرود نمیآید) «لَوْ أَنزَلْنَا مَلَكًا» اما قرآن میفرماید: اگر ما فرود فرشته را به اینها نشان دهیم کار بهانهگیری اینها تمام است. «لَّقُضِی الأمْرُ ثُمَّ لاَ ینظَرُونَ» سپس هیچ مهلتی به آنها داده نمیشود برای اینکه تجدید نظر کنند.
لزوم سنخیّت
افراد درخواست دیدن ملک را داشتند در حالیکه خودشان ملکوتی نبودند، دو چیز باید هم سنخ باشند تا بتوانند همدیگر را ببینند، ما از سنخ جن نیستیم نوع انسانها هم نمیتوانند جن را ببینند، همچنین از سنخ ملک هم نیستیم به همین جهت ملک را نمیتوانیم ملاحظه کنیم. ما میدانیم دو تا ملک مصاحب دائم ما هستند و علی رغم اینکه طالبِ علم، پایش را روی بال ملک میگذارد اما مشاهده ملک را نداریم. پس اولین ایراد وارد بر اینها عبارت است از اینكه میخواستند ملک را ببینند در حالی که حاضر نبودند ملکوتی باشند.
طرز تفکر بنیاسرائیلی
ایراد دوم؛ ندیدن چیزی دلیل بر نبود آن چیز نیست، اینها ملک را نمیدیدند، نزول فرشته وحی بر پیامبر خاتم صلیاللهعلیهوآله را نمیدیدند و آنقدر خودشان را باور داشتند که میگفتند: چون ما نمیبینیم پس ملکی نازل نشده است. در حقیقت طرز تفکر بنیاسرائیلی بر اینها حاکم بود که اگر هر چیز را حس کردند قبول کنند و اگر با حواس ظاهری حس نکردند رد کنند. ظاهربین و مادینگر هستند؛ اینها اصلا از پیامبر سئوال نکردند که آیا بر تو ملک نازل میشود یانه؟
چرا بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله ملک نازل نمیشود؟
«لَوْلا أُنزِلَ عَلَیهِ مَلَكٌ» قرآن میفرماید: «لَوْ أَنزَلْنَا مَلَكًا» ما میتوانیم به شما ملکی را نشان دهیم اما اگر ما بر این پیامبر ملکی را فرو بفرستیم و آن ملک قابل رویت باشد و شما بتوانید آن ملک را ببینید بدانید که به خط پایان رسیدید «لَّقُضِی الأمْرُ» و کار تمام شده است «ثُمَّ لاَ ینظَرُونَ» و دیگر هیچ مهلتی به شما داده نمیشود.
وقتی اعجاز به این بزرگی صورت گرفت یعنی ما ملکی که قابل رؤیت برای چشم مادی نیست، برای چشم مادی شما قابل رؤیت کردیم در این صورت دیگر جایی برای هیچ بهانهایی وجود ندارد و مهلتی به شما داده نمیشود که باز مجدداً انکار کنید و ما مجدداً شما را در ذیل رحمتمان قرار بدهیم و مجدداً فرصتهای متعددی را در اختیار شما بگذاریم.
نکته دیگر اینکه هر بشری قدرت دیدن ملک را ندارد. به ما میگویند: شبهای ماه رمضان از سحر تا افطار که چیزی نمیخورید، ملکی میشوید مثل ملائکه که طعام و شراب ظاهری ندارند و طعام و شراب آنها تسبیح و تهلیل و تکبیر است، ما هم با نخوردن ملکوتی میشویم بعد از اینکه این مانع رفع شد یک مقدماتی به جهت زمان برای انسان موجود میشود و یک افاضاتی میشود که اگر انسان آن شرایط را درک کند میتواند ملک را رؤیت کند.
ولی قانون طبیعت اینست كه بشر مادی طاقت دیدن ملائکه را ندارد و به مجرد دیدن ملک کار بر او تمام میشود «لَّقُضِی الأمْرُ» یک دفعه آن ملک الموت را میبیند (از میان تمام ملائک، ملک الموت را میبیند)
یک نکته دیگری که یکی از مفسرین اشاره کرده و نکته لطیفی است، میگوید چون طاعت ملائکه بسیار قوی هستند طاعت بشر را خیلی كم حساب میكنند، به همین جهت بعد از ملاقات ملک، عذرخواهی ما را برای معاصی مختلف و توجیهاتمان را برای اجرای معاصی قبول نمیکنند و آن وقت ما گرفتار یک یأس و نا امیدی خاصی بابت عملكردمان میشویم.
مصداق بهانهجویی در زمان حاضر
موارد فوق برای افرادِ آن زمان بود، برای من و شما در این زمان چگونه است؟
نوع بهانهجویی در زمانهای مختلف فرق میکند. خیلی وقتها ما با توان محدود و عملکرد بسیار ناقص طالب مشاهدهی مقامات معنوی بالا هستیم، فلان ختم را گفتم به جایی نرسیدم، فلان ذکر را گفتم به جایی نرسیدم. وجودی که مادی است و تمام فکرش مادی است با یك ذكر و ختم بدنبال عنایت ملکوتی خاص است و میخواهد پرده غیب میان او و امور غیبی برداشته شود.
نکته دیگر این است که خود پیامبر صلیاللهعلیهوآله هم خیلی از اوقات ملک را در قالب ملکوتیاش مشاهده نمیکرد. پیامبر اکرم هم جبرئیل را به صورت «دحیه كلبی» یکی از زیباترین افراد قریش ملاحظه میفرمود.
تاریخ جلسه؛ 1382.8.3 ـ جلسه چهارم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»