« قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا»
«(زكريّا) گفت: پروردگارا! چگونه براى من پسرى باشد در حالى كه همسرم نازاست و من از پيرى، ناتوان شدهام؟»
واژه شناسی آیه
«عاقر» از ماده «عقی» به معنای یبوست و خشکی و به کسیکه نازا و عقیم است، گفته میشود.
در لغت عرب، «عتی» در معانی مختلف بکار رفته است:
- « عَتَی العود» چوبی که خشکیده شده باشد.
- به مرد پیر و فرتوت نیز «عَتَی الشیخ» گویند.
- عرب، برای هر چیزی که به نهایت خود برسد، کلمه «عَتَو» را بکار میبرد.
اعلام پیوست به مربی هنگام دریافت الطاف الهی
«رَبِّ»: زکریا بار دیگر با صدازدن مربی خویش، درخواست و نیازش را بیان میدارد و در کلاس آموزشی اعلام میکند که بندۀ الهی در زمان اظهار نیاز و در هنگام دریافت الطاف الهی باید پیوست خود را به مربی اعلام کند.
و همچنین زکریا بعد از استماع بشارت از ناحیه خداوند، با ندای «رَبِّ» تکمیل دعای خود را خواستار شد و نیز دریافت فرزند را به عنوان علائم کمالیه خویش میداند.
زکریا با کلمه «رَبِّ» به خداوند سبحان اعلام میدارد: پروردگارا، مرا به گونهای پرورش دادی که در حجلۀ وصل، خواستههایم را بیان دارم و اجابت را هم قطعی میدانم.
یقین به اجابت دعا
زکریا با یقین به اجابت دعا، تعجب کرد که آیا او قابلیت دریافت چنین لطفی را در این مقطع سنی احراز نموده است؟! و گویا تلویحاً جوانی خود و همسرش را از خداوند متعال درخواست میکرد که در وضعیت پیری، به آنان فرزند عطا شود.
در عبارت «أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ» از زکریا شک در قدرت خداوند سبحان دیده نمیشود؛ زیرا شک و تردید در شأن مقام نبوت راه ندارد؛ بلکه او با یقین به قدرت خداوند، از نقش خویش در این زمینه متعجب است.
بین درخواست زکریا و اجابت دعا فاصله زمانی واقع شد؛ به همین جهت از خداوند سوال کرد: «أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ»
اجابت دعا بدون تأثیر اسباب
«كانَت امْرَأَتِي عاقِراً»: گویا زکریا این حقیقت را به همگان اعلام میکند که خدای علیم بدون تأثیر اسباب خاص، خواسته او را با لطف بیکران، اجابت نموده است.
بعضی از مفسران میفرمایند: گویا سوال زکریا این معنا را میپروراند که آیا از همین همسر نازا فرزندی به او موهبت میشود؟ یا از همسر دیگری؟
چگونه با وجود این اسباب که همسرم نازاست و سن من بالا رفته است، این موهبت عطا میشود؟
زکریا با عبارت «أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ» اعلام میدارد که طبق سنت و قدرت نامتناهی الهی، دریافت فرزند صورت گرفت و خداوند قادر، وجود و شئ را از عدم و لا شئ خلق میکند و با لسان دعا میگوید: خداوندا، آیا موهبت فرزند از مصادیق قدرت است یا سنت؟
اعلام سپاس و شکرگزاری
«أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ»: پروردگارا! کدامین عمل استحقاق عطای فرزند را در من ایجاد کرد؟
در حقیقت زکریا با این الفاظ سپاس و شکرگزاری خود را بابت دریافت فرزند اعلام میکند. گویا بیان میکند که این موهبت از نماد فیوضات الهی است و اعمال و طاعات او در دریافت فیوضات الهی هیچ نقشی نداشته است. او هرگز از فضل خداوند مأیوس نبوده است. در نهایتِ ناامیدی به علت فقدان اسباب ظاهری، خداوند سبحان لطف خویش را ظاهر میکند تا اصل امیدواری در عالم جلوهگر شود.
قدرتنمایی خداوند
در نگاه زکریا، قدرتنمایی خداوند و عطای این موهبت در کمال ناباوری صورت گرفت؛ چرا که نازایی همسرش و کهولت سن در کنار یکدیگر، مانع فرزندآوری آنان شده بود. توانایی باروری در زمانی که امکان طبیعی آن وجود نداشت، به زکریا و همسرش عطا شد.
تأخیر در اجابت دعا و دریافت کمالات
بین دعا و بشارت به زکریا، شصت سال فاصله شد؛ اما در این فاصله دعای خویش را فراموش نکرده بود.
فراموش کردن دعا امری عادی نیست؛ اگر انسان ضرورت دعا را درک کند، هیچگاه از ضرورت اصرار بر دعا رها نمیشود. دعای زکریا در طی این شصت سال ادامه داشت.
گفتنی است گاه برای اجابت، زیاد دعا میشود و خداوند اجابت دعا را به تأخیر میاندازد تا پرورشی برای بنده صورت گیرد؛ یعنی اصرار بر دعا، کمالات، صبوری و شکر را بر وجود فرد میپوشاند.
یحیی نتیجه دعای شصت سالۀ زکریاست، که تلخی تأخیر اجابت، با شیرینی عطای خاص جبران شد.
اجابت دعا قطعی و حتمی است و بر پایه مصلحت خداوند صورت میگیرد که در تصور بنده نمیگنجد. بندۀ الهی در طول دوره تأخیر دعا، بندگی خود را با همه قوّت انجام میدهد و از هرگونه تردید یا اعتراضی دور است.
واقعبینی زکریا
«وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّاً»: «قد» بر سر فعل ماضی افاده تحقیق میکند؛ یعنی زکریا خود را از فرزنددار شدن، عاجز میداند، زیرا او در مورد پیری خود تردید نداشت و آن را امری واضح و قطعی میدانست.
زکریا همسر خود را نازا و خود را پیر و فرتوت معرفی میکند، شاید به این جهت که همسر زکریا به خود میرسید و سرحال و سر زنده بود و پیری در او کمرنگ شده بود. و شاید زکریا نازایی او را به رخش نمیکشید تا موجب آزار و اذیت او نشود.
تاریخ جلسه؛ 1399.8.3 _ جلسه چهارم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»