«وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ وِرْدًا»[1]
«و مجرمان را (پياده و) تشنه به سوى جهنّم مىرانيم.»
واژه شناسی آیه
«وِرْدًا» بهمعنای تشنهای است که برای نوشیدن آب در کنار چاهی حاضر میشود. «فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ»[2] «مأمور آب را فرستادند (تا آب بياورد.)» برای ورود هر کس به مکانی هم از این واژه استفاده میشود.
«سوق» راندن از پشت است؛ وقتی کسی بهسوی چیزی هل داده میشود به آن «سوق» میگویند.
سوق بهشتی بسوی بهشت
سؤالی که ذهن متعلم را به خود مشغول میکند آن است که چگونه برای افراد بهشتی واژۀ «سوق» بکار برده شده است؟
«وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا»[3]
«و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتند، گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند.»
انگیزهای که جاذبه برای اهل بهشت ایجاد میکند، محرکی برای ورود بهسوی بهشت است و این سوق برای متقین راندن توهین آمیز نیست؛ بلکه جذبهای است که نصیب متقین میشود.
تباین کلی بین متقین و مجرمین
ورود دو گروه در قیامت ترسیم میشود:
۱. گروهی با شکوه و جمال و در اوج اکرام در قیامت حضور دارند؛
۲. گروهی دیگر مثل حیوانات از پشت بهسوی جهنم رانده میشوند؛ زیرا بر اساس فطرت، تمایلی به جهنم ندارند؛ اما به جهت زندگی حیوانی که انتخاب کردند، در قیامت با ملکوت این انتخاب مواجهه میشوند.
در واقع مجرمین با اشتیاق به معصیت و دوری از رحمت و فراق، تشنگی خود را به جهنم اعلام میکنند و این تشنگی در حالت پیاده و ذلت بر آنان حاکم میشود.
بیتردید فرد مجرم به زحمت این حرکت را متقبل میشود؛ زیرا سِیر بهسوی معصیت نهتنها با فطرت انسان سازگار نیست؛ بلکه ذلت و خواری خاصی را در فرد ظاهر میکند؛ ذلتی که قابل کتمان نیست.
مجرمین در بعضی از روایات بهعنوان اعداء امیرالمومنین معرفی شدهاند که بدون محاسبه بهسوی جهنم در حرکتند و متقین را دوست داران امیرالمومنین معرفی کردهاند؛ از این رو تفاوت فاحشی بین ورود متقین و مجرمین در قیامت وجود دارد.
بعضی از مفسرین معتقدند «واو» در «وَ نَسوقُ» واو حالیه است. از مصادیق اکرام دوستان اهل بیت این است که دشمنان اهل بیت با ذلت و خواری وارد صحنۀ قیامت میشوند و ذلت دشمنان اهل بیت، همان باطن آنهاست که در دنیا از خود نشان میدادند. در واقع بین متقین و مجرمین تباین کلی وجود دارد.
سنت ابتدایی خداوند
هر دو فعل به خداوند نسبت داده شدهاست؛ یعنی راندن مجرمین بهسوی جهنم سیاست اولیه خداوند نبوده است؛ بلکه حرکت بهسوی خداوند رحمان، سیاست اولیۀ خداوند است و مجرم خود، خلاف این حرکت را طلب میکند؛ بدین جهت از رحمت خداوند به اختیار خود، محروم میشود.
ارتباط انکار و ذلت
مجرم کسی است که از جهت فکری و علمی حقیقت را انکار میکند. صورت باطنیۀ انکار، ذلت و حیوانیت و سوءعاقبتی است که نصیب فرد میشود.
در این دو آیه، ابتدا حشر متقین بهسوی خداوند رحمان ذکر شده است و سپس به سوق مجرمین بهسوی جهنم. گویا خداوند سبحان میفرماید قانوناً راه رسیدن به خداوند سبحان بر همگان باز است و گروهی به لطف و عنایت حضرت حق سِیر بهسوی خداوند رحمان را انتخاب میکنند و گروهی با سوءاختیار از مسیر حق جدا میشوند؛ پس مجرم کسی است که با سوءاختيار، پیوند خود و خداوند را قطع کرده است.
نگرش جاهلانۀ مجرم
در نگرش و نگاه مجرم، جهنم آبی است که نیاز اوست. مجرم خود را نیازمند به مخالفت با خداوند سبحان، معصیت، جهل و همۀ رذائل اخلاقی میداند؛ بدین جهت برای رفع نیاز خود اقدام به امور نامناسب دارد. مجرم، آب سوزان را برای خود انتخاب میکند. در واقع اصل در اشتباهات، فکری و اعتقادی است و اشتباه عملی پیامد اشتباهات نظری و فکری است.
«وِرْدًا» نیز از این حقیقت پردهبرداری میکند که افراد گاه در تشخیص نیاز خود دچار اشتباه میشوند، آتش را آب میپندارند و تأمین نیاز خود را از طریق آتش معصیت و جهالت و مخالفت با خداوند سبحان میدانند.
مجرم در این عالم مشتاق معصیت است و باطن این اشتیاق نادرست، در قیامت ظهور میکند.
در هر دو آیه «المُتّقینَ» و «الْمُجْرِمِينَ» معرفه ذکر شده است؛ یعنی نهتنها در نظام عالم این دو گروه معروف و شناخته شدهاند؛ بلکه در آیینۀ فطرت خود هم معرفهاند؛ اما متقی تقوای خود را لطف خدا میداند و این معرفت، اختلالی در سیر او ایجاد نمیکند؛ در حالیکه مجرم توجهی به این انکار و جرم ندارد.
سیر دائمی افراد
همۀ افراد سِیر دارند و این سِیر با کلمۀ «الی» بیان شده است؛ اما سِیر مجرم بهسوی دوری از حق و جهنم فراق است و سِیر متقی بهسوی خداوند سبحان است، نه بهشت.
جهنم انتخاب دائمی مجرمین است؛ گرچه در هنگام ورود، باقیماندۀ فطرت آنان مانع از حضور در این جایگاه میشود؛ اما در نهایت طبق قانون الهی همۀ مجرمین در این جایگاه به خواست خود وارد میشوند.
«وَفداً» و «وِرداً» که بهصورت نکره در دو آیه ذکر شده است؛ یعنی شکوه و جلال متقین و هم چنین ذلت و خواری مجرمین ناشناخته است.
تاریخ جلسه: 1400/11/2 – جلسه چهل و دوم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. سوره مریم، آیه 86 .
[2]. سوره یوسف، آیه 19 .