خداوند در آیه ۸۷ سوره مریم میفرماید:
«لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَٰنِ عَهْدًا»
«آنان مالك شفاعت نيستند، مگر كسى كه با خداى رحمان پيمانى بسته باشد.»
مشرکین بت ها را به جهت شفاعت نزد خداوند سبحان پرستش میکردند و این امر مکرراً در قرآن ذکر شده است:
«وَيَقُولُونَ هَٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ»[1]
«مىگويند: اين بتها شفيعان ما نزد خدايند.»
ناکارایی شفاعت بتها
قرآن میفرماید: از بتها هیچ شفاعتی نزد خداوند ساخته نیست. اصل شفاعت در این آیه بیان میشود که شفیع با اجازۀ خداوند شفاعت را به عهده میگیرد؛ از این رو به بتهای این افراد اجازۀ شفاعت داده نمیشود.
در حقیقت کاذب بودن دلبستگی مشرکین در قیامت آشکار و غیر نافع بودن دلبستگی به بتها بر همگان روشن و واضح میشود.
عبادت غیرنافع
مشرکین عبادت دارند؛ اما عبادت آنان رشد و کمالی را به همراه ندارد؛ چون بر این باورند که وصول بسوی خداوند از طریق بندگی غیرخدا حاصل می شود؛ در حالیکه این بندگی هیچ سود و منفعتی برای آنان ندارد و در نهایت به زیان و ضررشان منتهی میشود.
شفاعت به اذن الهی است
مفسری میفرماید: «هرشفیعی نمیتواند شفاعت معصیتکاران را عهدهدار باشد؛ بلکه مقام شفاعت فقط به اذن خداوند محقق میشود.»
آنچه مسلم است که مقام شفاعت به جعل بندگان نیست؛ بلکه این مقام به جعل خداوند در اختیار بعضی از بندگان خاص قرار میگیرد.
«عهد» به معنای اذن است؛ مجرمی که در جرم خود استوار باشد و هرگز از جرم خود توبه نداشته باشد، اذن شفاعت نخواهد داشت.
«لَا يَمْلِكُونَ» فعل مضارع است و بر این حقیقت دلالت دارد که اگر وجودی فاقد این جایگاه باشد، هر چقدر هم تلاش کند، هرگز نمیتواند مالک جایگاه شفاعت باشد.
تجانس بین شفیع و مشفوع
بین شفیع و مشفوع باید در این عالم پیوستی باشد و حقیقت این پیوست در عالم دیگر بصورت شفاعت به ظهور میرسد. حضرت امام(ره) میفرماید: «ابتدا باید تجانسی بین شفیع و مشفوع باشد و بعد از تجانس، تجاذبی ایجاد میشود.» جذبۀ بین شفیع و مشفوع به تشافع در قیامت منجر میشود.
آیه به انسان یادآوری میکند که مجرمی که خواستار جدایی از جرم نیست؛ هیچ پیوندی با شفعاء ندارد و خود را از جذبۀ آنان محروم کرده است؛ پس در قیامت از شفاعت آنان بیبهره است.
بهراستی که مشرکین تصور نادرستی از الهه خود داشتند و گمان میکردند که اینها کارایی لازم و قدرت شفاعت را دارند؛ چرا که آنان را بهعنوان شریک خداوند سبحان جعل کردند و برای همیشه سرنوشت شومی را برای خود رقم زدند و تحت سلطۀ شیطان قرار گرفتند.
اعتقادات مشرکان
١. بر این باور بودند که قیامتی وجود دارد؛
۲. حتما در آن روز به شفیع نیاز دارند؛
٣. باید از این عالم با شفعاء ارتباط داشته باشند؛
٤. اما اعتقاد نادرست آنان این بود که به گمان خود، هر کس میتواند شفیع واقع شود؛ در حالیکه مقام شفاعت، مقامی است که خداوند سبحان به بعضی از افراد که اعتبار ویژهای دارند عطا میکند.
چه بسا همین اعتقاد ناصحیح به باورهای صحیح انسان اختلال وارد کند؛ پس انسان باید به باورهای خود بیشتر توجه کند؛ چرا که یک عقیدۀ ناسالم به بنیاد اعتقادات سالم آسیب میرساند.
قابل تأمل آنکه مشرکین هم بر این باورند که حتما انسان در قیامت به شفیع نیاز دارد! یعنی میزان بندگی در روز قیامت کافی نیست و هر فردی خود را نیازمند وجود گرانقدری میداند که با شفاعت او نمرۀ لازم را در محضر حق کسب کند.
اهمیت ولایت
«مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَٰنِ عَهْدًا» اشاره به عهد ولایت امیرالمومنین و حضرات معصومین دارد. خداوند سبحان از بندگان عهد گرفته است و همۀ شفعاء بهواسطه عهد ولایت، قدرت شفاعت دارند و خود شفاعت هم صرفا برای افرادی صورت میگیرد که ولایتپذیر باشند.
تاریخ جلسه: 1400/11/23 – جلسه چهل و سوم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره یونس آیه 18.