اهمیت حضور در مجالس اهل بیت
در مجالس اهل بیت که از موجبات تقوای قلوب و صفات متقین است، ماهیت و هویت انسان تغییر میکند؛ زیرا امام از برترین آیات، نشانهها و شعائر ذوات قدسی الهی است. افراد به میزان جلوس در محضر امام متصف به تقوای قلوب میشوند:
«ومَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ»[1]
«و هر كس شعائر خدا را گرامى بدارد، پس اين از تقواى دلهاست.»
حضرت امام باقر علیهالسلام به یکی از اصحاب میفرماید: آیا خلوتی دور از چشم دشمنان با یکدیگر دارید و دربارۀ آنچه ما میخواهیم حدیث و صحبت میکنید؟ او درپاسخ عرض کرد: بله بهخدا ما خلوت کرده و دربارۀ شما و آنچه دوست داریم محادثه داریم و صحبت میکنیم.
حضرت فرمود: «بهخدا قسم دوست دارم که در بعضی از آن جایگاهها با شما باشم. بوی شما و ارواحتان را دوست دارم. بوی شما و نفس کشیدنتان را دوست دارم؛ زیرا هنگامیکه در این مجالس شرکت و دربارۀ اهل بیت صحبت میکنید بر دین خدا و دین ملائکه هستید؛ پس بهوسیلۀ پرهیزکاری و جدّ و جهد در مسیر بندگی ما را کمک کنید.»[2]
حضور در مجالس اهلبیت علیهمالسلام باب شکر را بر انسان میگشاید، نعره و فریاد شیطان بلند میشود و او را به شدت مصیبتزده میکند.
از امام موسیبنجعفر علیهالسلام روایت شده است:«هیچچیز برای ابلیس و سپاهیان او دردناکتر از زیارت مؤمنین در راه خدا نیست. ملاقات دو مؤمن هنگامیکه ذاکر خداوند باشند و دربارۀ فضلیت ما اهلبیت صحبت دارند سختترین حالت برای شیطان است. هنگامیکه در مجلسی ذکر فضائل اهلبیت شود هیچ تکه گوشتی بر صورت ابلیس باقی نمیماند. او آنقدر صورت خود را میخراشد که شکافته میشود.»[3]
حضور در این مجالس، انسان را به مقام قرب میرساند و توصیه شده است، ورود در این مجالس را به نیابت از درگذشتگان انجام دهید؛ زیرا این توشه به سرعت به آنان میرسد.
«أَشْهَدُ أَنَّ النَّشْرَ حَقٌّ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ »
«و روز قيامت روز نشر و برانگيختن مردگان حق است.»
حقیقتشناسی در شعاع نور امام
انسان در شعاع نور امام حقیقتشناس میشود. حرف تأکید «أنَّ» یعنی زندگی انسان بر مبنا و محوریت حق تحقق مییابد و اساس بر ادامه حیات بر این محور است. در این فراز گواهی و شهادت فرد در مورد نشر و زنده شدن مردگان مطرح میشود. امری که ثابت و لایتغیر است. «نشر» به معنای احیای مردگان، پخشکردن، زندهشدن و پراکنده کردن بهکار میرود. نشر و احیای مردگان در این عالم با دمیدن نَفَس مسیحایی ولیّ خدا صورت میگیرد.
اعتراف به در معرض نگاه امام بودن
انسان با جهالت، غفلت و معصیت، روح حیات خود را از بین میبرد و به بُعد حیوانی هبوط میکند. در این فراز زائر معترف است که منشور اعمال خلایق در معرض نگاه امام است و عملکرد او هیچگاه از امام مخفی نیست.
قیامت ادامۀ دنیاست و کتاب اعمال انسان در آن پخش و عیان است. افراد با منشور اعمال خود وارد قیامت میشوند. وجود انسان در قیامت بسته و بههمپیچیده نیست، بلکه مقصدی دارد که بهسوی آن در حرکت و سیر است.
دوری از پراکندگی، با نزدیکی به امام
حضرت زهرا سلاماللهعلیها میفرماید:
«جَعَلَ اللهُ طاعَتَنا نظاماً لِلملَّةِ و اِمامَتَنا اَماناً لِلْفُرَقَةِ»[4]
«خدای متعال اطاعت ما اهل بيت پيامبر اکرم را وسيلۀ نظم و انسجام جامعه، و امامت ما را مايۀ در امان ماندن از تفرقه و تشتت جامعه قرار داده است.»
ریسمان گردنبند را نظام گویند چراکه دانهها را دور خود جمع میکند. ولایت در زندگی بشر مانند نخ گردنبند همه را به دور امام جمع میکند؛ بنابراین پراکندگی و تفرق در عالم در اثر دور شدن از امام صورت میگیرد.
«يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ»[5]
«قیامت روزی است که انسانها مانند ملخ پراکنده هستند.»
افرادی که در این دنیا امامشناس بودهاند، در قیامت نیز به دنبال ایشان حرکت میکنند و جذب امام میشوند؛ بنابراین افراد ولایتمدار پراکنده و سرگردان نیستند.
انتشار وجود انسان
این فراز حکایت از انتشار وجود انسان دارد که در هر لحظه، حقیقت و هویت جدیدی دارد. لحظهبهلحظه هویت او به تصویر کشیده میشود. گاه در جادۀ عبودیت و بندگی حرکت دارد و گاه وجهۀ حیوانیت او در گناه و معصیت ترسیم میشود؛ بنابراین در قیامت پاداش و جزاء بر طبق کتاب اعمال که باز و مفتوح است صورت میگیرد.
آشکار شدن باطن اعمال در قیامت
همچنین دراین فراز این حقیقت آشکار میشود که باطن اعمال انسان در قیامت به ظهور میرسد. گویا زائر با این شهادت، خواستار تابش نور امام در لحظه به لحظه زندگی و اعمال خویش است تا سیئات او تبدیل به حسنات و زشتیها و آلودگیهای او مخفی و محو شود. هنگامیکه فرد منشور اعمال سیاه خود را به امام عرضه میکند، از امام تقاضا دارد که با نور خویش در میان سطوح و صفحات سیاه بتابد و آلودگی و تاریکی را از صفحۀ اعمال او جدا کند. به اندازهای که فرد در دنیا پیوند ولایی با امام خود داشته باشد، پروندۀ سیاه و آلودۀ او به صفحات سفید و شفاف تبدیل میشود؛ این شفافیت تا قیامت وجود او را نورانی میکند.
آذوقۀ معرفت و سیر در جادۀ شریعت
حضرت ولیعصر ارواحنافداه در توقیعی به شیخ مفید میفرماید:
«إِنَّا غَيرُ مُهمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُم وَ لَا نَاسِينَ لِذِكرِكُم»[6]
«همانا ما در مراقبت و مواظبت از شما کوتاهی نمیکنیم و شما را از یاد نمیبریم.»
این عبارت به زائر قوّت قلب را میدهد که امام رعیت خویش را مهمل و بیصاحب رها نکرده است؛ بلکه، با آذوقۀ معارف او را در جادۀ شریعت سیر میدهد.
«مراعاة» در باب «مفاعله» بیانگر توجه دوطرفه است؛ یعنی هم زائر توجه به امام دارد و هم امام زائر را تحت نگاه و پرورش خود قرار میدهد.کوچکترین خدمت به آلالله غم و غصه را از زندگی فرد دور میکند و او را تحت عنایت و رعایت امام قرار میدهد.
دعا و نگاه امام توفیقات معنوی، علمی، مقام شکر، صبر، آرامش، عافیت و برکات بسیاری در زندگی فرد جاری میکند. هنگامیکه انسان در قبال خیرات و توفیقات این نگرش زیبا را داشته باشد که با دعای حضرت این توفیقات حاصل شده است در تمامی این امور شاکر خدا خواهد بود؛ چراکه یاد و نگاه امام، این بندۀ حقیر را در بر گرفته است. امام در این توقیع شریف میفرماید: اگر یاد و دعای ما نبود بلاها و نفود دشمنان بر شما حکومت میکرد.
مشمول دعای امام شدن با اعتراف به عجز خود
بنده بهمیزانی که اعتراف به عجز و ناتوانی نزد امام داشته باشد بهمانند بچۀ نااهل که والدین بیشتر برای او دعا میکنند، بیشتر مشمول دعا و نگاه امام میشود. در وجود انسان خاکی نواقص و کمبودهایی وجود دارد که با معیت امام این نواقص و قصورات مرتفع میشود؛ بنابراین کسب وجودی الهی و تهی از نواقص، تنها در معیت لحظه به لحظه با امام میسور میشود.
آشکار شدن حقیقت
زائر دراین فراز اذعان دارد که خروج از قبر، حضور در مقابل مالک یوم الدین، بعث و قیامت بدون همراهی امام هراسناک و ترسناک است؛ چراکه انسان در آن هنگام، از شاکله و ملکوت اعمال خود باخبر نیست. فطرت هر انسانی خداشناس است، حتی بتپرستان زمان جاهلیت نیز خداشناس بودند و اعتقاد به مبدأ و معاد داشتند. فطرت الهی هر فردی گویای این مطلب است که: در «یومالبعث» از قبر خارج میشود.
بعث و قیامت جایگاه جلوهگری مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ و روز جزاست. در سوره مبارکه حمد بعد از «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» زبان به دعا گشوده میشود:
«اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُستَقِيمَ»
«بار پروردگارا! مرا در راهی قرار ده که وصال بهخودت در آن صورت گیرد.»
نماز، بعث انسان
در این فراز، واقعیت بعث و برانگیخته شدن از قبر برای انسان نمایان میشود و او در مییابد که بعث او از همین عالم صورت میگیرد. دنیا سجن و قبر مؤمن است و با نماز، «قد قامت القیامه» او تحقق مییابد. در واقع نماز، «قد قامت الزیاره» است که مصلی در نماز زائر خداوند میشود؛ بنابراین هر نماز بعث انسان است که او را در محضر مولا قرار میدهد. در واقع خواهش قلبی فرد در دعای ماه رجب بیان میشود:
« وَ تَوَّلَّ انْتَ نَجاتی مِنْ مُسْائلَةِ الْبَرْزَخِ»[7]
«و از سؤال و جواب در عالم برزخ تو خود متصدى نجاتم باش.»
گویا در این فراز از زیارت آلیس انسان اقرار میکند که هر سلام و حضور در مقابل امام برپایی قیامت اوست که حق و ثابت است.
من که باشم که برآن خاطر عاطر گذرم
لطفها می کنی ای خاک درت تاج سرم
در بعث، قیام ناگهانی صورت میگیرد. افراد به ناگهان و یکباره از قبر عالم ماده و افکار و نیات مادی بهطرف عالم معنا و افکار و نیات موحدانه حرکت داده میشوند که با وساطت امام این رشد و پرورش صورت میگیرد.
«برداشتی آزاد از بیانات استاد زهره بروجردی»
[3]. الکافی، ج 2، ص 188
[4]. احتجاج طبرسی، ج 1، ص 134.
[5] . سوره القارعه، آیه 4.
[6]. بحارالانوار، ج 53، ص 175.
[7]. مفاتیحالجنان، دعای ماه رجب.