زیارت آل یس – «أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ لاَ حَبِیبَ إِلاَّ هُوَ وَ أَهْلُهُ»

 

«{أَنّی أَشْهَدُ} أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ لاَ حَبِیبَ إِلاَّ هُوَ وَ أَهْلُهُ»

 

«گواهی می‌دهم… به‌یقین حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله بندۀ خالص و فرستادۀ اوست و دوست و حبیبى غیر او و اهل بیتش نیست.»

 

عبودیت و محبوبیت پیامبر

 

«محمد» از ریشۀ «ح م د» و از مصدر «تحمید» به‌معنای بالاترین درجات ستایش و ثناء است. ابن فارس گوید: پیامبر آخرالزمان از این جهت «محمد» نامیده شده که صفات پسندیده‌اش بسیار است. خداوند متعال از نام «حمید» خویش دو اسم برای پیامبر قرار داد: 1. « محمد»؛ 2.«احمد».

در این فراز بعد از اقرار به الوهیت خداوند، عبودیت رسالت و محبوب بودن ایشان بیان شده است. عبودیت محض پیامبر مقدمه‌ای برای رسالت بود و آن‌چه پیام از لسان پیامبر نقل می‌شود عین پیام خداست که از طریق وحی برای ایشان بازگو شده است.

پیامبر عبد محض است و ‌برای خود در نظام هستی ذره‌ای نقش فاعلی در نظر نمی‌گیرد. اهمیت مقام بندگی و عبودیت آن حضرت به اندازه‌ای است که در تشهد نماز هم به آن اشاره می‌شود.

عبد از سه حرف «ع ب د»تشکیل شده است. حضرت امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «ع» نماد علم ایشان به ‌خداوند است؛ حضرت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله سرآمد علوم در بین مخلوقات است. «ب» نماد بینونیت و جدایی از ماسوی الله و «د» نماد دنوّ  و نزدیکی پیامبر به خداوند است.

عبودیت محض پیامبر در شب معراج نیز به جلوه درآمد. هنگامی‌که خداوند به پیامبر ‌فرمود: «از من بخواه آن‌چه می‌خواهی.» حضرت پاسخ داد:

«اَضِفنِی اِلَیكَ بِالْعُبُودیۀِ »[1]

«مرا به خود با عنوان عبد اضافه کن تا منسوب به‌ تو باشم.»

وجود مقدس پیامبر در مقام بندگی چشم را پایین انداخت و هیچ خواسته‌ای از خداوند نداشت. ایشان فانی در خواست خداوند بود به‌گونه‌ای که در هنگام مصیبت‌های وارده بر خاندانش نیز از عبودیت جدا نشد و تسلیم محض بود.

«مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَ مَا طَغَى»[2]

«چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان نکرد.»

«رسول» در لغت از ریشه «رسل» به معنای انگیزش، کشش، رهانیدن، فرستادن و ادامه دادن است در مقابل امساک که بازداشتن و محدود نمودن معنا شده است.

«رسل» به‌معنای آهسته پیمودن هم آمده است. در اصطلاح به شخصی «رسول» گفته می‌شود که از سوی خداوند از طریق وحی و بدون وساطت بشر پیغام می‌آورد و احکام شرع را به مردمان ابلاغ می‌کند. رسالت پیامبر اکرم آخرین و برترین و کامل‌ترین آن است.

در اولین شهادت، عبودیت پیامبر و در شهادت دوم، رسالت ایشان مطرح شده است و سپس در شهادت سوم بیان می‌شود:

«لاَ حَبِیبَ إِلاَّ هُوَ وَ أَهْلُهُ»

 

محبوب‌ترین‌ها نزد خدا

 

محبوب‌ترین افراد نزد خداوند، وجود مقدس پیامبر و آل پیامبرند. به‌میزانی که فرد به محبوب حق نزدیک شود حبیب و محبوب خداوند می‌شود.

«حبیب» بر وزن فعیل، معنای فاعلی و مفعولی دارد، یعنی فردی که بسیار عاشق خداست. به‌میزانی که انسان پیوست و توسل به پیامبر و آل پیامبر داشته باشد رنگ عاشقی به‌خود می‌گیرد و عاشق خداوند می‌شود.

کلمه  «اهل» با «آل» تفاوت معنایی دارد. آل پیامبر صرفاً حضرات معصومین گفته می‌شود؛ اما «اهل» افرادی را شامل می‌شود که شایستگی وابستگی و پیوست به پیامبر و آل او را دارند، مانند سلمان، ابوذر و مقداد.

اهل پیامبر بر ذریۀ ایشان صدق می‌کند. از پیامبر اکرم روایت شده است که ذریۀ ایشان مستجاب‌الدعوه هستند.[3] حتی در هنگام حاجت و نیاز اگر به سیدی که به سن تکلیف نرسیده است، درخواست دعا شود، حاجت، به اجابت می‌رسد. در روایت دیگری صلوات بر پیامبر و آل پیامبر، قبل و بعد از دعا را رمز استجابت دانسته‌اند.

«قالَ الصّادِقُ علیه‌السلام:مَن كانَت لَهُ الی اللهِ عزَّوَجلَّ حاجةٌ فَلیبدأْ بِالصَّلوةِ عَلی محمدٍ وَ آلهِ ثُمَّ یسأَلُ حاجَتَهُ ثُمَّ یختِمْ بِالصَّلوةِ عَلی مُحَمّدٍ وآلِ مُحَمّدٍ علیهم‌السلام»[4]

«امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:هر کس به سوی خدای متعال حاجتی دارد در آغاز بر محمد و آل محمد علیهم‌السلام صلوات بفرستد بعد حاجت خود را بخواهد و با یک صلوات دیگر آن را ختم کند.»

 

رابطۀ اظهار سلام و ایجاد عشق

 

چنانچه مودّت تقویت شود عشق نامیده می‌شود. انسان در سلام به حضرت ولیّ‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه به‌عنوان اهل و ذریۀ پیامبر، خواستار عشق به ایشان است. خداوندسبحان به پیامبر اکرم فرمود:

«لَوْلاَكَ لَمَا خَلَقْتُ اَلاَفْلاَكَ»[5]

«اگر تونبودی افلاک را نمی‌آفریدم.»

مخلوقات با دعای پیامبر آفریده شده‌اند؛ پس در فطرت انسان‌ها بذر محبت و عشق به‌خداوند، پیامبر و آل پیامبر کاشته شده است.

یکی از شارحین می‌فرماید: محبت جاذبه‌ای فطری است که در تمامی موجودات جهان به شیوه‌های گوناگون نمودار است. هر یک از انسان‌ها به‌میزان استعداد و ظرفیتی که دارند از نیروی محبت برخوردارند. بی‌تردید محبت، جنبش، نشاط، سرور زندگی، تداوم و استمرار در عالم هستی را به‌همراه دارد.

واژۀ حبیب در لغت در دو معنای «دوست‌دار» و «دوست‌داشته‌شده» به‌کار می‌رود. این معنا در خصوص محبت خداوند نیز استعمال شده است؛ زیرا که هر کس خداوند را دوست بدارد خداوند هم او را دوست ‌دارد. هر که خداوند با او دوستی کند، بی‌تردید او هم دوست‌دار خداست.

پیامبر اکرم فرمود:

«مَنْ أَحَبَّ لِقَاءَ اَللَّهِ أَحَبَّ اَللَّهُ لِقَاءَهُ »[6]

«هرکه لقاء خداوند را بخواهد، خداوند هم لقاء او را دوست ‌دارد.»

 

محبت به اهل بیت، شرط وصول به درجات معنوی

 

هر چه محبت به پیامبر و آل پیامبر با معرفت همراه باشد، منزلت و کمال شخص بالاتر می‌رود و آثار و انوار محبت الهی از کردار و گفتار او نمایان می‌شود. اهل پیامبر از جهت نَسَب و از جهت پیروی، نزدیک‌ترین افراد به ایشان‌اند. محبت اهل بیت شرط اصلی رسیدن به درجات معنوی و نشانۀ حلال زادگی به شمار می‌رود.

 

جواب سلام‌ امام، زمینه‌ساز کاشت بذر محبت

 

«حُب» به‌معنای دوست داشتن و «حَب» به معنای دانه است؛ اما محل رشد دانه در زمین و مکان عشق در دل انسان قرار دارد. هنگامی‌که دانه در زمین کاشته می‌شود از دانه بودن خارج و به گیاه سرسبز تبدیل می‌شود. حُب و محبت در ضمیر انسان به‌اذن‌الله کاشته می‌شود. بی‌تردید جواب سلام‌های امام زمینه‌ساز کاشتن بذر محبت و روئیدن است؛ در این صورت صفحۀ دل الهی می‌شود و مشهود حضرت ولیّ‌عصر قرار می‌گیرد. در واقع چنین وجودی جایگاه حبیب‌الله است و تنها افرادی را دوست دارد که محبوب خداوند و پیامبر او هستند؛ بنابراین رابطۀ انسان با پیامبر و آل پیامبر، رابطۀ محبت و عاشقی است. این عشق حقیقی، تبعیت را به‌ارمغان می‌آورد و در اعمال و اقوال نمایان است. هنگامی‌که محبت و عشق ملکۀ فرد شد، زبان، قلب، اعضا و جوارح آن محبت را ابراز می‌کنند و فرد، عاشقانه تکالیف الهی را انجام می‌دهد.

 

محبوب خدا و رسول، محبوب زائر است

 

در این عبارت «حبیب» به‌صورت مطلق ذکر شده است و مقید به «الله» نیست؛ یعنی هر فردی که محبوب خداوند و پیامبرش باشد حبیب و محبوب زائر هم می‌شود.

در زیارت آل‌یس امام زمان به زائر، جوهر و استعداد حب و عشق پیامبر و آل پیامبر را عنایت می‌فرماید. این ظرفیت در عبارت «بِأبى أَنْتُمْ وَ اُمّى وَ أهْلى وَ مالى وَ اُسْرَتى»[7]«پدر و مادرم، اهل و عيالم، مال و ثروتم، قوم و قبيله و خاندانم همه و همه فدای شما باد؛» به جلوه در می‌آید. فرد در مقام عمل همۀ وابستگان و تعلقات را فدای امام می‌کند؛ بنابراین دوست داشتن پیامبر و آل پیامبر را بر همه‌کس و همه‌چیز ترجیح می‌دهد. انسان باید همواره خود را در معرض شناسایی و آزمایش قرار دهد تا این عشق و علاقه شناخته شود؛ زیرا این شناسایی مانع رشد ادعای کاذب در وجود فرد می‌شود. حب عاشقانه و صادقانه و خالصانه در عمل به اجرا در می‌آید. اولویت اول زندگی چنین فردی اهل بیت است سپس افرادی که ذکر آنان صلوات بر محمد و آل محمد است و در عمل ملتزم به شریعت هستند.

 

تبدیل مس وجود به کیمیا با حب آل پیامبر

 

فضه، خادمۀ خانۀ نورانی علوی و فاطمی است. او که مس وجودش به برکت وجود کیمیای اثر خاندان عترت، طلا شده بود، تا مقامی بار یافت که در فضلیت «وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یتِیماً وَ أَسِیراً»[8] «و غذاى خود را با آن كه دوستش دارند، به بينوا و يتيم و اسير مى‌دهند.» با موالیان خود شرکت داشت. چه‌بسا محبت صادقانه و خالصانه به حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌فرجه روزگاری مس وجودی فرد را به طلا تبدیل کند.

یکی از شارحین می‌فرماید: عشق و محبت به اهل بیت، مانند خانۀ کعبه است که باعث بقای دین است و مردم با حیات دین به زندگی عاقلانه دست می‌یابند؛ اما اگر کعبه کنار رفته یا خراب شود دین از دست می‌رود؛ در این صورت مردم نیز با مرگ دین خواهند مرد.

 

 

«برداشتی آزاد از بیانات استاد زهره بروجردی»


 [1]. شرح اسماء الحسنى، حاج ملا هادی السبزواری، ج 1، ص 90

 [2]. سوره نجم، آیه 17

[3]. بحارالانوار، ج۷۲،  ص۱۱۶

[4]. وسائل الشیعه، ج ٤، ص ١١٣٧

[5]. بحارالانوار، ج16، ص406

[6]. الکافي، ج 3، ص 134

[7]. زیارت جامعه کبیره،

[8]. سوره انسان، آیه 8

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *