«السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُهَلِّلُ وَ تُكَبِّرُ»
«سلام بر آن هنگام که تهلیل و تکبیر میگویی.»
ندای توحیدی
مهمترین و مشهورترین شعارها و نشانههای اسلام «تهلیل» و «تکبیر» است که متضمن عالیترین مفاهیم، جامعترین معارف و رساترین پیام دین است. امامِ معصوم صاحب برترین صفات پسندیده است که در بالاترین و کاملترین مرتبه قرار دارد.
فضائل انسانی در امام سبب میشود تا افراد مختلف از هر دین و با هر باوری با اندک معرفتی نسبت به چنین شخصیتی، به سوی کمالات وجودی امام معصوم جذب شوند و به او محبت ورزند. البته هر محبتی، مرهون مرتبهای خاص از معرفت به امام است.
حیات عاقلانه، مرهون شناخت و اطاعت از امام
یقیناً حیات عاقلانه و خداپسندانه مرهون شناخت و اطاعت از امام هر عصر است. انسان به میزان اتصال به وجود شریف امام از علمالیقین به حقالیقین نائل میشود.
عالم طبیعت بر اساس کلمۀ طیبۀ «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ» آفریده شده است و خداوند سبحان با «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي»[1]«و از روح خود در او دمیدم.» انسان را چشمۀ جاری اسرار توحیدی قرار داد؛ به این دلیل فرمود:
«فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ»[2]
«آفرین بر خدا، که بهترین آفرینندگان است.»
در روایات آمده است: هنگام تولد فرزند، در گوش او اذان و اقامه گفته شود؛ زیرا آدمی در هنگام ورود به دنیای خاکی با قرائت اذان و اقامه در گوشش، صدای توحیدی را بار دگر با فطرت خود دریافت میکند.
انسان در مکتب توحید از ماسویالله رها میشود و به این معرفت میرسد که آفریدگار جهان، خدای سبحان است و همۀ مخلوقات بهسوی او باز میگردند. او عالم و آدم را روزی داده است، حساب و حشر با اوست و تمام کمالات علمی و عملی با ارادۀ الهی نصیب انسان میشود.
انسان در این مکتب میآموزد که خداوند مبدأ هر گونه کمال علمی و عملی است و کمالات اعتقادی، اخلاقی یا عملی با وساطت نبوت و امامت مهیا و عبودیت همۀ افراد از ناحیۀ او ترسیم میشود. این نگرش فرد را از منیت و انانیت رها میکند. آنگاه اگر زائر همۀ آفرینش را با این دید بنگرد و هر موجودی را فقیر محض الیالله ببیند؛ چنین تفکری او را یک موحد میکند و «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ» گفتن او با دیگران تفاوت دارد.
مراحل توحید
توحید دو مرحله دارد:
- در ابتداء با قول و گفتار ثابت میشود؛ یعنی مؤمن «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ» میگوید و به آن ایمان دارد و غیر از «الله» موجودی را شایستۀ عبادت نمیداند؛
- در مرحلۀ بالاتر باید دانست که جز خدا هیچ موجودی مالک چیزی نیست:
«وَ لَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ»[3]
«با خدای سبحان، خدای دیگری را نخوانید.»
کسی که باور کند غیر از خدا احدی مالک چیزی نیست، قهراً خود را مالک چیزی نمیداند.
هنگامی که سالک به مرحلۀ والای توحید رسید به فقر محض خود واقف میشود؛ بنابراین اعتراف دارد که قول توحیدی «لا اله الا الله» را نیز خداوند بر لسان او جاری میکند؛ پس باتمام وجود میگوید:
پسندم آنچه را جانان پسندد
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: گویا او (حضرت ولیعصر) را میبینم که از وادیالسلام بهطرف سراشیبی سهله عبور میکند، درحالیکه بر اسبی نشسته است که میان پیشانی او از سفیدی درخشان است؛ پس دعا میکند و میگوید:
«لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ حَقّاً حَقّاً لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ إِيمَاناً وَ صِدْقاً لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ تَعَبُّداً وَ رِقّاً اَللَّهُمَّ مُعِزَّ كُلِّ مُؤْمِنٍ وَحِيدٍ وَ مُذِلَّ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ»[4]
«نيست معبودى شايستۀ پرستش مگر خداوند يكتا و اين را از روى حقّ و حقيقت مىگويم، و نيز نيست معبودى جز «اللّٰه»، و اين را از روى ايمان و تصديق اقرار مىكنم ، و می گویم: لا اله الا الله از روى بندگى و معبوديت. ای خدایی که هر مومن تنهایی را عزت می دهی و هر جبار عنیدی را ذلیل می نمایی.»
حضرت، کلمه طیبه«لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ» و حقیقت توحید را در سراسر عالم منتشر خواهد کرد، به گونهای که هرگونه شرک و کفر ریشهکن شود و ندای خداشناسی بر پهنۀ گیتی طنینانداز شود.
عروج با سلام به تکبیر امام
تکبیر در لغت بزرگداشت و تعظیم است و در اصطلاح «الله اکبر» گفتن. هیچ عبادت قولی (نماز) بدون آن محقق نمیشود و از ارکان اذان و اقامه نیز به شمار میآید.
در بطن تکبیر عظمت و کبریایی خداوند نهفته است و توجه به مفهوم آن، بت منیت و انانیت را در انسان شکست میدهد. تکبیر هر آنچه بر سر راه توحید قرار گرفته است، پاکسازی میکند.
سلام و درود انسان به امام در حین تکبیر ایشان، نگرش او را الهی میکند، او را از عالم ماده بالاتر میبرد، با سلاح« اللّه اَکبَر» قدرتمند میشود و نفسانیات را تحقیر و پست جلوه میدهد؛ بنابراین برای موحد، تنها بزرگی خداوند میدرخشد.
انسان در محضر ولایت به انتقال ارکان امام از رکنی به رکن دیگر و به اذان و اقامۀ ایشان سلام و درود میفرستد؛ در نتیجه جواب سلام امام را مییابد که تمامی حیات او را نماد «نماز و بندگی» قرار میدهد؛ بنابراین در زندگی زائر، برکت و رحمت جاری میشود و او را سفرهنشین اذکار حضرت ولیعصر ارواحنافداه قرار میدهد.
روح مؤمن، مرغ باغ ملکوت
روح مؤمن، مرغ باغ ملکوت است. او از عالم خاک نیست و تنها چند روزی برای او در عالم طبیعت، قفسی از تن ساختهاند. او با دریافت جواب سلام امام، قفس را میشکند و آزادانه پر میکشد.
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چندروزی قفسی ساختهاند از بدنم
انسان متخلق به اخلاق الهی همانند جریان آب است که اگر به دریای ولایت نپیوندد و در یک مکان راکد بماند بدبو و متعفن میشود؛ اما با اتصال به دریای ولایت تمامی عالم در نگاه انسان کوچک و خوار میشود.
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«اِذا کَبَّرْتَ فَاسْتَصْغِرْ ما بَیْنَ الْعُلا وَ الثَّری دُونَ کِبْرِیائِه»[5]
«هنگامیکه تکبیر میگویی، هرآنچه بین آسمان و زمین است درمقابل کبریایی خداوند به نظرت کوچک بیاید.»
به ذره گر نظر لطف، پور بوتراب کند
زائر در سلام به تکبیر امام به این نکته اشاره دارد که: مولای من! در هنگام تکبیر که ماسوی الله در دیدگان شما کوچک و حقیر جلوه میکند به وجود من که همانند ذره حقیر است، نگاه و دعایی کنید تا سیر و سلوک داشته باشد. همانگونه که پرنده در حال پرواز کمتر صدمه میبیند، انسان نیز در حال سیر و سلوک کمتر آسیب میبیند.
به ذره گر نظر لطف پور بو تراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند
حیات انسان با نوای «الله اکبر» در گوش او آغاز میشود و این حیات با ندای «الله اکبر» که در نماز میت بر او خوانده میشود، به اتمام میرسد.
ندای توحیدی امام در همۀ عالم رنگ و صبغۀ الهی ایجاد میکند و زائر با سلام به حضرت، خواستار عقیدۀ توحیدی است تا با سلاح توحیدی، عمل توحیدی، قول توحیدی و ……به جلوۀ توحید نزدیک شود.
«برداشتی آزاد از بیانات استاد زهره بروجردی»
[2]. سوره مؤمنون، آیه14
[3]. سوره قصص، آیه 88
[4]. من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص306