زیارت آل یس – «السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ»

«السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَحْمَدُ»

«سلام بر هنگامی که حمد گویی.»

 

طنین عشق

 

«حمد» در لغت به معنی ستایش است که به موجود دارای شعور اختصاص دارد. در اصطلاح شعلۀ عشق فرد عاشق را «حمد» گویند. امام لحظۀ عاشقی خود را به معشوق حقیقی با لفظ «الحَمدُ لِلّه» اعلام می‌کند و طنین این فورانِ عشق، تمام عالم را فرا می‌گیرد.

فعل مضارع «تَحْمَدُ» دلالت بر استمرار عاشقی امام دارد که لحظه‌به‌لحظه این عاشقی را اعلام می‌کند تا بندگان با گره خوردن به حمد امام به حقیقت زندگی معنوی و عاشقانه دست یابند. زائر با سلام به حمد حضرت، خواستار شنیدن صدای فوران عشق امام به خداوند است تا این عشق، وجود او را سیراب کند و نام او در زمرۀ عشاق عالم ثبت و ضبط شود.

 

طلب ورود در وادی عشق

 

زائر در این فراز راز و نیاز محرمانۀ امام را می‌طلبد تا وارد وادی عاشقی امام شود.

انسان موجودی است که در موجودات دیگر اثر می‌گذارد و از آنان اثر می‌پذیرد؛ اما انسان‌ها در این اثر پذیری یکسان نیستند. افرادی که دارای روح پاک‌اند، گاه مستقیم و گاه غیرمستقیم از ذات اقدس الهی فیض و معارفی را می‌یابند و فضائلی نصیب آنان می‌شود؛ آنان افراد صالحی خواهند بود که در جلسات ذکر امام حضور دارند و صدای حمد و عاشقی امام را به گوش جان می شنوند. در این فراز انسان خواستار جلوس در این جلسات ذکر است تا وجودش سیراب شود.

کسی که قلب او منزل و فرودگاه ملائک شود بسیاری از معارف الهی را می‌یابد و در هنگام بارش نعمات، زبان به حمد خداوند می‌گشاید؛ همان‌گونه که کوه‌ها صدای راز و نیاز حضرت داود را منعکس کردند، مؤمن نیز قابلیت انعکاس صدای امام خویش را دارد چراکه:

«الْمُؤْمِنُ كَالْجَبَلِ الرّاسِخِ»[1]

«مؤمن چون کوه استواری است.»

بنابراین صدای حمد زائر بیانگر صدای حمد امام است که از زبان او جاری شده است.

 

انواع حمد

 

حمد بر سه نوع است که در گفتار، کردار و حالات افراد واقع می‌شود.

. 1 حمد در گفتار، یعنی سپاس‌گزاری با زبان و یاد‌آوری صفات و اسماء الهی. انسان در تمام لحظاتی که ثناگوی خداوند است گویا با زبان خویش بیانگر حمد امام است که در تمام لحظات، حامد خداوند است. در واقع حمد امام آموزشی برای زائر است تا او هم در تمام لحظات اعم از خوشی و ناخوشی زیبابین، ‌شود.

در ناخوشی حمد خویش را اینگونه بیان می‌کند:

اگر با دیگرانش بود میلی             چرا ظرف مرا بشکست لیلی

در کنه سختی‌ها و گرفتاری‌ها کمالات، مقامات و عنایاتی را می‌بیند که او را به منعم می‌رساند. پس با زبان حال گوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‌» انسان با گفتن «الحَمدُللّه»  با امام عصر همنشین می‌شود و در زمرۀ بندگان شاکر محسوب قرار می‌گیرد.

 

هماهنگی با امام در هر حمد

 

در این فراز، حمد امام به‌صورت مطلق ذکر شده است و مقید به زمان و مکانی خاص نیست. این اطلاق بیانگر این حقیقت است که انسان با هر حمد با امام خود هماهنگ می‌شود .انسانِ حامد و شاکر با نگاه مِهر امام، در سختی‌ها، مصائب و گرفتاری‌ها به آرامش و آسایش می‌رسد. در واقع حمد و شکر، انسان را تسلیم مولا می‌کند.

به تیرم گر زند دستش نگیرم

 و گر تیرم زند منت پذیرم

  1. حمد در کردار؛ یعنی تمام وجود انسان هماهنگ با زبان او حمد می‌گوید. اعضاء و جوارح او در دنیا مشغول امور عادی و عبادی است؛ اما روح او در بهشت و در کمال اخلاص، خداوند را ناظر است.
  2. حمد در حالات، حمد با دل است که در برابر خداوند تسلیم و به تقدیر او راضی باشد درنتیجه، به صفات کمال آراسته می‌شود. این حالت در زمان عرضۀ پروندۀ انسان خدمت امام حاصل می‌شود که امام از عمل‌ او مسرور و نتیجۀ این رضایت در وجود فرد حاکم است.

 

هموار شدن راه بندگی با حمد الهی

 

خیرات و اعمال خالص انسان، زبان امام را به حمد می‌گشاید و انعکاس این حمد، راه و مسیر بندگی را برای فرد هموار می‌کند. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود:

«كُلُّ كَلاَمٍ لاَ يُبْدَأُ فِيهِ بِالْحَمْدِ لِلَّهِ فَهُوَ أَقْطَعُ »[2]

«هر سخنی که با حمد آغاز نشود ناقص است.»

محمدبن‌مروان گوید از امام صادق علیه‌السلام پرسیدم: کدام‌یک از اعمال نزد خداوند محبوب‌تر است؟ فرمود: «این‌که او را حمد گویی.»

در حدیث دیگر آمده است که رسول خدا هر روز سیصد و شصت بار به تعداد رگ‌های بدن، خداوند را حمد می‌کرد و چنین می‌فرمود:

«اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِينَ كَثِيراً عَلَى كُلِّ حَالٍ»[3]

«حمد کثیر خدای را بر هر حال»

امام صادق علیه‌السلام دربارۀ امام زمان ارواحنافداه فرمود: «ای مفضل! او تنها ظاهر می‌شود و به تنهایی به‌سوی خانۀ خدا می‌رود و وارد کعبه می‌شود و در حال تنهایی، شب بر او فرا می‌رسد. چون دیدگان به‌خواب رود و سیاهی شب سایه افکند، جبرئیل و میکائیل و فرشتگان در صف‌های متشکل بر او فرود آیند، آن‌گاه جبرئیل عرضه می‌دارد:

«یا سَیِّدی قَولُکَ مَقبُولٌ وَ أَمرُکَ جائِزٌ »[4]

«سرورم! فرمانت پذیرفته است و امر تو مجزی است.»

آن حضرت دست به صورت می‌کشد و گوید:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ»[5]

«سپاس خداوندى را كه به وعده‌اى كه به ما داد وفا كرد و زمين را ميراث ما قرار داد. تا از بهشت هر جاى را كه بخواهيم برمى‌گزينيم؛ پس چه نيكوست پاداش اهل عمل.»

 

«السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ … تَسْتَغْفِرُ»

 

«سلام بر هنگامی که … استغفار می‌کنی.»

 

لباس بندگی و تقوا

 

امام هنگام مشاهدۀ گناهان و لغزش‌های افراد، زبان به استغفار می‌گشاید. استغفار از ریشه «غفر» به‌معنای پوشانیدن و مستور کردن است، «غفر» به‌معنای پوشش لباس بندگی و تقواست.

«فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً»[6]

«پس گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او بسيار آمرزنده است.»

استغفار در اصطلاح آمرزش‌خواهی و پوزش‌طلبی، درخواست عفو و بخشایش الهی و محو آثار گناهان کوچک و بزرگ است.

 

استغفار، مایۀ امنیت

 

استغفار از لوازم ایمان و از مهم‌ترین و برترین عبادات و اذکار و آداب شرعی به شمار می‌آید که در آیات قرآن کریم و احادیث حضرات معصومین علیهم‌السلام بر آن تاکید شده است و آثار و نتایج بسیاری دارد.

امیرالمؤمنین می‌فرماید:

«كَانَ فِي اَلْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اَللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَكُمُ اَلْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ أَمَّا اَلْأَمَانُ اَلَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى‌اَللَّهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ وَ أَمَّا اَلْأَمَانُ اَلْبَاقِي فَالاِسْتِغْفَارُ»[7]

«در زمین دو وسیلۀ ایمنی از عذاب خداوند بر جای بود که البته یکی از آن‌ها برداشته شد، بر شما باد آن دیگری را از دست ندهید. آن مایۀ ایمنی که برداشته شده رسول خدا بوده و ایمنی بر جای مانده، استغفار است.»

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در هر مجلسی که حضور می‌یافت ۲۵ بار لفظ استغفار را بر زبان جاری می‌کرد تا: اولاً آلودگی‌های افراد گنه‌کار بر قلب مطهر و آینۀ وجود پیامبر کدورتی عارض نکند؛ ثانیاً پیامبر و امام وظیفه‌ای در قبال مردم دارند؛ به این ترتیب که برای مأمومین خود استغفار و طلب آمرزش می‌کنند.

 

جریان رحمت بر وجود انسان با استغفار امام

 

با استغفار امام، انسان از گناهان و لغزش‌ها دور می‌شود و خود را نیازمند فراگیری همۀ معارف الهی می‌داند. وجود او که مانند دیوار و پرده، مانع تابیدن نور امام است، با استغفار امام رقیق می‌شود، مانند شیشه و آینه، انعکاس فضائل اخلاقی را عهده‌دار و رحمات و برکات بر این وجود، با استغفار امام جاری می‌شود.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: «لاَ تَحْجُبُهُ اَلسَّوَاتِرُ»[8] «هیچ ساتر و حجابی نور خدا را نمی‌گیرد»؛ بنابراین بارش روزی و کمالات الهی بر وجود انسان با دعا و استغفار امام است. به عبارت دیگر وجود انسان قابلیت و وسعت پذیرش این انوار الهی را می‌یابد.

 

استغفار امام و ریزش گناهان

 

رذائل اخلاقی و گناهان که حجاب وجود انسان است، مانع دریافت و درک حق می‌شود؛ این امور وجود انسان را به وجودی تهی از معارف تبدیل می‌کند؛ اما با استغفار امام، لباس تقوا بر وجود انسان پوشانده می‌شود. همان‌گونه که برگ درختان با باد پاییزی می‌ریزد، استغفار امام، برگ‌های گناهان را از وجود بنده به راحتی جدا و موانع دریافت حق را مرتفع می‌کند.

امام پدر مهربان این امت است که با استغفار، رحمت الهی را بر زمین وجودی فرد وارد می‌کند؛ گویا حیات مجدد بعد از مرگ گناه و معصیت را سبب شده است:

«اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْیی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا»[9]

«بدانيد كه خداوند، زمين را پس از مرگش زنده مى‌كند.»

انعکاس استغفار امام در وجود انسان او را به استغفارحقیقی سوق می‌دهد، راه زندگی انسان را هموار می‌کند و با جبران مافات، روزی‌های فراوان بر فرد سرازیر می‌شود. توصیه‌های بسیاری به استغفار شده است تا بنده انعکاس صوت امام باشد و با زبان استغفار قصور خود را در مقابل نعمت‌های الهی بیان کند.

پروندۀ انسان باید لحظه به لحظه مملو از شکر و حمد باشد. بنده با استغفار به قصور و کم‌کاری خود بر این امر اعتراف می‌کند.

 

رفع عذاب با استغفار

 

با استغفار امام عذاب‌های زندگی انسان مرتفع می‌شود. اگر بارش روزی‌های معنوی و مادی در سیر بندگی انسان به کندی و سختی صورت می‌گیرد، موانعی موجب مسدود شدن این بارش شده است؛ با استغفار امام این موانع مرتفع می‌شود و عنایات و الطاف الهی بر وجود انسان فرو می‌ریزد و او را از بی‌توفیقی در عبادات رها می‌کند. در این فراز، بنده به حقیقت جرم و گناه خود آگاه و گناه‌شناس می‌شود، او مانند پسران حضرت یعقوب از امام خود تقاضای استغفار دارد:

«يَآ أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَآ إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ‏»[10]

«اى پدر! براى گناهانمان (از خداوند) طلبِ آمرزش كن كه براستى ما خطاكار بودیم.»

 

لباس تقوی با استغفار امام

 

انسان مرکّب از روح و بدن است؛ اما اصالت، از آنِ روح است. لذت روح سبب لذت بدن نیز می‌شود؛ اما گناه و معصیت روح را می‌رنجاند. روح انسان با گناه در اسارت نفسانیات قرار می‌گیرد و او را هم‌رنگ مجرمین می‌کند. زائر با سلام به زمان استغفار امام، طالب لباس و پوشش تقواست تا از لباس مجرمیت خارج شود و جلوه‌ای زیبا در عالم داشته باشد.

بنده تحت آموزش استغفار امام به این حقیقت واقف می‌شود که مشکلات و سختی‌های موجود در زندگی او از گناه ناشی می‌شود؛ زیرا گناه با عبادت‌های ناقص ملازم است. فردی که به گناه تن دهد به انجام عبادات خالص موفق نمی‌شود و عبادات او ناقص است. عبادات ناقص نمی تواند فرد را از زشتی‌ها باز دارد. با استغفار امام بنده به جای مقصر دیدن دیگران، به اعمال و اقوال خود توجه دارد و تنها خود را مقصر می‌داند.

 

پیمودن راه بندگی خالصانه با استغفار

 

انسان با استغفار و توبه مسیر عبادت و بندگی خالصانه را می‌پیماید و عامل به معارف الهی می‌شود. در واقع استغفار زمینه‌ای برای انجام افعال خیر و مثبت است. انسان هر عملی را باید با نام خدا آغاز کند و با همین نام ادامه دهد و حتی هنگام دست کشیدن از کار هم بتواند نام خدا را بر زبان آورد. این بهترین برنامۀ توحیدی است که همۀ شئون زندگی انسان را تشکیل می‌دهد و به این ترتیب سراسر کار او اعم از واجب و مستحب، مظهر توحید می‌شود. چنین انسانی اهل استغفار است و دائماً از خدا طلب مغفرت می‌کند تا اگر غفلتی یا قصوری داشت و یا به برخی از گناهان صغیره مبتلا شد، خدا از او در گذرد. استغفار برای اولیای الهی، جنبۀ دفعی دارد؛ یعنی آنان با استغفار از خطر ارتکاب به گناه می‌رهند، نه جنبه رفعی که بخواهند پس از انجام گناه استغفار کنند و از کیفر گناه مرتکب شده نجات یابند.

 

نزول برکات معنوی و مادی با استغفار

 

با استغفار روزی‌های معنوی و مادی که از انسان سلب شده است، باز می‌گردد. یادآوری گناه از بهترین نعمت‌هاست. چراکه انسان را به توبه وادار می‌کند؛ به همین جهت به پیغمبر دستور داده شده است: «وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ»[11] «براى گناه خود و براى مردان و زنان با ايمان استغفار كن.» تا هشداری برای امت آن حضرت باشد.

 

افزایش توان با استغفار

 

«اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ»[12]

«از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوى او باز گرديد و توبه نماييد تا او از آسمان پى در پى بر شما باران بفرستد، (چنانكه گويى همه‌ى آسمان در حال ريزش است) و نيرويى بر نيروى شما بيفزايد.»

استغفار، قوت و توان انسان را افزایش می‌دهد و مسیر بندگی او را هموار می‌کند. در تفسیر منهج‌الصادقین[13] آمده است که مردى نزد اميرالمؤمنين عليه‌السّلام آمد و عرض کرد: يا اميرالمؤمنين گناه بسيار كرده‌ام و صحيفۀ اعمال خود را با آن سياه نموده‌ام دعا كن تا خدای مرا بيامرزد. حضرت فرمود: «استغفار كن».

شخصى ديگر آمد و گفت: يا اميرالمؤمنين زراعت من به جهت كمى آب خشك شده است، دعا كن تا خدا باران بفرستد. حضرت فرمود: «استغفار كن».

فردی ديگر به خدمت آن حضرت عليه‌السّلام آمد و گفت: يا اميرالمؤمنين! مردى درويشم و از فقر بی‌طاقت شده‌ام دعایی کن تا خداى تعالى از لطف خود مرا انعامى فرمايد. فرمود: «استغفار كن».

فرد چهارم آمد و گفت: يا اميرالمؤمنين مال بسيار دارم و فرزندى ندارم دعا كن تا حق سبحانه و تعالى مرا فرزندى دهد. حضرت فرمود: «استغفار كن».

يكى دیگر برخاست و گفت: يا سيد الوصيين باغ و بوستان من ثمره ی اندکی دارد، دعا كن و از خداى تعالى طلب كثرت آن را بفرما. فرمود: «استغفار كن».

شخصى ديگری گفت: يا على! در منطقۀ ما چشمه‌ها خشك شده و قحطى به وجود آمده است، برای ما دعاکن. فرمود: «استغفار کن».

ابن‌عباس گويد من در خدمت آن حضرت بودم گفتم: يا اميرالمؤمنين! از شما سؤالات مختلف كردند؛ اما همه را يكسان پاسخ دادى!

حضرت فرمود: «آیا نشنیده‌ای؟  سخن خدا را که فرمود:

«فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفّاراً. يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً . وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً»[14]

«پس [به آنان‏] گفتم: از پروردگار خود آمرزش بخواهيد كه او همواره بسيار آمرزنده است. تا بر شما از آسمان باران پى در پى و با بركت فرستد. و شما را با اموال و فرزندان يارى كند، و برای شما باغ‏ها و نهرها قرار دهد.»

 

 

«برداشتی آزاد از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]. شرح اصول کافی، ج 9، ص 181

[2]. میزان الحکمه، ج،۳ حدیث شماره  ۲۰۰۰۴۸۹۷

[3]. الکافی، ج 2، صفحه 503

[4]. بحارالانوار،ج 53، ص7

[5]. سوره زمر، آیه74

[6]. سوره نوح، آیه 10

[7]. نهج البلاغه،حکمت  85

[8]. نهج البلاغه، خطبه152

[9]. سوره حدید، آیه 17

[10]. سوره یوسف، آیه 97

[11].  سوره محمد، آیه 19

[12]. سوره هود، آیه 52

[13]. ج10، ص19

[14]. سوره نور، آیات10 الی12

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *