مقدمه
زیارت آل یس کاملترین و خالصترین مصداق معرّفی امام زمان عجلاللهتعالیفرجه است. زائر با مخاطب قرار دادن امام همجنس با خوبان عالم میشود و به مقام حضور دائم میرسد.
امام در زیارت آل یس از وجود مبارک خود پردهبرداری میکند. با هر فرازی حقیقت ولایت ایشان به ظهور میرسد.
حضرت ولیّعصر که آغاز و پایان عالم هستی به اذن خداوند در اختیار ایشان است، پیوسته از حقیقت ولایت خویش پردهبرداری میکند تا با تابش نور ولایت، موانع و آلودگیها از حیات فرد زدوده شود. زائر نیز با جدایی از معصیت و گناه، ظرف وجودی خود را مستعد تابش این انوار الهی میکند؛ در نتیجه معرفت و محبت او به آلالله افزون میشود. در واقع نورافشانی خورشید عالم، قطع ناشدنی است و حد و مرزی ندارد. هر فردی به اندازۀ استعدادِ پیوند با خورشید، نورانی و از فیض او بهرهمند میشود.
فردی که در صدد زدودن آلودگیها از وجود خویش است باید وجود خود را بیواسطه به خورشید عالم تاب عرضه کند تا بهرۀ کاملتری از انوار الهی ببرد؛ زیرا امام نوری است که به هیچکس پشت نمیکند. در حقیقت آنچه انسان را از تابش نور ولایت غافل میکند، دوری و غفلت از امام زمان است؛ این غفلت انسان را در تاریکی قرار می دهد و زمین وجودی او، از حیات طیّب که از پرتو تابش نور خورشید حاصل میشود، بیبهره میماند.
به میزان پیوست با امام زمان وجود فرد گسترده میشود و فرد تحت تابش نور حضرت به کمبودها و سختیهای زندگی، نگاه سازنده و تربیتی دارد. با این نگرش حیات شخصی و اجتماعی او شکل میگیرد.
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِهِ»
«سلام بر تو ای حجت خداوند و اي دليل و رهنمون ارادۀ او»
حجّت خداوند، نمایانگرحقایق
«حجّت» در لغت به معنای نمایانگر، دلیل، برهان و بینّه است. حجّت، استدلالی است که هنگام بحث و گفتگو با طرف مقابل بهکار گرفته میشود. حجّت خداوند کسی است که دلایل الهی را تبیین میکند و تمامی حقایق دین را به نمایش میگذارد. از آنجاکه اهلبیت علیهمالسلام از خطا و گناه مصوناند؛ در تمام مراتب، الگویی برای مردم، مظهر هدایت و نشاندهندۀ حقایق دیناند.
وجود مقدس امام زمان حجت خداست؛ یعنی خداوند بهواسطۀ او درعالم هستی دلیل و برهان اقامه میکند. وجود مبارک انسان کامل از نهان و آشکار عالم آگاه است و باعث استمرار حیات عالم و آدم است؛ وجودی که خلیفه و حجّت خداست و عنان نظام هستی را به اذن خداوند بر عهده دارد. چنین وجودی، هرگز دچار غیبت نمیشود
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
پردهبرداری از حقایق دین با سلام بر حُجَّة اللَّه
امام زمان بهعنوان حجّت خداوند هر لحظه برای اثبات حقیقت، دلیل اقامه میکند تا افراد را از شک و تردید رها کند و به یقین برساند.
عنوان «حُجَّةَ اللَّهِ» برای تمامی حضرات معصومین بهکار میرود. به فرمودۀ شیخ جعفر مجتهدی در این عنوان اقامۀ دلایل و احکام الهی به تمامی مخلوقات، توسط حضرت صورت میگیرد و تمام حقایق و دلایلِ اثبات حق، بهصورت واضح بیان میشود.
طبق آیه «حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ»[1] حضرت امیرالمؤمنین،علی علیهالسلام و سایر امامان را «حکمت بالغه» نامیدهاند. حضرات معصومین با ظهور حجّت و دلیل، مخلوقات را از شک و تردید خارج میکنند و به سر منزل توحید میرسانند.
امام چراغ هدایت بشر است که برخورداری از نور وجودش منحصر در گروه خاصی نیست بلکه طبق فرمایش پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در روز عید غدیر بر تمامی بشر حجتاند.
«أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ جَعَلَنَا حُجَّةً عَلَى الْمُقَصِّرِينَ وَ الْمُعَانِدِينَ وَ الْمُخَالِفِينَ وَ الْخَائِنِينَ وَ الْآثِمِينَ وَ الظَّالِمِينَ وَ الْغَاصِبِينَ مِنْ جَمِيعِ الْعَالَمِينَ»[2]
« خداوند عزّوجل من و ساير اوصياى من ائمة الهدى عليهم السّلام را حجت، دلیل و راهنما بر جميع کوتاهی کنندگان، ستیزه گران، ناسازگاران، خائنان و گنهکاران و ستمکاران و غاصبان از تمامی جهانیان قرار داده است»
در زیارت جامعه در فراز «حُجَجِ اللهِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى» اعلام میشود که اقامۀ دلیل و برهانِ انسان کامل متعلق به گروه خاص و زمان محدودی نیست؛ بلکه این امر تا برزخ و قیامت نیز ادامه دارد. ایشان با اقامۀ دلیل انسان را به مراحل بالاتر سوق میدهد.
در دعای مکارم اخلاق از خداوند سبحان درخواست میکنیم:
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ»
«بار خدايا، درود فرست بر محمد و خاندان او و ايمان مرا به كاملترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب آن برسان.»
رهایی از شک و تردید
به میزانی که انسان در پرتو نور امام قرار گیرد، یقینبرای او حاصل میشود و از علمالیقین به حقالیقین راه مییابد و با این سِیر از شک و تردید رها میشود.
انسان بهواسطۀ حجةالله نظارهگر حقایق عالم میشود. امام مانند قبلهنما قلوب انسانها را به سوی توحید جهت میدهد و از یقین به شهود اسرار عالم میرساند.
امام زمان ارواحنافداه در توقیع مبارک به شیخ مفید چنین فرمودهاند:
«إِنَّا غَيْرُ مُهمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُم وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُم وَ لَو لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ. بِكُمُ اللَّأوَاءُ وَ اصطَلَمَكُمُ الْأَعدَاءُ»[3]
«ما در مراعات حال شما سهلانگار نیستیم و هرگز شما را فراموش نمیکنیم، وگرنه سختیها و تنگناهای فراوانی به شما میرسید و دشمنان شما را نابود میکردند.»
عنوان «حجةالله» از مشهورترین القاب آن حضرت است که بسیاری از مردم با عنوان «حجةبنالحسن» یا «حضرت حجت» از ایشان یاد میکنند. مرحوم نهاوندی میفرماید:«با آنکه سائر ائمه در این لقب مشترک بودهاند و همه از جانب خداوند حجت بر خلق هستند؛ اما این عنوان چنان اختصاص به آن حضرت دارد که در روایات، هر جا بدون قرینه و شاهدی ذکر شود، مراد شخص ایشان است.»
نقش خاتم آن حضرت «أنَا حُجَةُالله» و به روایت دیگر «أنَا حُجَةُاللهِ وَ خالِصَتِه» است.
ائمه اطهار، حجّت بر تمامی مخلوقات
ائمه اطهار برای تمامی مخلوقات حجّت هستند، سلیمان بن خالد میگوید: امام صادق علیهالسلام فرمود: «هیچ پیامبر، انسان، جن یا فرشتهای در آسمانها نیست مگر اینکه ما امامان، حجّت بر آنان هستیم. خداوند هیچ مخلوقی را خلق نکرد مگر اینکه ولایت ما را بر آنان عرضه نموده و به وسیله ما بر آنان حجّت آورده است. به همین دلیل دستهای نسبت به ما مؤمن و عدهای منکر میباشند، حتی آسمانها و زمین و کوهها»
دلیل اطلاق حجّت بر ائمه معصومین آن است که خداوند به وسیلۀ ایشان که اعمال و اخلاق و رفتارشان راهنمای سعادت بشر است، حجّت و دلیل خود را کامل و تمام کرده است و باب عذر را بر همگان بسته است.
از شیخ جعفر مجتهدی سؤال شد:از بین اسماء و القاب امام زمان علیهالسلام کدامیک بیشتر اهمیّت دارد؟ ایشان پس از مدتی طولانی در پاسخ فرمودند: آیا تاکنون آیۀ:«وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماٰءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ»[4] را خواندهاید؟ حضرت هم در آسمان و هم در زمین حجّت هستند.؛ به همین جهت به عنوان «حجت» از سایر عناوین بیشتر توجه میشود. همچنان که در زیارت حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام در ماه مبارک رمضان، این گونه عرض ادب میشود:
«السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ سَمَائِه»
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] . سوره قمر، آیه 5
[2] . بحارالانوار، ج37، ص 201
[3] . بحارالانوار، ج 53، ص175
[4] . زخرف، آیه 84