«اَلسَّلامُ عَلیکَ أیُّهَا الإمامُ المَأمون»
«سلام بر تو؛ ای امامِ امانیافته.»
امامت، تداوم حرکت و رسالت انبیای الهی
امام از ریشه «اُمّ» به معنی اساس و بنیاد و بهمعنای قصد کردن همراه با توجه خاص است؛ سپس به هر چیز که انسان به آن توجه کند و مقصود او واقع شود اطلاق میشود و در اصطلاح آن انسان ملکوتی و والایی است که تداومبخش حرکت و رسالت انبیای الهی و نقطۀ مرکزی برای جوامع بشری است.
امام از جهت کمال به درجه و مقامی میرسد که بر همۀ مردم لازم است که او را در تمام امور به عنوان مقتدا و پیشوا و الگوی خویش قرار دهند، از گفتار و کردار او پیروی و در هر حرکت و سکون از او تبعیت کنند؛ زیرا اطاعت ایشان از سوی خداوند مقرر و لازم شده است.
امامت اساس ارتباط خالق با مخلوق است و این مقام، ضامن بقای تعالیم آسمانی و مصونیت احکام شرعی از تحریف و تغییر است.
شناختن نام مبارک امام، نام والدین ایشان، تاریخ تولد و…معرفت به حسب و نسب امام محسوب میشود و از نظر رتبه، پایینترین مرحله از شناخت مقام امام و امامت است.
حقیقت معرفت
حقیقت معرفت به امام آن است که شناخت امامت در قول و فعل و سکوت امام صورت گیرد. در تبیین شناخت امام زمان، حضور و برپایی مجالس اباعبداللهالحسین علیهالسلام نقش بسزایی دارد؛ زیرا حضور در این مجالس از انسان غبارروبی میکند و زمینۀ معرفت را برای او میسر میسازد.
در روایت نقل شده است که تمام ساکنین آسمان در عزای امام حسین علیهالسلام گریان هستند و چشمی که برای امام حسین علیهالسلام بگرید نزد خداوند محبوب میشود:
«مَا عَيْنٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ وَ لَا عَبْرَةٌ مِنْ عَيْنٍ بَكَتْ وَ دَمَعَتْ عَلَيْهِ »[1]
«و هيچ چشم و اشكى نزد خدا محبوبتر از چشم و اشکى نيست كه بر آن حضرت بگرید و جارى شود.»
ارتباط اشک چشم و رقت قلب
بین اشک چشم و رقت قلب تلازم وجود دارد. اشکی که در عزای اباعبداللهالحسین به لطف خداوند از چشم جاری میشود انسان را مورد توجه امام زمان قرار میدهد و او در زمرۀ منتظران حقیقی حضرت محسوب میشود.
چشمان گریان بر مصائب اباعبدالله، انسان را یاور حضرت زهرا سلاماللهعلیها قرار میدهد. فرد با اشک چشم به یاری مادری که در عزای فرزندش گریان است میشتابد و حضرت با نگاه به قلب فرد، او را عاشق و محبوب مولا میکند؛ بنابراین مجالس امام حسین علیهالسلام زائر را مورد عنایت حضرت زهرا سلاماللهعلیها قرار میدهد و با نگاه حضرت، فرد مورد توجه و نظر امام عصر واقع میشود.
چون سخن در وصف این حالت رسید
هم قلم بشکست و هم کاغذ درید
آفتاب آمد دلیل آفتاب
گر دلیلت باید از وی رو متاب
خلافت کبرای امام
خداوند مبدأ هر کمال علمی و عملی است و امامت در حقیقت خلافت کبرای خداوند است و امام واسطۀ فیض و مظهر اسماء و صفات اوست. سیر و عبودیت انسان به واسطۀ امام صورت میگیرد. هر کرامت اعتقادی، اخلاقی یا عملی در سراسر هستی از آغاز عبودیت و از عالم لاهوت تا عالم ناسوت از ناحیۀ امام زمان ترسیم میشود.
بهفرمودۀ امام هشتم[2]، امام، همچون خورشید درخشان است که نور آن بر سراسر جهان میتابد و خود بر فراز افق قرار دارد. امام ماه تابنده و چراغ فروزنده و نور درخشان و ستارۀ راهنما در تاریکیها و قلعۀ امن خداوند است. با اتصال به امام، انسان نیز در امان خداوند قرار میگیرد و از آسیبها و گرفتاریها محفوظ میماند.
چنانچه انسان مأمومِ امام باشد، در تمام ارکان زندگی با «الله اکبر» امام، عبودیت را آغاز و با «السلام علیک» امام آن را کامل میکند. او در تمام اعمال، کردار و اقوال تابع امام است؛ زیرا اگر از ایشان جدا شود، منیّت و انانیّت او به میدان آمده است. زائر با تسلیم خود به امام گویا از آغاز تا انتهای بندگی اقتدا و تبعیت خود را نشان میدهد. امام، مأمور به انجام مأموریت الهی است تا بندگان را به سر منزل عبودیت و توحید و قلعۀ امن الهی برساند.
حریم امن امام
این سلام مانند عبارات سابق مقام حضور و خطاب است؛ بنابراین امام تمام موانع را رفع میکند تا زائر به امام پیوست یابد. زائر خواستار دعا و نگاه است و امام طبق قاعدۀ لطف او را پشت در نگه نمیدارد. امام خواستار کمشدن فاصلههاست تا زائر را وارد حریم امن خود کند و او را از آسیبها و سختیها حفظ کند.
زائر با این سلامها اعلام میکند که خواستار خدمت و سربازی امام است، وجود نامرغوب خود را به امام میفروشد تا ایشان او را در قلعۀ امن خود وارد کند و از خیر دنیا و آخرت بهرهمند شود. زائر با تسلیم و بیعت با امام، خود را در پناه امام قرار میدهد تا امام به صلاحدید خود این مبیع را در مسیر عبودیت قرار دهند تا آسیبی از ناحیه کردار و اقوال او به امام وارد نشود.
کربلایی احمد زمانی به حرم علیبنموسیالرضا علیهالسلام مشرف شد و آن جا را تاریک دید. عرض کرد مولای من، شما که روشنیبخش جهان هستید چرا حرم شما تاریک است؟ امام در حالت مکاشفه به او فرمود: «کدورت معصیت، مانع تابش نور ولایت میشود.»
زائر در سلام به امام درخواست میکند که هرچند بهواسطۀ گناه گناهکاران تیرهایی به سوی شما پرتاب میشود؛ اما از ناحیۀ من تیر گناه به شما نرسد.
امام، امانت خداوند بر روی زمین
«مأمون» در تعبیر دیگر به معنای «امانت داده شده» است. عالمیان امین محسوب شدهاند که خداوند امانت خود را به آنان میسپارد. امام برترین انسان و صاحب صفات پسندیده است. ایشان امانت خداوند بر روی زمین است؛ امانتی قیمتی و عظیم که نگهداری از آن انسان را ارزشمند میکند. زائر برای حفاظت از امانت خدا آماده است تا خود در سختی واقع شود؛ اما این امانت آسیب نبیند:
«بِأبى أنْتَ وَ اُمّى وَ نَفْسى وَ أهْلى وَ مالى»[3]
مانند سعیدبنعبد الله، صحابی ابا عبداللهالحسین علیهالسلام که برای حفاظت از شخصیت تابناک امام در هنگام نماز، خود را در معرض تیر دشمن قرار میدهد تا تیری به امام اصابت نکند. او در نهایت عرض میکند: «اَ وَفَیتُ»؛ « آیا وفا کردم».[4]
چنانچه انسان در حفظ امانتالله تلاش لازم را داشته باشد، در زمرۀ امینالله محسوب میشود و از عنوان خائن دور میماند. عنوان «امینالله» مسئولیت امانتداری را سهل و آسان میکند.
« إِنَّ اللَّهَ يَأمُرُكُم أَن تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلى أَهلِها»[5]
«همانا خداوند فرمانتان مىدهد كه امانتها را به صاحبانش بدهيد.»
خداوند اداء امانت را به سلامت از انسانها خواسته است؛ پس وظیفه و قابلیت حفظ امانت در وجود آنان نهاده شده است و میتوانند حافظ امانت الله باشند.
«برداشتی آزاد از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 314
[2]. عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 195