زیارت آل یس – «نَفْسِي مُؤْمِنَةٌ بِاللّٰهِ وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ وَبِرَسُولِهِ…»

مقدمه

 

در زیارت آل یس پرده‌برداری از وجود امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه صورت می‌گیرد و اذن پیوست و ارتباط بر همگان حاصل می‌شود.

در این زیارت نقش و چگونگی حضور امام در زندگی افراد با چهل سلام، بیان می‌شود؛ هم چنین از عقاید و نقش افراد در حضور امام پرده‌برداری می‌شود.

در زیارت آل یس نحوه معرفی زائر در محضر امام صورت می‌گیرد که این معرفی حقیقی به اذن امام صورت گرفته است؛ چون در آموزشگاه مهدوی آنچه بر لسان و گفتار انسان صادر می‌شود حقیقت محض است که حکایت از حقیقت وجودی او دارد.

 

«نَفْسِي مُؤْمِنَةٌ بِاللّٰهِ وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ وَبِرَسُولِهِ وَبِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَبِكُمْ يَا مَوْلايَ أَوَّلِكُمْ وَآخِرِكُمْ»

 

«پس نهاد من مؤمن به خدای یگانه بی‌شریک و به رسول او و به امیرمؤمنان و به شماست ای مولای من، به آغاز و انجام شما»

 

رونمایی از خود

 

زائر بعد از اظهار اعتقادات حقۀ خود و اعلام محبت به اهل بیت و برائت از دشمنان اهل بیت با «فا» تفریع در آخر ضیافت مهدوی، اذن رونمایی از خود را می‌یابد. ایمان به معنای عقدالقلب است که دل و قلب انسان صید خدا می‌شود. در عبارت «فنَفْسِی» زائر وجود عاشق خود را اظهار می‌کند که این وجود عاشق، عاشق خدایی است که غیر از او خدایی نیست.

 

رسوایی عاشق

 

یقیناً فردی که عاشق و صید خداوند شود، درد عاشقی او قابل کتمان نیست؛ بلکه رسوای عام و خاص می‌شود؛ مانند عاشقی ابا عبدالله که در نمایشگاهی به نمایش عالمیان درآمد. اصالتاً انسان در جادۀ عاشقی گرفتار خدا و رسولش می‌شود که این دربند بودن اوج عزت و شرافت است.

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید

ناخوانده درس مقصود در بارگاه هستی

در واژۀ «نَفْسِی» عاشقی فرد بیان می‌شود و به عاشقی دیگران توجهی ندارد؛ زیرا دلی که خواستار عاشقی خداوند شود در همۀ زمان‌ها عاشق است و زمان و مکان و افراد برای او مطرح نیست.

 

جوشش چشمۀ عاشقی

 

با چهل سلام به امام، چشمۀ عاشقی در دل زائر می‌جوشد. عشق، رنگ و بوی زندگی زائر را تغییر می‌دهد و در این عاشقی هراسی از مذمت دیگران ندارد؛ بلکه عاشقی، تبعیت محض را اقتضا دارد که فقط پسند و رضای امام مهم است.

عاشقی از انسان، سلمان فارسی و بلال و عمار یاسر می‌سازد؛ چون در مسیر عاشقی، نگاه معشوق بر وجود انسان حاکم می‌شود؛ در نتیجه همۀ افعال و طاعات سهل و آسان صورت می‌گیرد.

 

سهولت در بندگی

 

بی‌تردید زمانی بندگی انسان به سهولت طی می‌شود که تحت نیم‌نگاهی از معشوق قرار گیرد. عاشق در مسیر بندگی منت معشوق را می‌کشد که به او اجازه عاشقی را داده است؛ بنابر این اجر و مزد برای او معنا ندارد؛ بر این اساس در مسیر عاشقی، فرد عاشق، همراهان عاشق خود را دوست دارد؛ چون عاشق و دل‌باختۀ محبوب و امام هستند.

از آنم با شب تار است میلی

که دارد نسبتی با نام لیلی

 

خدمات‌رسانی عاشق

 

عاشق خالص خدمات‌رسانی به معشوق و امام خود دارد. اعم از اینکه این خدمات‌رسانی با گفتار باشد مانند دعا و صلوات و یا با اعضا و جوارح.

ثبات در مسیر عاشقی انسان را به شرافت و کرامت می‌رساند و او لفظ «أَنَا وَلِيٌّ لَكَ» را به اذن امام بر زبان جاری می‌کند.

در مسیر عاشقی انسان باید مرتب عاشقی خود را بیان کند و با لفظ «مُؤْمِنَةٌ»دل‌دادگی خود را به خدا و پیامبر اعلام دارد.

آنچه مهم است آن است که خدمات‌رسانی عاشق به معشوق چشم او را پُر نمی‌کند؛ بلکه فقط شرمندگی و عذر عاشق بیان می‌شود. عاشق از معشوق طلبکار نیست؛ بلکه همواره خود را بدهکار امام خود می‌داند.

 

نهایت دلدادگی

 

نکره بودن «مُؤْمِنَةٌ» دلالت بر نهایت عشق عاشق دارد که هیچ ادعایی در برابر معشوق ندارد؛ بلکه فقط شاکر امام است که به او اجازۀ عاشقی داده است. عشق بیرونی عاشق نیز خود به‌ خود به همگان  اعلام می‌شود.

 

عبادتی عاشقانه

 

در ابتدای مسیر عاشقی، عاشقی و ایمان به خداوند مطرح می‌شود که زائر تمام طاعات و عبادات را با ذوق و نشاط انجام می‌دهد. در واقع بنده به او محتاج بود؛ اما خداوند مشتاق بنده شد.

در ضیافت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌‌فرجه، درس خداشناسی تمام اسما و صفات الهی داده می‌شود. در دعای جوشن کبیر تمام اسامی خداوند جلوه‌گری دارد و طاعات بنده در بستر تمام اسامی خداوند معنا پیدا می‌کند.

 

اعلام رابطه با امام

 

زائر، در عبارت «یا مَولایَ» رابطۀ تنگاتنگ خود را با مولا بیان می‌کند. رعیت با اظهار عقاید حقه  در محضر امام به این باور قلبی می‌رسد؛ سپس خود را دوست صمیمی امام معرفی می‌کند.

در این دلدادگی داستان صید قلب زائر به ریسمان ولایت مطرح می‌شود که او را به زندگی موحدانه سوق می‌دهد.

چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را

که کس آهوی وحشی را از این خوشتر نمی گیرد

 

اعلام دلدادگی

 

زائر در لباس رعیت، دل دادگی خود را به همۀ حضرات معصومین اعلام می‌کند. او در دل‌دادگی، پوشش دائم بندگی به تن دارد که قرارش بر جدایی نیست.

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید

ناخوانده درس مقصود در بارگاه هستی

عاشقی انسان باید در این عالم اظهار و هویدا شود؛ بنابر این با کلمۀ «فَنَفْسِی مُؤْمِنَةٌ» این عاشقی اعلام می‌شود.

در روایت وارد شده است که فردی متمول از اهل خراسان به غلام امام صادق علیه‌السلام گفت: همۀ اموالم را می‌دهم تا جای خود را به من دهی و تو در لباس تاجر قرار گیری. زمانی که غلام این نظر را به امام صادق علیه‌السلام گفت، امام فرمود: «به‌جهت حقی که بر ما داری روایتی را نقل می‌کنم: پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در قیامت در جایگاه رفیعی قرار دارد و ما اهل بیت دامن پیامبر اکرم را می‌گیریم و شیعیان و محبین ما نیز متصل به ما هستند و هیچ‌کس مانند آنان به ما نزدیک نیست.»؛ یعنی تأمل داشته باش هنگامی که از خدمت ما دور شوی امکان گرفتاری در دنیا وجود دارد و جایگاه قبلی را هم از دست داده‌ای!

غلام به‌سمت فرد خراسانی برگشت و گفت: «خدمت‌گزاری امام را رها کنم و تجارت موقت دنیا را برگزینم؟!»

 

درک حضور امام به میزان عاشقی

 

عاشقی، ادبیات گفتاری زائر را تغيير می‌دهد و در حضور امام، عاشقی خود را بیان می‌کند. ضمیر خطاب «بِكُمْ» بیان می‌کند که زائر به‌میزان عاشقی، حضور امام را درک می‌کند و از آن وجود نوری غایب نیست. اگر وجود و قلب زائر حضور امام را طالب باشد در واقع در حضور و شهود امام قرار گرفته است.

 

پیوست به حضرات معصومین در سایه‌سار پیوست به امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌‌فرجه

 

ضمیر جمع «کُم» حکایت از پیوست تنگاتنگ با حضرات معصومین دارد. در وصال به امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، وصول به سایر امامان نیز صورت می‌گیرد؛ زیرا که همۀ حضرات معصومین نور واحدند.

عاشق نور شدن انسان را نورانی و جاودانه می‌کند؛ مانند «حبابه» که با عاشقی خالصانه از امیرالمؤمنین تا امام رضا علیه‌السلام در خدمت معصومین بود و این عاشقی را جاودانه کرد که تا ابد نام او زنده است.

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است در جریدۀ عالم دوام ما

 

اظهار عاشقی و سهولت طی مسیر کمال

 

بازگویی عاشقی در محضر امام، مسیر کمال و رشد انسان را میسر می‌کند. امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه قفل زبان زائر را در نحوۀ بیان عاشقی می‌گشاید؛ در نتیجه هر بار به محضر امام می‌رسد، گوید: «يَا مَوْلایَ أَوَّلِكُمْ وَآخِرِكُمْ»؛ دل‌دادگی و عاشقی خود را از خاتم‌الانبیا تا خاتم‌الاوصیا بیان می‌کند.

 

آزمون دلدادگی

 

میدان عاشقی عرصۀ ادعا و گفتار صرف نیست، بلکه صحنۀ آزمون و آزمایش است که آیا عاشق در این دلدادگی ثابت قدم است یا متزلزل! عاشق مکتب مهدوی می‌داند که با نگاه امام موفقیت در این آزمون محقق می‌شود؛ در نتیجه هر لحظه دعای امامش را خواستار است.

مولایم! دستان مبارک را به دعا بلند کن و برای این رعیت عاجز دعا بفرما که عاشقی در گفتار و قلب او رسوخ کند و از اعتراض و شکایت جدا شود؛ زیرا که اعتراض فاصله ایجاد می‌کند.

 

 

«برداشتی آزاد از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *