«وَالْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ وَالْمُنْكَرُ مَا نَهَيْتُمْ عَنْهُ»
«معروف آن است که شما به آن امر فرمودید و منکر آن است که شما از آن نهی کردید.»
زندگی حقیقی در پرتو معرفت ولیّ
زندگی حقیقی و طریق نورانی انسانیت و عبودیت در پرتو معرفت امام زمان عجلاللهتعالیفرجه حاصل میشود. سالکِ این مسیر همواره نیازمند رهبری امام است تا او را به سهل و آسانی از زندگی باقی آگاه سازد و از جهالت و ظلمت دور کند.
زندگی و مرگ جاهلی
«مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»[1]
«اگر انسانی بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
مرگ جاهلی از زندگی جاهلی سرچشمه میگیرد. معرفت امام زمان عجلاللهتعالیفرجه به انسان نگرش الهی و توحیدی عطا میکند و او را در عقاید، اخلاق، گفتار و اعمال راهبری میکند تا تحت تعلیمات امام، به زندگی موحدانه دست یابد.
حضور دائمی امام
«معروف» بهمعنای شناخته شده و «منکر» بهمعنای ناشناخته است. در ضیافت امام زمان عجلاللهتعالیفرجه، انسان به حضور دائمی امام واقف میشود و در محضر امام، زبانش گشوده میشود و میگوید: «معروف آن چیزی است که شما به آن امر کردید و منکر آن چیزی است که شما از آن نهی کردید.»
بازشناسی معروف از منکر
در زیارت آل یس، زائر با یقین اعلام میکند که هر حکمی تحت امر امام قرار گیرد معروف و مطابق فطرت الهی اوست؛ چرا که فطرت هر انسانی اوامر حضرات معصومین را میشناسد و اوامر الهی را از گفتار و اعمال آنان بازشناسی دارد.
انسان بر طبق فطرت اولیۀ خود از آغاز آفرینش خداشناس و امامشناس بوده است. شناخت و ادراک امام معصوم، انسان را به قلۀ رفیع معرفت میرساند پس آنچه را مطابق عقل و قرآن و سنت باشد، معروف مییابد و آنچه نزد قرآن و سنت معصومان و عقل رسمیتی ندارد منکر و ناپسند میداند. در واقع حضرات معصومین بازشناسی معروف از منکر را عهدهدار هستند؛ چرا که در عهد الست آموزش معروف و منکر به انسان داده شد؛ بنابراین او از ابتدا معروفشناس بود و انکار این واقعیت، کذب محض است؛ اما گاه معصیت و گناه بر روی فطرت الهی پرده میاندازد و بازشناسی انسان کمرنگ میشود.
جاهل قاصر و جاهل مقصر
در دروس فقهی جاهل به دو قسم «جاهل مقصر» و «جاهل قاصر» تقسیم میشود. جاهل قاصر، امکانات آموزش برای او میسر نیست؛ اما جاهل مقصر در یادگیری فرامین دینی کوتاهی داشته است؛ بنابراین انسان همواره در مکتب آموزشی حضرات معصومین تفهیم معروف از منکر را مییابد:
«عَلَّمَكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ»[2]
«آنچه را نمىتوانستيد بدانيد به شما آموخت.»
تحت آموزش انسان کامل، قابلیت اجرای معروف در انسان افزوده میشود و از نواهی پرهیز دارد؛ همچنین وجدان او بیدار میشود و در محکمۀ وجدان معروف و منکر کاملا واضح است.
«بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ وَ لَوْ أَلْقى مَعاذِيرَهُ»[3]
« با آن كه انسان بر (نيك و بد) نفس خويش بيناست (كه چه كرده و چه مىكند). اگر عذرهايى بتراشد.»
اصل معرفت
در دعای جوشن کبیر داعی خداوند را با «یا خَیرَ مَعروفٍ عُرِف» «ای خدایی که بهترین شناخته شدهای»، صدا میزند. اصل شناخت و معرفت در عالم بهواسطۀ ذات احدیت صورت میگیرد و خداوند، در فطرت هر انسانی شناخته شده است که در نتیجه اصل اوامر الهی هم برای او مشخص است؛ این شناخت او را به جادۀ ربوبیت و یکتاپرستی سوق میدهد.
پیامبر اکرم در ابتدای رسالت خود «قُولُوا لا اِلهَ الّا اللّه» را اعلام فرمود؛ یعنی انسانی که خود را همواره تحت تعلیم و تربیت حضرات معصومین قرار میدهد، به سمت توحید راهبری میشود.
«معروف» و «منکر»چیست؟
دعوت به جادۀ بندگی و سِیر بر صراط مستقیم از اوامر قدیمی و معروف خداوند است که حضرات معصومین علیالدوام امر به توحید را در گفتار و اعمال خود به نمایش میگذارند؛ بنابر این هر نگاه و بینش الهی «معروف» محسوب میشود که بر طبق فطرت الهی صورت میگیرد؛ اما هر چه در مقابل توحید ایستادگی داشته باشد، «منکر» است.
هر گونه منیت و تعلقات به مادیات از موارد «منکر» است که انسان بر مال، مقام، علم، مدرک و سابقۀ خود حساب باز میکند. هر نگاه غیر الهی و اعتماد بر ماسوی الله «منکر» محسوب میشود.
ثمرۀ اعتقاد به توحید
مفسری گوید: اعتقاد به حاکمیت خداوند در عالم و اینکه زمام همۀ امور به دست اوست، انسان را از معاصی دور میکند؛ زیرا وجود مستمر خداوند موجب رحمت واسعه میشود و موجب دوری انسان از گناه.
بهقطع زمانی که فیض الهی بر فردی بتابد، ظاهر و باطن او را تحت پوشش قرار میدهد و رذیلۀ توقع از دیگران و چشمداشت به افراد را که از موارد منکر است در او میخشکاند.
معروف شناسی و منکرشناسی با نور امام
بیشک زمین وجود انسان به نور امام «معروفشناس» و «منکرشناس» میشود و با دعای امام قابلیت انجام اوامر الهی را مییابد و از منکرات پرهیز دارد. دعای امام معرفتشناسی انسان را احیا و او را به حیات طیب دعوت میکند؛ در نتیجه سبقت در انجام خیرات و اوامر الهی دارد که این سبقت و انجام معارف به سهولت صورت میگیرد؛ اما باطن معاصی مانند حسد، کبر، خودبینی، فخرفروشی، مالاندوزی و… زشت و منکرند.
علامه طباطبایی هرگاه از مکانی عبور میکرد که در آنجا غیبتی شده بود، عبای خود را بالا میبرد و میفرمود: «اینجا گوشت مرده ریخته شده است.»
دوری از منکر با نور امام
نور امام، منکر را از زندگی انسان دور میکند؛ در نتیجه او از ظلمت معاصی رها میشود. بیشک در محضر حضرات معصومین، انسان از ظلمت جهل و معصیت جدا میشود و لحظه به لحظه حضور امام را درک میکند؛ در نتیجه به قبح تمام نواهی و منکرها واقف میشود.
آیت الله بهجت میفرماید: «به یقینیات عمل کنید تا سیر و سلوک، میسر شود.»
ظلم به خویشتن
در عبارت «ظَلَمتُ نَفسِی» در دعای کمیل، بنده به ظالم بودن خود اقرار دارد؛ زیرا که منکرات را فقط در دروغ، ریا، استهزا، حرام خوری، لهو و لعب، غیبت و… میشناخته و از وکیل، کفیل، رزاق، هادی و حاکم بودن خداوند غافل بوده است. هر اعتمادی بر ماسویالله منکر است.
«برداشتی آزاد از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] . کمال الدین، ج ۲، ص ۴۰۹.
[2] . سوره بقره، آیه 239
[3] . سوره قیامت، آیه 14 و 15