«وَ مَوَدَّتِي خَالِصَةٌ لَكُمْ»
«و دوستیام نسبت به شما بیآلایش است،»
تفاوت محبت و مودت
فرق «محبت» با «مودت» در این است که «مودت» اظهار محبت قلبی است؛ اما محبت، عشق درونی را گویند. در زیارت جامعه کبیره، اظهار محبت و عشق درونی واجب شمرده شده است:
«وَ لَکُمُالمَوَدَّةُالواجِبة»
و خداوند در قرآن فرمود:
«وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً»[1]
«و ميان شما علاقۀ شديد و رحمت قرار داد.»
خداوند بین شما مودت قرار داد که به یکدیگر اظهار محبت داشته باشید.
ادبیات گفتاری زائر در ضیافت مهدوی با چهل سلام و بیان «یا مَولایَ» به خوشزبانی تبدیل میشود و در آخر این ضیافت با بیان «وَ مَوَدَّتِی خَالِصَةٌ لَكُمْ» محبت خالصانۀ خود را اظهار میکند.
در دیاری که تویی بودنم آنجا کافی است
آرزوی دگرم غایت بیانصافی است
همتی متعالی در سایهسار تابش نور مهدوی
در انتهای ضیافت مهدوی آنقدر انسان به بلوغ فکری میرسد که فقط خواست او «اللهُمَّ عَجِّل لِوَلِّیکَ الفَرَج» است؛ زیرا در زمان تابش نور مهدوی، سیاهی و ظلمت رخت بر میبندد و عاشق دارای همت متعالی میشود؛ بنابراین عاشق وجود خود را برای نصرت معشوق میخواهد، نه اینکه معشوق را فقط برای رفع نگرانیها و سختیهای خود صدا کند.
وصال به مقام قرب
در فراز «وَ نُصرَتی مُعَدَّةٌ لکم» فعل نصرت و یاری زائر به همراه خوش زبانی، در این فراز شخصیت والایی برای او ترسیم میکند. زائر در اظهار محبت و عاشقی امام به مقام وصال و قرب میرسد و با فعل خالصانه اعتبار او افزون میشود. در محضر مغناطیس عالم، شاخصۀ قلب زائر بهسوی امام جهت میگیرد و زائر با گفتاری صادقانه، اظهار محبت و عاشقی خود را بیان میکند که این اظهار محبت خالصانه نصرتی برای دفع غربت و تنهایی امام است.
اخلاص در پرتو عاشقی
در طنین عاشقی از عاشق در تمام مراحل و نقطههای کور زندگی فقط ندای «اللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج» شنیده میشود که استمرار این عاشقیها اخلاص را در زائر حاکم میکند.
اخلاص در وجود زائر او را به مسیری سیر میدهد که از امام فقط وصال و قرب به خداوند را خواستار است و مشکلات و تنگناهای زندگی به چشم او نمیآید، بلکه میداند در مشکل و تنگنا، تنها دعای فرج راهگشاست.
«آمِينَ آمِين»
استجابت دعای عاشق
امام در پایان دعا با دو بار لفظ «آمِّینَ» استجابت این عاشقی و اخلاص را بیان میکند. «آمِّینَ» اسم فعل، بهمعنای «استَجِب» است. در آخر این ضیافت زائر با زبان دل گوید:
عمر پایان رسید و یارم از در نیامد
غصهام آخر شد و این قصه را آخر نیامد
زائر در تربیت مهدوی بهدنبال رضایت و پسند امام خود است؛ بنابراین با زبان عاشقی زمزمه میکند: «مژده بده مژده بده یار پسند مرا»
چون سخن در وصف این حالت رسید
هم قلم بشکست و هم کاغذ درید
«اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَ اکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ و سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ فَأَنْفِذْ أَمْرَه»
پایان
«برداشتی آزاد از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] . سوره روم، آیه 21.