زیارت جامعه کبیره: شرح فراز «الْفَائِزُونَ بِكَرَامَتِهِ…»

«الْفَائِزُونَ بِكَرَامَتِهِ اصْطَفَاكُمْ بِعِلْمِهِ وَ ارْتَضَاكُمْ لِغَیبِهِ وَ اخْتَارَكُمْ لِسِرِّهِ وَ اجْتَبَاكُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ أَعَزَّكُمْ بِهُدَاه»

«الْفَائِزُونَ بِكَرَامَتِهِ»

 

«الْفَائِزُونَ» به معنای رستگاران است. ائمه‌اطهار علیهم‌السلام‌ به موفقیت و نجات دائم رسیده‌اند، «بِكَرَامَتِهِ» این رستگاری به سبب كرامت خدای سبحان است.

گروهی از اهل فن باء را در «بِكَرَامَتِهِ» باء سببیت دانسته‌اند و گروه دیگر آن را «باء» غایت و  با توجه به آن، عبارت را چنین معنا كرده‌اند: حضرات معصومین علیهم‌السلام به غایت و نهایت فوز و رستگاری خداوند سبحان دست یافته‌اند. این مرحله از رستگاری و نجات، تنها از آنِ حضرات معصومین علیهم‌السلام است و كسی از بندگان به این مرحله نائل نمی‌شود، این جایگاه فوزی از سوی خداوند سبحان برای حضرات معصومین علیهم‌السلام است، میزان فوز و فلاح و نجات و موفقیت و كمال حضرات معصومین علیهم‌السلام در حریم قرب و وصال و حضور با هیچ مخلوقی قابل مقایسه نیست.

 

 جایگاه فائزین، خاص ائمه اطهار و شیعیان خاص

 

چنین جایگاه عظیمی به سبب پذیرش و تسلیم ائمه اطهار علیهم‌السلام در مقابل كرامت خداوند سبحان است، زیرا همه مخلوقین در مقابل كرامت حق تسلیم نمی‌شوند و تنها گروه اندكی سر تسلیم فرود می‌آورند. كرامت خداوند سبحان بر همه خلق عرضه شده امّا فقط حضرات معصومین علیهم‌السلام در اوج خضوع و خشوع تسلیم این كرامت هستند و گروهی از شیعیان خاص آنان.

روایت می‌گوید:

«عَلِی‏ وَ شِیعَتُهُ‏ هُمُ‏ الْفَائِزُون‏»[1]

«امیرالمؤمنین (ع) و شیعیانشان فائز و موفق هستند»

 به میزانی كه بندگان به ساحت قدسی اولیاء الله نزدیك ‌شوند به همان میزان مُقیم حریم كبریایی حق می‌شوند و اقامت در مسیر حق، موجب كامیابی و كامروایی آنان می‌گردد.

 

«اصْطَفَاكُمْ بِعِلْمِهِ»‌

 

(نظیر این عبارت در «المصطفون» گذشت) امّا در توضیح مختصر آن می‌گوئیم:‌

حضرات معصومین علیهم‌السلام برگزیدگانی هستند كه خدای سبحان با علم بی‌نهایت خود آن‌ها را برگزیده است، خداوند، عالم علی الطلاق است و می‌داند كه این برگزیدگی برازنده قامت ائمه اطهار علیهم‌السلام است و تنها همین چند نفر در كل عالم امكان به صفت برگزیدگی دست یافته‌اند.

 

علم، والاترین صفت

 

هم‌چنین در تفسیر این عبارت آمده است كه خداوند سبحان ائمه‌اطهار علیهم‌السلام را انتخاب كرده و برگزید تا صندوق علم او باشند، بالاترین صفت خداوند سبحان علم اوست؛ زیرا تمام مخلوقات در علم حق جای دارند. باری تعالی حضرات معصومین علیهم‌السلام ‌ را با رمز و كُد علم انتخاب كرده است و والاترین صفت خود را در آنان متجلی ساخته، در عالم ظاهر نیز علم و عالم با هیچ ویژگی‌ای قابل مقایسه نیست، این عبارت یادآوری می‌كند که حضرات معصومین علیهم‌السلام هم در علم خدا والاترین جایگاه را دارند و هم والاترین صفت كه علم خداست به آن‌ها سپرده شده است.

 

حضرات معصومین علیهم‌السلام مرآت كامل علم خداوند

 

حضرات معصومین علیهم‌السلام مرآت كامل علم خداوند و ظرف بی‌نهایت علوم ربانّی هستند، كاربرد این سخن از آن روست كه هر لطف و عنایتی و هر علم و معرفتی كه از جانب حضرات معصومین علیهم‌السلام به بندگان می‌رسد، علم خود خدای سبحان است كه از لسان معصوم بیان می‌شود به عبارتی دیگر لسان ائمه، لسان الله است، هم‌چنان كه چشمانشان عین الله است.

قرآن در وصف پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله می‌فرمایند:‌ «وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوى‏»[2]؛«از روى هواى نفس سخن نمى‏گوید» زیرا علم خداست كه از لسان پیامبر جریان یافته است. گاه در عالم تكوین و گاه در عالم تشریع باید‌ها و نبایدهای شرعی از طریق حضرات معصومین علیهم‌السلام اعلام می‌شود.

 

«ارْتَضَاكُمْ لِغَیبِهِ»

 

خدا شما را پسندید برای علم غیبی كه جز او كسی نمی‌تواند به آن راه یابد. اهل فن برای غیب دو حالت در نظر گرفته‌اند غیب اضافی و غیب مطلق.

غیب اضافی: غیبی است كه نسبت به پاره‌ای از چیزها و در بعضی‌ جاها غیب است امّا نسبت به بعضی موارد شهادت محسوب می‌شود، خیال هر كس نسبت به خود او شهود و نسبت به دیگران غیب است.

امّا غیب حقیقی كه آن را غیب مطلق گویند غیبی است كه جز خدا بر همگان پنهان است.

«عالِمُ الْغَیبِ فَلا یظْهِرُ عَلى‏ غَیبِهِ أَحَداً»[3]

«داناى غیب اوست و هیچ كس را بر اسرار غیبش آگاه نمى‌‏سازد»

حضرات معصومین علیهم‌السلام‌ چون جلوه‌ی كامل و علی الطلاق خدای سبحان هستند ذات و حقیقت آن‌ها پسندیدنی است، ذات آنان غیب است و هیچ كس به غیر از خدای سبحان از آن آگاه نیست.

خداوند سبحان ذات حضرات معصومین علیهم‌السلام‌ را انتخاب كرده و برگزیده تا وجود خود را به طور کامل در ذات آنان جلوه‌گر کند.

 

اخبار غیب در اختیار چه کسانی قرار می‌گیرد؟

 

عبارت «ارْتَضَاكُمْ لِغَیبِهِ» به این معنا است كه چون خداوند سبحان، ائمه‌اطهار علیهم‌السلام‌ را پسندید و برگزید خواست تا آنان را به طور كامل از غیب و پشت پرده‌های حكمت‌های الهی باخبر سازد و عدم اطلاع از كوچكترین ذره‌ را بر ائمه‌اطهار علیهم‌السلام نپسندید.

اخبار غیب در اختیار كسانی قرار می‌گیرد كه حضرت حق از آنان رضایت كامل دارد. اگر اذن خدای سبحان نبود حتی حضرات معصومین علیهم‌السلام نیز از غیب مطلع نمی‌شدند و اخبار غیب در دست آنان قرار نمی‌گرفت.

 

غیب چیست؟

 

اگر سؤال شود غیب چیست؟ خواهیم گفت:‌ غیب چیزی است كه در آیه سوم سوره‌ی مباركه‌ی بقره تلاوت می‌شود.

« الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ»[4]

«(پرهیزكاران) كسانى هستند كه به غیب ‏(آن‌چه از حس پوشیده و پنهان است) ایمان مى‏آورند؛ و نماز را برپا مى‏‌دارند؛ و از تمام نعمت‌ها و مواهبى كه به آنان روزى داده‌‏ایم، انفاق مى‌‏كنند.»

قرآن می‌گوید:‌ مؤمنین كسانی هستند كه به غیب ایمان دارند، اهل معنا برای غیب چندین معنی ذكر كرده‌اند، گروهی آن را ولایت حضرات معصومین علیهم‌السلام و گروهی قیامت دانسته‌اند. حقیقت و عمق هر یك از این دو معنا بر مردم پوشیده و پنهان است معصومین از آن جهت كه جلوه‌ی تام خدای سبحان هستند قابل شناخت نیستند و قیامت به دلیل این‌كه همه چیز در آن جا ظهور كامل می‌یابد و حقیقتش هویدا می‌گردد در محدوده‌ی عالم دنیا جای نمی‌گیرد و بر مردم پوشیده است.

و گروه دیگر هم‌چنین غیب را مقام غیب الغیوبی حضرت حق معنا كرده‌اند و چنین گفته‌اند: «هو» همان مقام غیب الغیوبی است كه در حقیقت ذات خداست كه بندگان از درك آن عاجز و ناتوانند.

امّا حقیقت هیچ یك از این معانی بر ائمه‌اطهار علیهم‌السلام پوشیده نیست، آنان چون جلوه‌ی كامل علم خدا هستند هم از حقیقت نوری خویش مطلع‌اند و هم از قیامت و هم به اذن حق از توحید ذات.

 

حقیقت اسم مستاثر خداوند

 

در شرح دعای سحر حضرت امام خمینی رحمة‌الله نام مستأثر ذکر شده و اسم مستأثر اسمی است که کسی از آنان آگاه نیست.

امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند:

«إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً- وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ‏ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ »[5]

«اسم اعظم خداوند 73 حرف دارد و نزد آصف حرفی از آن بود که بدان تکلم کرد و تخت بلقیس را در چشم بر هم زدنی حاضر ساخت و نزد اهل بیت علیهم السلام 72 حرف آن هست و حرفی از آن نزد خدا، در علم غیب، مستأثر است.»

امام خمینی رحمة‌الله حرف هفتاد و سوم را اسم مستأثر می‌دانند.

 

علم حضرات معصومین به ظاهر و باطن انسان‌ها به اذن الهی

 

ملاصدار غیب را در این آیه به معنی قلب دانسته كه اگر غیب در این معنا باشد باید بگوئیم: خدای سبحان حضرات معصومین علیهم‌السلام‌ را بر قلوب مردم اشراف و آگاهی داده یعنی در نظر معصوم قلب و لسان مردم هیچ فرقی نمی‌كند.

در روایت آمده است[6]: مردی به خدمت امیرالمؤمنین علیهم‌السلام‌ آمد و عرض كرد من به شما ارادت دارم حضرت فرمودند: «تو را نمی‌بینم» به عبارت دیگر تو را در شمار اصحاب و نزدیكان خود نمی‌بینم این فرد لسانش لسان محبت و ارادت بود امّا قلبش عاری از هر نوع حبّی نسبت به ولّی زمان خود بود. حضرات معصومین علیهم‌السلام ‌ از سِر و علن بندگان مطلع‌اند آنان آشكار و پنهان را می‌دانند.

قرآن در آیه 59 سوره‌ی مباركه‌ی انعام می‌فرماید:

«وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیبِ لا یعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ یعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی‏ ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ كِتابٍ مُبین‏»

«كلیدهاى غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، كسى آن‌ها را نمى‏‌داند. او آن‌چه را در خشكى و دریاست مى‏داند؛ هیچ برگى(از درختى) نمى‏افتد، مگر این‌كه از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانه‏اى در تاریكی‌هاى زمین، و نه هیچ تر و خشكى وجود دارد، جز این‌كه در كتابى آشكار(در كتاب علم خدا) ثبت است.»

بالاصاله خدا كلید‌دار غیب و پنهانی‌هاست و حضرات معصومین بالتبع این كلید‌داری را بر عهده دارند خداوند سبحان این بزرگواران را كلید‌دار عالم غیب و شهود نموده است.

حضرات معصومین علیهم‌السلام امین الله‌اند، آنان امین و راز‌دار خدای سبحانند و خدا آنان را از پشت پرده عالم و از ملكوت با خبر ساخته است.

این میزان اطلاع از غیب فقط مخصوص حضرات معصومین علیهم‌السلام ‌ است و هیچ یك از پیامبران الهی از چنین ویژگی برخوردار نیستند حضرت آدم، نوح، موسی و عیسی علیهم‌السلام از غیب حق به میزانی كه حضرات معصومین علیهم‌السلام اطلاع دارند، آگاه نیستند میزان غیبی كه خدا در اختیار معصوم قرار داده با هیچ یك از اولیاء الله قابل مقایسه نیست.

حضرات معصومین علیهم‌السلام ظرف مطلق علم خدا هستند، آنان در مقابل حق كمترین اراده‌ای ندارند، در حالی كه سایر اولیاء الله چنین نیستند در روایات آمده است كه همه پیامبران بنی‌اسرائیل ترك اولایی را داشته‌اند امّا حضرات معصومین علیهم‌السلام از هر گونه خطا و اشتباهی مصون‌اند و عصمت مطلقه‌اند، آنان حتی در فكر و گمان خویش به غفلت نیاندیشیده‌اند.

 

«اخْتَارَكُمْ لِسِرِّه‏»

 

« و براى پاسدارى سرّ خود انتخاب كرده‏»

این فراز را تأكید فراز «ارْتَضَاكُمْ لِغَیبِه‏» دانسته‌اند ولی ما معتقدیم هر فراز برای خود حكمتی جداگانه است.

سّر ولایت سرّی است كه به جز معصومین علیهم‌السلام هیچ كس توانایی تحمل و پذیرش آن را ندارد. در معنای سر الهی سخن زیاد آمده است یكی از معانی سر ظرفی است كه آثار ربوبیت خدا در آن ظهور می‌كند.

امام صادق علیهم‌السلام در روایتی می‌فرمایند:

«إِنَّ حَدِیثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِی مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ»[7]

«حدیث ما سخت است و ناهموار آن را نمی‌پذیرد جز فرشته مقرب یا پیغمبر مرسل یا بنده‏اى كه خدا دلش را با ایمان آزموده ».

تنها سه گروه توانایی عمل به كلام ولایت را دارند: ملك مقرب نه هر ملكی، پیامبر مرسل نه هر یك از 124 هزار پیامبر و بنده‌ای كه خدا قلبش را با ایمان آزمایش كرده باشد.

 

حضرات معصومین،تنها حاملان اسرار کلیه الهی در دنیا

 

تنها معصوم حامل ولایت مطلقه كلیه الهیه و سرالله است، تنها حضرات معصومین علیهم‌السلام توانایی تحمل اسرار الله را دارند و تنها آن‌ها می‌دانند كه در باطن و ضمیر بندگان چه می‌گذرد.

« قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَرْعَدَتِ السَّمَاءُ وَ أَبْرَقَتْ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَمَا إِنَّهُ مَا كَانَ‏ مِنْ‏ هَذَا الرَّعْدِ وَ مِنْ هَذَا الْبَرْقِ فَإِنَّهُ مِنْ أَمْرِ صَاحِبِكُمْ قُلْتُ مَنْ صَاحِبُنَا قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع». سماعه می‌گوید: نزد امام صادق علیه‌السلام بودم، رعد و برقی شد، امام صادق علیه‌السلام فرمودند:‌ [8]«این رعد و برق از طرف صاحب شما بود، گفتم صاحب ما چه كسی است حضرت گفتند: امیرالمؤمنین علیه‌السلام» در این روایت تصریح می‌شود كه تمام عوالم با ولی الله آشناست و خدای سبحان ولی الله را برای نمایش سرّ خود انتخاب كرد است.

 

وجود مقدس حضرت بقیة الله الاعظم، سر خداوند در زمین

 

در میان حضرات معصومین علیهم‌السلام «سرّ» وجود مقدس حضرت بقیة الله الاعظم است، این سّر در وجود مقدس فاطمه سلام الله علیها به ودیعه گذاشته شده بود، در صلواتی كه مربوط به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها‌ چنین آمده است:«اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستوع فیها» سرّ مستودع ( سر به ودیعه گذاشته شده ) وجود مقدس حضرت حجت بقیة الله (عج) است.

حضرات معصومین علیهم‌السلام به میزان توانایی و ظرف وجودی بندگان، آن‌ها را از اسرار الله آگاه می‌كنند و قطره‌‌ای از سرّ الله را در اختیارشان می‌گذارند، مثلاً جابربن یزید جُعفی 70 هزار یا 90 هزار حدیث مگو می‌دانست كه اجازه بیان كردن آن‌ها را نداشت.

امام صادق علیه‌السلام به جابر گفته بود چون دلت از بار این حدیث‌‌ها سنگین شد و دل تنگ شدی سر در چاه كن و با چاه در دل كن.

 

تاریخ جلسه: جلسه 64

«برگرفته از بیانات استاد بروجردی»

 

 


[1] – بحارالانوار، ج 40،ص7

[2] – سوره نجم، آیه3

[3] – سوره مبارکه جن، آیه 26

[4] – سوره بقره، آیه 3

[5] – اصول کافی، ج1 ،ص 230

[6]

[7] . بحارالانوار،ج2 ، ص 183

[8] . الاختصاص، ص 327

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *