مقدمه
به لطف حضرت حق در زیارت جامعه به این فراز رسیدیم: برای شما معصومین در محضر حق درجات رفیع مقام محمود و مکان معلوم و آبروی گسترده و شخصیتی بزرگ و شفاعتی پذیرفته شده است.
«وَ الدَّرَجَاتُ الرَّفِيعَةُ»
«برای شما معصومین نزد خدای سبحان درجات رفیعی است که درجه رسالت هیچ پیامبری و هیچ ملکی به آن نمیرسد.»
جایگاهی خاص معصومین
حدیث معراج از امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«… لَمَّا أُسْرِيَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ تَقَدَّمْ يَا مُحَمَّدُ فَقَدْ وَطِئْتَ مَوْطِئاً- لَمْ يَطَأْهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ…»[1]
زمانی که جبرئیل پیامبر صلیاللهعلیهوآله را به سوی آسمان برد گفت: پیش برو ای محمد، قدم در جایی میگذاری که هیچ ملک مقربی و هیچ رسولی در آنجا گام ننهاده است. در آنجا پیامبر با صدای امیرالمومنین علیهالسلام سخن خدا را شنید.
در دعای سحر شبهای جمعه به جایگاه حضرات معصومین چنین اشاره میشود:
«وَ أَشْهَدُ أَنَّهُمْ فِي عِلْمِ اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ كَمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ.»[2]
اینان در علم و در میزان اطاعت و در رتبهای که نزد خداوند سبحان دارند مانند پیامبر هستند.
معنای دیگر:
خدای سبحان امتیازاتی در اختیار شما قرار داده است که انحصاری و خاص شماست. در زبان عرب هرگاه جار و مجرور مقدم شود افاده حصر میکند. «لکم» مقدم شده است و افاده حصر میکند؛ یعنی امتیازاتی به شما داده شد که به نوح، ابراهیم، عیسی، موسی و آدم داده نشده است و امتیازی که به جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل نیز عطا نگردیده است.
تکریم بنیآدم در سایه ارتباط با معصومین
در این که حضرات معصومین علیهمالسلام صاحب این مقامات رفیعاند، تردیدی نیست اما جای تأمل این است که خدا چه تکریمی نسبت به بنیآدم روا داشته که اجازه داده با حضرات معصومین علیهمالسلام که چنین درجات رفیعی که نصیب آنان کرده ارتباط برقرار کنند! ارتباط انسان با حضرات معصومین علیهمالسلام به این معنا است که انسان نیز صاحب رفعت والایی است که اجازه چنین ارتباطی به او داده شده است.
«وَ الْمَقَامُ الْمَحْمُودُ»
محمود کائنات
مقام محمود خاص حضرات معصومین علیهمالسلام است. مقام محمود جایگاهی است که شما مورد ثناگویی همه کائنات قرار میگیرید. به اذن حق، همه کائنات حامد شما میشوند، جلوهگریهایی از شما ظهور پیدا میکند که همه لب به ثناگوییتان باز میکنند. حضرت ابراهیم از خدای سبحان درخواست کرد «وَ اجْعَلْ لي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرين»[3] خدایا مرا به جایی برسان که همه تعریف مرا بکنند اما به مقام محمود نرسید.
مقام محمود جایگاهی است که معصومین شفیع بودن خود را به نمایش میگذارند.
روایت میگوید:
«إِذَا حُشِرَ النَّاسُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ اسْمُهُ قَدْ أَمْكَنَكَ مِنْ مُجَازَاةِ مُحِبِّيكَ وَ مُحِبِّي أَهْلِ بَيْتِكَ الْمُوَالِينَ لَهُمْ فِيكَ وَ الْمُعَادِينَ مَنْ عَادَاهُمْ فِيكَ فَكَافِهِمْ بِمَا شِئْتَ فَأَقُولُ يَا رَبِّ الْجَنَّةَ وَ أُنَادِي بَوِّئْهُمْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتَ فَذَلِكَ الْمَقَامُ الْمَحْمُودُ الَّذِي وُعِدْتُ.»[4]
در تفسیر نور الثقلین پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله میفرمایند اگر من در مقام محمود قرار بگیرم شفاعت را در عرصه عظیمی انجام میدهم. امیرالمومنین علیهالسلام میفرمایند: روزی از پیامبر شنیدم منادی ندا میکند: یا رسول الله خدای تو نگرانی تو را نسبت به عقوبت دوستان خود و دوستان اهل بیتات، دوستانی که به خاطر تو با دشمنان اهل بیت عداوت داشتند مرتفع کرد پس پاداش آنان را تو عطا کن. حضرت از خدا برای آنان بهشت را طلب کرد و خداوند فرمود: هر کجای بهشت که میخواهی ایشان را جایگزین کن، این همان مقام محمودی است که به من وعده آن مقام داده شده است، مقامی که هر کس پیامبر را در آن جایگاه ببیند فقط حمد و ثنای وی را میکند.
در مقام محمود تنها صحبت از ورود به بهشت نیست، بلکه پیامبر هر واردی را راهنمایی میکنند. مانند اینکه ما مهمان خانهای شویم و صاحبخانه ما را خود راهنمایی کند تا در اتاقی با تمام امکانات جای گیریم و تکریم تنها ورود به بهشت نیست. بلکه واردین توسط پیامبر و آل پیامبر صلواتاللهعلیهماجمعین در بهشت جای میگیرند و راهنمایی میشوند.
همرتبه با رسول خدا
مقام و مراتب گوناگونی برای پیامبران، ائمه و افراد خاص وجود دارد. مقام محمود یکی از آن جایگاههاست که پیامبران و ائمه و این افراد خاص در این مقام میتوانند شفاعت کنند. این مقام در ابتدا برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سپس برای اهل بیت علیهمالسلام و همچنین برای صدیقین، شهدا، صالحین و… است.
قرآن در آیه 79 سوره مبارکه اسراء میفرماید:
«وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُودا»
«و پاسی از شب را (از خواب برخیز، و قرآن (و نماز) بخوان! این یک وظیفه اضافی برای توست؛ امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزد!»
در این فراز به حضرات معصومین علیهمالسلام عرض میکنیم، مقامی که در قرآن به پیامبر صلیاللهعلیهوآله داده شده به شما نیز عطا گردیده و درجه اعتبار شما و پیامبر در مقام شفاعت یکسان است.
«وَ الْمَقَامُ الْمَعْلُومُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»
- بعضی میگویند این «مقام المعلوم» تفصیل «مقام المحمود» است. به عبارتی معنی مقام و مکان در این فراز یکی میشود منتها صفت برای اولی «محمود» و برای دومی «معلوم» است. با عبارت مکان همه حامد این بزرگواران هستند، در عبارت مقام یعنی همه در قیامت به جایگاه معصومین عالم میشوند.
- بعضی میگویند این مکان و مقام زیرمجموعه درجاتالرفیعهای است که به پیامبر و آل پیامبر صلواتاللهعلیهماجمعین عطا شده است که به هیچ فرد دیگری اعطا نگردیده است.
- گروهی از مفسرین بر مبنای آیه بیان شده میگویند خدای سبحان همه خزائن خود را در اختیار حضرات معصومین قرار داده و به چنین استناد میکنند: «نَحْنُ خُزَّانُ اللَّهِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ شِيعَتُنَا خُزَّانُنَا وَ لَوْلَانَا مَا عُرِفَ اللَّهُ.»[5] ما خزانهدار خدا در دنیا و آخرت هستیم.
خداوند جایگاه خاصی به معصومین عطا کرده است که برای ما معلوم نیست اما برای خود خدا معلوم است و در آخرت برای مردم از این جایگاه پردهبرداری میشود. جایگاهی که معرفت نسبت به آنان معرفةالله و اطاعتشان اطاعةالله به حساب میآید و ولایتپذیری آنان پذیرش ولایت خدای سبحان است.
ملائک، مشتاق دیدار معصومین
در ابتدای زیارت جامعه آمده است «مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَة»؛ شما محل رفت و آمد ملائکه هستید. ملک این عالم را به اعتبار این که زائر شما است مقبول است. در بصائرالدرجات جلد1، صفحه91 آمده است:«إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتُزَاحِمُنَا» به معنای اینکه اطراف حضرات معصومین پُر از ملک است به گونهای که اطرافشان را ملائکه شلوغ کرده و مشتاق دیدارشان هستند.
ملکوت آسمان و زمین بر حضرات معصومین معلوم است. به عبارتی:
جام جهان نماست ضمیر منیرد دوست
اظهاراحتیاج خود آنجا چه حاجت است[6]
- علوم از اول خلقت تا قیامت، یعنی از ابتدای خلقت تا آنچه در قیامت هم صورت میگیرد به تفصیل بر حضرات معصومین علیهمالسلام معلوم است. در روایت آمده است جایگاه و درجه مؤمن در بهشت و جایگاه کافر در جهنم به تفصیل بر معصوم معلوم است با همه دقایق و ظرایفش.
- علم شرق و غرب در دست معصومین است. عرض کردیم حضرات معصومین از جایگاه مؤمن و کافر در بهشت و جهنم آگاهاند. در روایات آمده است روزی مفضل به حضرت عرض کرد آیا اسم من در صحیفهای که اسم بهشتیها در آن نوشته شده است وجود دارد؟ به اذن امام صحیفه و در انتهای آن صفحه اسم خود را دید و بسیار خوشحال شد.
قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع ذَاتَ يَوْمٍ وَ كَانَ لاَ يُكَنِّينِي قَبْلَ ذَلِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ قُلْتُ لَبَّيْكَ قَالَ إِنَّ لَنَا فِي كُلِّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ سُرُوراً قُلْتُ زَادَكَ اَللَّهُ وَ مَا ذَاكَ قَالَ إِذَا كَانَ لَيْلَةُ اَلْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اَللَّهِ ص اَلْعَرْشَ وَ وَافَى اَلْأَئِمَّةُ ع مَعَهُ وَ وَافَيْنَا مَعَهُمْ فَلاَ تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلَى أَبْدَانِنَا إِلاَّ بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لاَ ذَلِكَ لَأَنْفَدْنَا.
مفضلبنعمر كه كينهاش ابا عبد الله استگويد: روزي امام صادق عليهالسلام به من فرمود: اي اباعبدالله! و تا آن روز مرا به كنيهام نخوانده بود. من عرض كردم: لبيك! فرمود: براي ما در هر شب جمعه شادي و سروريست. عرض كردم: خدايش افزايش دهد، آن سرور چيست؟ فرمود: چون شب جمعه شود، پيغمبر صلیاللهعليهوآله به عرش خدا برآيد و ائمه عليهمالسلام برآيند و ما نيز با ايشان برآييم، پس ارواح ما به بدنهايمان باز نگردد، مگر با علمي كه استفاده شده باشد و اگر چنين نباشد علم ما نابود گردد.
کسب علم مایه سرور معصومین
امام صادق علیهالسلام که خود رئیس مذهب شیعه است زمانی که شب جمعه علمی یاد میگیرد خوشحال میشود. البته باید یادآوری کنیم حضرات معصومین عليهمالسلام جلوه نام عالم حضرت حقاند و اصلاً نیازی به یاد گرفتن ندارند بلکه عرض علوم آنان افزایش مییابد یکی از مهمترین عوامل نشاط و شادمانی آموختن است. آموختههای صحیح انسان را بانشاط و سرحال میکند.
- حقیقت و بطون قرآن در سینه اهل بیت عليهمالسلام است.
اسم اعظم نزد معصومین است
جایگاه معلوم دیگری که برای آنان وجود دارد این است که اسم اعظم نزد آنهاست. همان اسمی که تنها یک اسم آن نزد عاصفبنبرخیا بود و او توانست با قدرت آن اسم تخت بلقیس را در کمتر از چشم برهم زدنی جابجا کند. این اسامی 73 قسم است که مابقی اسامی نزد حضرات معصومین عليهمالسلام میباشد.
- یکی دیگر از مقامات حضرات معصومین عليهمالسلام آن است که به اذن حق مرده را زنده میکنند و بیمار را شفا میبخشند.
- همچنین یکی دیگر از این مقامات روحالقدس است که خاص معصومین عليهمالسلام است.
- یکی دیگر از امتیازات این معصومین عليهمالسلام است که شرق و غرب و آسمان و زمین به اذن حق تحت سلطه آنان است البته این در اوایل بحث ذکر شد.
- امتیاز دیگر ایشان این است که خدا قلوبشان را مرکز اراده خویش قرار داده است.
امام هادی علیهالسلام میگوید:
«إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قُلُوبَ الْأَئِمَّةِ مَوْرِداً لِإِرَادَتِهِ»[7]
خدا قلوب ائمه را جایگاه اراده خودش قرار داده است، اگر گاهی حتی با نذر و نیاز فراوان درخواست انسان اجابت نمیشود از آن روست که حضرت حق اراده اجابت آن را نداده اند. در این حال اهل بیت هم درخواست بندگان را اجابت نمیکنند زیرا اراده خداوند در آینه قلبشان منعکس میشود و غیر آن را اراده نمیکنند.
«وَ الْجَاهُ الْعَظِيمُ»
عرصه نمایش آبروی معصومین عليهمالسلام وسیع است. ممکن است عالمی تنها در یک کشور شناخته شده باشد اما همه آسمانیان و زمینیان از وجیه بودن حضرات معصومین عليهمالسلام مطلعاند، آبرویشان در هر دو عالم بسیار گسترده است، سکنه عرش و فرش از آبروی آنان بهره میبرند.
بخشش به واسطه معصومین
روایتی میگوید:
«إِنَّ عَبْداً مَكَثَ فِي النَّارِ سَبْعِينَ خَرِيفاً وَ الْخَرِيفُ سَبْعُونَ سَنَةً قَالَ ثُمَّ إِنَّهُ سَأَلَ اللَّهَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ لَمَّا رَحِمْتَنِي فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى جَبْرَئِيلَ أَنِ اهْبِطْ إِلَى عَبْدِي وَ أَخْرِجْهُ قَالَ يَا رَبِّ كَيْفَ لِي بِالْهُبُوطِ فِي النَّارِ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنِّي أَمَرْتُهَا أَنْ تَكُونَ عَلَيْكَ بَرْداً وَ سَلَاماً قَالَ يَا رَبِّ فَأَعْلِمْنِي بِمَوْضِعِهِ قَالَ إِنَّهُ فِي جُبٍّ فِي سِجِّيلٍ قَالَ فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى النَّارِ عَلَى وَجْهِهِ فَأَخْرَجَهُ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَا عَبْدِي كَمْ لَبِثْتَ فِي النَّارِ قَالَ مَا أُحْصِي يَا رَبِّ فَقَالَ لَهُ وَ عِزَّتِي لَوْ لَا مَا سَأَلْتَنِي بِهِ لَأَطَلْتُ هَوَانَكَ فِي النَّارِ وَ لَكِنِّي حَتَمْتُ عَلَى نَفْسِي أَلَّا يَسْأَلَنِي عَبْدٌ بِحَقِّ مُحَمَّدٍوَ أَهْلِ بَيْتِهِ إِلَّا غَفَرْتُ لَهُ مَا كَانَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ وَ قَدْ غَفَرْتُ لَكَ الْيَوْمَ.[8]
امام باقر عليهالسلام فرمود: بندهای هفتاد خريف در آتش بماند و هر خريف هفتاد سال است سپس از خدای عز و جل مسالت كرد كه بحق محمد و خاندانش به او رحم كند پس خدای عز و جل به جبرئيل وحی فرمود كه به نزد بنده من برو و او را بيرون بياور عرض پروردگارا چگونه به ميان آتش بروم؟ فرمود. من به آتش دستور دادهام كه بر تو سرد و سلامت باشد. عرض كرد: پروردگارا! جای او را نمیدانم فرمود: او در چاهی از سجين است. حضرت فرمود: جبرئيل به ميان آتش رفت در حالی كه روی خود راه بسته بود و او را بيرون آورد پس خدای عز و جل فرمود: ای بنده من! چه مدت در ميان آتش ماندی و مرا سوگند میدادی؟ عرض كرد: پروردگارا! شمارش نتوانم كرد. فرمود: به عزتم سوگند اگر بحق محمد و خاندانش مرا نخوانده بودی مدت عذاب و خواریات را در آتش طولانیتر میكردم ولی من بر خود لازم كردهام كه هيچ بندهای مرا بحق محمد و خاندان او نخواند مگر اينكه هر گناهی كه ميان من و او است بيامرزم و من امروز گناه تو را آمرزيدم.
(حق الناس بخشیده نشده، حق الله بخشیده شده است)
ذکر صلوات و رهایی از آتش قهر خداوند
خدای سبحان میگوید امروز چون تو مرا به اسم پیامبر و آل پیامبر قسم دادی تو را میبخشم. حال باید دقت داشت هر یک از ما چقدر باید صلوات بفرستیم تا صلوات در ما نهادینه شود. اگر خدای ناخواسته در آتش قهر خدا گرفتار شدیم، ذکر صلوات از خاطرمان نرود. صلوات بفرستم تا خدا بگوید اسم کسی را آوردی که نمیشود با وساطت او در آتش بمانی. تنها بحث در آتش نماندن نیست، بلکه زمانی که شفاعت و وساطت این خانواده به میدان میآید نه تنها انسان از آتش قهر، عذاب و معصیت خلاص میشود بلکه در جایگاه خاصی سکنی مییابد.
تاریخ جلسه: 98/1/28 ـ جلسه 11
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] تفسیر نور الثقلین ج5 ص 148
[2] مصباح التهجد ج1 ص280
[3] شعراء/84
[4] بشاره المصطفی ص 192
[5] بصائر الدرجات ج1 ص105
[6] حافظ
[7] توحید صدوق ص 301
[8] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص: 155