در زیارت جامعه کبیره امتیازاتی را که خدای سبحان نصیب حضرات معصومین کرده یادآور میشویم تا از طریق آن فضائل عنایات خاصی را دریافت کنیم.
«وَ الْجَاهُ الْعَظِيمُ وَ الشَّأْنُ الْكَبِيرُ وَ الشَّفَاعَةُ الْمَقْبُولَة»
«برای شما حضرات معصومین آبروى عظيم و شأن كبير، و شفاعت مقبول، نزد خدای سبحان است.»
«وَ الْجَاهُ الْعَظِيمُ»
درباره آبرومندی حضرات معصومین در محضر حق نکاتی را ذکر کرده بودیم که امروز با توجه به روایت زیر ادامه میدهیم:
مورد غبطه خلائق
روایتی است از وجود مقدس پیامبرخاتم صلیاللهعلیهوآله که ایشان جایگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام را در قیامت مطرح کرده و میفرمایند:
«إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَعْطَى اللَّهُ عَلِيّاً مِنَ الْقُوَّةِ مِثْلَ قُوَّةِ جَبْرَئِيلَ وَ مِنَ الْجَمَالِ مِثْلَ جَمَالِ يُوسُفَ وَ مِنَ الْحِلْمِ مِثْلَ حِلْمِ رِضْوَانَ وَ مِنَ الصَّوْتِ مِثْلَ مَا يُدَانِي صَوْتَ دَاوُدَ … وَ إِنَّ لِعَلِيٍّ وَ شِيعَتِهِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَقَاماً يَغْبِطُهُ بِه الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ.»[1]
«که در روز قیامت خداوند به امیرالمؤمنین قوّت جبرئیل، جمال یوسف، حلم رضوان و صوت داوود را عطا میکند… و برای امیرالمؤمنین و شیعیانشان جایگاهی است که اولین و آخرین به جایگاه ایشان غبطه میخورند. جایگاهی که فقط به معصومین عطا شده و دیگران از آن بیبهرهاند.»
امام رضا علیهالسلام میفرمایند:
«لَمَّا أَشْرَفَ نُوحٌ ع عَلَى الْغَرَقِ دَعَا اللَّهَ بِحَقِّنَا فَدَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ الْغَرَقَ وَ لَمَّا رُمِيَ إِبْرَاهِيمُ فِي النَّارِ دَعَا اللَّهَ بِحَقِّنَا فَجَعَلَ اللَّهُ النَّارَ عَلَيْهِ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ إِنَّ مُوسَى ع لَمَّا ضَرَبَ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ دَعَا اللَّهَ بِحَقِّنَا فَجَعَلَهُ يَبَساً وَ إِنَّ عِيسَى ع لَمَّا أَرَادَ الْيَهُودُ قَتْلَهُ دَعَا اللَّهَ بِحَقِّنَا فَنُجِّيَ مِنَ الْقَتْلِ فَرَفَعَهُ إِلَيْه»[2]
«زمانیکه نوح نزدیک بود غرق شود خدا را به حق ما خواند خدا غرق شدن را از او دور کرد زمانیکه ابراهیم به آتش پرتاب شد خدا را به حق ما قسم داد و خداوند آتش را با وساطت ما بر او سرد کرد زمانیکه موسی خواست بنیاسرائیل را از رود نیل نجات دهد خدا را به حق ما خواند خدا بحر را خشک کرد و آنها به سلامت عبور کردند و زمانیکه یهودیان اراده کشتن عیسی را کردند او به ما متوسل شد و خدا را به حق ما قسم داد خدا او را نجات داد یعنی آبروی معصومین در طول تاریخ برای پیامبران مشکل گشا بوده است.»
جایگاه معصومین در عالم ملکوت
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: آبروی معصوم در عالم ملکوت برای ملائک چندان جلوهگر بوده که جبرئیل مانند عبد در مقابل آن مینشست «َانَ جَبْرَئِيلُ إِذَا أَتَى النَّبِيَّ ص قَعَدَ بَيْنَ يَدَيْهِ قِعْدَةَ الْعَبْدِ وَ كَانَ لَا يَدْخُلُ حَتَّى يَسْتَأْذِنَهُ.»[3] جبرئیل مانند عبد در محضر پیامبر مینشست و بدون اجازه وارد نمیشد. جبرئیل با این همه عظمت میدانست که وجهه و اعتبار پیامبر قابل قیاس با وجهه و اعتبار او نیست.
«سَأَلَ الْمُنَافِقُونَ النَّبِيَّ ص فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ أَخْبِرْنَا عَنْ عَلِيٍّ هُوَ أَفْضَلُ أَمْ مَلَائِكَةُ اللَّهِ الْمُقَرَّبُونَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ هَلْ شُرِّفَتِ الْمَلَائِكَةُ إِلَّا بِحُبِّهَا لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ قَبُولِهَا لِوَلَايَتِهِمَا إِنَّهُ لَا أَحَدَ مِنْ مُحِبِّي عَلِيٍّ نَظَّفَ قَلْبَهُ مِنْ قَذَرِ الْغِشِّ وَ الدَّغَلِ وَ الْغِلِّ وَ نَجَاسَةِ الذُّنُوبِ إِلَّا كَانَ أَطْهَرَ وَ أَفْضَلَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ الْخَبَرَ»[4]
«منافقین به پیامبر صلیاللهعلیهوآله گفتند: به ما از علی خبر بده. علی افضل است یا ملائکه مقرب؟ رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند: آیا شرافت ملائک دلیلی به غیر از محبت نسبت به پیامبر و امیرالمؤمنین دارد؟ به عبارتی تنها دلیل برتری ملک محبت آنها نسبت به پیامبر و علی است. هر یک از دوستان امیرالمؤمنین که دل آنها از کینه، نیرنگ و نجاست گناه تطهیر شده باشد پاکتر و با فضیلتتر از ملائکه است. شما از شناخت علی عاجز هستید. محبت او انسان را بالاتر از ملک میآورد. محبت صادقانه اولیای الهی انسان را بالاتر از ملک قرار میدهد.»
جایگاه انسان ولیشناس
امام صادق علیهالسلام به مفضل گفته است:
«فَمَنْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قَلْبَهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ عَرَّفَهُ وَلَايَتَنَا… ثُمَّ قَالَ يَا مُفَضَّلُ وَ اللَّهِ مَا اسْتَوْجَبَ آدَمُ أَنْ يَخْلُقَهُ اللَّهُ بِيَدِهِ وَ يَنْفُخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ إِلَّا بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ ع وَ مَا كَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيماً إِلَّا بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ ع وَ لَا أَقَامَ اللَّهُ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ آيَةً لِلْعَالَمِينَ إِلَّا بِالْخُضُوعِ لِعَلِيٍّ ع ثُمَّ قَالَ اجْمَلِ الْأَمْرَ مَا اسْتَأْهَلَ خَلْقٌ مِنَ اللَّهِ النَّظَرَ إِلَيْهِ إِلَّا بِالْعُبُودِيَّةِ لَنَا.»[5]
اگر خدا بخواهد دل جن و انس را تطهیر کند آن دل را ولیشناس قرار میکند. در قلبی که معرفت صحیح نسبت به اهل بیت وجود داشته باشد گناه ماندگار نخواهد شد. قلب انسان ولیشناس گرفتار ذنوب نمیماند. سپس فرمودند: ای مفضل! اگر آدم این قابلیت را پیدا کرد که خدای سبحان درباره او فرمود «خلقته بِیَدی»[6] و اگر این قابلیت را یافت که دربارهاش گفته شد:«نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي»[7] از آن روست که ولایت علی را قبول کرد، اگر موسی در بین پیامبران کلیمالله شد زیرا میزان ولایت پذیریاش او بسیار افزون بوده است، اگر عیسی کور و بیماریهای مادرزاد را شفا میداد به دلیل خضوع او در مقابل امیرالمؤمنین علیهالسلام بود.
مقبول نگاه خدای سبحان
در هر روز از ماه شعبان در مناجات شعبانیه میخوانیم:
«إِلَهِي انْظُرْ إِلَيَ نَظَرَ مَنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَك»
«خدایا به من نگاه کن نگاه به کسی که تو با او نجوا میکنی و او به تو پاسخ میدهد »
هیچ بندهای قابلیت نگاه خدای سبحان و عنایت وی را ندارد مگر این که در مقابل ولایت خضوع تام داشته باشد.
- عبودیّت به معنی بندگی نیست بلکه به معنی خضوع در مقابل ولایت است اگر سلمان «مِّنا اهلَ البَیت» شد از آن روست در مقابل ولایت خضوع کامل داشت. هرقدر خضوع نسبت به اولیاء الهی افزون باشد نظر لطف و عنایت حق بیشتر حاکم میشود.
همه انبیا مدیون محمّد و آل محمّد هستند
«أَتَى يَهُودِيٌّ النَّبِيَّ ص فَقَامَ بَيْنَ يَدَيْهِ يَحُدُّ النَّظَرَ إِلَيْهِ فَقَالَ يَا يَهُودِيُّ مَا حَاجَتُكَ قَالَ أَنْتَ أَفْضَلُ أَمْ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ النَّبِيُّ الَّذِي كَلَّمَهُ اللَّهُ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ التَّوْرَاةَ وَ الْعَصَا وَ فَلَقَ لَهُ الْبَحْرَ وَ أَظَلَّهُ بِالْغَمَامِ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ ص إِنَّهُ يُكْرَهُ لِلْعَبْدِ أَنْ يُزَكِّيَ نَفْسَهُ وَ لَكِنِّي أَقُولُ إِنَّ آدَمَ ع لَمَّا أَصَابَ الْخَطِيئَةَ كَانَتْ تَوْبَتَهُ أَنْ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا غَفَرْتَ لِي فَغَفَرَهَا اللَّهُ لَهُ وَ إِنَّ نُوحاً لَمَّا رَكِبَ فِي السَّفِينَةِ وَ خَافَ الْغَرَقَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا أَنْجَيْتَنِي مِنَ الْغَرَقِ فَنَجَّاهُ اللَّهُ عَنْهُ وَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ ع لَمَّا أُلْقِيَ فِي النَّارِ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا أَنْجَيْتَنِي مِنْهَا فَجَعَلَهَا اللَّهُ عَلَيْهِ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ إِنَّ مُوسَى لَمَّا أَلْقَى عَصَاهُ وَ أَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا آمَنْتَنِي فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى يَايَهُودِيُّ إِنَّ مُوسَى لَوْ أَدْرَكَنِي ثُمَّ لَمْ يُؤْمِنْ بِي وَ بِنُبُوَّتِي مَا نَفَعَهُ إِيمَانُهُ شَيْئاً وَ لَا نَفَعَتْهُ النُّبُوَّةُ يَا يَهُودِيُّ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي الْمَهْدِيُّ إِذَا خَرَجَ نَزَلَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع لِنُصْرَتِهِ فَقَدَّمَهُ وَ صَلَّى خَلْفَهُ»[8]
معمربنراشد گفت از حضرت صادق عليهالسّلام شنيدم که ميفرمود: مردى يهودى خدمت پيامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله رسيد. در مقابل ايشان ايستاد و با دقت به آن جناب نظر دوخته بود. رسول خدا به او فرمود: چه درخواستى دارى؟ عرض کرد: شما بهتر هستید يا موسىبنعمران، پيامبرى كه خدا با او سخن گفت و بر او تورات و عصا فرستاد و دريا را برايش شكافت و با ابر بر سرش سايه افكند؟ پيامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: براى شخص مكروه است كه خود را تعريف كند اما من ميگويم وقتى آدم دچار خطا شد توبهاش این گونه بود كه گفت: خدايا از تو درخواست ميكنم به حق محمّد و آل محمّد مرا ببخشى. و خداوند او را بخشيد.
نوح وقتى سوار كشتى شد و از غرق شدن ترسيد گفت خدايا به حق محمّد و آل محمّد مرا از غرق شدن نجات بخش. و خداوند او را نجات داد.
و ابراهيم هنگامى كه در آتش افكنده شد گفت: خدايا! از تو درخواست ميكنم به حق محمّد و آل محمّد مرا نجات بخشى. از اين رو خداوند آتش را بر او سرد و سلامت قرار داد.
هنگامی که موسی عصايش را انداخت و در دل ترسيد گفت: خدايا به حق محمّد و آل محمّد مرا در امان قرار ده خداوند فرمود نترس تو برتر و پيروز هستی.
اى يهودى! اگر موسى مرا درك ميكرد و به من و نبوّتم ايمان نمىآورد ايمانش براى او سودى نمىبخشيد و نه نبوّت برايش فايده داشت اى يهودى! از ذريّه من مهدى است موقعى كه ظهور كند عيسىبنمريم براى نصرت او مهیّا میگردد پشت سر او نماز ميخواند.
این روایتها مبین عبارت «الْجَاهُ الْعَظِيم» درباره پیامبرو آل پیامبر میباشد. آبروی ایشان نه تنها در تاریخ که در همه عوالم گسترده است. از چنین آبرومندی و جایگاهی در قیامت پردهبرداری به عمل میآید.
«وَ الشَّأْنُ الْكَبِيرُ»
با عبارت «عظم شانکم» یک بار موضوع «شأن» را بررسی کردهایم و علت تکرار این موضوع آن است که در عبارت «عظم شانکم» از حقیقت شخصیت این بزرگواران پردهبرداری شد و در عبارت «وَ الشَّأْنُ الْكَبِيرُ» ظهور شخصیت آنان رخ میدهد.
شخصیت عظیم معصومین
انسان گاهی شخصیتی دارد که برای دیگران ناشناخته است. عرب برای بیان این موضوع از عبارت «عظم شانکم» استفاده میکند. و در زمان بروز آن شخصیت مثبت از عبارت «الشَّأْنُ الْكَبِيرُ» استفاده میکند امام هادی علیهالسلام با به کار بردن این عبارت اعلام میدارد شما حضرات معصومین شخصیتی عظیم دارید و این عظمت و بزرگی بر هر خواهانی معلوم است.
«وَالشَّفَاعَةُ الْمَقْبُولَة»
شفاعت مقبول
بحث شفاعت قبلاً به طور مفصل بررسی شد. در شفاعت باید نسبتی بین شفیع (شفاعت کننده) و مشفوعله (آنکس که مورد شفاعت قرار میگیرد)، باشد. حضرات معصومین شفاعتکنندگانی هستند که شفاعت ایشان مورد قبول حق قرار میگیرد. غیرممکن است آنان شفاعت کنند و وساطتشان پذیرفته نشود اگر شفاعتی پذیرفته نمیشود از جهت موانعی است که از سوی بندگان وجود دارد.
در روایتی امام رضا علیهالسلام سند روایت را به امیرالمؤمنین علیهالسلام و ایشان به پیامبر صلیاللهعلیهوآله میرسانند و میفرمایند:
«إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وُلِّينَا حِسَابَ شِيعَتِنَا فَمَنْ كَانَتْ مَظْلِمَتُهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَكَمْنَا فِيهَا فَأَجَابَنَا وَ مَنْ كَانَتْ مَظْلِمَتُهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ اسْتَوْهَبْنَاهَا فَوُهِبَتْ لَنَا وَ مَنْ كَانَتْ مَظْلِمَتُهُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَنَا كُنَّاأَحَقَّ مِمَّنْ عَفَى وَ صَفَحَ»[9]
زمانی که قیامت شود حساب شیعیان به ما واگذار میگردد. سرپرستی محاسبه شیعیان ما به ما داده میشود. اگر کسی در عباداتش نقیصهای دارد ما حکم قرار داده میشویم و از خدا درخواست میکنیم نواقص عبادی او را مرتفع سازد و خدا هم بلافاصله شفاعت ما را قبول میکند. اگر کسی حقالناس به گردن داشته باشد ما از خدا طلب میکنیم او را ببخشد و از بندگان درخواست میکنیم به خاطر ما از حقی را که به گردن او دارند بگذرند و او را ببخشند و به خاطر ما مظالم او بخشیده میشود. اگر کسی به ما ظلم کرده است ما به بخشیدن او شایستهتر هستیم.
شیعه و رعایت حقوق
بیان این روایات برای بیپروا کردن شیعه و ترویج مسامحه و لاابالیگری نیست. حضرات معصومین نسبت به حقوق خدا و تربیت خلق توجه تام دارند از این رو روایت دلیل آن است که عملکرد شیعه چندان شایسته است که با توجه حضرات معصومین کسری و نواقص اعمال آنان جبران میشود. زیرا در اصطلاح عامیانه اگر شیعهای در بندگی کسر نمره زیادی داشته باشد اصلاً شیعه نیست. شیعه یعنی پیرو و دنبالهرو امام و تمام تلاش او بر این است که دچار کسری نمره نشود. البته هرآنچه در بندگی تلاش کند همچنان دچار نقص بندگی است زیرا پیامبر با وجود شأن عظیم خود فرمود: «مَا عَبَدْنَاكَ حَقَ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ»[10]
ذکر چنین روایاتهایی ما را بر آن میدارد تا در رعایت حقالله و حقالناس و حق امام نهایت دقت را داشته باشیم اما اگر در پایان کاری که با جد و جهد صورت میگیرد، کم و کسری مشاهده شود کرامت حضرات معصومین نواقص بندگی را مرتفع میکند و بدهکاریهای شیعیان را پاسخگو میشود.
تربیتیافتگی در سایه ارتباط با اولیا الهی
قرآن در آیات 8 و 53 سوره مبارکه آل عمران میفرماید:
آیه 8: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»
«(راسخان در علم، ميگويند:) پروردگارا! دلهايمان را، بعد از آنكه ما را هدايت كردی، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زيرا تو بخشندهای»
آیه 53: «رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ»
«پروردگارا ما به کتابی که فرستادی ایمان آورده و از رسول تو پیروی کردیم، نام ما را در صحیفه اهل یقین ثبت فرما»
در ابتدای این آیات عبارت«رَبَّنا» ذکر شده تا بیان دارد هرگاه انسان تحت پوشش ولایت قرار گیرد تربیت میشود، وقتی ارتباط با اولیاء پیدا کند پرورش مییابد از این رو به خدای سبحان عرضه میدارد مربی ما، ما دلداده قرآن شدیم و از پیامبر تبعیت میکنیم نام ما را به همراه گواهان ثبت کن.
- و کلمه «آمَنَّا» معلوم میدارد مدرسه ولایت، مدرسه عشق است. یعنی ما دلداده حق، قرآن ناطق و قرآن صامت هستیم. قرآنی که کلام محبوب است. باید در ماه رمضان به خود یادآوری کنیم هرگاه در کنار سفره قرآن قرار میگیریم، در کنار قرآن صامت و ناطق قرار گرفتهایم.
- ایمان عقد قلبی است و قلب رئیس بدن میباشد. خدایا! ما رئیس بدن خود را به کتاب و کلام تو سپردهایم تا تبعیت کامل داشته باشیم. قرآن در مدرسه امام شناسی این آیه را به ما آموزش میدهد. «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيم»[11] پیامبر تو به اینها بگو اگر عاشق خدا هستید تبعیت از من پیامبر کنید که در این صورت محبوب خدا میشوید.
خدایا! ما از گذشتههای دور، از عهد الست عاشق تو و اهل بیت پیامبر تو بودهایم.
عشق تو در جان ما کاریدهاند
ناف ما بر مهر تو ببریدهاند
خدایا! تو از گذشتههای دور ما را دوستار اهلبیت قرار دادهای هزینه این دوست داشتن تبعیت است که مؤمن قصد پرداخت این هزینه را دارد و هرگز ادعای بدون عمل ندارد.
طلب معیّت دائم
اگر «فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ» را خود معصومین بدانیم عبارت را چنین توضیح میدهیم: خدایا! نام ما را با اینان ثبت کن. خدایا سند برای ما صادر کن، سند معیّت با معصوم را برای ما امضا نما، یعنی تمام زندگیمان در حضور معصومین سپری شود زیرا ایشان مادام در حضور تو قرار دارند.
- و در معنای دوم «مَعَ الشَّاهِدِينَ» گفته میشود: خدایا! نام ما را در کنار کسانی قرار بده که در عرصه ولایت حاضر اند و دائمالحضور در محضر اولیاء هستند. هر چند گرفتار غیبت و غفلت هستیم.
- «فَاكْتُبْنا» به معنای «ثَبِّتنا» است؛ ما را ثابتقدم نگه دار. این چنین نباشد که گاهی حاضر و گاه غایب باشیم.
- همچنین «اكْتُبْنا» به معنی «ادخلنا» میباشد؛ خدایا! ما را در جمعی که همه در حضور حقاند داخل کن. بعضی میگویند «فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ» یعنی حجابها را مرتفع کن و فاصلهها را بردار. فاصله میان ما و خدای سبحان منیّت و ادعاهای ما است. خدایا! با آموزشی که در محضر امام هادی علیهالسلام در زیارت جامعه نصیبمان میشود منیّتها را از ما را مرتفع کن تا در حضور قرار بگیریم.
تمسک به عالی رتبگان
امام هشتم علیهالسلام ساختار و راهکار رهایی انسان را این گونه ترسیم میکند.
«اِنَّ رَسُولَ اللهِ یَوْمَ الْقِیَامَه آخِذٌ بِحُجْزَه اللهِ وَ نَحْنُ آخِذُونَ بِحُجْزَه نَبِیِّنَا وَ شِیعَتِنَا آخِذُونَ بِحُجْزَتِنَا ثُمَّ قَالَ: اَلْحُجْزَه النُّورُ»[12]
«در روز قیامت رسول خدا دامان خدا را میگیرد، و ما دامان پیامبرمان و شیعیان ما دامان ما را میگیرند، سپس حضرت فرمود، منظور از دامان، نور است.»
خدایا سفلی را به علیا وصل کن. ساکنین درجات دنی را به اولیاءالله متصل گردان.
تاریخ جلسه:98/2/11 ـ جلسه 12
«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»
[1] امالی صدوق ص608
[2] ( بحار ج 26 ص 325)
[3] علل الشرایع ج1ص7
[4] بحارالانوار، ج 57 ، ص304
[5] بحارالانوار، ج26، ص294
[6] سوره مبارکه ص، آیه75
[7] سوره مبارکه ص، آیه72
[8] بحار ج16 ص 366
[9] عیون اخبار الرضا ج2 ص58
[10] بحارالأنوار، ج68، ص23
[11]سوره مبارکه آلعمران، آیه31
[12] توحید (شیخ صدوق)، ص165