«خُلَفَاءَ فِی أَرْضِهِ»
در این فراز به سه نكته اشاره میكنیم:
1.خلافت
2.رضیکم
3.فی ارضه
هر انسانی به نحوی خلیفه خدا در زمین است امّا خلافت تامّه تنها نصیب حضرات معصومین علیهمالسلام شده است.
اراذل و اوباش چگونه خلیفة اللهاند؟
در پاسخ گفته میشود: شاید آنها شایستگی خلیفة اللهی را در حال حاضر نداشته باشند، امّا این به معنای آن نیست كه آنان اصلاً خلیفة الله نیستند، بلكه آنان نیز از جهت وجود و خلق شدن خلیفه خدایند.
از سوی دیگر ممكن است آنها در حال حاضر به شغل یا حرفهای مشغول باشند كه ثمره و نتیجهی كارشان و ساخت و سازشان به نفع دیگران باشد.
با این دلیل آنان جلوه نام نافع خدای سبحان میشوند. چنین افرادی در همین حد خلیفه خدای سبحانند. مفید بودن كارشان ربطی به آنها ندارد اما جلوهای از جلوههای خدای سبحان با ثمرهی كارشان جلوهگر میشود.
شَرّ از امور عدمی است از این رو هیچ كس نمیتواند شر محض باشد چون عدم محض میشود و از خدای كامل صدور عدم محال است خدای حكیم كار عبث نمیكند به همین دلیل:
هیچ كسی نیست كه وجودش در عالم شرّ محض باشد چون شر عدم است و با وجود تباین كلی دارد و این دو ضد یكدیگرند و یك جا جمع نمیشوند.
به یقین در وجود هر فرد شروری نیز، نقطه خیری هست و این نقطه خیر همان نقطهای است كه انتساب به خدای سبحان دارد. ظالمترین پادشاهان نیز در اموری تصمیمگیری كردهاند كه خیر آن امور به مردم رسیده است اثر همان خیراتی كه از وجود ظالمان و پادشاهان بر جا مانده جلوه خلیفة اللهی آنهاست.
حضرات معصومین علیهمالسلام در اوج قلهی خوبی و خیر
بنده هرچه از این جایگاه بالاتر رود و از نواقص و كاستیهای خود جدا شود به مقام خلیفة اللهی نزدیكتر میشود. حضرات معصومین علیهمالسلام در اوج قلهی خوبی و خیر و به دور از هر نقص و كاستی جلوه كامل خلیفة اللهاند.
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام بارها فرمودهاند:
«نزّلونا عن الرّبوبیة و قولوا فینا ما شئتم»1
« مرا بنده خدا بدانید و از مقام ربوبیت تنزّل دهید و سپس هر چه مىخواهید بگویید.»
شما معصومین را از مقام ربّ بودن پایین بیاورد و بعد از آن هر تعریفی میخواهید از آنان بكنید، بكنید.
در توضیح روایت حضرت میفرمایند: چنانچه ما را از جایگاه ربوبیت پایینتر بیاورید میتوانید هر صفت كمالیهای را به ما نسبت بدهید در این حالت غلو نكردهاید در حالی كه اگر كسی وجود مقدس امیرالمؤمنین علیهالسلام را به طور مستقل جامع صفات الهی بداند گرفتار غلو شده و مستحق عذاب است اما اگر صفات حضرت را بالتبع بداند بسیار فكر پسندیده و حكیمانهایی است.
روایات میگوید:
«ضربة على یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین»
«ضربه شمشیر امیرالمؤمنین علیهالسلام در جنگ خندق از عبادت جن و انس افضل است»
ولی این قدرت بنفسه نیست بلكه قدرت الله است كه در شمشیر علی علیهالسلام جلوهگر میشود.
سیطره بر همه عوالم به سبب خلیفه الله بودن معصومین
خلیفة الله بودن حضرات معصومین علیهمالسلام سبب میشود تا وجود آنان بر همه عوالم سیطره پیدا كند و همه عوالم تحت فرمان اوامر الهی به واسطه حضرات معصومین علیهمالسلام باشند.
اول عالَم ناسوت و بعد از این عالَم ملكوت است كه عالَم ملكوت بالاتر از ناسوت است. در عالَم ملكوت ماده وجود ندارد در این عالم صورت هست اما ماده نیست ( مانند عالم خواب كه در خواب همه چیز صورت دارد امّا ماده ندارد )
بعد از عالَم ملكوت عالَم دیگری به نام عالَم جبروت، است جبروت عالَم امور عقلانی است.
خدای سبحان بر همه عوالم احاطه دارد مقام خلیفة اللهی حضرات معصومین علیهمالسلام نیز سبب میشود تا آنان نیز بر همه عوالم احاطه یابند، ابوعبدالله علیهالسلام میفرمایند«الحجة قبل الخلق و مع الخلق و بعد الخلق»؛«حجت خدا قبل از خلق، و با خلق و بعد از خلق هستند »، این روایت برابر با حدیث قدسی است كه خدا به پیامبرش گفت«لو لاك لما خلقت الأفلاك»؛«اگر تو نبودی هیچ فلكی را نمیآفریدم و هیچ عالَمی خلق نمیشد.»
اگر خلیفه نبود آسمان، زمین و آدم و حوایی و جن و انس و طیور و وحوش زمین و زمانی و … نبودند یعنی هیچ موجودی در نظام عالم نبود.
حضرات معصومین بالاترین خلیفههای خدا در زمین
اینكه خداوند سبحان در حدیث قدسی به پیامبر صلیاللهعلیهوآله گفت: «لو لاك لما خلقت الأفلاك» و ما در زیارت جامعه میگوییم«خلیفة الله فی ارضه» به چه معناست ؟
در پاسخ گفته میشود؟ در نهایت حضرات معصومین علیهمالسلام جانشین خدای سبحان در زمیناند قدرتهای مختلف میآیند و میروند ولی «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْض»؛«خدا به كسانى از شما كه ایمان آورده و كارهاى شایسته كردهاند، وعده داده است كه حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد.»
در رأس «لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ» حضرات معصومین علیهمالسلام قرار دارند.
خدای سبحان فرمود«إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَة»؛«من در زمین جانشینى خواهم گماشت» و حضرات معصومین علیهمالسلام را به عنوان بالاترین خلیفه خود در زمین قرار داد، پس پیامبران خلیفه خدا در زمیناند حضرت آدم یكی از جلوههای خلیفة اللهی خدای سبحان است آنگاه كه ملائكه مأمور به سجده در مقابل حضرت آدم به عنوان خلیفة الله شدند.
همه مخلوقات طفیل وجود حضرات معصومین
البته قبل از ادامه بحث لازم است متذكر شویم وجود همه مخلوقات طفیل وجود حضرات معصومین علیهمالسلام است و خداوند از اضافه گِل آنها به خلقت انسان پرداخت از این رو حتی وجود حضرت آدم نیز وابسته به خلقت حضرات معصومین علیهمالسلام است و خلیفة اللهی او نیز به تبع خلیفة اللهی حضرات معصومین علیهمالسلام است یعنی در حقیقت ملائك در مقابل خلقت حضرات معصومین علیهمالسلام سجده كردند.
ملك در سجدهی آدم
زمین بوس تو نیت كرد
«رَضِیكُمْ خُلَفَاء» به معصومین عرض میكنیم: همه شما جانشین پیامبر صلّیاللهعلیهوآله هستید، پیامبر صلّیاللهعلیهوآله بالاترین وجود عالم است و شما در نزد خدای سبحان به عنوان جانشینان پیامبر پسندیدنی هستید.
جایگاه عبودیت حضرات معصومین
«وَ أَشْهَدُ أَنَ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُه» شما جانشین پیامبر صلیاللهعلیهوآله در جایگاه عبودیتاید، تمام امتیازاتی كه خدای سبحان به شما عنایت كرده عبودیت شما را جلوهگرتر كرده است؛ خدا شما را بر همه كس فضیلت داده اما با این فضیلتها شما همچنان در جایگاه بندگی خویش ماندهاید.
رضایت خدای سبحان در چیست؟
در پاسخ عرض میكنیم: امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«الرَّاضِی حَقِیقَةً هُوَ الْمَرْضِی عَنْه»
«و هر كه به مرتبه رضا رسید و به كرده و داده خدا راضى شد، بلا شكّ چنین كسى مرضىّ خدا است و خدا از او راضى است.»
همچنین در مصباح الشریعه روایتی از قول علی بن موسی الرضا علیهالسلام آمده است که حضرت در آنجا میفرمایند: خدای سبحان كسی را میپسندد كه او كاملاً خدا را پسندیده باشد، یعنی در حقیقت خدای سبحان كسی را میپسندد كه آن شخص زیباترین پسند را داشته باشد و زیباترین پسند، خداپسندی است، خدا در واقع خود را میپسندد اگر خدا چنین بندهای را میپسندد از آن روست كه این بنده خدا پسند است نه خود پسند.
اگر میگوییم: خدا شما حضرات معصومین علیهمالسلام را به عنوان خلیفه پسندیده است چون اول شما خدا را به طور كامل به عنوان رب و اله پسندیدهاید و همه صفات و افعال الهی را برگزیدهاید و میپسندید به همین دلیل خدای سبحان در پی انتخاب شماست، در شرایط عادی اگر كسی بخواهد دیگری را بپسندد كسی را میپسندد كه آن شخص هم او را بپسندد و اگر شخص مورد نظر از آن فرد نفوری داشته باشد پسند او امر عُقلایی نیست و انتخاب كننده با انتخابش زیر سوال میرود ولی اگر كسی را بپسندد كه با او هم عقیده و هم سلیقه باشد پسندش درست و نیكو است.
خدای سبحان حضرات معصومین علیهمالسلام را پسندید چون آنها آراسته به صفات الهی بودند و رفتار و گفتارشان الهی است در واقع خدا گفتار و رفتار و صفات خود را پسندیده است و بعد گفتار و فعل و صفات حضرات معصومین علیهمالسلام را.
ما چگونه میتوانیم به مقام رضا برسیم؟
وقتی ما خلافت حضرات معصومین علیهمالسلام را میپذیریم از آن روست كه رضایت خدای سبحان در پذیرش ماست یعنی اگر ما میخواهیم به مقام رضا برسیم یعنی به جایی برسیم كه خدا از ما راضی باشد باید این حضرات معصومین علیهمالسلام را به عنوان خلیفة الله پسندیده باشیم تا خدا ما را بپسندد، اگر میخواهیم ما مورد پسند خدا قرار بگیریم باید خلفاء الله را بپسندیم تا پسندیدنی شویم.
رضایت به معنای پاداش عظیم
اما اگر رضایت را به معنای پاداش معنا كنیم عبارت «رَضِیكُمْ خُلَفَاءَ فِی أَرْضِه» یعنی خدای سبحان به واسطه خلافتی كه در اختیار شما معصومین علیهمالسلام قرار داده به شما پاداش خاصی عنایت كرده است، بالاترین پاداش خدای سبحان مقام خلافت كبری است كه در اختیار شما قرار داده است، پاداشی كه بالاتر از این پاداش، پاداشی متصور نیست.
چرا پاداش عظیم قبل از خلقت به معصومین داده شده است؟
اگر سؤال شود خدای سبحان چرا چنین پاداش عظیمی را قبل از خلقت در اختیار حضرات معصومین علیهمالسلام قرار داده است. آیا كسی به جهت كاری كه نكرده و خیری كه انجام نداده پاداشی میگیرد؟
در پاسخ گفته میشود: جایگاه حضرات معصومین علیهمالسلام اصلاً در این عالم نبوده است، همین كه آنان قبول كردهاند از عالم بالا به این عالم سفلی بیایند خدا بالاترین پاداش را به آنها میدهد، امام خمینی (ره) در آداب الصلاة فرموده است: پیامبر، كبوتر مطوقه یعنی كبوتر نشان دار است كه جای ایشان در عوالم اعلی است و اگر به این عالم نازل میشود از آن روست تا كبوتران اسیر شده در عالم ماده را از اسارت نجات دهد كار پیامبر اُطراق در این عالم نیست بلكه میآید كه كبوترها را آزاد كند به همین دلیل به او وظیفه «…وَ یزَكِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُم…»؛«… تا آنان را پاک کند و تعلیم دهد…» داده شده تا مردم را تعلیم دهند كه از تعلقات رها شوند و خود را از وابستگیهای عالم ماده پیراسته كنند.
رضایت به معنای قراردادن
رضا به معنای اقرار است و اقرار همیشه به معنای اعتراف نیست بلكه گاهی به معنی قرار دادن و تثبیت كردن است، «رَضِیكُمْ خُلَفَاءَ فِی أَرْضِه» یعنی خدا شما معصومین علیهمالسلام را در جایگاه ولایت مستقر و تثبیت نمود اگر همه عالم جمع شوند تا خدشهای به ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام وارد كنند هرگز نمیتوانند، تاریخ میگوید: بعد از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله تنها هفت نفر از شریعت حقه جدا نشدند در حالی كه همه به جهالتهایشان رجعت كردند. مردم در جامعه آن روز هجوم بردند تا ولایت را از امیرالمؤمنین علیهالسلام سلب كنند اما نتوانستند.
«رَضِیكُمْ خُلَفَاء» خداوند سبحان حضرات معصومین علیهمالسلام را مستقر و محكم و تثبیت در جایگاه خلیفة اللهی قرار داده در حال حاضر نیز همه مردم عالم، ولی عصر (عج) را به عنوان ولی الله نمیشناسند عده فراوانی از آنان سرگرم مشغولیتهای خویشاند امّا خدا حضرت حجت (عج) را به عنوان ولی الله مستقر كرده و هیچ كس نمیتواند صدمه به جایگاه ولایتی ایشان وارد كند.
رضایت به معنی اذن
اما اگر رضایت در معنای اذن باشد «رَضِیكُمْ خُلَفَاءَ» یعنی خدا مقام خلافة اللهی شما را اجازه داده، خدا اجازه داده كه شما جانشین او باشید و شما در این مقام كمترین خلافی مرتكب نشدهاید و فقط نظر حق را اجرا كردهاید زیرا شما چشم و گوش خدای سبحاناید.
امام حسن علیهالسلام به امیرالمؤمنین علیهالسلام عرض كرد: سلیمان بن داود انگشتری داشت كه به واسطهی آن خاتم، هیچ كس قدرت سرپیچی از سلیمان را نداشت شما چه چیزی دارید؟ امیرالمؤمنین علیهالسلام در جواب فرمودند:«أَنَا عَینُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ أَنَا لِسَانُ اللَّهِ النَّاطِقُ فِی خَلْقِهِ أَنَا نُورُ اللَّهِ الَّذِی لَا یطْفَأُ أَنَا بَابُ اللَّهِ الَّذِی یؤْتَى مِنْهُ»؛«من نماد بصیرت خداوند سبحان هستم، همه امور در مقابل چشمان من است، من پیام رسان در میان خلقام، من نوری هستم كه خاموش شدنی نیست، من دری هستم كه از طریق من به مخلوقات همه چیز داده میشود و همه عطایا از طریق من است.»
من چشم خدا در زمینم؛ چگونه برای اینكه خدا بخواهد چیزی را ببیند مانعی وجود ندارد و چیزی از چشم او دور نمیماند من همان چشمم كه چیزی در زمین از من پنهان نیست.
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: سلیمان اسمی را داشت «إذا سئل به أعطی و إذا دعی أجاب »«سلیمان اسم اعظم را میدانست كه وقتی با آن اسم سؤال میكرد حتماً به درخواست او پاسخ داده میشد» حضرت میفرمایند«و لو كان الیوم احتاج إلینا»« اگر امروز سلیمان بود با همه جایگاه و مقامش محتاج ما بود؛ زیرا او خلیفه تامه نبود امّا ما خلیفه تامه هستیم».
رضایت به معنای اختیار
و اگر رضایت در معنای اختیار كردن باشد گفته میشود: شما وقتی به چیزی راضی هستید یعنی آن را اختیار میكنید«رَضِیكُمْ خُلَفَاءَ فِی أَرْضِهِ» یعنی خدا در بین همه مخلوقات شما حضرات معصومین علیهمالسلام را به عنوان خلیفه كامل اختیار كرده، خدا شما را به عنوان بهترین خلق برای قبول خلافت و اجرای خلافت انتخاب كرده و اختیار نموده.
چرا قید مكان (فی الارض) به (رضیكم الله) اضافه شده؟
در حالی كه باید معصومین در همه عوالم خلیفه باشند در عالَم جبروت و ملكوت هم خلیفه باشند پس چرا كلمه «ارضه» به كار رفته است؟
در پاسخ گفته میشود: چون در عوالم دیگر طغیانی مشاهده نمیشود، زمین تنها عالمی است كه در آن طغیان صورت میگیرد و در عوالم دیگر هر چه هست اطاعت است و هیچ طغیانی نیست، خدای سبحان حضرات معصومین علیهمالسلام را در زمین كه ظرف طغیان خلق است خلیفه قرار داده حضرات معصومین علیهمالسلام در همه عوالم خلیفه هستند ولی در زمین كه بسیاری از مردم در مقابل خدای سبحان قد علم میكنند معصومین جلوهگریشان بیشتر به ظهور میرسد، البته باید گفته شود آنان جلوه كاملهی خدای سبحانند و طغیان مردم صدمهای به مقام خلافة اللهی آنان وارد نمیكند.
مثلاً، فرد حلیمی اگر در جمعی قرار بگیرد كه همه پرخاشگرند بعد از مدتی پرخاشگری سایرین به او سرایت میكند اما وجود حضرات معصومین علیهمالسلام ذرهی از طغیان مردم اثر نمیپذیرند خدای سبحان آنان را در زمینی قرار داده كه اكثریت مردمش طاغی و فاسدند. قرآن میفرماید« قَلیلٌ مِنْ عِبادِی الشَّكُور»؛«تعداد کمی از بندگان من شاکر هستند» خداوند حضرات معصومین علیهمالسلام را در زمین به عنوان خلیفه كامل خود قرار داده بدون آن كه كوچكترین اثری از طغیان در وجود آنان مشاهده شود.
دلایل اینکه ائمه اطهار علیهمالسلام خلیفه مردم در زمیناند
گفتیم ائمه اطهار علیهمالسلام خلیفه مردم در زمیناند دلیل اول این حضور طغیان اهل زمین در مقابل مولی است و دلیل دوم آنكه مردم در زمین محتاج به حركت به سوی خدای سبحانند و تنها حضرات معصومین علیهمالسلام با جایگاه خلیفة اللهی خویش میتوانند این امكان را برای بندگان میسر كنند آنها میتوانند با مقام خلیفة الهی خود انسان خاكی را از خاك تا افلاك پرواز دهند از سوی دیگر زمین به خودی خود مكدر است و مانع جلوهگری خلافة اللهی حضرات معصومین علیهمالسلام است، امّا نور خلافت آنان آنچنان درخشان است كه حتی در زمین كه قابلیت جلوهگری آنان به طور كامل نیست باز هم حضرات معصومین علیهمالسلام جلوهی كامل حضرت حقاند این سخن بدان معناست كه آنان در سایر عوالم به طریق اولی جلوهگریهایی دارند.
وقتی حضرات معصومین علیهمالسلام در زمین خلیفه باشند چه اتفاقی روی میدهد ؟
پاسخ میدهند: دیگران ظلم میكنند حضرات معصومین علیهمالسلام عدل را بر پا میدارند از دیگران ضعف و از آنها قوت نشان داده میشود، از دیگران رذیله و از آنان فضیلت نمایش داده میشود، مردم در پی اجرای اوامر نفسانیاند و آنان مجری اوامر ربّانی. وقتی آنان خلیفه خدا در زمین شدند دین خدا به واسطه آنان تثبیت و برقرار شد.
كاربرد این فراز در وجود ما
خداوند سبحان حضرات معصومین علیهمالسلام را در زمین وجودی ما خلیفه قرار داده تا زمین وجود ما محل جریان عدل خدا گردد و محل افاضه فیوضات الهی شود و محلی برای بندگی مدام حضرت حق باشد اگر این بزرگواران خلیفه زمین وجودی ما باشند نفس ما حاكم نمیشود زیرا آنان همه كاره وجود ما میشوند و آن را را احیاء میكنند.
همانگونه که اگر سلطان عادلی در زمینی باشد بركات بر آن زمین میبارد، خداوند سبحان حضرات معصومین را خلیفه وجود ما قرار داده تا بركات ما افزون شود و وجودمان مبارك گردد و از همه امتیازات و فضایل با دعای این بزرگواران بهرهمند شویم.
تاریخ جلسه: 91/8/24
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»