مقدمه
در جلسه گذشته گفته شد در زیارت وداع، مفاهیم جامع و کاملی بیان شده که به زائر کمک می کند تا با معرفت بیشتری دعا کند و دریافت بیشتری داشته باشد.
در پایان به وی اجازه داده می شد تا کاملترین درخواستها را برای خویش طلب کند نه به جهت آنکه وی توجهی به دیگران ندارد، بلکه از آنرو که خود را بیش از دیگران نیازمند دیده و بیش از پیش به دریافت این کمالات احساس نیاز میکند و باید اظهار این احساس را در محضرخدای سبحان ابراز کند، جالب اینجا است که همه درخواستهای زائر بعد از زیارت در همراهی با اهل بیت جلوهگر میشود، در هیچ یک از درخواستهای وی سهمی از توجه او به خود دیده نمیشود، بلکه گویا حاجاتش بعد از زیارت تغییر یافته و قطب اصلی حاجات وی در محضر اهل بیت بودن شده است.
«وَ حَشَرَنِي اللَّهُ فِي زُمْرَتِكُمْ»
«خدا مرا در زمره شما اهل بیت محشور سازد»
اولاًّ زائر با این درخواست در مییابد چنین حشری استحقاق او نیست بلکه صرفاً فضل خدای سبحان است.
ثانیاً از این درخواست عقبنشینی نمیکند؛ زیرا در حریم ولایت دریافته که این حشر فضل حضرت حق میباشد که با وساطت معصومین صورت می پذیرد.
ثالثاً او پس از زیارت توجهاش به قیامت خویش بیشتر شده و دریافته لحظهای دوری از این خاندان در قیامت قابل تحمل نیست، به همین جهت به محض خروج از قبر حضور معصومین را در خواست می نماید، نه صرفاً حضور بلکه قرار گرفتن در زمره کسانی که ولایت آنان را به عهده دارند.
- نکته قابل توجه دیگرآنست که هر کس در هر زمانی و در هر مشاهد مشرفه ای این دعا را میخواند تقاضادارد تا در زمره همه حضرات معصومین باشد نه تنها در زمره امامی که توفیق زیارت ایشان را یافته، مثلا آنانکه در زمان امام حسین (ع) زندگی میکرده اند تقاضا داشتهاند در زمره همه کسانی باشند که در زمان سایر ائمه (ع ) بوده وخواهند بود از این رو درخواست می کند «وَ حَشَرَنِي اللَّهُ فِي زُمْرَتِكُمْ»؛«خدا مرا در زمره همه شما محشور کند».
زائرممکن است این دعا را در کربلا یا مشهد و یا سایر مشاهد مشرفه بخواند اما نمیگوید «وَ حَشَرَنِي اللَّهُ فِي زُمْرَتِك» بلکه طلب میکند در زمره همه محبین ائمه اطهار باشد چون حقیقت نوریه این بزرگواران یکی است.
وقتی درخواست می شود که در دسته و گروه این بزرگواران محشور شویم بدین معناست که تحت پرچم و لوای آنان قرار گیریم و باید خصوصیات خاص و وجوه مشترکی میان ما و اصحاب و دوستان همه حضرات معصومین وجود داشته باشد تا بتوانیم با آنان در یک جا جمع شویم.
- زائر در زیارت وداع به توحید خاصی دست مییابد که از خدای سبحان طلب میکند به حول و قوه الهی این حشر برای وی صورت پذیرد.
- نکته دیگر آنست که زائر تقاضای «مِن زُمْرَتِكُمْ» ندارد بلکه درخواست «فِي زُمْرَتِكُمْ» را میکند این طلب از آنروست که گاه انسان در جمعی قرار میگیرد اما از جنس آن جمع نمیشود، در آن جمع حضور می یابد اما از نوع آن جنس جمع نیست و از خویش سؤال میکند چه مصلحتی وجود دارد که او در آن جمع قرار گرفته، به همین جهت زائردرخواست میکند تا در قیامت او در میان گروهی محشور شود که همه منسوب به حضرات معصومین هستند.
«وَ جَعَلَنِي فِي حِزْبِكُمْ»
«خدا مرا در زمره شما اهل بیت قرار دهد »
زائر از خدا درخواست می کند خدایا مرا در زمره حزب حضرات معصومین قراربده؛حزبی که همیشه غالب است، در ادعیه وروایات عبارات «مِن حِزبکم»، «مِن شیعتکم» و «مِن محبیکم» زیاد به چشم میخورد، حزب حضرات معصومین حزبی است که سردمدار آن مشترک و قوانینش تنظیم شده است.
امام صادق علیه السلام میفرمایند:
« َيَجِيءُ رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْمَ الْقِيَامَةِ آخِذاً بِحُجْزَةِ رَبِّهِ وَ نَحْنُ آخِذُونَ بِحُجْزَةِ نَبِيِّنَا وَ شِيعَتُنَا آخِذُونَ بِحُجْزَتِنَا فَنَحْنُ وَ شِيعَتُنَا حِزْبُ اللَّهِ وَ حِزْبُ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ»[1]
«پیامبر صلّیاللهعلیهوآله روز قیامت وارد میشود در حالی که پناهنده به حق است، ما هم پناهنده به پیامبرصلّیاللهعلیهوآله هستیم در حالی که شیعیان ما هم دامن ما را گرفتند، ما و شیعیانمان حزب الله هستیم در حالی که حزب الله همیشه غالب هستند.»
حزب الله تشکیلاتی است که در رأس آن حضرات معصومین و در ذیل پناهندگان به معصوم قرار دارند.
«وَ جَعَلَنِي فِي حِزْبِكُمْ» جمله خبری است اما در واقع کاربرد انشائی دارد، درخواست انسان از خدا این است که او را در حزب معصوم قرار دهد و هرگاه در حزب قرار گیرد تابع قوانین حزب میگردد و تخلف نمیکند؛ یعنی هرکس در این عالم پناهنده به معصومین باشد در قیامت نیز در ذیل عنایت آنان حضور پیدا میکند.
«وَ أَوْرَدَنِي حَوْضَكُمْ»
«خدا مرا برحوض کوثر شما وارد کند»
در روایتی آمده است:
فردی به نام ابوالطفیل می گوید خدمت امیرالمومنین علیه السلام رفتم عرض کردم:« َیا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنِي عَنْ حَوْضِ النَّبِيِّ ص فِي الدُّنْيَا أَمْ فِي الْآخِرَةِ؟» در مورد حوض کوثر به من خبر بده در دنیا است یا در آخرت؟
حضرت فرمودند: «بَلْ فِي الدُّنْيَا» در دنیا است.
فرد گفت: «فَمَنِ الذَّائِدُ عَنْهُ؟» چه کسی افراد را از آن حوض منع میکند؟
حضرت فرمودند:« «أَنَا بِيَدِي، فَلْيَرِدَنَّهُ أَوْلِيَائِي وَ لْيُصْرَفَنَّ عَنْهُ أَعْدَائِي» با دست خودم ، وارد می شوند در حوض دوستان من و منصرف می شوند از حوض دشمنان من.[2]
- اهل دل میگویند: آب نماد معرفت است، حضور در محضر اهل بیت و بهرهمندی از علوم آنان حوضی است که در همین عالم در دسترس محبین و معرفت یافتگان به آنها قرار میگیرد اما منکرین ولایت پذیرای این حقیقت نیستند، از اینرو اگر اینان کلامی حکیمانه ازامیرالمومنین (ع) بشنوند وگمان کنند از یک روانشناس است آن را میپذیرند و چون متوجه شوند از حکمتهای امیرالمومنین علیهالسلام است پذیرای آن نمیباشند.
به میزانی که اولویتهای زندگی انسان با نظر حضرات معصومین تأمین شود به همان میزان در قیامت از دسته و گروه آنان خواهد بود و در زمره آنها جای میگیرد و از آب گوارا از دستان آنان مینوشد.
قرآن در آیه 16سوره مبارکه جن میفرماید:
«وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّريقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقا»
« واینکه اکر انها در راه ایمان استقامت ورزند با آب فراوان سیرابشان می کنیم.»
مفسرین میگویند: اگر در مسیر ولایت اهل بیت ثابت قدم باشند از علم نافع آنها را سیراب میکنیم .
«حشرنی الله …جعلنی… اوردنی»، همه این عبارات از یک حقیقت سخن میگوید، اینکه خدای سبحان انجام درخواستهای زائر را برعهده دارد و چون کار به دست اوست بنده احساس رضایت کامل میکند، هرگاه خدای سبحان برای بنده کاری انجام دهد بنده احساس سختی کارنمیکند.
در امور دنیایی گاه انسان برای انجام امری واقعا زحمت می کشد تا آن امر حاصل شود اما گاه اصلا متوجه نمیشود که اموراتش چگونه انجام شده و به سهولت و سادگی تمام شده، باید گفت در دسته اول فرد خود را فاعل کار میبیند و در دسته دوم کار را به خدای سبحان واگذار نموده و حضرت حق را وکیل خود قرار داده است از این رو شیوه اول سخت و راه دوم آسان است.
در زمره معصومین بودن همین است که انسان در قیامت زمانی که از قبر بیرون میآید در حالی که همه سرگردان وحیرانند پرچمی را میبیند که او را به خود میخواند، و یا حوضی را میبیند که خود در کنار آن حوض است، «حَشَرَنِي اللَّهُ» یعنی چون چشم گشودم احساس راحتی و آسایش کردم، هرگاه کار را خدای سبحان انجام دهد آسان است و احساس خستگی نمیکند.
معنای توکل آنست که انجام امور به خدا واگذار شود و انسان توان بشری خود را به میدان نیاورد و بر آن تکیه نکند و تنها بر قدرت حضرت حق اعتماد نماید.
از خاصیتهای زیارت اینست که اعتماد بر حق را در وجود زائر بیش از پیش زنده میکند و عشق به معارف و علم نافع را در او افزون میکند و همین تواناییها سبب میشود تا از محضر امامی که زائر ایشان شده درخواستهایی از قبیل محشور شدن در زمره حضرات معصومین و وارد شدن بر سرحوض معرفت در دنیا و عقبی را طلب میکند.
زائر در ادامه میگوید:
«وَ أَرْضَاكُمْ عَنِّي»
« و خدا شما را از من خشنود سازد»
این جمله به گونهای حلالیت طلبیدن از معصوم است، خدا شما را از من راضی کند؛ یعنی خدا مرا به چشم شما بیاورد و مرا مورد پسندتان قرار دهد.
ائمه اطهار علیهمالسلام هرکس را بپسندند او را در حریم قرب خود به حضور میپذیرند، زائر با این عبارت از خدا میخواهد که مورد پسند معصوم قرارگیرد.
«ارضا» باب افعال است و از معانی باب افعال متعدی کردن فعل است، بدین معنا که زائر از خدای سبحان درخواست میکند او را به یکباره پسندیدنی کند، هرچه پذیرش ولایت بیشتر شود فرد نزد خدای سبحان پسندیدنیتر میشود، شاید بتوان این پسندیدهتر شدن را در مثالی واضحترتوضیح دهیم.
گاه غذایی همه مواد لازم را دارد اما طعم کافی ندارد، اگر کمی نمک به آن افزوده شود طعمی کاملا خوشمزه ومطلوب میگیرد، اگر همه مواد لازم باشد اما غذا نمک نداشته باشد مطلوب نیست، حال اگر نمک را نمک ولایت معنا کنیم خواهیم گفت هرگاه ولایت به زندگی افزوده شود زندگی گواراتر وپسندیدنیتر می شود،
در تاریخ آمده است فضه کنیز حضرت زهرا سلاماللهعلیها قبل از آنکه مسلمان شود یک بتپرست بوده اما وی با عنایت معصوم به جایگاه خاص رسید که بیست سال با زبان قرآن سخن گفت و به مقام کنیزی بیت ولایت رسید.
هرگاه خدا حضرات معصومین را از بنده ای راضی کندخدا خود از آن بنده راضی خواهد بود؛ زیرا رضایت حضرات معصومین وخدا در گرو یکدیگر است بندهای مورد پسند حضرت حق است که در خدمت امام زمانش باشد و معصوم از او راضی باشد؛ خدمتی خالصانه و عاشقانه.
هر یک از ما باید از خود سؤال کنیم آیا ما در خدمت امام زمانمان هستیم، آیا ما به درد امام زمانمان میخوریم یا آنکه به خود بگوییم امام زمان چندان خاطرخواه و یاور دارد که کی وکجاچون منی را میپسندد، اما این فرازها اجازه میدهد که هر خواهانی درخواست کند که در خدمت امام زمانش قرار گیرد اگر خدا اراده کند به یکباره این اتفاق خواهد افتاد و بنده به چشم امامش خواهد آمد و امام او را خواهد پسندید، معصومین از هربنده راضی باشند خدا از او راضی است.
زائر در انتهای زیارت چنان اوج میگیرد که مقام رضا را طلب میکند، مقام رضا مقام بسیار بالایی است؛ زیرا بنده باید به درجهای رسیده باشد که به مقدرات الهی و به اراده حضرت حق راضی باشد و هر آنچه خدا مقدر کرده در نگاه او پسندیدنی باشد.
این قسمت از دعا معلوم میکند که به برکت زیارت امور محال ممکن میگردد و زائر میتواند در خواست بالایی چون مقام رضا را داشته باشد.
هرگاه رضایت معصوم از بنده حاصل شود کلید همه موفقیت های دنیوی و اخروی در اختیار وی قرار میگیرد.
«مَكَّنَنِي فِي دَوْلَتِكُمْ»
«خدا مرا در دولت و حکومت حقّه شما در زمره ثابت قدمان قرار دهد»
درخواست ثبات قدم از آنروست که هیچکس تا آخر عمر نمیتواند خود را از خطر سقوط اعتقادات در امان بدارد؛ زیرا هر لحظه انسان در تیررس وسوسه های شیطان است و امکان لغزش و سقوط وی را تهدید میکند، خطری که در کمین یهودیان زمان پیامبر بود از هیچ کس دور نیست.
آنچه عامل سقوط آنان شد میتواند همگان را تهدید کند، تعداد کثیری از یهودیان قبل از هجرت پیامبردر اطراف مدینه خانه خریدند که از اولین بیعت کنندگان با پیامبر صلّیاللهعلیهوآله باشند اما چون حضرت به مدینه آمدند نه تنها بیعت نکردند بلکه در شمار آزار دهندگان دائم پیامبر شدند و در نهایت از ایشان اعراض کرده و رو برگرداندند، آنان منتظرانی بودند که گرفتار لغزش در اعتقادات شدند و ثبات قدم نداشتند.
زائر در این فراز از خدای سبحان درخواست میکند که نه تنها اعتراضی در آن دولت حقه نداشته باشد بلکه در شمار ثابت قدمان دولت حضرات معصومین باشد؛ یعنی در دولت حقه حضور داشته باشد و اگر از دنیا رفت زمان رجعت بازگردد و ثابت قدم بماند، او هم ثبات قدم را طلب می کند و هم اینکه در دولت حقه از توانایی بالایی برخوردار باشد، قدرتمند و صاحب امکانات باشد، او متمکن بودن را در آن دولت خواهان است؛ زیرا تمکن تنها شامل تمکن مالی نمیشود بلکه به معنای توانایی نیز به کار میرود.
زائر دراین فراز از خدا درخواست می کند که در دولت حضرات معصومین نه تنها عاجز نباشدبلکه صاحب قدرت باشد؛ زیرا اگر قدرتمند باشد حضرات معصومین به وی مسئولیتی عطا میکنند در ادعیه شبهای ماه رمضان هر کس در خواست میکند تا در شمار قائمین و جلوداران و سردمداران و توانمندان باشد.
در دولت حضرات معصومین، مؤمنین متمکن هستند. زائر میخواهد از مؤمنین و امتثال کنندگان اوامر باشد، هرچه مطیعتر باشد متمکنتراست، در حقیقت طلب می کند خدایا مرا در شمار شیعیان خالص قرار بده تا در دولت معصومین حضوری توانا و پررنگ داشته باشم
امام صادق علیهالسلام برای شیعیان اینچنین دعا میفرمایند:
«اللهمّ أحي شيعتنا في دولتنا، و أبقهم في ملكنا و مملكتنا»[3]
«خدایا شیعیان را در دولت ما زنده نگه دار ، شیعیان را در دوره سلطنت ما همان زمان که ما سلطنت میکنیم باقی نگه دار»
«وَ أَحْيَانِي فِي رَجْعَتِكُمْ»
«خدا مرا در زمان رجعت شما زنده کند»
زمان رجعت کامل الایمان ها زنده می شوند. زائر میخواهد در دولت معصومین توانا و قدرتمند باشد؛ دولتی که همیشه تصویر آن را در ذهن مرور میکرده، دولتی که هر صبح به سراغ امامش برود سلام کند و کاررا شروع نماید و شب نیز بعد از پایان کار به امام سلام دهد تصویر و خیال این دولت حال زائر را خوب میکند.
او به خدای خویش عرضه میدارد خدایا ما خون دل زمان غیبت خوردیم و حظ زمان رجعت را نصیبمان کن.
«وَ مَلَّكَنِي فِي أَيَّامِكُمْ»
«خدا مرا در ایام سلطنت حقّه شما دارا کند»
زائر تقاضا می کند در دوره رجعت سلطان باشد و در دوره قدرت حضرات معصومین قدرتی گسترده داشته باشد، او از خدا درخواست میکند خدایا به من سلطنت عطا کن تا در دولت حضرات معصومین ناتوان و بیعرضه نباشم بلکه کارآمد و به درد بخور باشم.
میخواهم در زمان شما سلطنت داشته باشم قدرتمند و ذی نفوس باشم.
امام زمان تنها به افراد صالح و عادل سلطنت میبخشد، من باید چندان عادل باشم که حضرت به من سلطنتی عطا کند، خدایا مرا به سهولت عادل کن و چون عادل کردی قدرت خاصی به من ببخش، اگر من بر نفس خویش سلطه نیابم نمیتوانم بر دیگری سلطه داشته باشم، اگر من مالک نفسم نباشم نمیتوانم بر دیگران حکومت کنم. ابتدا باید بر نفسم سلطنت کرد و نفس را مغلوب و مغفور نمود تا خدا اجازه دهد بر خلقش سلطنت کند .
لازم است در انتها بیان کنیم زمان رجعت دو گروه باز می گردند مومنان خاص مخلص و ظالمین وستمکاران به اصطاح عامیانه (خیلی خوبهاوخیلی بدها) در همین رابطه روایتی را ذکر می کنیم:
«عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً قَالَ هِيَ وَ اللَّهِ النُّصَّابُ، قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ- قَدْ رَأَيْنَاهُمْ دَهْرَهُمُ الْأَطْوَلَ فِي كِفَايَةٍ حَتَّى مَاتُوا، قَالَ ذَلِكَ وَ اللَّهِ فِي الرَّجْعَةِ يَأْكُلُونَ الْعَذَرَةَ.»[4]
فردی خدمت امام صادق علیهالسلام میرسد و سؤال میکند آیه «فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً » درباره چه کسانی نازل شده است؟
حضرت میفرمایند: «هِيَ وَ اللَّهِ النُّصَّابُ» به خدا سوگند درباره ناصبیهاست.
آن فرد به حضرت عرض کرد: « قَدْ رَأَيْنَاهُمْ دَهْرَهُمُ الْأَطْوَلَ فِي كِفَايَةٍ حَتَّى مَاتُوا» ناصبیهای زیادی دیدهایم که زندگیشان تا زمان مرگ خوب است،
حضرت می فرمایند:« ذَلِكَ وَ اللَّهِ فِي الرَّجْعَةِ يَأْكُلُونَ الْعَذَرَةَ» اینچنین است اما به خدا سوگند آنان در زمان رجعت مدفوع میخورند.
- پاسخ حضرت بیانگر آنست که ناصبیها باز میگردند ناصبیها گروهی از ظالمینی هستند که به ولایت حضرات معصومین اعتقاد ندارند و آنها در زمان ظهور به این عالم رجعت میکنند.
تاریخ جلسه : 98/11/23 ـ جلسه 2
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] توحید (شیخ صدوق)، ص166
[2] مختصر البصائر، ص146
[3] مشارق انوار الیقین فی أسرار امیرالمؤمنین علیهالسلام، ص313
[4] تفسیرقمی، ج2، ص65م