شرح زیارت امین الله ـ بخش اول

«امين الله» زيارتى است با مضامينى عالى و ارزشمند كه اولين بار امام سجاد علیه‌السلام و پس از ايشان امام باقر علیه‌السلام با اين عبارات اميرالمؤمنين علیه‌السلام را زيارت كردند.

در روايات، براى زيارت هر يك از حضرات معصومين عليهم‌السلام، در هر يك از مشاهد شريفه، قرائت «امين الله» توصيه شده است.

 

حقیقت هر زیارت

 

بر اين باوريم كه حقيقت هر زيارت تشبّه به مزور «زيارت شده»، تخلّق به اخلاق او و شناخت مقام و منزلت اوست، بنابراين اولين و اصلی‌ترين پيام هر زيارت ادراك حضور بزرگى است كه او را زيارت مى‌كنيم.

زيارت، فراتر از سلام و كلام و ملاقات است، وصل و قرب، هم‌نشينى و مجالست با اولياءالله است.

هر بار كه توفيق زيارت نصيبمان مى‌شود بايد توجه داشته باشيم فضل امامى كه مَزور ماست شامل حالمان گشته و با عنايت آن بزرگوار است که قابليت حضور در حريم ملكوتیش به ما ارزانى شده است.

تا كه از جانب معشوق نباشد كششى

كوشش عاشق  بيچاره به جايى نرسد

 

«السَّلَامُ عَلَیک یا أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ»

«سلام بر تو كه امانت‌دار خدا در زمین هستی»

زیارت؛ ورود به بهشت

 

«السَّلَامُ عَلَیک» این عبارت اولین جمله‌ای است كه امام سجاد علیه‌السلام بر لسان مطهر خویش جاری كرده است.

«سلام» نشان از تسليم است، گويا در هر زیارت، زائر خود را به امام تسلیم می‌كند تا اعلام نمايد: باور دارم سلامتی تنها از جانب شما به من می‌رسد و امنیت در گرو تسلیمی است كه در برابر اوامر شما دارم.

«ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ»[1] در حقیقت هر زیارت، ورود به بهشتی است كه براى انسان امن و امنیت را به همراه می‌آورد و به میزان شناخت و معرفت زائر، آثار و بركات زيارت در زندگی او جریان می‌یابد.

 

اولین تاثیر ارتباط با مقام ولایت

 

«یا أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ» امام سجاد علیه‌السلام در معرفى مقام ولايت به ما مى‌آموزند كه امام علیه‌السلام امانتدار خدا در زمين است و خداى سبحان دارايى‌هاى خود را به او سپرده است، خداوند دارايى خود را در اختيار بنده‌اى قرار مى‌دهد كه در نهايت امانتدارى باشد.

«ولى الله» انسانى است كه با همه وجود امانت‎هاى الهى را حفظ مى‌كند و اجازه نمى‌دهد عيب و نقصى به آن‌ها وارد شود .

«وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ»[2]

«کلیدهای غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسی آنها را نمی‌داند. او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند»

امام علیه‌السلام امين خداست، پس از جانب حضرت حق كليدهاى غيب در اختيار او قرار مى‌گيرد.

يك دسته كليد است به زير بغل عشق

از بهر گشاييدن ابواب رسيده

زمانى كه با عنوان «أَمِینَ اللَّه» به امام علیه‎السلام سلام مى‌دهيم، به كنايه از وجود مقدس او طلب مى‌كنيم كه ما را هم امين كند.

همانگونه كه در سوره مباركه مؤمنون، در وصف اهل ايمان آمده است:

«وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ»[3]

«و آنها که امانت‌ها و عهد خود را رعایت می‌کنند»

اولین تاثیر ارتباط با مقام ولایت مطلقه آنست كه به انسان قابليت امین شدن افاضه مى‌شود و اگر كسی امین این درگاه شد بسیاری از مواهب، كمالات و امتيازات در اختیارش قرار می‌گیرد و از بسیاری امور آگاه می‌گردد، به عبارتی امانت الهی به او سپرده می‌شود.

 

«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا»[4]

«خدا به شما فرمان مى‌دهد كه امانتها را به صاحبانشان بازگردانيد»

گويا اول مخاطب اين امر، امين الله است؛ اميرالمؤمنين علیه‌السلام از سوى خداى سبحان مأمور شده كه امانت‌هاى الهى را به كسانى كه شايستگى لازم را دارند، بسپارد و تنها مؤمنين هستند كه قابليت اين امر به آنها افاضه شده كه امين بارگاه الهى باشند.

امانتی كه خدا از طريق امين الله در اختیار انسان قرار مى‌دهد، اعتقادات صحيح و اعمال صالح است، كه مجموعه این دو با یكدیگر همان صراط مستقیم خواهد بود .

امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرمایند:

«أَنَا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيم‏»[5]

«من صراط مستقیم هستم»

وجود مقدس على علیه‌السلام، صراط مستقيم است و خداى سبحان از او خواسته هر كس اهل و شايسته بود به اين صراط هدايت كند.

در پس خطاب «يا امين الله»، گويا از حضرت اميرالمؤمنين علیه‌السلام درخواست مى‌كنيم تربيت ما را به عهده گيرد، نواقصمان را رفع كند و ياريمان نمايد تا اهل شويم و امانت‌هاى الهى را دريافت كنيم.

 

«وَ حُجَّتَهُ عَلَی عِبَادِهِ»

«و حجت او بر بندگانش هستى»

راه نجات

 

حجت به معنای برهان و دليل است.

اميرالمؤمنين علیه‌السلام دليلى است كه خداى سبحان اراده كرده تا بندگان از طريق او به خدا برسند.

«عِبَادِهِ»؛ تنها كسانى كه در مسير عبوديّت و بندگى خدا باشند حجة الله بودن اميرالمؤمنين را مى‌پذيرند و به واسطه او به حضرت حق راه مى‌يابند.

در زيارت جامعه كبيره خطاب به حضرات معصومين مى‌گوييم:

«البابُ المُبتَلى بِهِ النّاس»

«شما درى هستيد كه همه مردم به آن گرفتارند»

البته بعضی از اين در داخل می‌شوند، برخى فقط به اين در خيره می‌شوند و زيباييش را تحسين می‌كنند و بعضی از اين در فرار می‌كنند.

كسانى كه عبدالله باشند، حجيّت اميرالمؤمنين را باور دارند و از طريق باب ولايت به خداوند مى‌رسند.

«حُجَّتَهُ عَلَی عِبَادِهِ» خداوند در روز قيامت با اميرالمؤمنين علیه‌السلام بر بندگان استدلال مى‌كند.

على علیه‌السلام ميزان است و عبادات خلق با عبادت او سنجيده مى‌شود.

راه نجات اين است كه با افزايش معرفت نسبت به اميرالمؤمنين علیه‌السلام، با حجة الله ارتباط بر قرار كرده و به آن بزرگوار نزديك شويم.

 

«السَّلَامُ عَلَیکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ»

«سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو باد ای امیرمؤمنان»

 

كسانى كه «امين الله» بودن اميرالمومنين علیه‌السلام را قبول داشته باشند، در شمار مؤمنين قرار مى‌گيرند و على علیه‌السلام، امير آن‌ها خواهد بود.

امير به دو معناست:

  1. فرمانده
  2. اطعام كننده

حضرت على علیه‌السلام امير دلهاى اهل ايمان است و اطعام معرفتى آن‌ها را به عهده دارد.

 

«أَشْهَدُ أَنَّكَ جاهَدْتَ فِي اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ»

«شهادت مى‌دهم قطعاً تو در مسير حق همه تلاش خود را كردی»

 

لازمه شهادت دادن، ديدن است نه شنيدن، شاهد بايد در صحنه حضور داشته باشد و نمى‌تواند به صرف شنيدن گواهى دهد.

«أَشْهَدُ» در تمام فرازهاى زيارت امين الله، «من» مطرح است نه «ما»

اگر هريك از افراد، از طريق ارتباط با حجت خدا، خود را اصلاح كنند، جامعه اصلاح مى‌شود.

«حَقَّ جِهادِه» ادا كردى آنچه حق جهاد در راه خدا بود: جهاد اصغر، جهاد اكبر، جهاد با مال، باجان، با فرزندان و…؛ همه موجودى خود را در راه خدا بذل كردى و به همين جهت امين الله گشتى.

در هر زمان، با تمام توان آنچه كه مرضى خدا بود انجام دادى، دوره‌اى سكوت كردى و دوره‌اى حكومت، زمانى را به يتيم‌نوازى و اطعام فقرا پرداختى و زمانى ديگر را به رزم و جنگ.

گويا در اين خطاب، به كنايه از اميرالمؤمنين علیه‌السلام درخواست مى‌كنيم ما را هم اهل جهاد فى‌سبيل الله كند، مايليم هم در صحنه رزم با دشمن حاضر باشيم و هم در ميدان مبارزه با نفس، مى‌خواهيم از راحت‌طلبى جدا شويم و در شمار اهل جد و جهد قرار گيريم و به كمالات و مقامات والا نايل شويم.

 

«وَ عَمِلْتَ بِكِتابِهِ»

«و به كتاب خدا عمل نمودى»

 

لازمه عمل کردن به کتاب خدا

 

وجود مقدس اميرالمؤمنين علیه‌السلام قرآن ناطقى است كه همه زندگيش بر اساس قرآن صامت بوده است.

اگر كسی بخواهد به كتاب خدا عمل كند بايد با قرآن آشنا باشد، به فهم و درك آن نايل شود و به باطنش راه يابد و  شناخت كتاب خدا، از طريق ولايت و نزديك شدن به اميرالمؤمنين علیه‌السلام محقق مى‌شود.

 

«وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ حَتّىٰ دَعاكَ اللّٰهُ إِلىٰ جِوارِهِ فَقَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيارِهِ»

«و از سنت‌هاى پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله تبعيت كردى تا آن زمان كه خدا تو را به جوار خويش فرا خواند و به اراده خود روح پاكت را قبض كرد»

 

اميرالمؤمنين علیه‌السلام چه زمان پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و چه بعد از رحلت پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به طور كامل از سيره حضرت تبعيت نمود و در دين هيچ بدعتى نگذاشت.

 

«وَأَلْزَمَ أَعْداءَكَ الْحُجَّةَ مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبالِغَةِ عَلَىٰ جَمِيعِ خَلْقِهِ»

«خداوند با حجت‌هاى رسايى كه در وجود تو جمع بود بر دشمنانت حجت را لازم كرد»

 

دلايل و براهين كامل و روشنى كه با اميرالمؤمنين علیه‌السلام است، براى اثبات حجة اللهى او كافى بوده، و حجتى بر علیه دشمنان اوست.

هر كس، همچون اميرالمؤمنين، در بندگى ثبوت داشته باشد، خداوند حقانيت او را بر دشمنانش ثابت مى‌كند.

 

 

جلسه؛ جلسه اول

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]  سوره مبارکه حجر، آیه 46

[2]  سوره مبارکه انعام، آیه 59

[3]  سوره مبارکه مومنون، آیه 8

[4] سوره مبارکه نساء، آیه 58

[5]  بحارالانوار (ط-بیروت)، ج26، ص 5

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *