شرح فرازهایی از زیارت عاشورا – بخش اول

از مصادیق عنایت و الطاف الهی ورود به ضیافت حسینی است که توصیف این ضیافت و زیارت از حد بشری خارج است.

 

چرا عزاداری؟

 

طبق روایتی از امام صادق علیه‌السلام ورود به مجالس حسینی حتما دعای بزرگتر را به همراه دارد؛ یعنی در ایام عزاداری حضرت اباعبدالله علیه‌السلام حزن و غم به نحوی وجود زائر را در بر می‌گیرد که حکایت از دعای بزرگتر خود دارد. زائر بدون اینکه درخواست دعا داشته باشد، پیشاپیش تحت دعای امام صادق علیه‌السلام قرارگرفته است.

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

«رَحِمَ اللّهُ شیعَتَنا! شیعَتُنا ـ وَاللّهِ ـ هُمُ المُؤمِنونَ! فَقَد ـ وَاللّهِ ـ شَرِکونا فِی المُصیبَةِ بِطولِ الحُزنِ وَ الحَسرَة»[1]

«خداوند، شیعیان ما را رحمت کند! آنان به خدا سوگند، حقیقتاً مؤمن‌اند. به خدا سوگند، آنان، در‌ اندوه و حسرتی مدام، در عزای ما سهیم‌اند.»

 

درایت در روایت

 

امام صادق علیه‌السلام پرده‌برداری عجیبی از یک حقیقت می‌کند:

شیعیانی که تحت رحمت خاص قرار گرفتند در غم و مصیبت با ما شریک هستند؛ گویا در میدان حضور داشتند، تیر خوردند، مجروح، شهید یا اسیر شدند. حضرت قسم می‌خورد که آنان شریک در مصیبت ما هستند؛ زیرا در عزای امام حسین علیه‌السلام غصه‌های طولانی بر وجود آنان حاکم شده است، سوز و اشک دارند و گذر روزگار آتشکده سینۀ آنان را سرد نکرده است، در هر نفسی که به یاد امام می‌افتند، وجود آنان مملو از غم و غصه می‌شود؛ یعنی این افراد غریبه نیستند و در زمرۀ اصحاب قرار گرفتند.

 

اثر دعای امام صادق علیه‌السلام در زندگی ما

 

«رَحِمَ اللّهُ شیعَتَنا» یعنی ای مصیبت‌زده‌های اباعبدالله، تحت دعای امام، مشمول رحمت خاص خداوند قرار می‌گیرید، دعایی که حتما به اجابت می‌رسد. گفتنی است که موانع، انسان را از دریافت الطاف امام محروم نمی‌کند؛ گویا همراهی در این مصیبت فرد را مستحق دریافت اجر می‌کند و موانع را می‌زداید.

در زمانی که توفیق زیارت نصیب انسان نمی‌شود، مجلس امام حسین علیه‌السلام حکم زیارتگاه را دارد. گفتنی است حضور در مجالس حضرت حرمت خاصی دارد که به میزان رعایت ادب، قرب بیشتری حاصل می‌شود و خود امام هم تشکر می‌کند.

جوانی در سخنرانی شنید که امور زندگی با سلام و درود بر امام حسین علیه‌السلام تثبیت می‌شود. او از این مطلب بهره جست و بیدار شدن نماز صبح خود را هر شب با سه بار «صَلَّی اللّهُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِاللّه» تضمین کرد؛ هم چنین علاوه بر بیدار شدن حال خوشی هم او را در بر گرفت.

 

رفع موانع با سجده بر تربت اباعبدالله

 

بین انسان و خداوند سبحان موانع و حجب وصال زیادی وجود دارد؛ به همین جهت در روایت وارد شده است که سجده بر تربت اباعبدالله موانع حضور را مرتفع می‌سازد و توفیق بندگی را حاصل می‌کند؛ زیرا طبق روایت نمازی که بر تربت امام حسین علیه‌السلام صورت گیرد با نمازی که بر تربت نباشد، قابل قیاس نیست.

 

در ادامه مبحث به بررسی و شرح برخی از فرازهای زیارت عاشورا می‌پردازیم.

 

«السَّلامُ عَلَیک یا أباعَبدالله»

 

راز سلام در زیارت

 

در زیارت عاشورا سلام‌های متعددی وارد شده است؛ این سلام‌های حضوری و غیابی به چه معناست؟

اولین سلام به امام در حضور و خطاب است و به طور مسلم و یقینی هر سلامی که به امام معصوم عرض می‌شود؛ در واقع جواب سلام است؛ زیرا در مرحلۀ اول، امام که پیشتاز همۀ افعال خیر است به زائر سلام می‌کند.

در این سلام زائر می‌یابد که امام، خود منتظر است به همین جهت امام حسین علیه‌السلام هیچ‌کس را معطل نگه نمی‌دارد؛ بلکه در را فوری باز می‌کند.

گفتنی است که گوش دل زائر سلام امام را می‌شنود و در جواب می‌گوید: «السَّلامُ عَلَیکَ یَا اَباعَبدِاللّه». پس زائرِ امام باید قدر خود را بداند که گوش دل‌ او سلام امام را می‌شنود؛ زیرا در عهد الست گوش‌ دل او باز بود؛ گرچه خلقت او هنوز صورت نگرفته بود.

زائر دست به دعا بالا می‌کند و بیان می‌دارد: «خدایا شکرت که هنوز گوش دلم صدای اولیائت را می‌شنود.»؛ زیرا اگر گوش دل، سلام امام را نشنود؛ چگونه جواب سلام را بیان کند؟  اینکه گوش دل باز است و صدای «هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرنی و هَل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عَن حَرَمی»[2] امام را می‌شنود، حکایت از سلامت فطرت دارد.

 

تکریم زائر توسط امام

 

یکی از معانی سلام «درود» است؛ یعنی با سلام حضرت تکریم و احترام خاصی زائر را پوشش می‌دهد. اگر سلام به معنی «دعا» باشد؛ یعنی دعای حضرت، زائر را در بر می‌گیرد و دنیا، آخرت، ظاهر و باطن او را آباد می‌کند و لذت دائمی بر زندگی او حاکم می‌شود؛ اما چقدر آدمی با دنیا و معصیت ارزان فروشی دارد! آیا زائر با دعای امام  محتاج دعای دیگری می‌شود؟!

 

قربی وصف ناپذیر با سلام به امام

 

با سلام امام، توفیق و قربی وصف‌ناپذیر نصیب انسان می‌شود. زائر در عبارت «السَّلامُ عَلیکَ یا اَبا عَبدِاللّه» بیان می‌کند که «سلام» که نام خداست ابتدا در زندگی فرد سلامت و امنیت ایجاد می‌کند و سپس با دعا و تسلیم در مقابل امام، ارادت و ادب خود را به نمایش می‌گذارد.

زائر با تسلیم خود به اباعبدالله رنگ عاشقی می‌یابد، رنگی که زیباتر از آن وجود ندارد، رنگی که همۀ اصحاب امام حسین علیه‌السلام همین رنگ را به‌خود گرفتند و دارای وجه مشترک عاشقی شدند. سلام امام به زائر، جاذبه دارد، به مانند فرستادۀ امام برای زهیر که جذب امام شد.

 

اولویت در عبودیت

 

همان‌گونه که در تشهد ابتدا عبودیت پیامبر را مطرح می‌کنیم سپس رسول بودن حضرت را: «أشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ رَسولُه» در سلام به اباعبدالله هم ابتدا «عبدالله» بودن حضرت  را مطرح می‌کنیم، سپس «ابن رسول الله» را.

آیت‌الله جوادی آملی (ره) می‌فرماید: علوم از انبیا به عالِم به ارث می‌رسد: «الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاء»[3]؛ یعنی عالم با پیغمبر نسبت پیدا می‌کند. باید نسبتی با نبی داشته باشیم تا از او به ما ارث برسد. به عبارت دیگر انبیا پدران اهل علم محسوب می‌شوند.

خدای سبحان در آخرین آیۀ سوره حج می‌فرماید «مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ». پدر همگی شما ابراهیم است؛ یعنی ارتباط با خلیل‌الرحمن که پدر شماست پیوند ارثی برقرار می‌کند. هنگامی که رابطه پدر و فرزندی برقرار باشد فرزند به راحتی از پدرش ارث می‌برد و این راه ارثی باز است. پیغمبر اسلام هم فرمود «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوْا هَذِهِ الْأُمَّة»[4]. یعنی اگر کسی شریعت را انتخاب کرده است؛ در واقع رابطۀ فرزندی با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و علی بن ابی طالب را پذیرفته است؛ در نتیجه از پیامبر ارث می‌‌برد و کمالاتی نصیب‌ او می‌شود که اصلاً برای آن زحمتی نکشیده است؛ بلکه فقط آن را انتخاب کرده است.

 

پیوند به امام بر اساس عبودیّت

 

سلام به امام حسین علیه‌السلام سلام بر پدر بندگان خداست؛ یعنی باید پیوند با امام بر اساس عبودیت باشد تا بنده از کمالات بهره‌مند شود. در این بندگی امنیت حاکم می‌شود. امام به‌عنوان پدر بندگان خدا به مجرد اینکه بر کمبودها اشراف پیدا کند، نهایت لطف را به بنده دارد و به او اعتبار خاصی می‌بخشد.

با همین سلام اولیه شفاف‌سازی صورت می‌گیرد؛ زیرا که حضرت نمی‌گوید ما شاگرد می‌پذیریم؛ بلکه می‌فرماید ما فرزند قبول می‌کنیم؛ البته نه فرزندخوانده؛ اما شرط پذیرفتن این فرزند چیست؟ در این نسبت مُهر و مُوم عبودیّت مهم است، به میزانی که فرد عبد خداوند شود، امام پدری او را عهده‌دار می‌شود.

امام در بازار شلوغ عالم به بندگان خدا می‌فرماید: اگر فقط عبد خدا شوید، من پدری شما را برعهده می‌گیرم؛ یعنی تأمین معاش و معاد، دنیا و  آخرت و ظاهر و باطن را بر عهده می‌گیرد تا به احسن وجه صورت گیرد و در هیچ جای زندگی‌ کم و کسری دیده نشود؛ اما شرط آن عبودیت است؛ عبودیت موجب بارش امتیازات است.

 

امتیازات عبد

 

«أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ »[5]

«آیا خدا برای بنده کافی نیست؟»

اگر بنده، عبد محض خداوند شود، تأمین همۀ امورات زندگی او صورت می‌گیرد و مستغنی از خلق می‌شود.

بندگی در آیۀ «وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ»[6] «و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.» مصداق پیدا می‌کند و خدا جداگانه او را دوست دارد.

قبول بندگی، قابلیتی در فرد حاکم می‌کند که از یک محبت ویژه برخوردار می‌شود. دردانه و عزیز خداست؛ در نتیجه تحت لطف  خاص خدا واقع می‌شود.

در عبودیت بشارت الهی نهفته است: «فَبَشِّرْ عِبَادِ»[7]«پس بندگان مرا بشارت ده.» بندگی خاص باعث می‌شود که خدا مرتب از توانمندی‌های  بنده پرده‌برداری کند و امتیازاتی که در وجود او قرار دارد، آشکار شود.

در واقع حضرت اسم او را در شناسنامه خود می‌آورد و «مِنّا» می‌شود؛ البته شرطش عبودیت است؛ زیرا همه گفتار و رفتار و ارتباطات قاعده‌مند می‌شود.

در زیارت عاشورا برنامۀ زندگی تنظیم می‌شود و همگی با عنوان عبودیت در جاده بندگی گام می‌نهند.

 

 

تاریخ جلسه؛ 1397.6.26 – بخش اول

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]. دانش‌نامه امام حسین علیه‌السلام، ص۳۸۶

[2] . سید ابن طاووس، اللهوف، ص۱۱۶

[3] بحارالانوار، ج2، ص92

[4] . بحارالانوار، ج16، ص95

[5] . سوره مبارکه زمر، آیه 36

[6] . سوره مبارکه بقره، آیه 207

[7]. سوره مبارکه زمر، آیه 18

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *