شرح فرازهایی از زیارت عاشورا – بخش نهم

 مقدمه

 

زیارت عاشورا از جهتی وجود مقدس اباعبدالله را به ما معرفی می‌کند؛ اما از جهت دیگر جایگاه ما را تبیین می‌کند؛ زیرا بایدها و نبایدها، حب و بغض، تولی و تبری، لعن و سلام و انواع درخواست‌ها در این زیارت بیان می‌شود.

درخواست‌های عجیب و غریبی در این زیارت وجود دارد که هر کس باید برای خودش درخواست داشته باشد. هر کس باید به بلوغ فکری و شعور معرفتی برسد تا در پرتو ولایت، این نیازمندی‌ها را در خود ببیند و در محضر حق عرضه کند.

در زیارت عاشورا در مرحله اول مُکرَم بودن زائر بیان شده؛ یعنی خداوند او  را اکرام کرده است و در بخش دیگری از زیارت رسماً عرض می‌کند که خدا او را به‌واسطۀ معرفت اباعبدالله اکرام کرده است: «اَکرَمَنی بِمَعرِفَتِکُم». معرفت معصومین دلیل بر اکرام خداوند است که حال بسیار خوشی را به زائر عطا می‌کند. به میزان شناخت اهل‌بیت بهره‌مندی از اکرام الهی افزون می‌شود.

***

 

«اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»

«می‌خواهم که مرا در دنیا و آخرت با شما قرار دهد.»

 

طهارت، لازمۀ همراهی با معصوم

 

این همراهی آداب خاصی را لازم دارد. یکی از آداب همراهی با معصوم طهارت اخلاقی و اعتقادی و عملی است. نقش ولایت در زندگی انسان طهارت است. در زیارت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بیان می‌کنیم که با تصدیق این خانواده طاهر می‌شویم:

«اللّٰهُمَّ إِذْ كُنَّا مُصَدِّقِينَ لَهُمْ أَنْ تُلْحِقَنَا بِتَصْدِيقِنا بِالدَّرَجَةِ الْعَالِيَةِ، لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوَلايَتِهِمْ عَلَيْهِمُ السَّلامُ»[1]

«خدایا! از تو می‌خواهیم ازآن‌رو که تصدیق‌کنندگان آن بزرگواران بودیم ما را به خاطر این باور به درجه‌ی والا برسانی تا خود را بشارت دهیم که پاک شدیم به ولایت آنان .»

«تصدیق»، یعنی نسبت صدق به این خانواده دادن، یعنی فعل و قول و سکوت این خانواده را در جهت بندگی دیدن که بر محوریت صداقت حرکت دارند. اگر وجود انسان تصدیق اهل بیت را داشت، به خود مژدۀ طهارت را بدهد و باور کند که ولایت، عامل طهارت است؛ در نتیجه معیت با این خانواده در دنیا و آخرت بهرۀ  فرد می‌شود.

انسان با تطهیری که از ولایت برای او حاصل می‌شود، می‌تواند در محضر اولیاء قرار بگیرد و از جهالت، ضعف و ذلت رها شود و به‌سوی علم، قوّت و عزت سوق پیدا کند.

 

بهره‌مندی از صفات کمالی، ثمرۀ معیّت

 

«مَعَکُمْ» حرکت با حضرات معصومین انسان را از صفات بشری و نقصان خارج می‌کند و صفات کمالیِ فوقِ تصور به او می‌بخشد. همراهی با معصوم آدمی را صاحب امتیاز می‌کند. اگر کسی می‌خواهد در آخرت با امام باشد باید در دنیا هم این معیت وجود داشته باشد، حتی اگر آخر عمرش باشد، به‌مانند حر؛ اما چون انسان انتهای زمان عمر خود را نمی‌داند، همیشه باید در پیِ این معیّت باشد.

 

معیّت؛ یعنی نوشیدن از کوثر معرفت

 

درخواست معیّت؛ یعنی بهره‌مندی و نوشیدن از کوثر معرفت در دو عالم، بهره‌مندی از صدق حضرت صدیقه کبری در دو عالم؛  یعنی حلم امام حسن علیه‌السلام و شجاعت اباعبدالله علیه‌السلام و سفره‌نشینی با مناجات امام سجاد علیه‌السلام  و در یک کلام، اُنس با قرآن و دعاهای حضرات معصومین.

 

معیّت؛ یعنی آموزشگاه علم و معرفت

 

«مَعَکُمْ» یعنی در حضور هرکدام یک از معصومین آموزشگاهی از علم و معرفت تشکیل می‌شود. اگر در زیارت عاشورا گاهی ضمیر مفرد و گاه جمع بکار رفته است؛ یعنی مکتب حسینی، انسان را سر درسِ امام صادق علیه‌السلام و سایر حضرات معصومین حاضر می‌کند. مدرسۀ اباعبدالله علم‌آموزی را عهده‌دار است.

در مدرسۀ امام حسین علیه‌السلام همراهی با همۀ حضرات معصومین رقم می‌خورد و از هر معصوم دریافت معرفت خاصی صورت می‌گیرد. حال آیا امکان دارد که انسان در مکتب حسینی باشد؛ اما با نهج‌البلاغه و صحیفه ناآشنا باشد و از سقاخانۀ معرفتی امام صادق علیه‌السلام، بی‌بهره بماند؟

در دیاری که تویی بودنم آنجا کافی‌ست

آرزوی دگرم غایت بی‌انصافی است

با معصوم‌بودن؛ یعنی هیچ کم‌و‌کسری وجود ندارد. همراهی با معصوم در دنیا؛ یعنی دائماً در حال رشد و جدا‌شدن از بدی‌ها و متصف شدن به خوبی‌ها؛ زیرا در محضر معصوم و عصمت مطلقه، آدمی شرم از ارتکاب معصیت دارد. در معیّت معصومین، روز به روز امکان امور مثبتِ بیشتری مهیا می‌شود.

 

***

«وَ أَنْ یثَبِّتَ لِی عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»

«و در راستای معیت با شما از خدا می‌خواهم که در کنار شما با تمام صدق و صفا استوار بمانم، چه در دنیا و چه در آخرت.»

 

ثبات‌قدم پس از معیّت

 

شلمغانی، عالم و نویسندۀ توانا و از اصحاب امام حسن عسکری علیه‌السلام، منتظر بود که امام او را به‌عنوان یکی از چهار نایب خاص خود انتخاب کند؛ اما هنگامی که امام او را انتخاب نکرد، از ولایت برگشت. افراد، از امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، دربارۀ کتاب‌های او سوال کردند؟ حضرت فرمود:«کتاب‌هایی که قبل از ارتدادش نوشته است اگر در خانه‌هایتان باشد اشکالی ندارد؛ اما کتاب‌های پس از آن را نگه ندارید.»[2]

اما چگونه ممکن است، انسان به یکباره تا این اندازه تغییر کند؟در پاسخ می‌گوییم: اگر بنده همواره نیاز خود را به خدا اعلام کند و از خداوند بخواهد که در محضر ولایت ثابت قدم بماند و حرکتش در این مسیر خالصانه باشد، هرگز تغییر نخواهد کرد.

 

ارتباط محبتّ و تبعیّت

 

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید:

«مَن أحَبَّنا بِقَلبِهِ وأعانَنا بِلِسانِهِ وقاتَلَ مَعَنا أعدَاءَنا بِيَدِهِ فَهُوَ مَعَنا فِي الجَنَّةِ في دَرَجَتِنا. ومَن أحَبَّنا بِقَلبِهِ وأعانَنا بِلِسانِهِ ولَم يُقاتِل مَعَنا أعداءَنا فَهُوَ أسفَلُ مِن ذلِكَ بِدَرَجَتَينِ ، ومَن أحَبَّنا بِقَلبِهِ ولَم يُعِنّا بِلِسانِهِ ولا بِيَدِهِ فَهُوَ فِي الجَنَّة»[3]

«هر كه در دل ما را دوست بدارد و با زبانش ياريمان رساند و در كنار ما عملاً با دشمنانمان بجنگد، در بهشت با ما هم‌درجه خواهد بود و هر كه در دل ما را دوست بدارد و با زبانش ياريمان رساند، ولى در كنار ما با دشمنانمان نجنگد، دو درجه پايين تر از آن قرار خواهد گرفت و هر كه در دل ما را دوست بدارد، اما با زبان و دست خود ياريمان نرساند، او نيز در بهشت خواهد بود.»

ممکن است سوال شود: جایگاه کسی که اهل بیت را دوست دارد؛ ولی نشانی از این دوست داشتن در عمل او وجود ندارد، کجاست؟ پاسخ می‌گوییم: این دوستی صادقانه نیست؛ چون دوستی صادقانه تبعیّت را به همراه دارد، عمل محِّب و دوست صادق باید رنگ اهل بیت را داشته باشد. میان دوستی صادقانه و عمل خالصانه، تلازم وجود دارد. مُحِّبی که تابع نباشد، مُحِّب نیست.

سه گروه مذکور در روایت، بنابر فرمودۀ امام؛ چون محبت‌شان صادقانه و خالصانه است با حضرات معصومین در بهشت‌اند؛ زیرا وجه مشترک همۀ آنان محب بودن است؛ گرچه بین درجۀ هر یک از آن‌ها فاصله وجود دارد.

شفاعت به‌معنای نمرۀ قبولی گرفتن است؛ یعنی اول باید تجانس باشد تا تجاذب و به‌دنبال آن شفاعت به‌وجود آید. از آن رو که امام طیّب است تابع هم باید طیّب باشد تا پیوست جدی صورت بگیرد؛ بدین جهت زائر درخواست ثبات قدم را دارد. ثبات قدم؛ یعنی عاشقانه حرکت کردن، قدمی که هرقدر از آن پرده‌برداری شود، بیان می‌کند که این حرکت بر مبنای دنیا نبوده است.

امام حسین علیه‌السلام می‌فرماید:

« مَن أحَبَّنا للّه  وَرَدنا نَحنُ وهُوَ عَلى نَبِيِّنا صلي الله عليه و آله هكَذا ـ وضَمَّ إصبَعَيهِ ـ ومَن أحَبَّنا لِلدُّنيا فَإِنَّ الدُّنيا تَسَعُ البَرَّ وَالفاجِرَ»[4]

« هر كه ما را به خاطر خدا دوست بدارد، من و او اين چنين ـ حضرت دو انگشت خود را به هم چسباند ـ بر پيامبرمان وارد خواهيم شد و هر كه ما را به خاطر دنيا دوست بدارد (بداند كه) دنيا، نيكوكار و بدكار را در بر مى‌گيرد»

اگر کسی ما را فقط به‌خاطر دنیا دوست دارد و وارد مجالس اهل بیت می‌شود، خدا به او دنیا را  می‌دهد و غصه‌هایش مرتفع می‌شود. دنیا برای فرد بدکار و نیکوکار وسعت دارد و به همه می‌رسد.

گفتنی است که اگر حوائج فردی در دنیا به اجابت رسید، نشانِ خوبیِ او نیست! بلکه دنیا به همه داده می‌شود؛ زیرا کل دنیا قلیل است و آنچه هم به افراد داده می‌شود به اندازۀ سر سوزن است؛ بدین جهت دنیا هم به نیکوکار می‌رسد و هم بدکار.

حضرت اباعبدالله به اصحاب خود فرمود: دوستان ما به‌خاطر دنیا سراغ معاویه رفتند؛ اما جایزه‌ای که من به شما می‌دهم بسیار بیش از جایزۀ معاویه است.» و اصحاب گفتند:«ما به‌فدای شما! ما فقط برای طلب دین و معرفت آمده‌ایم.» حضرت سر خود را پایین آورد و پس  از مدتی فرمود:«این دنیایی که ما می‌دهیم نمی از یمی است.»

با امام بودن به زمان، برکت می‌دهد و فرد را از عزت خاصی بهره‌مند می‌کند؛ عنایاتی نصیب فرد می‌شود که تا قیامت پایدار و باقی است؛ به همین جهت زائر دست به دعا بلند می‌کند و خواستار ثبات قدم در صدق است: «وَ أَنْ یثَبِّتَ لِی عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»

 

پیوستگی دنیا و آخرت

 

در مدرسه اباعبدالله یکی از واحد‌های درسی که خیلی خوب آموزش داده می‌شود، پیوستگی دنیا و آخرت است. حضور و معیّت در دنیا، حضور و معیت در آخرت را به‌همراه دارد. اگر کسی در دنیا مصاحب اباعبدالله‌الحسین باشد، در آخرت هم، این مصاحبت ادامه دارد.

 

حفظ دین در سایه‌سار اباعبدالله

 

«عِنْدَكُمْ»در روایت وارد شده است که مردم در آخر الزمان، صبح، دیندارند و شب کافر؛ یعنی امکان تغییر افراد به‌سرعت وجود دارد؛ اما پیوست با اباعبدالله دین افراد را حفظ می‌کند‌. وقتی زندگی در حضور امام سپری شود، دیگر فرد نابینا نیست و چشم دلش باز می‌شود، نه‌تنها آینده را می‌بیند، بلکه عالم دیگر را هم مشاهده می‌کند، هم‌چون اصحاب اباعبدالله که در شب عاشورا، عالَم دیگر را مشاهده کردند.

زائر در این فراز درخواست خادم‌بودن در حضور را طلبحف می‌کند: «عِنْدَكُمْ»؛ اما آیا این قابلیت در ما وجود دارد؟ یقیناً اگر این قابلیت وجود نداشت، به ما اجازه نمی‌دادند که هر روز این درخواست‌ها را داشته باشیم.

ابتدای سیر کمال از همین دنیا آغاز می‌شود: «فِی الدُّنْیا». اگر در دنیا آداب را رعایت کرده باشی، در حضور باشی و عاشقی کنی، آخرتت هم آباد خواهد بود.

 

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] . زیارت حضرت زهرا، روز یکشنبه، مفاتیح‌الجنان

[2] . خاندان نوبختی، اقبال، ص۲۳۲

[3] . غرر الحكم : 8146 و 8147 و 8173 ،

[4] . بشارة المصطفى ، ص 123

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *