در فراز 91 دعای جوشن کبیر آمده است:
«يَا كَنْزَ الْفُقَرَاءِ»
«ای خدایی که گنج فقراء هستی!»
فقیر حقیقی
مرحوم حاج ملاهادی (ره) میفرماید: فقیر حقیقی کسی است که نه برای خود وجودی قائل است، نه فعل صحیحی را به خود نسبت میدهد و نه خود را متصف به صفت نیکویی میداند، بلکه فعل و صفت و وجود خود را از آن خدای سبحان میبیند و در همه زندگی او «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلاّ باللّه» ظهور و بروز دارد. اگر من فقیر الی الله شدم؛ خدا گنج من میشود و مرا از گنج بیپایان خود بهرهمند میکند.
فی الواقع فقیر الیالله غنی است زیرا از گنج بینهایت صفات و افعال حضرت حق بهرهمند است.
آیا ما فقیر الی الله هستیم؟
باید ببینیم آیا برای خود وجودی قائلیم یا نه؟
عنوان فقیر الی الله را نمیتوان بر کسی که برای خود ذرهای وجود قائل باشد بار كرد زیرا چنین فردی خدا را كافی نمیداند.
اگر باور داشته باشیم که خيرات، افعال نيكو و تمام خیرخواهیها؛ هر چند به دست بندگان صورت ميگردد اما فاعل اصلی آنهاخداست و یا زمانی که فضای گناه فراهم است و بنده مرتکب گناه نمیشود موانع را خدا ایجاد کرده، و یا اگر حال خوبی دارد خدا به او عطا کرده است؛ همه از آن اوست و بندگان به اذن حق فقط مجری اراده حضرت حقاند اگر در این زمان بنده به ممکنالوجود بودن خود پی ببرد خدا او را از غیر خود بینیاز میکند.
آخر احتیاج آغاز بینیازی است
عرفا میگویند: «نهایة الفقر بدایة الغنی» ؛ «آخر فقر آغاز بینیازی است»
وقتی کسی به جایگاهی برسد که لحظه لحظه، خود را محتاج و وابسته به حضرت حق میببیند، خدای سبحان خود را به عنوان گنج بینهایتی در اختیار او قرار میدهد، چون فقیر حقیقی هرگز از این گنج سوء استفاده نمیکند و در طول مصرف این گنج همچنان فقیر الی الله باقی میماند و به همه اعلام میکند که هرچه هست از او است و برای خود ذره و لحظهای وجود قائل نیست.
اگر کسی احساس نیاز به خلق میکند و خود را دست خالی میبیند از آن روست که به مقام فقرالی الله نرسیده؛ اگر فقیرحقیقی باشد به گنج بینهایتی متصل میشود كه او را از خلق بینياز کرده و همه وجودش را محتاج حضرت حق میببیند در این صورت خدا او را از خلق بینیاز میکند و گنج بینهایتی در اختیارش قرار میدهد. این فقر همان فقری است که پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: «الْفَقْرُ فَخْرِی»[1] اما بسیاری از مردم از درک این مقام ناتوانند.
خداوند در قرآن میفرماید:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»[2]
«ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بینیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!»
علت بد حالیهای بشر
علت بدحالیهای ما این است که بر تواناییهای خود تکیه کردهایم و فکر میکنیم میتوانیم خودمان گلیممان را از آب بیرون بکشیم و احساس فقر به خدای سبحان نمیکنیم. اما اگر خود را وابسته به خدای سبحان ببینیم و لسان حال و قالمان «لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ الّا بِاللَّهِ العَلِیِ العَظِیم» باشد و از غیر مستغنی گردیم، عاشقانه بندگی خواهیم کرد و بندگی عاشقانه نگرانیهای ما را مرتفع میکند. در این زمان بندگی ما نه برای تامین معاش و معاد است بلکه برای خدایی است که واله و حیران او هستیم در اين زمان هیچ چیز مانع بندگیما نمیشود و چون بنده به این درجه برسد به گنج عظیمی دست یافته که او را از هر حال بدی رها میسازد .
«سبحانک یا لا اله الا انت» خدایا تو منزهی از این که گنج كسی باشی كه فقیر تو نيست همچنين منزهی از این که اجازه عشق ورزی ندهی به آنكس كه خود را از غیر تو مستغنی میبيند.
«الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب» از امام زمان عجل اللهتعالیفرجهالشریف به عنوان واسطه فیض درخواست میکنیم ما را از آتش جهالت نسبت به این اسماء خلاص کند تا دریابیم هرچه خود را بیشتر محتاج خدای سبحان ببینیم خدا دارایی بیشتری در اختیار ما قرار میدهد و چون از آتش نیاز به غیر خدا خلاص شویم ابتدایِ عاشقی است؛ و اگر ما بسیاری از اوقات طعم عاشقی را نمیچشیم از آن روست که خود را محتاج به دیگری میبینیم و از دیگران احساس بینیازی نمیکنیم.
«يَا إِلَهَ الْأَغْنِيَاءِ»
«ای معبود توانگران»
مصداق عبادت حقیقی
وقتی خدای سبحان با این نام خوانده میشود ممکن است این سوال پیش آید که آیا خدا معبود همه بندگان است یا خدای دسته و گروهی از جمله «اغنیاء» است؟
در پاسخ گفته میشود: مراد از اغنیاء متموّلین نیستند بلکه آنان همان فقرای الی الله هستند كه خود را محتاج خدا میدانند و خويش را از غیر خدا بینیاز میبینند، اگر صاحب ثروت کل عالم باشند همچنان محتاج حضرت حق هستند، وقتی کسی بواسطه اعتماد بر خدا غنی شد و خود را از غیر بینیاز دید در آن زمان حقیقتاً خدا را عبادت میکند و واله و شیفته و سرگردان حضرت حق میشود.
تاریخ جلسه: 98/5/14- جلسه ششم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]– بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج69، ص: 49
[2] – سوره مبارکه فاطر، آیه 15