در فراز 93 دعای جوشن کبیر آمده است:
«یا مُغْنِی»
«ای بینیاز کننده»
ویژگی تربیت شدگان الهی
ای خدایی که مرا از غیر بینیاز میکنی!
زمانیکه خود را با نام «مُغْنِی» به من معرفی میکنی دیگر احساس نیاز به دیگری نخواهم داشت. و چون گنج بیپایانت را در اختیارم بگذاری چگونه دست نیاز به سوی دیگری دراز کنم؟
کار تو تربیت است و همه تربیت شدگان تو بینیاز از غیر تو هستند. آنان که تحت تربیت تو قرار گرفتهاند از تعریف و تشویق و تشکر و ارث و مال و کمک و تعلیم دیگران بینیازن.
توقع از دیگران نوعی شرک است
ای بینیاز کننده مطلق! کار تو غنی پروری است. اگر من با داشتن تو به دیگران اعلام نیاز کنم دست به امر مذمومی زدهام و اگر از دیگری توقعی داشته باشم گرفتار شرک شدهام زیرا چشم دوختن به دیگری و توقع از او به گونهای شریک قرار دادن برای تو است.
خدای من! همانگونه که گنج خود را به من نشان دادهای به دیگران نیز نشان بده! زیرا خزانه تو بینهایت است و مضیقهای در بخشش تو نیست که بندگان در دریافت آن یکی عقبتر و دیگری جلوتر باشند بلکه همه میتوانند در صف اول قرار گیرند مشروط به اینکه خود مانعی ایجاد نکرده باشند.
«یا مُغْنِی» تو کسی هستی که نه تنها مرا از امور مادی که از امور معنوی نیز بینیاز میکنی.
اگر قرار باشد معرفتی به من برسد توزیع کننده، سهم مرا به دیگری نمیدهد! میدانم که خدای مُغنِی دریافت معرفت را برای من امضا کرده و همین برای دریافت کافی است.
علت ارتباطات ناسالم
بسیاری از ارتباطهای ناسالم انسان به دلیل آن است که خود را محتاج دیگری میبیند و چون این احتیاج بواسطه نام مُغنِی خدای سبحان از میان برود رابطه افراد با هم اصلاح میشود. وقتی افراد بدانند خیرات از خزانهای به آنان میرسد که پایان نایافتنی است، از یکدیگر بینیاز میشوند و باب توقّع از خلق بسته میشود.
«یا مُقْنِی»
«ای ذخیره گذار»
حروف اصلی آن قُنیه است به معنای سرمایه.
ای خدایی که سرمایه میدهی تو با عنوان «کنز الفقرا» نه تنها گنجی برای فقیر الیالله هستی بلکه این گنج را با نام «مُقنِی» سند میزنی!
وقتی گنجی به اسم کسی سند زده شود میتواند دائم با آن کاسبی کند و سرمایهاش را افزون نماید و وقتی کسی سرمایهدار شد میتواند از سود سرمایهاش استفاده کند، بدون اینکه از اصل سرمایه چیزی کاسته شود. سرمایه برای حفاظت است نه مصرف، سرمایه پشتوانه است که هر چه درستتر بکار گرفته شود سود بیشتری میدهد.
خداوند با پرده برداری از نام «مُقنِی» به بندهاش این نوید را میدهد که من علاوه بر توجّه جاری و لحظه به لحظهای که به تو دارم، موجودی زیادی هم برایت ذخیره کردهام.
بنده زمانی که با نام «مُقنِی» خدای خویش را میخواند به او میگوید: تو هر روز و هر لحظه به من بسیار لطف داری اما این لطف غیر از معیشت روزانه من است، سرمایهای است که برایم ذخیره کردهای و من موجودی انباشته و پنهانی دارم که از سوی کریمی در اختیارم قرار گرفته که بینهایت است و بینهایت میبخشد.
باید توجه داشت اگر اعمال خالصانه ما در عمر هفتاد ساله میتواند برای ابدیّت بکار گرفته شود و جزای آن بهشتی است که «فِيهَا خَالِدُونَ»[1] است در حالیکه عمر عمل محدود و تمام شدنی است از آن روست که جنس سرمایهای که خدا به بنده ارزانی میدارد، پایان ناپذیر است.
در مسئله شفاعت هم اینگونه است مومن در واقع، قیامت از سرمایهی بیانتهای خود خرج میکند همان که خداوند فرمود:
«لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَ لَدَيْنَا مَزِيدٌ»[2]
«هر چه بخواهند در آنجا برای آنها هست، و نزد ما نعمتهای بیشتری است (که به فکر هیچ کس نمیرسد)!»
«یا مُفْنِی»
سرمایه الهی را چگونه میتوان حفظ کرد؟
آفت این سرمایه منیّت است و عاملی که این سرمایه را جاوید میسازد فنا است.
«یا مُفنِی» ای خداییکه مقام فنا بدست توست مرا به فنا برسان تا هرگز خودم را نبینم، نه عملم را و نه سرمایهام را، تو خود میدهی و افزون میکنی و حفظ میکنی و خود به بقا میرسانی.
«سبحانک یا لا اله الا انت» خدایا تو منزهی که مرا از غیر بینیاز نکنی و منزهی از این که به من سرمایه ندهی.
«الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب» از وجود مقدس حضرت ولی عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف درخواست میکنم وساطتی کنند تا بشناسم که سرمایه دهنده، ذخیره کننده و افزون کننده خداست.
تاریخ جلسه: 98/5/14- ادامه جلسه ششم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] – سوره مبارکه بقره، آیه 82
[2] – سوره مبارکه ق، آیه 35