شناخت امام زمان (عج) ـ بخش دوم

کسب معرفت، نیازی ضروری

 

كسب معرفت نسبت به امام عصر عجّل‌الله‌فرجه از ضروریات زندگی ماست.

در كلاس امام زمان شناسی برآنیم كه پرده‌های جهالت را كنار بزنیم تا به شناخت اماممان نائل شده و معرفت‌مان را نسبت به حضرت افزون كنیم.

در بعضی از ادعیه به خدای سبحان عرض می‌كنیم:‌

«لَا تَرُدَّنِی‏ لِجَهْلِی»[1]

«خدایا! به خاطر جهلم دست رد بر سینه‌ام نزن.»

همان گونه كه جهل نسبت به خداوند موجب مردود بودن ما می‌شود، جهل نسبت به «ولی خدا» هم ما را در شمار افراد مردود قرار می‌دهد.

ما در زیارات با عنوان «سفینة النجاة‌» به وجود مقدس ولی عصر عجّل‌الله‌فرجه سلام می‌دهیم. در این عالم كشتی نجاتی روان است كه ساكنان آن از خطر طوفان، غرق شدن و هلاكت در امانند.

قرار نیست از كسانی باشیم كه تنها كشتی نشینان را تحسین كنیم و به حال آنها غبطه بخوریم. می‌خواهیم جزء سرنشینان این كشتی باشیم تا به  اهل نجات بپیوندیم و زندگی دنیایمان را با سلامت سپری كنیم.

اینگونه نیست كه این كشتی سرنشینان خاص را طلب كند. فیض وجود مقدس حضرت ولی عصر عجّل‌الله‌فرجه عام است و می‌خواهند به تبع جد بزرگوارشان همه امت را از عذاب نجات دهند.

 

اشتیاقی خاص نسبت به تک تک خلایق

 

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حکمت 451 نهج البلاغه می‌فرمایند:‌

«زُهْدُكَ‏ فِی‏ رَاغِبٍ‏ فِیكَ نُقْصَانُ حَظّ»

«بی رغبتی نسبت به كسی كه مشتاق توست موجب كم شدن حظ و بهره‌ات می‌شود»

وجود مقدس حضرت ولی‌عصرعجّل‌الله‌فرجه نسبت به یكایك ما اشتیاقی خاص دارند و عدم درك ما برای این شوق، حضرت را آزرده خاطر می‌كند.

هر كدام از ما نزد امام زمان عجّل‌الله‌فرجه سهمیه خاصی داریم. اگر مشتاق باشیم از آن سهم بهره‌مند می‌شویم و اگر اظهار بی‌رغبتی كنیم، از آن محروم می‌مانیم.

امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:

«إِذَا أَحْبَبْتَ‏ رَجُلًا فَأَخْبِرْهُ»[2]

« اگر فردی را دوست داشتی از محبت خود به او خبر بده.»

 با تلاش در جهت كسب معرفت نسبت به ولی عصر عجّل‌الله‌فرجه گویا می‌خواهیم به اماممان اطلاع دهیم كه دوستش داریم، و برای افزون شدن این عشق ، طالب شناخت روز افزون او هستیم.

 

تبلور صفات الهی در معصوم علیه‌السلام

 

امام همیشه حاضر است

 

بر این باوریم كه امام معصوم علیه‌السلام -به عنوان خلیفة الله-  جلوه كامل صفات خداست.

به همین جهت با بررسی اسماء و صفات الهی، می‌توانیم نسبت به امام عصر علیه‌السلام به معرفت بیشتری نائل شویم.

در دعای یستشیر به خدای سبحان می‌گوییم: ‌«حَاضِرُ كُلِّ مَلَإٍ»؛«خدایا!‌ تو در هر جمعی حاضر هستی.»

اگر باور داشته باشیم امام زمان عجّل‌الله‌فرجه -به عنوان «ولی الله»- در هرجمعی حاضر است، زندگی اجتماعی ما آب و رنگ دیگری می‌گیرد.

اگر در هر جمعی وارد می‌شویم حضور امام عجّل‌الله‌فرجه را احساس كنیم، مراقب هستیم معصیتی از ما سرنزند، ادب حضور رعایت گردد و محبت و ارادتمان به حضرت اظهار شود.

خدای سبحان «حَاضِرُ كُلِّ مَلَإٍ»‌ است و امام معصوم جلوه تام این صفت خداست. اگر این امررا باور داشته باشیم دیگر امام عصرعجّل‌الله‌فرجه برایمان امام غایب نیست. او حاضر است، ما از او غایبیم و با معصیت‌ها و غفلتهایمان بین خود و امام زمان عجّل‌الله‌فرجه فاصله انداخته‌ایم.

 

امام، پناه هر گریزان از خطا

 

در فراز دیگری از دعای یستشیر می‌خوانیم:

«‌حِصْنُ‏ كُلِ‏ هَارِبٍ‏»

« ای خدایی كه قلعه هر فراری هستی»

وجود مقدس امام عصر عجّل‌الله‌فرجه، كامل‌ترین جلوه اسماء و صفات خداست.

اگر از رذائل وجودی و صفات نازیبای اخلاقی خود گریزان باشیم و به اماممان پناه ببریم، حضرت ما را در قلعه محكمی جای می‌دهند ونمی‌گذارند رذیلت‌ها به ما آسیبی وارد كنند.

باید از ذلّت نفس، ضعف، جهل و همه نازیبائی‌ها به سوی امام زمان عجّل‌الله‌فرجه فرار كنیم.

 

راه نجات از نفوذ شیطان

 

«جَارَكَ‏ عَزِیز»

« خدایا ! پناهنده به تو عزیز است»

«عزیز» هم به معنای محترم و ارزشمند است ، هم به معنای نفوذ ناپذیر.

پناهنده به خدا و پناهنده به «ولی خدا» تحت نفوذ شیطان قرار نمی‌گیرد.

اگر نتوانسته‌ایم از رذائل اخلاقی خود دور شویم و هنوز نفسانیت و شیطنت بر زندگیمان حاكمیت دارد به این دلیل است كه از اماممان دور هستیم و درعرصه زندگیمان برای او نقشی قائل نمی‌شویم.

در صورت پناهندگی به ولی عصر عجّل‌الله‌فرجه عزت نصیبمان شده، و به هیچ وجه تحت نفوذ شیطان قرار نمی‌گیریم.

 

امام، منت نمی گذارد

 

در دعای 13 صحیفه سجادیه به خدای سبحان عرض می‌كنیم: ‌

«وَ یا مَنْ لَا یكَدِّرُ عَطَایاهُ‏ بِالامْتِنَان‏»

«ای خدایی كه عطایای خود را با منت گذاشتن مكدر نمی‌كند»

امام عصر عجّل‌الله‌فرجه همچون خدای متعال، عطایایی كه به ما دارند به نظرشان بزرگ نمی‌آید و به جهت آنها بر ما منت نمی‌گذارند.

امام زمان عجّل‌الله‌فرجه خیررسانی به خلق را وظیفه خود می‌دانند و لطف‌ها، عنایت‌ها، حفاظتها و احسان‌هایی كه نسبت به ما داشتند به هیچ وجه به چشمشان نمی‌آید.

مرحوم مولوی قندهاری نقل می‌كنند: «روزی برای زیارت حضرت اباالفضل علیه‌السلام به حرم رفته بودم. هنگام ورود به رواق، سید جلیل القدری به من اشاره كردند كه مراقب قدم‌هایم باشم. زیر پایم را نگاه كردم و متوجه شدم قرآنی روی زمین است، آنرا برداشته و در قفسه گذاشتم. سپس بی‌اختیار به سمت آن سید رفته وكنارشان نشستم و پرسیدم: «‌آقا این مطلب صحیح است كه امام عصر عجّل‌الله‌فرجه سی نفر ملازم ركاب دارند؟ ایشان فرمودند:‌ بله ، درست است.

پس از آن به زیارت رفتم و هنگامی كه برگشتم یكی از خواص به نام كرار حسین هندی را دیدم. ایشان به من گفت: «مبارك باشد» گفتم: ‌«چه چیزی؟» گفت: «ملاقات با امام زمان عجّل‌الله‌فرجه» پرسیدم: «چه وقت؟ كجا؟» پاسخ داد: «در حرم كنارشان نشسته، سؤالت را كردی و جواب گرفتی.»

«جارك عزیز»

تصور نكنید زمانی كه دستتان به دامن امام (عج) برسد و در كنار او قرار بگیرید خواسته‌های مادی شما برآورده می‌شود. حوائج دنیایی اموری بی‌ارزش است، و برای برآورده شدن آنها لازم نیست درجوار حضرت قرار بگیریم، از طرق دیگر هم امور مادی‌مان تأمین می‌شود.

ما با اشاره امام زمان (عج)، سعی می‌كنیم مانع توهین به قرآن و مقدسات شویم و می‌كوشیم در خدمت دین خدا قرار گیریم.

یقیناً‌ به جهت احترام به مقدسات، امام زمان (عج) اجازه می‌دهند در حضورشان قرار گیریم و با نگاه و نفَسشان، از عنایات حضرت برخوردار شویم.

ولی ما به جهت موانع و حجابهایی كه بین خود و امام ایجاد كرده‌ایم متوجه نگاه‌ها، دعاها و جواب سلام‌های ایشان نمی‌شویم.

 

برکت دعای حضرت صاحب الزمان (عج)

 

یكی از علما به نام آشیخ حسین تویسركانی نقل می‌كنند: «زمانی كه در نجف طلبه بودم معیشت بسیار سختی داشتم. برای گشایش در امور زندگیم به كربلا رفتم تا از حضرت اباعبدالله علیه‌السلام یاری بطلبم.

اولین شب ورودم به كربلا در عالم رویا امام عصر عجّل‌الله‌فرجه را در حرم اباعبدالله علیه السلام دیدم كه به من فرمودند: «بالای سر برو و دعا كن.»‌من هم بالای سر رفتم و با جد و جهد فراوان دعا كردم. پس از دعاهای فراوان، خدمت حضرت ولی عصر عجّل‌الله‌فرجه آمدم و پرسیدم: «آیا دعا هم وكالت بردار است؟» حضرت فرمودند: «بله». عرض كردم: «آقا می‌شود از شما خواهش كنم به عنوان وكیل من، برایم دعا كنید؟» همان زمان حضرت دستهایشان را به آسمان بلند كرده وبرای حل مشكلاتم دعا كردند.

پس از برگشتم به نجف ، متوجه شدم یكی از تجار بزرگ تویسركان خدمت آمیرزا حبیب الله رشتی رسیده و ایشان از من خیلی تعریف كرده‌اند. آن تاجر هم گفته بود مال زیادی در اختیار من می‌گذارد و مایل است كه دخترش را هم به عقد من در آورد. از آن زمان به بعد، به بركت دعای حضرت حجت عجّل‌الله‌فرجه شرایط زندگیم كاملاً‌ تغییر كرد.

ما هم به اماممان عرض می‌كنیم:‌

آقا جان! یقین داریم با دعای وجود مقدس شما، در زندگیمان فتح المبین صورت می‌گیرد.

تمنا می‌كنیم با وجود همه بی‌لیاقتی‌ها و ناشایستگی‌هایما ، وكالت‌ ما را هم بپذیرید و برای ما هم دست به دعا بردارید.

آشیخ اكبر نهاوندی -صاحب كتاب «عبقری الحصان»- از ارادتمندان خاص امام زمان عجّل‌الله‌فرجه است. ایشان نقل می‌كنند: «در یكی از سفرهایم به كربلا، با جوانی فلج هم كاروان بودم. در آخرین روز اقامتمان در كربلا و در آخرین زیارت اباعبدالله علیه‌السلام، در آستانه حرم مطهر جوانی را دیدم كه سرش را بر زمین گذاشته و به صورت غیر قابل وصفی گریه می‌كند و اشك می‌ریزد. نزدیك شدم و شنیدم كه در اثنای گریه كردن می‌گوید: «شیعتی…، شیعتی…». پس از اینكه از زمین سربرداشت و رفت، با خود گفتم قطعاً ایشان امام زمان عجّل‌الله‌فرجه بود كه این چنین با تضرع برای شیعیانش دعا می‌كرد. سپس اشك‌هایی كه روی سنگها ریخته شده بود با دستمالی جمع كردم و بعد از ملحق شدنم به كاروانیان آن دستمال را به كمر جوان فلج مالیدم و او فوراً‌ شفا گرفت.»‌

به محضر مقدس امام عصر عجّل‌الله‌فرجه عرض می‌كنیم:

مولا جان! می‌دانیم شما هر صبح وشب در حرم جد بزرگوارتان گریه می‌كنید.

كاش قطره‌ای از اشك‌های شما به زندگی ما هم بیاید، قلب‌های فلج و از كار افتاده‌مان را شفا دهد، به پاهایی كه از سلوك بازمانده توان دهد و ما را در مسیر عبودیت به پیش برد.

آقا جان !‌شما همیشه تمامی امور زندگی ما را برعهده گرفته‌اید، امّا «الاكرام بالاتمام». كرامت را بر ما تمام كنید و توفیق دهید تا روزی در مشاهد مشرفه در كنار شما قرار بگیریم، مناجات‌هایتان را بشنویم و نظاره‌گر اشكهایتان باشیم.

 

برتر دیدن خود از دیگران

 

آیت الله بهجت (ره) می‌گویند: «‌فردی به نام آشیخ محمد كوفی بارها توفیق تشرف خدمت حضرت ولی عصر عجّل‌الله‌فرجه نصیبشان شده بود و به همین جهت لقب «باب الحجة» را به او داده بودند.

روزی یكی از علما خدمت ایشان می‌رسد و می‌گوید: این بار كه به محضر امام زمان عجّل‌الله‌فرجه مشرف شدید از حضرت عیب مرا بپرسید تا در رفعش بكوشم.

آشیخ محمد كوفی می‌گوید: خدمت حضرت حجت عجّل‌الله‌فرجه رسیدم و از عیب آن فرد سوال كردم. حضرت سرشان را پایین انداخته و پس از لحظاتی فرمودند: عیبش این است كه خود را از دیگران برتر می‌بیند.

به محضر امام زمان عجّل‌الله‌فرجه عرض می‌كنیم:

مولا جان!‌ ما در دعای عهد می‌خوانیم: «وَ بِاسْمِكَ‏ الَّذِی‏ یصْلُحُ‏ عَلَیهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُون» و قائلیم كه اصلاح همه ما به دست شماست.

آقا جان!‌ می‌دانیم عیب‌های ما موجب اذیت و رنجش شما می‌شود و قلب مباركتان را آزرده می‌كند.

آنان كه خاك را به نظر كیمیا كنند           آیا شود كه گوشه چشمی به ما كنند

 

نمی‌خواهیم از طریق شما متوجه عیبهایمان شویم. طالب امری بالاتر از این هستیم.

تمنا می‌كنیم خودتان پنهانی و بی‌سر و صدا، عیبهای ما را برطرف كنید و بیماری های روحی واخلاقی ما را مداوا نمایید.

مولا جان ! برای درخواستها و آرزوهایمان هیچ قابلیتی در خود سراغ نداریم و همه امیدمان به لطف و كرم شماست.

«عَادَتُكُمُ‏ الْإِحْسَانُ‏ وَ سَجِیتُكُمُ‏ الْكَرَم»‌

 

تاریخ جلسه: 96/7/19

«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] بحارالانوار، ج 95، ص 90

[2] کافی، ج2، ص644

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *