مقدمه
این جلسه از کلاس امامزمانشناسی در ماه رجب برگزار میشود؛ ماهی که یکی از بزرگترین رهاوردهای آن، معرفت امام است. گویی دعای همیشگی ما در طول سال: «اللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَک»، در این ماه به اجابت میرسد و خدای سبحان حجتش را به ما میشناساند.
معرفت امام در دعاهای ماه رجب
در دعاهای روزانۀ ماه رجب، شناخت امام با زیباترین و کاملترین تعابیر ترسیم میشود. یکی از این ادعیه، توقیع شریف ولیعصر عجلالله تعالی فرجهالشریف است؛ نامهای که حضرت در آن، خود را با زبان مطهر خویش معرفی کرده است. هرچند این توصیفات در معرفی همۀ معصومین علیهمالسلام صدق میکند؛ اما در مورد شخص حضرت حجت، به کمال جلوهگر است.
«الْواصِفُونَ لِقُدْرَتِک، الْمُعْلِنُونَ لِعَظَمَتِک»
«امام، وصفکننده قدرت خدا و آشکارکننده عظمت اوست.»
«یعْرِفُک بِها مَنْ عَرَفَک»
«شناخت خدا تنها از مسیر امام میسر است.»
«لا فَرْقَ بَینَک وَ بَینَها اِلاَّ اَنَّهُمْ عِبادُک وَ خَلْقُک.»
چه عبارت شگفتی! ائمه علیهمالسلام، جز در بندگی و مخلوقبودن، تفاوتی با خدا ندارند. آنان به اذن الهی مظهر همۀ صفات خداوند و مجری ارادۀ او در عالماند.
«فَبِهمْ مَلَأْتَ سَمآئَک وَ اَرْضَک حَتّی ظَهَرَ اَنْ لا اِلهَ إلاَّ اَنْتَ»
«با این خاندان، سراسر آسمان و زمین را پر کردی و توحید به دست آنان آشکار شد.»
هیچ نقطهای از عالم را نمیتوان یافت که از فیض امام خالی باشد.
معرفت امام در زیارت رجبیه
در زیارت رجبیه نیز با عباراتی عمیق، امام را مخاطب قرار میدهیم:
«إِنِّی قَصَدْتُكُمْ وَ اعْتَمَدْتُكُمْ بِمَسْأَلَتِی وَ حَاجَتِی»
«من به سوی شما آمدم و حاجتم را با اعتماد به شما عرضه کردم.»
من قصد شما را کردم و برای درخواست و حاجتم، روی شما حساب کردم. با اعتماد به شما نیازم را به خدای سبحان عرضه میکنم.
«أَنَا سَائِلُكُمْ وَ آمِلُكُمْ»
«من گدای شما هستم و به شما امید دارم.»
«عَلَیكُمُ التَّعْوِیضُ»
«تغییر و تحول حقیقی در وجود من، به دست شماست.»
شما میتوانید مرا به آنچه باید باشم، تبدیل کنید.
زمانهای خاص و فرصت شناخت امام
این مطالب را بهعنوان مقدمه بیان شد تا روشن شود که زمانهای خاص معنوی، نیروی کمکی ارزشمندی برای شناخت امام بهشمار میآیند. البته وجود امام، خود نور است و نور، همواره در حال ظهور است. این ماییم که از او مهجور و به حجاب گرفتاریم. ماه رجب از جمله زمانهایی است که با زدودن این حجابها، شرایط معرفةالامام را بیش از دیگر ایام برای ما فراهم میسازد.
رابطه مستمر با امام، شرط سلوک حقیقی
اگر پرسیده شود: رابطۀ ما با امام باید در چه حد باشد؟ پاسخ آن است که این ارتباط باید لحظهبهلحظه باشد، نه ارتباطی گاهبهگاه و موسمی.
دلیل این مدعا را میتوان در کلام امام رضا علیهالسلام یافت؛ آنجا که در مفاتیحالجنان، دعایی از ایشان به نام «دعای امام زمان علیهالسلام در روز جمعه» نقل شده است. این دعا با عبارت: «اللّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیک وَ خَلِیفَتِک» آغاز میشود و در فرازی از آن میخوانیم:
«اللّهُمَّ اسْلُک بِنا عَلَىٰ یدَیهِ مِنْهاجَ الْهُدَىٰ»
«خدایا، ما را بهدستهای آن بزرگوار در مسیر هدایت قرار ده.»
سلوک گاهوبیگاه نمیشود؛ سلوک، حرکتی دائمی است. سیر انسان باید بیوقفه باشد؛ و چنین سیری جز به دست امام و تحت اشراف و هدایت او امکانپذیر نیست. رابطۀ مأموم با امام، همچون رابطۀ سالک با هادی طریق است؛ ارتباطی زنده، جاری و پیوسته، تا سالک بتواند در هر لحظه از راهنمایی امامش بهرهمند شود.
بنابراین، وقتی خواهان سیر دائم و بیانقطاع هستیم، ناگزیر باید رابطۀ ما با امام، رابطهای مستمر و دائمی باشد. حتی در نماز که «معراج مؤمن» و عروج به عالم بالا معرفی شده است، قبولی و کمال آن جز با وساطت امام تحقق نمییابد.
ولایت امام، راه سعادت و شهادت
در زیارت حضرت ولیعصر عجلالله تعالی فرجهالشریف، چنین عرض میکنیم:
«أَرجُو بِطاعَتِکَ الشَّهادةَ بَینَ یَدیکَ وَ بِولایَتکَ السَّعادَة فِیما لَدیکَ»[1]
«امید دارم که با اطاعت از شما، در محضرتان به شهادت نایل شوم و با ولایت شما، به سعادت دست یابم.»
اگر سلوک ما تحت نظر امام باشد و گامهای زندگیمان در مسیر اطاعت او قرار گیرد، میتوانیم امیدوار باشیم که پایان این راه، شهادت در پیشگاه او و رسیدن به سعادت ابدی است.
هیچ مرحلهای از زندگی نیست که انسان نسبت به خوشبختی بیرغبت باشد یا بگوید: «اکنون به سعادت نیاز ندارم!» حقیقت آن است که سعادت، آرزوی دائمی انسان است و این سعادت جز در پرتو ولایت امام به دست نمیآید.
هرچه ارتباط ما با امام بیشتر و پیوستهتر باشد، از دریای وجود مقدسش فیوضات و برکات افزونتری نصیبمان خواهد شد؛ و این همان پیوندی است که سعادت دنیوی و اخروی را برای سالک تضمین میکند.
دعای امام برای وصل یاران
نکند چنین بیندیشیم که نزدیکشدن به امام دشوار است؛ نکند با خود بگوییم: «با این همه گناه و غفلت، با این همه مانع، شایستگی ارتباط با حضرت را ندارم.» آن مولای مهربان، خود برای پیوست ما با او دعا کرده است:
«وَاجْمَعْ بَینِی وَ بَینَ أَوْلِیائِی»[2]
«خدایا، میان من و دوستانم پیوند برقرار کن.»
امام برای رفع فاصلهها میان خود و یارانش دعا کرده است. باید توجه داشت: دعای امام، همچون دعای من و شما نیست؛ بلکه دعایی است مستجاب، دعایی که هیچ حجابی میان آن و اجابت الهی وجود ندارد. این حقیقت، دریایی از امید است.
تنها یک استثنا وجود دارد: اگر کسی اصلاً در شمار دوستان امام نباشد، مشمول این دعا نخواهد بود؛ اما هر کس در جرگۀ اولیای حضرت است، مطمئن باشد پیش از آنکه خود دست به دعا بردارد، امامش برای زدودن موانع وصال دعا کرده است.
حضرت دلسوزانه برای پیوست یارانش با خود دعا میکند؛ زیرا او بهتر از هر کسی میداند که هر گسست و فاصله، چه خسارتی برای جان ما در پی دارد. پس امید داشته باشیم؛ که وصل به امام، نهتنها ممکن، بلکه خواست و دعای خود اوست.
امام زمان؛ امید امت
امام صادق علیهالسلام در معرفی ولیعصر عجلالله تعالی فرجهالشریف، تعبیر بسیار عمیقی دارد:
«رَجَاءَ هَذِهِ الْأُمَّةِ»[3]
«او امید این امت است.»
این بیان نورانی ما را به نقش ویژۀ امام زمان عجلالله فرجه در زندگیمان آگاه میسازد: او تنها امید ماست.
قرار نیست انسان به عباداتش دل ببندد، یا به صدقات و اذکاری که انجام داده است، امید داشته باشد. قرار نیست سرمایۀ اعتماد ما، مال و تحصیلات یا حتی سابقۀ درخشان و نزدیکانمان باشند. همۀ اینها محدود و فانیاند. تنها امام، امید حقیقی ماست.
هرچه ارتباطمان با حضرت پررنگتر شود، نقش امام در زندگی آشکارتر و آستانۀ امیدواریمان وسیعتر میشود. در حقیقت، زندگی امیدوارانه یعنی زندگی با امام.
در پرتو ارتباط با او، نه از اجابت دعاها ناامید میشویم و نه از بیقابلیتی خود هراس داریم؛ زیرا یقین داریم که با وساطت کاملترین وجود عالم، کاملترین عطایا نصیبمان خواهد شد.
امام زمان علیهالسلام؛ ناجی امت، غایت نور، و مصدر امور
امیرالمؤمنین علیهالسلام در معرفی حضرت ولیعصر عجلالله تعالی فرجهالشریف میفرمایند:
«مُنْقِذُ الأُمَّةِ وَ غَایةُ النُّورِ وَ مَصْدَرُ الأُمُورِ»[4]
ناجی امت
«مُنْقِذُ الأُمَّةِ»
آیا ممکن است ما در حال غرق شدن باشیم و امام تنها نظارهگر باشد؟ هرگز! امام ناجی ماست؛ محال است که دوستی از دوستانش در جهالت، غفلت یا معصیت فرو رود و آن مولای مهربان او را به حال خود رها کند.
اگر زندگیمان را با امام پیوند بزنیم، او نمیگذارد در گردابهای دنیا غرق شویم؛ چراکه مأموریت او، نجات امت است.
نهایت نور
«غَایةُ النُّور»
همۀ ائمۀ اطهار علیهمالسلام نورند؛ اما امام زمان علیهالسلام «غایت نور» است؛ یعنی نهایت تجلی و اوج درخشش نور الهی در وجود مقدس او جلوهگر شده است. او کاملترین ظهور نور هدایت است.
سرچشمۀ همۀ امور
«مَصْدَرُ الأُمُور»
هر امری که از جانب خدای سبحان به عالم فرود میآید، با وساطت امام است. رزق ما، هدایت ما، علم و معرفت ما، حیات و ممات ما از مجرای وجود امام جاری میشود. امام، مصدر همۀ امور است و واسطۀ فیض الهی برای عالم امکان.
تنها راه نجات
امام عصر عجلالله تعالی فرجه الشریف میفرماید:
«أَنَا خَاتَمُ اَلْأَوْصِیاءِ وَ بِی یدْفَعُ اَللَّهُ اَلْبَلاَءَ عَنْ أَهْلِی وَ عَنْ شِیعَتِی»[5]
«من آخرین اوصیایم و خداوند بهوسیله من بلا را از اهل و شیعیانم دور میسازد.»
در ادبیات عرب، تقدیم جار و مجرور بر فعل، دلالت بر حصر دارد. وقتی حضرت میفرمایند «بی» (بهوسیله من)، معنایش این است که تنها بهواسطه من است که خداوند بلا را از اهل و شیعیانم دفع میکند.
این جمله، زمزمهای است از دل غربت امام با ما؛ گویی خطابشان چنین است: اگر آنقدر سرگرم دنیا شدهاید که از امام خود غفلت کردهاید، دستکم در گرفتاریهایتان بیراهه نروید و مستقیم سراغ من بیایید.
امام؛ گشایندۀ قلعههای گمراهی و دلهای بسته
پیامبر اکرم صلّىاللهعلیهوآله دربارۀ حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف میفرماید:
«یَفْتَحُ حُصُونَ الضَّلَالَةِ وَ قُلُوباً غُلْفاً»[6]
«او قلعههای گمراهی و قلبهایی را که پذیرای حق نیستند، فتح میکند.»
«یَفْتَحُ حُصُونَ الضَّلَالَةِ»؛چه تعبیر امیدبخشی! امام زمان تجلّی نام «فتّاح» خداوند است. او درهای بستۀ قلعههای گمراهی را میگشاید. ضلالت، گاه همچون حصاری نفوذناپذیر، راه ورود نور هدایت را میبندد؛ اما دست قدرت الهی به واسطۀ امام، این حصارها را میشکند و جویبار هدایت و سعادت را جاری میسازد. حتی اگر خانوادهای در چنگال ضلالت گرفتار باشد، باید به این وعدۀ الهی دلگرم بود: «یدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیدِیهِمْ». خداوند به وساطت امامش، درهای هدایت را خواهد گشود.
«قلب غُلف»، یعنی قلبی که در غلافی سخت فرو رفته و پذیرای هیچ حقی نیست؛ همانگونه که غلاف شمشیر جز تیغ را در خود جای نمیدهد. چنین دلهایی در ظاهر بسته و غیرقابل نفوذند؛ اما امام، فتّاح است. او کلید گشودن دلهاست. هیچ قلبی در برابر جذبۀ امام تاب مقاومت ندارد. کافی است امام را به عرصۀ زندگی خود راه دهیم؛ آنگاه او خود تدبیرگر همۀ امور خواهد بود و نابسامانیها و گمراهیها رنگ میبازند.
اگر سالها از عمر بگذرد و دل ما به حقیقتی تازه راه نیابد، ریشه در همین بیارتباطی با امام دارد. تمسک به امام، شاهکلیدی است که تمامی قفلهای ضلالت و غفلت را میگشاید.
ولوله در شهر نیست جز شکن زلف یار
فتنه در آفاق نیست جز خم ابروی دوست
هرچه در توصیف امام بگوییم، باز هم حق مطلب ادا نمی شود و قطرهای از دریای بیکران وجود امام معرفی نمیشود.
هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل مانم از آن
بزرگترین تکریم الهی
در زیارت عاشورا میخوانیم:
«أَکْرَمَنا بِمَعْرِفَتِکُم»
خداوند وقتی بخواهد بندهای را گرامی بدارد و نشان دهد که محبوب اوست، راه ارتباط با امام را برایش میگشاید و وجود مقدس ایشان را به او میشناساند. البته هرچه در مسیر معرفت پیش میرویم، بیشتر به عجز خود برای شناخت امام پی میبریم:
وصف خورشید به شبپرۀ اعمی نرسد
اما همین روزنههای شناخت را غنیمت میشماریم و باور داریم که همین مقدار، خود بزرگترین لطف و تکریم الهی است.
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
معیت با امام؛ راز حیات دل
در زیارت عاشورا میخوانیم:
«أَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکُم مَعَ إِمامٍ مَهْدیٍ ناطِقٍ مِنْکُم»
از خدا میخواهیم که برای خونخواهی سیدالشهدا علیهالسلام، معیت با امام مهدی عجلاللهتعالیفرجه را روزیمان کند.
وقتی میگوییم «رزق»، یعنی روزیِ دائمی. این دعا به معنای آن است که هر روز و هر لحظه زندگیمان با امام گره بخورد؛ معیتی که استمرار دارد، نه مقطعی.
خونخواهی کارِ بیگانگان نیست؛ نزدیکان مقتول، خون او را طلب میکنند. این دعا تمنای آن است که در شمار نزدیکان امام قرار گیریم؛ کسانی که سبک زندگیشان، گفتار و رفتارشان، همرنگ امام میشود. اگر از سر تعجب بپرسید: آیا ممکن است چنین نسبتی با امام پیدا کنیم؟ پاسخ آن است: بله؛ این یک سفر روحانی است و «بُعدِ منزل نبُوَد در سفر روحانی».
«مَعَ إمامٍ هُدیً» پاسخ همان پرسشی است که در آغاز کلاس مطرح شد: ما چقدر باید با امام ارتباط داشته باشیم؟
مانند ماهی و آب؛ ماهی بدون آب زیست ندارد! ما نیز بیامام، حیات قلب و جان نداریم. پس باید همواره در معیت امام باشیم؛ «فَمَعَکُم مَعَکُم لا مَعَ غَیرِکُم».
آرزوی قرار گرفتن در شمار برترین شیعیان
در دعایی دیگر، از خدای سبحان چنین میخواهیم:
«وَاجعَلنِی مِن خِیارِ مَوالِیه وَ شِیعَتِه»[7]
نکته لطیف این دعا آن است که تنها نمیگوییم: «خدایا مرا در شمار دوستان و شیعیان امام قرار ده»، بلکه مرتبهای والاتر را طلب میکنیم: «از بهترین و برگزیدهترین دوستان و شیعیان او باشم». این سطح از دعا نشان میدهد که جایگاه برتری در ولایت و محبت امامان علیهمالسلام ممکن و دستیافتنی است.
مهم این است که از تحقق چنین درخواستی ناامید نشویم. چرا که اگر این مرتبه دستنیافتنی و محال بود، هرگز به ما توصیه نمیشد که چنین دعایی بر زبان آوریم. باور به امکان اجابت این دعا، خود گامی مهم در سلوک و حرکت به سمت تعالی است.
راههای برگزیده شدن در جمع یاران خاص امام
در ادامه دعای امام سجاد علیهالسلام در روز عرفه به ما آموخته میشود که چگونه میتوانیم در شمار برترین دوستان و شیعیان امام قرار گیریم:
«أَشَدُّهُم لَهُ حُبّاً»
هر کس به اندازهای امام را دوست دارد؛ اما من میخواهم عشق و علاقهام به امام، از دیگران بیشتر باشد. هر یک از ما باید خود را محک بزنیم: آیا امروز امام را بیشتر از گذشته دوست دارم؟ آیا محبت من به حضرت، برتر از محبت دیگر شیعیان به اوست؟
«أطوَعُهُم لَهُ طَوعَاً»
دیگران فرمان امامشان را چگونه اجرا میکنند؟ من باید بکوشم مطیعتر از همه باشم. اگر چنین باشم، در صف بهترین دوستان حضرت قرار میگیرم. باور کنید این امکان شدنی است؛ زیرا اگر محال بود، هرگز اجازۀ چنین درخواستی به ما داده نمیشد. این دعاها برای حسرت خوردن ما نیست؛ بلکه برای نشان دادن ظرفیتهای نهفتۀ ماست.
«أَنفَذَهُم لِأمرِه»
میخواهم فرمان امام، نافذترین فرمان در جان من باشد؛ به گونهای که سریعتر از دیگران، اوامر حضرت را اجرا کنم و در جلب رضایتش گوی سبقت بربایم.
«أَقبَلُهُم لِقولِه وَ أَقومُهُم لِأمرِه»
باید بیش از دیگران پذیرای سخن امام باشم و فرامین او را برپا دارم. پذیرش کلام امام و اقامۀ عملی دستوراتش، نشانۀ پایداری در مسیر ولایت و راه رسیدن به جایگاه یاران خاص است.
«وَ ارزُقنِی الشَّهادَةَ بَینَ یَدَیه»
در پایان این فراز، بالاترین مقام یاران خاص امام را یادآور میشود:
از خدا میخواهیم شهادت در پیشگاه امام را روزی ما کند؛ آن هم نه هر شهادتی، بلکه شهادتی در رکاب امام و در میدان دفاع از او. این مقام، نهایت وفاداری و محبت است؛ یعنی آنچنان دلبسته امام بودن که جان خویش را در راهش فدا کنیم و با خون خود بر پیمان ولایت مُهر بزنیم.
«حَتّى ألقاكَ وَ أنتَ عَنّی راضٍ»
غایت همه این دعاها، رسیدن به لحظۀ دیدار الهی است؛ در حالی که خدا از ما خشنود باشد. رضایت خداوند، نتیجه عشقورزی به امام، اطاعت از او، پذیرش سخنش، اقامۀ امرش و نهایتاً ایثار جان در رکاب اوست.
این دعا به ما نشان میدهد که یار خاص امام شدن، با محبت بیشتر، اطاعت افزونتر، سرعت در جلب رضایت، پذیرش بیچونوچرای سخن و ایستادگی در اقامۀ فرمان امام آغاز میشود و در نهایت با شهادت در راه او و رضای الهی به کمال میرسد.
تاریخ جلسه:1401/11/19 ـ جلسه 8
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. معجم أحاديث الإمام المهدي ع نویسنده : الكوراني العاملي، الشيخ علي، ج4، ص 490.
[2]. مفاتیحالجنان، زیارت امینالله.
[3]. مصباح المتهجد، ص ۲۸۷.
[4]. معجم موضوعی احادیث امام مهدی، ص ۲۰۶
[5]. كمال الدين، ج۲، ص۴۴۱.
[6]. معجم موضوعی احادیث امام مهدی، ص ۱۸۳.
[7]. دعای امام سجاد علیهالسلام در روز عرفه، مصباح المتهجد، ص۶۹۷.