شناخت امام منتظَر (عج) ـ بخش هفتم

مقدمه

 

عاجزانه خدای سبحان را سپاسگزاریم که ما را متوجه یکی از ضروری‌ترین امور زندگی‌مان کرد و به لطف و کرم خود، ما را از بی‌توجهی به این امر مهم دور نگه ‌داشت. این امر، معرفت امام است و شاید بتوان گفت ضروریات دیگر زندگی، در پرتو معرفة‌الامام برای ما تبیین می‌شود.

شناخت امام در شمار واجبات زندگی ماست؛ به همین جهت خدای سبحان دستیابی به آن را آسان کرده است. خداوند نه‌تنها موانع مسیر معرفت را مرتفع فرموده؛ بلکه برای حصول آن، تسهیلات لازم را هم را در اختیار ما قرار داده است. کافی است مطابق فطرت خود زندگی کنیم تا این معرفت، از طرق مختلف برایمان حاصل شود.

 

امام، جلودار راه

 

امکان ندارد انسان بتواند بدون معرفت امام، مسیر سلوک را به گونه‌ای صحیح طی کند. امامِ هر زمان، آن جلوداری است که هم نقشۀ راه در اختیارش هست و هم راهبرِ این مسیر است و سالک را با خود می‌برد و به مقصد می‌رساند.

او که می رفت، مرا هم به دل دریا برد

در این جلسه به چند توقیع حضرت اشاره داریم و با محوریت موضوع «شک»، فرمایشات آن بزرگوار را بررسی می‌کنیم و اینکه تردید به او در زندگی ما چه آثاری به جا می‌گذارد؟ و اگر معرفت را تا آستانۀ یقین پیش نبریم، چه آسیب‌های جدی و عمیقی به زندگی ما وارد خواهد شد!

 

توجه به خدا، از طریق توجه به امام

 

توجه به خدا، از طریق توجه به امام محقق می‌شود. حضرت ولیّ‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، در یکی از نامه‌ها، خود را اینگونه معرفی می‌کند:

 «لَیْسَ نَحْنُ شُرَکَاءَهُ فِی عِلْمِهِ وَ لَا فِی قُدْرَتِهِ بَلْ لَا یَعْلَمُ الْغَیْبَ غَیْرُهُ»[1]

«ما نه در علم او شریك او هستیم و نه در قدرتش. غیر از خداوند هیچکس از غیب خبر ندارد.»

منظور امام این است که ما اهل بیت، بالاصاله عالم به غیب نیستیم و خدا ما را از غیب مطلع می‌کند.

«أَنَا وَ جَمِیعُ آبَائِی مِنَ الْأَوَّلِینَ آدم وَ نُوحٌ وَ إِبْرَاهِیمُ وَ مُوسَی  وَ غَیْرُهُمْ مِنَ النَّبِیِّینَ (وَ مِنَ الْآخِرِینَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ  وَ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ غَیْرُهُمْ مِمَّنْ مَضَی مِنَ الْأَئِمَّهْ إِلَی مَبْلَغِ أَیَّامِی وَ مُنْتَهَی عَصْرِی عَبِیدُ‌اللَّه»

«من و همه آباء و اجداد گرامی‌ام از اولین -آدم و نوح، ابراهیم و موسی و دیگر پیامبران الهی – و از آخرین – محمد و علی و دیگر بزرگواران از ائمه معصومین، سلام الله علیهم اجمعین، تا امروز که نوبت امامت به من رسیده است، همگی بندگان خدا هستیم.»

 

سپس آیات ١٢۴ تا ١٢۶ سوره طه را بیان می‌فرماید:

«وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنكًاوَنَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمَىٰ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِیرًا قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آیاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَكَذَٰلِكَ الْیوْمَ تُنسَىٰ»

«کسی که از ذکر و یاد من اعراض کند (روی برگرداند)، معیشت او ضنک و سخت بوده، در قیامت نابینا محشور خواهد شد. او می گوید: خداوندا! چرا مرا نابینا محشور کردی در حالی که من بینا بودم؟ خداوند می فرماید: تو آیات ما را تکذیب نمودی ما نیز تو را به دست فراموشی سپردیم.»

اینکه امام پس از معرفی ائمه اطهار علیهم السلام، به این آیه اشاره می‌فرماید، چند پیام دارد:

اول اینکه در عالم، حقیقت ذکر و یاد خدا، امام معصومی است که از طریق او، توجه به خدا حاصل می‌شود. در واقع امام ما را به یاد حضرت حق می‌اندازد.

دوم اینکه انسان، بدون این توجه، نمی‌تواند از زندگی خوش بهره‌مند باشد. رویگردان بودن از امام، در همین دنیا نیز، معیشتی سخت را به‌دنبال دارد.

سوم اینکه این نسیان در مقابل آن ذکر است. می‌فرماید: «به آیات خدا  بی‌توجه بودی و فراموش‌شان کردی؛ به همین دلیل، فراموش شدی.

 

فراموش کنى، فراموش‌مى شوى

 

«قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آیاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَكَذَٰلِكَ الْیوْمَ تُنسَىٰ»

«تو آیات ما را تکذیب نمودی ما نیز تو را به دست فراموشی سپردیم.»

 

طبق تفاسیر روایی ما، منظور از «آیات»، امام است. اگر امام را فراموش کنیم، فراموش می‌شویم. ولیّ‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه همواره به ما توجه دارد و هرگز ما را از یاد نمی‌برد. امام، «عین‌الله» است و از سوی خداوند، مأمور است که به طور مداوم به خلق توجه داشته باشد. مهم این است که ما او را فراموش نکنیم. وقتی به آستانۀ یقین نرسیم و در وادی شک بمانیم، ردپای فراموشی در زندگی‌مان دیده می‌شود. زمانی که به‌دلیل شک‌و‌تردید، به امام خود بی‌توجه باشیم، خدای سبحان هم به ما توجه نخواهد کرد؛ در نتیجه، در این عالم، معیشتی سخت خواهیم داشت و عالم دیگر، نابینا محشور خواهیم شد.

 

شک، مانع قبول هدایاى ماست

 

امام توقیع مفصلی دارند که متن کامل آن در کتاب احتجاج، جلد دوم، صفحۀ 558 آمده است. در این نامه، حضرت عبارتی بیان می‌کند که  بسیار قابل تأمل است:

«لا حاجَةَ لَنا اِلی صِلَةِ الشّاکین»

«ما به هدیۀ ‌شک‌کنندگان نیازی نداریم.»

اگر می‌خواهیم برای اظهار محبت و ابراز ارادت،کاری برای حضرت انجام دهیم، اعم از هدیه کردن ذکر و صلوات یا هزینه کردن مال، یا خدمت به محبین و شیعیان و …، در صورتی از ما پذیرفته می‌شود که با یقین همراه باشد. اگر می‌خواهیم آنچه برای امام خود انجام می‌دهیم، مقبول باشد، جز افزایش معرفت، راهی نداریم. باید آنقدر در مسیر شناخت پیش رویم که به یقین برسیم.

 

آزار دهندگان امام

 

در این توقیع، امام مطلب بسیار دردناکی را بیان می‌کند:

«قد آذانا جُهَلاءُ الشّیعَةِ وَحُمَقاؤُهُمْ، وَمَنْ دینُهُ جِناحُ الْبَعُوضَةِ اَرْجَحُ مِنْهُ»

«نادانان و کم‌خِردان شیعه و کسانی که پروبال پشه از دینداری آنان برتر و محکم‌تر است، ما را آزار می‌دهند.»

سه گروه موجب آزار  ولیّ‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه هستند:

  1. جاهلان (جاهل در مقابل عالم)؛ کسانی که امام را نمی‌شناسند.
  2. احمق‌ها ( احمق در برابر عاقل)؛ کسانی که نسبت به امام تفکر و اندیشۀ صحیحی ندارند.
  3. کسانی که بال پشه از دین آن‌ها سنگین‌تر است؛ یعنی کسانی که در زندگی‌شان سهم بسیار ناچیز و اندکی را به دین اختصاص داده‌اند.

ما هرگز نمی‌خواهیم در شمار كسانى باشیم که باعث اذیت و رنجش امام خود هستند. لازمۀ این امر رسیدن به یقین است  و اینکه دربارۀ آن بزرگوار درست بیاندیشیم و حضور او را در زندگی‌مان پررنگ ببینیم.

توجه داشته باشیم امام جلوۀ نام بصیر خداست، در هر حالى و مشغول به هر كارى باشیم، شاهد و ناظر ماست. بدانیم که او جلوۀ نام علیم خداست و از همۀ امور ما، حتى آنچه بر قلب و دلمان  خطور می‌کند، آگاه است.

 

نامه امام به شیخ مفید

 

«… فَإِنَّا نُحِیطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لاَ یعْزُبُ عَنَّا شَیءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ وَ [مَعْرِفَتُنَا بِالذُّلِّ اَلَّذِی أَصَابَكُمْ مُذْ جَنَحَ كَثِیرٌ مِنْكُمْ إِلَى مَا كَانَ اَلسَّلَفُ اَلصَّالِحُ عَنْهُ شَاسِعاً وَ نَبَذُوا اَلْعَهْدَ اَلْمَأْخُوذَ وَرٰاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لاٰ یعْلَمُونَ ]. وَ إِنَّا غَیرُ مُهْمَلِینَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لاَ نَاسِینَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لاَ ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اَللَّأْوَاءُ وَ اِصْطَلَمَكُمُ اَلْأَعْدَاءُ.»[2]

«ما به اخبار شما احاطه داریم و هیچ خبرى از شما براى ما پنهان نیست. ما می‌شناسیم ذلتی که به شما رسیده، از آن زمانی که از اموری که صالحین شما انجام می‌دادند کناره‌گیری کردید. به کارهایی روی آوردید که صالحین شما از آن پرهیز می‌کردند. ما می‌دانیم دسته‌ای از شما عهدی که با ما داشتند، پشت سر انداختند!  گویا هیچ نمی‌دانند! ما شما را بى‌سرپرست رها نمى‌كنیم و یاد شما را فراموش نمى‌كنیم (به یاد شما هستیم) و اگر غیر از این بود، بر شما رنج و سختى و بلا نازل مى‌شد و دشمنان، شما را نابود می‌کردند.»

 

امام از حال شیعیان خود خبر دارد

 

حضرت می‌فرماید: ما از زندگی شما اطلاع کامل داریم. و به این مطلب اکتفا نمی‌کند و می‌فرماید: «هیچ خبری از خبرهای شما از ما پنهان نمی‌ماند.» باید به یقین برسیم که آن بزرگوار به هر آنچه در زندگی ما می‌گذرد، اشراف کامل دارد.

هرچه بیشتر یاد می‌گیریم، بیشتر به این حقیقت می‌رسیم که ندانستن‌های ما امام را اذیت می‌کند. مانند پدری که هر زمان فرزندش مرتکب خلاف می‌شود، می‌داند که ناشی از جهل اوست و چون قبح عمل را نمی‌داند و به نتایج نازیبای آن آگاه نیست، خلاف می‌کند! اما پدر، از  ناآگاهی فرزندش رنج می‌کشد.

ندانستن‌ها موجب ذلت ما می‌شود. بی‌معرفتی‌ها موجب پیمان‌شکنی است. نشناختن‌ها موجب کناره‌گیری از سیرۀ خوبان می‌شود.

 

توجه همیشگی امام به شیعیان

 

سپس امام می‌فرماید:

«انّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْلا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللأّْواءُ وَاصْطَلَمَکُمُ الاَعْداء، فـَاتـَّقـُوااللّه وظاهَرونا عَلى انتیاشكم مِن فتنةٍ قد أنافَت عَلیكُم.»

«ما [ هیچگاه]در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم که اگر جز این بود، دشواری‌ها و مصیبت‌ها بر شما فرود می‌آمد و دشمنان، شما را ریشه‌کن می‌کردند. پس متقی باشید. پشت سر ما باشید، ما را یاری کنید. فتنه‌ای به شما روی آورده  است، به ما کمک کنید تا نجات‌تان دهیم.»

وظیفۀ ما، در قبال توجه همیشگی امام به ما چیست؟

بر اساس آنچه در ادامۀ روایت آمده است وظیفۀ ما:

  1. تقوا: «فـَاتـَّقـُوااللّه». گویا امام می‌فرماید: حال که ما به شما توجه داریم، شما از بی‌توجهی به ما پرهیز کنید. یعنی

چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی

  1. پشت سر امام بودن: «وَظاهَرونا عَلى انتیاشكُم مِن فتنة قَد أنافَت عَلیکم.» (پشت سر ما باشید، ما را یاری کنید. فتنه‌ای به شما روی آورده است، به ما کمک کنید تا نجات‌تان دهیم )؛ یعنی، باید خودتان به میدان بیایید. تا شما نخواهید، از کمک ما برخوردار نمی‌شوید. اگر سؤال کنید، چگونه به یاری امام بشتابیم؟ دو پاسخ می‌دهیم.
  2. با آگاهی و معرفت. قبل از اینکه کمک ما با عمل باشد با علم است. هرچقدر امام را بیشتر بشناسیم، هرچقدر با امام یک‌رنگ باشیم، هرچقدر رد پای امام را در زندگی‌مان پُررنگ‌تر ببینیم، امام را یاری کرده‌ایم. در واقع به حضرت کمک می‌کنیم که ما را از فتنه‌های زندگی‌مان عبور دهد.

به کمک ما بیایید؛ یعنی ما یاد شما هستیم، شما هم به یاد ما باشید تا بتوانیم یاری‌تان کنیم.

  1. تلاش برای جلب رضایت امام و قرب او. اما راه تقرب چیست؟ حضرت در بخش دیگری از نامۀ خود به شیخ مفید می‌فرماید:

«فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِء مِنْکُمْ بِما یُقَرَّبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَلْیَتَجَنَّبْ ما یُدْنیهِ مِنْ کَراهِیَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَإِنَّ امْرَأً یَبْغَتُهُ فُجْأَةً حینَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ، وَ لا یُنْجیهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلی حَوْبَة»

«هر یک از شما باید به آنچه که او را به دوستی ما نزدیک می‌سازد، عمل کند و از آنچه که خوشایند ما نیست و خشم ما در آن است، دوری گزیند.»

باید جوهره و خمیرۀ هر کار ما بر اساس افزایش دوستی‌مان با امام و نزدیک شدن به او باشد .هر عملی که مورد پسند اوست انجام دهیم و از هر کاری که ناخوشایند اوست، پرهیز کنیم. لازمۀ چنین عملکردی، این است که  بدانیم امور محبوب و امور مبغوض نزد امام کدام است. اگر بنا به تشخیص خودمان برای قرب حضرت کارهای فراوان انجام دهیم و او نپسندد، برایمان هیچ سودی ندارد.

 

رمز حُسن‌عاقبت

 

همۀ ما خواهان عاقبت به‌خیری هستیم و دعای همیشگی‌مان برای خود و عزیزان‌مان، حُسن‌عاقبت است. اگر بخواهیم رمز عاقبت به‌خیر شدن را از امام بیاموزیم، پاسخ را در عبارت دیگری از این توقیع می‌یابیم.

«و العاقِبةُ تکونُ حمیدةً لًهُم مَا اجتنِبوا المَنهی عَنهُ مِنَ الذُّنوب»

«در صورتی عاقبت افراد  به‌خیر است که  از گناهانی که منع شدند، اجتناب کنند.»

نکند با گناه ، زندگی کنیم و به این امید باشیم که در آخر عمر، لطف حضرت شامل حالمان شود و  عاقبت به‌خیر می‌شویم ! که  این امر،  امیدی واهی است.

 

عامل دوری از امام

 

«ما یحبِسُنا عَنهُم الّا ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نکرُهه وَ لا نُؤثِّره مِنهُم»

«دور شدنشان از ما [و ارتباط نداشتنشان با ما ]به این دلیل است که آنچه از آن‌ها به ما می‌رسد [کارهایی است که]نمی‌پسندیم و برای آن‌ها ترجیح نمی‌دهیم.»

دقت کنید که صحبت گناه کردن نیست، امام نمی‌گوید کار آن‌ها حرام است؛ بلکه می‌فرماید:«کُرهه» کاری است که ما نمی‌پسندیم و «لا نؤثره» آن‌ها ترجیح نمی‌دهیم!

دوستان و دوستداران امام باید جایگاه خود را بشناسند و به شأن و منزلت خود توجه داشته باشند. منتظران حضرت نباید کاری را انجام دهند که به اعتبار آن‌ها لطمه بزند وگرنه از  امام دور می‌شوند. در واقع، امام به ما پیام می‌دهد که عامل فاصلۀ بین ما و حضرت، خودمان هستیم  و دلیل دور شدن‌مان از آن بزرگوار، اعمال ناخوشایند ماست؛ انجام اموری که با شأن منتظر، سازگار نیست.

 

تمنا از امام

 

به محضر مقدس ولیّ‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه عرض می‌کنیم:

مولاجان! نمی‌خواهیم بیش از این از شما دور بمانیم. تفضلی کنید و موانع قرب و وصال را از سر راهمان بردارید.

یاری‌مان کنید تا در مسیر انتظار، منتظر شایسته‌ای باشیم، همانگونه که شما می پسندید. همچون گنجشکی که با جثۀ ضعیفش پرواز کرد و با منقار کوچکش بر روی آتشی که ابراهیم را فراگرفته بود، آب ریخت! می‌خواهیم ما نیز برای خاموش شدن آتش غضب شماکوشا باشیم.

آقاجان! بیشتر و سخت‌تر از هر زمان دیگر به دعای شما محتاجیم. مولای مهربان! می‌دانیم شما همواره به یاد ما هستید. دعا کنید هرکس یاد شما نیست، با یاد شما زندگی کند. دعا کنید  هرکس بی‌توجه به شماست، عمرش با توجه به شما سپری شود.

مولا جان! به لطف خدا ، گنج محبت شما در دل‌های ما نهاده شده است؛ برای اظهار این محبت و افزونی آن  به دعای شما محتاجیم. می‌دانیم با ظهور این عشق در عرصۀ زندگی، دنیا و آخرت‌مان آباد می‌شود.

مولای مهربان! هم برای اظهار این گنج، دعاگوی‌مان باشید و هم برای مصون و محفوظ ماندش در تلاطم روزگار.

 

تاریخ جلسه:1401/11/14 ـ جلسه 7

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]. بحار الأنوار، ج 25، ص 266.

[2]. بحار الانوار، ج۵٣. ص١٧۵.

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب

مطالب مرتبط