مقدمه
به لطف حضرت حق فرصتی در اختیار یکایک ما قرار داده شده تا با حقیقت وجود خود آشنا شویم و حتی اگر این حقیقت کمرنگ شده است، به حولوقوۀ الهی اقدام به بازگرداندن آن کنیم و در جایگاه اصیل خویش قرار بگیریم.
موضوع عزت نفس، یادآور حقیقت وجودی ما به خودمان است. عزت نفس نوعی خودارزشمندی است که منجر به کبر و غرور نمیشود و بهعنوان سکوی پرشی برای تعالی و رشد دائم ما به حساب میآید.
در این مباحث میخواهیم به عوامل و موانع عزت نفس بپردازیم و در نهایت ویژگیهای خود را بررسی کنیم تا متوجه شویم که آیا عزت نفس داریم یا خیر!؟ و در صورت نداشتن آن، باور کنیم که عزت نفس امری است که اگر آسیب ببیند قابل ترمیم است و امکان ایجاد این خودارزشمندی فراهم است پس باید راهکارهای رسیدن به عزت نفس را به کار گرفت.
ذاتی بودن عزت نفس
از آنجا که حضرت آدم علیهالسلام، خلیفةالله است، پس بنیآدم خلیفهزاده محسوب میشوند و این بدان معناست که عزت در ناصیۀ ما ثبت شده است.
یکی از صفات خدای سبحان، عزیز است:
«لِلَّهِ الْعِزَّةُ»[1]
«عزت از آنِ خدا است.»
و میدانیم که خدای سبحان از روح خود در انسان دمیده است:
«نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»[2]
«در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم.»
پس انسان نیز عزیز است. همهٔ کائنات مأمور خدمترسانی به او هستند.
«أَسْبَغَ عَلَیكُمْ نِعَمَهُ»[3]
«نعمتهای خود را به طور فراوان بر شما ارزانی داشته است.»
خدای سبحان از ابتدا ما را متنعِّم قرار داده و از خلق بینیاز کرده است. در واقع خداوند ما را مظهر نام «غنی» خود قرار داده؛ به همین دلیل فطرتِ ما را «حامد» و ثناگوی خود آفریده است، گویا زبان حمد، زبان مادری ماست؛ زیرا میدانیم که خالق، بیشتر از آنچه نیاز داشتیم به ما عطا کرده است. پس از ابتدا دارایی زیادی داشتهایم و به همین دلیل باب لئامت، حقارت و اهانت نفس بسته شده است. بنابراین انسانیت انسان، ارزشمندی و احترام را اقتضا دارد.
ضرورت عزت نفس
ممکن است این سؤال پیش بیاید که داشتن عزت نفس چه لزومی دارد؟ چرا باید برای خودمان ارزش و احترام قائل باشیم؟ حضرت امیرالمؤمنین میفرماید:
«مَن کَرُمَت نَفسَهُ صَغُرَتِ الدُّنیا فی عَینِه»[4]
«اگر کسی نفسش کریم شد، دنیا در چشمش کوچک است.»
کسی که از نظر خودش ارزشمند باشد، دنیا با تمام گستردگی و زرق و برقی که دارد در چشم او ناچیز جلوه میکند. تمام آموختههای ما در مسیر سلوک برای این است که در نهایت اسیر دنیا نشویم؛ یکی از مهمترین اموری که در این راه به ما کمک میکند، عزت نفس ماست.
در جای دیگری حضرت امیرالمؤمنین میفرماید:
«لَیسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا»[5]
«براى وجود شما قیمتى جز بهشت نیست، آن را جز به بهشت نفروشید.»
این روایت میزان ارزش و اعتبار ما را مشخص میکند. وقتی بدانیم که ارزش جایگاه ما از میلیاردها پُست و مقام، پول و ثروت و… بالاتر است، هرگز به سراغ رذائل نمیرویم؛ در این صورت نیازی به واعظ و مذکِّر هم نداریم! هنگامی که متوجه ارزشمندی خودمان بشویم، بهراحتی از همهٔ رذائل اجتناب میکنیم. بنابراین اگر هنوز هم جاذبهٔ بعضی از گناهان ما را جذب میکند و یا به خاطر برخی از زرق و برقهای دنیا، ذلت را به جان میخریم به این دلیل است که خود را نمیشناسیم.
رابطۀ غنا و عزت نفس
امیرالمؤمنین میفرماید:
«یا دُنْیا غُرِّی غَیرِی لَا حَاجَةَ لِی فِیكِ»[6]
«ای دنیا غیر مرا بفریب، كه مرا در تو هیچ نیازى نیست.»
حقیقت این است که همهٔ ما دوست داریم غنی باشیم؛ اما این غنا بهمعنای ثروتمندی نیست؛ گاهی یک فرد با وجود داشتن ثروت فراوان باز هم چشم طمع به مال پدر، فرزند و یا اطرافیانش دارد.
معنای غنا
غنا بهمعنای احساس بینیازی از دیگران است؛ باید باور داشته باشیم که از نظر علمی، توانی، آبرویی، دارایی و… هیچ نیازی به دیگران نداریم و تنها محتاج خدای سبحان هستیم. همانطور که رسول خدا میفرماید:
«خَیرُ الْغِنَى غِنَى النَّفْسِ»
«بهترین بینیازی، بینیازی نفس است.»
برترین نوع بینیازی این است که انسان از درون احساس کند به غیرِخدا هیچ وابستگی و احتیاجی ندارد. پس ضرورت عزت نفس به دلیل تمایل ما به غنی بودن است؛ هنگامی که عزت نفس داشته باشیم برای خود چنان سرمایهای قائلیم که برای حفظ یا ازدیاد آن حتی ذرهای به دیگران نیاز نداریم.
عزت نفس، مانع احساس نیاز به دیگران
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ وَ أَسْبَغَ عَلَیهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یحْمَدُوهُ»[7]
«سپاس مخصوص خداست که اگر بندگانش را از شناختِ سپاس گزاریش بر آنچه که از عطایای پیاپیاش که محض امتحان کردنشان به آنان عنایت فرمود و نعمتهای پیوستهای که بر آنان کامل کرد، به چاه محرومیت میانداخت، در عطایا و نعمتهایش، دخل و تصرف میکردند و او را سپاس نمیگزاردند.»
در ادامۀ دعا حضرت میفرماید:
«وَ لَوْ کانُوا کذَلِک لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الانسَانِیةِ إِلَى حَدِّ الْبَهِیمِیةِ»
«اگر چنین بودند، از حدود انسانیت بیرون می رفتند و به مرز حیوانیت میرسیدند.»
امام سجاد علیهالسلام به ما یادآوری میکند که خدای سبحان نعمات را پشت سر هم و فراوان به ما عطا کرده است. یعنی کمیت و کیفیت نعمتها در یک راستاست! نعمتها نهتنها یکدیگر را خنثیٰ نمیکنند؛ بلکه ظهیر و پشتیبان هم هستند. خدای سبحان در همان زمانی که نعمات را به ما معرفی کرد، چگونگی بهرهبرداری از آنها را هم به ما آموخت.
اگر بندگان نعمتهای فراوانی را که خداوند به آنان ارزانی داشته است، نشناسند و یا پس از شناخت، بابت نعماتشان شکرگزاری نکنند، از انسانیت خارج شده و وارد وادی حیوانیت میشوند:
«إِنْ هُمْ إِلَّا کالْأَنْعَامِ ۖ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا»[8]
«اینان (در بیعقلی)، مانند چهار پایاناند؛ بلکه (نادانتر و) گمراهتر.»
خدای سبحان ما را نعمتشناس قرار داده است. مثالمان را هزاران مرتبه پایین میآوریم، مثلا ما جهیزیهٔ کاملی برای دخترمان تدارک میبینیم؛ اما متوجه میشویم که برای کوچکترین نیاز خود به همسایه مراجعه کرده است. چه حسی پیدا میکنیم؟ از اینکه آبروی ما را جلوی دیگران برده است، چقدر ناراحت میشویم؟! خدای سبحان از ابتدا همهٔ احتیاجات ما را تأمین کرده است تا برای رفع نیازهایمان به هیچ کس جز او مراجعه نکنیم. در غیر این صورت ما وارد وادی حیوانیت میشویم؛ حیوانات یا از میزان داراییهای خود مطلع نیستند و یا از نعمتهایشان بهرهبرداری بهینه ندارند.
چرا عزت نفس؟
از این فرمایش امام سجاد علیهالسلام متوجه میشویم که عزت نفس جزء ضروریات زندگی ماست و لازمهٔ زندگی انسانی، شناخت داراییها و توانمندیهای خود و بهرهبرداری صحیح از آنهاست؛ در نتیجهٔ این امر، احساس نیاز به هیچ کس نخواهیم کرد. حتی از فرط دارایی، آمادگی خدمترسانی به دیگران را هم داریم. البته این بهمعنای مجوز بیاحترامی به مردم نیست! یعنینه تنها طمعی به خلق نداریم؛ بلکه میخواهیم منفعترسانی داشته باشیم. بنابراین اگر حمد و شکر خدای سبحان در ذات ما وجود داشته باشد، نشاندهندهٔ دارایی بسیار زیاد ماست. پس به هیچ کس غیر از آن غنیِ مطلق احتیاجی نداریم.
مثلا هنگامی که به زیارت امام رضا علیهالسلام میرویم، نباید از مردم بخواهیم جایشان را به ما بدهند؛ بلکه حضرت را واسطه کنیم تا خدای سبحان یک مکان مناسب برای نشستن و عبادت کردن برای ما فراهم کند.
مغایرت درخواست از مردم و عزت نفس
طلب کردن چیزی از خلق، با عزت نفس مغایرت دارد! خدایی که ما را آفریده، همهٔ امورمان را هم ساماندهی کرده است؛ به همین دلیل به ما اجازه نمیدهد دست نیازمان را به سوی خلق، گرچه همسر، فرزند و یا والدینمان، دراز کنیم. اخلاق برخی از کودکان اینطور است که در برابر هر چیز که به آنها میدهیم، میگویند:« خودم دارم!» این در واقع زبان فطرت ماست. خداوند همهٔ نیازهای ما را برآورده کرده است! به همین دلیل احساس نیاز به هیچکس نمیکنیم.
عزت نفس، باب آشنایی با سرمایههای خود
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَغْنَانَا بِفَضْلِهِ و أَقْنَانَا بِمَنِّهِ»[9]
«سپاس مخصوص خداست که با احسانش ما را بینیاز کرد و با عطایش به ما سرمایه بخشید.»
در صحیفهٔ سجادیه ثناگویی حق بسیار تکرار شده است! گاهی ممکن است یک نفر فقط به اندازهٔ ضرورت و کفایت، موجودی و سرمایه داشته باشد؛ اما خدای سبحان ما را با فضل خود، غنی قرار داده است نه با عدل خویش! یعنی نعماتی را که تصور نمیکردیم، به ما عطا فرموده است. فضل خداوند در عدد و رقم نمیگنجد؛ به همین دلیل وسعت داراییهای ما از این عالم هم بیشتر است. بنابراین اگر ما با میزان داراییهای خودمان آشنا شویم، هرگز در هیچ زمینهای از دیگران توقع هیچ کاری را نخواهیم داشت.
در مبحث عزت نفس ما با سرمایههای خویش آشنا میشویم و آنها را به مرحلهٔ بهرهبرداری میرسانیم. «غنی» بهمعنای بینیاز و «قنی» بهمعنای سرمایه است. «أَقْنَانَا بِمَنِّهِ» یعنی خداوند چنان سرمایهای به ما داده که ما را از همه جدا کرده و تنها وابستهٔ خودش قرار داده است. متاسفانه بسیاری از انسانهای مؤمن و اهل نماز شب، از همسر، فرزند یا اطرافیانشان درخواست دارند و این یعنی آنها خودشان را محتاج دیگران میبینند و از آنجا که نیازهایشان از این طریق برآورده نمیشود، خوشحال نیستند!
میزان سرمایهای که خداوند به هر یک از ما داده، بسیار زیاد است؛ به همین دلیل در هیچ زمینهای هیچگونه احساس نیازی به دیگران نداریم. خدای غنی مطلق، دوست دارد بندگانش از همهنظر تأمین باشند تا محتاج هیچکس نشوند. خلیفهزاده نباید دست نیاز نزد دیگران دراز کند.
توبه، جلوۀ عزت نفس
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَى التَّوْبَةِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلَّا بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُهُ عِنْدَنَا وَ جَلَّ اِحْسانُهُ اِلَیْنا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَیْنا»[10]
«سپاس مخصوص خداست که ما را بر توبه راهنمایی کرد؛ همان توبهای که ما به آن جز به فضل و کرمش نائل و مستفید نشدیم و اگر ما جز از راه توبه به هیچ راه دگر از اهل فضل و کرم خدا محسوب نبودیم، همانا خدا بر ما بود و فضلش بر ما عظیم و بیشمار بود.»
این نکته بسیار جالب توجه است. حتی اگر اشتباه و گناه ما سهوی نبوده باشد و عمداً مرتکب خلاف شده باشیم؛ هنگامی که نادم و پشیمان بهسوی خدا برگردیم، خدای سبحان فوراً توبۀ ما را قبول میکند تا عزت نفس ما مخدوش نشود. گویا به ما میگوید: «تمام شد! مسیر درست را در پیش بگیر و از گذشته حرفی نزن!»
اگر بخواهیم این فراز از دعای اول صحیفۀ سجادیه را با زبان ساده معنا کنیم، اینطور خواهد شد: «الحمدلله که خدا توبه را سر راه ما قرار داده است؛ ما استحقاق این فضل خداوند را نداشتیم!» در واقع اگر تمام فضل خدای سبحان منحصراً در توبه به نمایش درآمده بود، باز هم اصطلاحاً برای ما سنگ تمام گذاشته بود.
دین ما به ما یاد میدهد که اگر کسی به هر دلیلی خلاف فاحشی انجام داد؛ اما متنبّه شد و با تمام وجود عذرخواهی کرد، آن اتفاق و آن بخش از زندگی او را از ذهنمان حذف کنیم؛ زیرا قرار است او عزیز بماند. اگر در شرایط مختلف بارها گناهش را به او یادآوری کنیم، عزت نفس وی خدشهدار میشود. در این وضعیت اگر مرتکب گناه دیگری شود، تقصیر ماست که عذرخواهی او را قبول نکرده بودیم.
اگر از گناهان آگاهانۀ خود هم پشیمان شویم، خدای سبحان توبۀ ما را میپذیرد. در واقع گویا عنصر توبه، پشیمانی است! خداوند میخواهد عزت نفس ما پایدار بماند و گرفتار حقارت نفس نشویم.
ضرورت پذیرش پشیمانی دیگران
عادت کرام، قبول معذرت لئام است. خدای سبحان عذرخواهی و پشیمانی را برای بخشش کافی میداند؛ اما گاهی انسانها این طور برخورد نمیکنند. خداوند نمیخواهد انسانها خوار و ذلیل شوند، چون در این صورت به سراغ هر اشتباهی میروند. در واقع اگر رفتار ما باعث این اتفاق در زندگی دیگران شود، ما هم در گناهانشان شریک هستیم. امیرالمؤمنین میفرماید:
«مَن هانَت عَلَیه نَفسُهُ فَلا تَأمَن شَرَّهُ»[11]
«کسی که نزد خودش احساس شخصیت نکند، از شر او ایمن مباش.»
کسی که نفس خود را بیارزش ببیند، هر آسیبی ممکن است برساند. خدای سبحان باب توبه را برای گناهکاران باز گذاشته است تا عزت نفس آنها حفظ شود؛ اما رفتار برخی از انسانها، برخلاف این است و اصطلاحاً دیگران را از عذرخواهی کردن پشیمان میکنند و امیدشان را برای داشتن یک زندگی سالم ناامید میکنند.
نکتۀ جالب این بخش، این فراز از فرمایش امام سجاد علیهالسلام است که میفرماید: «اگر خداوند هیچ لطفی جز توبه به ما نمیکرد، با همان پذیرش توبه، عزت نفس ما پایدار میماند و همین موضوع برای ما کافی بود.» چرا که عزت نفس، پایه و اساس تمام خوبیهاست. کسی که عزت نفس دارد، خود مراقبتی هم دارد؛ به همین دلیل نیازی به هشدار اطرافیان برای گناه نکردن ندارد. لیکن هر چقدر به عزت نفس افراد خدشه وارد شود، نیمۀ تاریک آنها بیشتر بروز و ظهور میکند.
اهمیت تقویت عزت نفس
«اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِک»[12]
«خدایا به عطا و احسانت، ما را از عطا و احسان دیگران بینیاز ساز.»
«وهّاب» کسی است که هدیههای زیادی را به صورت رایگان و بیمنت در اختیار دیگران میگذارد. در این دعا از خدای سبحان درخواست میکنیم بهگونهای ما را غنی قرار دهد که حتی اگر از خلق وهاب او هدیهای دریافت کردیم، در چشممان زیاد جلوه نکند.
«اَغنِنا» یعنی گاهی عزت نفس ما کاهش مییابد و ما باید دائم آن را شارژ کنیم. هنگامی که انسانها سالمند میشوند، قاعدتاً باید نیاز کمتری به اطرافیانشان داشته باشند؛ اما عرف جامعۀ ما عکس این است. سالمندان عزت نفسشان را از دست میدهند، اصل و ریشۀ خود و ارزشهایشان را فراموش میکنند؛ در نتیجه دست نیازشان را بهسوی فرزندان، همسر و خلق خدا دراز میکنند!
تاریخ جلسه: 1402/4/14 ـ جلسه 1
«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی»
[1]. سورۀ منافقون، آیۀ 8.
[2]. سورۀ حجر، آیۀ 29.
[3]. سورۀ لقمان، آیۀ 20.
[4]. غررالحکم، ص 663.
[5]. نهج البلاغه، حکمت 456.
[6]. نهج البلاغه، حکمت 77.
[7]. صحیفۀ سجادیه، دعای 1.
[8]. سوره فرقان، آیۀ 44.
[9]. صحیفۀ سجادیه، دعای 1.
[10]. صحیفۀ سجادیه، دعای 1.
[11]. حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، ۱۴۰۴ق، ص۴۸۳
[12]. صحیفۀ سجادیه، دعای پنجم