وَ أَوْصِیاءِ نَبِی اللَّهِ

«وَ أَوْصِیاءِ نَبِی اللَّهِ»

 

«(سلام بر) حضرات معصومین (که) جانشینان پیامبر(ص) هستند»

 

«و» حرف عطفی است كه این فراز را به فراز‌های پیشین متصل می‌كند.

كلمه‌ی «اوصیاء» به فتح الف، جمع وصی است . مراد از وصایت در این فراز منصب جانشینی پیامبر(ص) است.

منظور از وصی کسی است كه از او تعهدی گرفته می‌شود و یا با او قراری بسته می‌شود. به عبارت دیگر وصی كسی است كه افراد او را انتخاب می‌كنند تا بعد از مرگشان اموراتی كه باید انجام می‌دادند او انجام دهد. این كار در عرف به كسی واگذر می‌شود كه شخص به او اطمینان دارد به دلیل همین اطمینان به او اجازه می‌دهد تا در اموالش بعد از مرگ دخل و تصرف كند.

«أَوْصِیاءِ نَبِی اللَّهِ»: منظور كسانی هستند كه پیامبر(ص) جانشینی آنها را به اذن خدا اعلام كرده است.

شیعه معتقد است جانشینی پیامبر با (نص) صریح روایت و قرآن است.

 

«شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذی أَوْحَینا إِلَیكَ وَ ما وَصَّینا بِهِ إِبْراهیمَ وَ مُوسى‏ وَ عیسى‏ أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فیهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیهِ اللَّهُ یجْتَبی‏ إِلَیهِ مَنْ یشاءُ وَ یهْدی إِلَیهِ مَنْ ینیبُ»[1]

«آیینى را براى شما تشریع كرد كه به نوح توصیه كرده بود؛ و آنچه را بر تو وحى فرستادیم و به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش كردیم این بود كه: دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نكنید! و بر مشركان گران است آنچه شما آنان را به سویش دعوت مى كنید! خداوند هر كس را بخواهد برمى‏‌گزیند، و كسى را كه به سوى او بازگردد هدایت مى‏‌كند.»

 

این آیه به امر ولایت و وصایت اولیاء الهی سفارش كرده است. همه‌ی پیامبران وصی داشته‌اند از زمان حضرت آدم (ع) همه‌ی انبیاء الهی اوصیایی صالح داشته‌اند و هر وصی، جانشین پیامبر قبلی خویش محسوب می‌شده به سبب همین، زمین هرگز ازمعصوم خالی نبوده است.

«شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّین»ِ: مفسری می‌گوید: دین در این آیه به معنای اصل است كه از آن به ایمان تعبیر شده است .حضرات معصومین در جایگاه وصایت پیامبر(ص) اصل دین هستند، هر كس وصایت آنها را بپذیرد اصل شرعیت را پذیرفته است و آنكس كه از پذیرش آنها روی گردان باشد از اصل دین روی برگردانده است.

 

شروع جریان وصایت از غدیر

 

«اوصیاء نبی الله» را اگر در روایات بررسی کنیم خواهیم دید که جریان وصایت ظاهراً از غدیر آغاز می‌شود. خداوند سبحان پیامبرش را در آن روز به ابلاغ ولایت امر می‌کند تا رشته‌ی ولایت به طور مستمر ادامه یابد و به برگزیدگان حق بعد از امیرالمومنین اعطاء گردد. همچنین پیامبر(ص) سفارش اکرام و مودت و محبت به حضرات معصومین را در حدیث ثقلین نیز بیان کرده‌اند.

پیامبر(ص) می‌فرمایند: «من در میان شما دو ثقل برجا می‌گذارم کتاب خدا و عترت» پیامبر(ص) جایگاه ائمه‌ی اطهار را در کتاب خداوند سبحان ذکر می‌کند این دو تفکیک ناپذیر و جدا نشدنی هستند.

با جمله‌ی «السَّلَامُ عَلَى أَوْصِیاءِ نَبِی اللَّهِ» می‌گوییم: شما حضرات معصومین وصی آل پیامبرید.

وجود مقدس پیامبر(ص) معدن معرفت است، ایشان جلوه‌ی علم خدای سبحان است، حال که شما وصی چنین پیامبری هستید، از عالم حقیقت و غیب ما را خبر دهید. شما بزرگواران نبأ عظیم هستید. قرآن می‌گوید:

«عَمَّ یتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظیمِ»[2]

«آنها از چه چیز از یكدیگر سؤال مى‏كنند؟! از آن خبر بزرگ»

 

نبأ عظیم و خبر بزرگ امر ولایت شماست، خبر وصایت شما تکراری نیست، شما حقیقتاً هم خبرید و هم مُخبر. شما هم وصی هستید و هم خبر وصایت نبوت را برای مردم به ارمغان می‌آورید. نبوت و وصایت(ولایت) دو روی یک کلمه است. پشت پرده‌ی هر نبی، ولی قرار دارد به این معنا که باطن اسم محمد(ص) علی (ع) است. حضرات معصومین سفارش شده پیامبرند و خداوند آنها را جانشین پیامبر قرار داده تا پس از پیامبرش به مردم خبر رسانی کنند.

 

مقام نورانی وصایت برابر با مقام نبوت

 

امام سجاد(ع) می‌فرمایند:

«أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ وَ كُلُّنَا مُحَمَّدٌ»[3]

حضرات معصومین وصی پیامبر(ص) هستند، آنچه در اختیار پیامبر(ص) قرار گرفته به طور جامع و کامل در اختیار تک تک حضرات معصومین قرار گرفته است. مقام وصایت، حضرات معصومین را از نبوت جدا نمی‌داند، جایگاه وصایت آنها در مقام نورانیت عین مقام نبوت است.

جابر روزی در خدمت امام باقر(ع) عرض می‌کند: این جمله از قرآن را برای من تفسیر کنید:«لَیسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَی‏ءٌ»[4] امام باقر(ع) می‌فرمایند: «یا جَابِرُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ حَرِیصاً عَلَى أَنْ یكُونَ عَلِی ع مِنْ بَعْدِهِ عَلَى النَّاسِ» ای جابر! رسول خدا(ص) نسبت به آنچه که بعد از رسالت بر مردم وارد می‌شود حریص بودند (نسبت به امر ولایت) خداوند سبحان می‌دانست بسیاری از این امت، علی(ع) را قبول نمی‌کنند، آیه نازل شد: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَكُوا أَنْ یقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یفْتَنُونَ» «آیا مردم گمان می‌کنند با ادعا می‌توانند مومن باشند و آزمایش نمی‌شوند؟» خداوند مقرر کرده مردم پس از پیامبر(ص) آزمایش شوند به همین خاطر می‌گوید: «لَیسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَی‏ءٌ» «این امر آزمایش مردم به تو مربوط نیست» ای پیامبر! تو جلوه‌ی قدرت کامل خدای سبحانی اما سنت حضرت حق باید در زمین جاری شود و رحمانیّت الهی اقتضا می‌کند که در این آزمایش الهی گروهی به کمال برسند و گروهی محروم بمانند.

 

حدیث لوح

 

امام صادق(ع) می‌فرماید: [5]  پدر من به جابر بن عبدالله انصاری فرمودند: « إِنَ‏ لِي‏ إِلَيْكَ‏ حَاجَةً فَمَتَى يَخِفُّ عَلَيْكَ أَنْ أَخْلُوَ بِك» ؛ «  من با تو کاری دارم ، چه وقت برایت راحت است که تنها به نزد من بیایی تا مطلبی از تو سؤال کنم؟

جابر عرض کرد : هر وقت شما مایل باشید. سپس پدرم، جابر را تنها به حضور پذیرفتند و به او فرمودند : درباره لوحی که در دست مادرم فاطمه سلام الله علیها دختر رسول الله صلی الله علیه و آله دیدی و مطالبی که مادرم درباره نوشته‌های آن لوح برایت گفتند برایم بگو .

جابرگفت: بله در زمان حیات پیامبر(ص) روزی بر مادرتان بعد از ولادت حضرت اباعبدالله (ع) به عنوان تبریک گویی وارد شدم، لوح سبز رنگی را در دست ایشان دیدم که فکر کردم زمرد است، درون لوح نوشته‌ی سفیدی بود شبیه نور خورشید به مادرتان عرض کردم: «بِأَبِی أَنْتِ وَ أُمِّی یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ مَا هَذَا اللَّوْحُ» ؛ «پدر و مادرم به فدای شما، این لوح چیست؟» حضرت فرمودند: این لوحی است که خدای سبحان به پیامبر(ص) هدیه داده و در آن اسم پدرم و همسرم و دو فرزندم و اوصیای بعد از فرزندانم نوشته شده، پدرم این لوح را به عنوان هدیه در اختیار من قرار داده تا با این لوح مرا بشارت بدهند.

نقل شده به مجرد ولادت حضرت اباعبدالله (ع) پیامبر(ص) خودشان روضه خواندند و فاطمه(س) وقتی اشک پیامبر (ص) را دیدند تعجب کردند و متأثر شدند بلافاصله لوح از آسمان نازل شد و در اختیار پیامبر(ص) قرار گرفت و حضرت برای دفع اندوه دخترشان لوح را در اختیار فاطمه(س) قرار می‌دهند.

جابر می‌گوید که مادرتان این لوح را به من داد و من آن را خواندم و از روی لوح نسخه‌ای برداشتم. حضرت امام باقر(ع) به جابر می‌گویند: آن نوشته‌ات را به من نشان بده حضرت نوشته جابر را می‌بیند بعد آن را با آنچه در لوح است یکسان می‌بیند. جابر می‌گوید: خدا را گواه می‌گیرم آنچه در دست شماست همین است که من نوشتم.

حدیث لوح با این عبارات شروع می‌شود «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ- هَذَا كِتَابٌ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ- لِمُحَمَّدٍ نُورِهِ وَ سَفِیرِهِ وَ حِجَابِهِ وَ دَلِیلِهِ- نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ مِنْ عِنْدِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» ؛ «این کتاب خدای عزیز علیم است به محمد(ص) که نور اوست و سفیر او و حجاب و دلیل خدای سبحان است. این کتاب به واسطه‌ی روح الامین بر پیامبر(ص) نازل شده است»

خداوند سبحان در این حدیث به پیامبر(ص) می‌گوید: «عَظِّمْ یا مُحَمَّدُ أَسْمَائِی وَ اشْكُرْ نَعْمَائِی- وَ لَا تَجْحَدْ آلَائِی إِنِّی أَنَا اللَّهُ …»؛«ای محمد اسماء مرا عظیم بشمار و از نعماتم سپاسگزاری کن و آنها را انکار مکن بدرستی که من خدا هستم» حدیث لوح ادامه می‌یابد تا جایی که خداوند سبحان به پیامبر(ص) می‌فرمایند: «وَ إِنِّی فَضَّلْتُكَ عَلَى الْأَنْبِیاءِ- وَ فَضَّلْتُ وَصِیكَ عَلَى الْأَوْصِیاءِ» «بدرستیکه برتری دادم تو را بر انبیاء و برتری دادم وصی تو را بر اوصیا…» و بعد از ذکر برتری‌های پیامبر(ص) بر سایر گذشتگان، خداوند سبحان به ذکر فضایل ائمه‌ی اطهار می‌پردازد. به قسمتهایی از این حدیث اشاره می‌کنیم.

 

ذکر اوصیای الهی در حدیث لوح

 

در ادامه حدیث لوح آمده است« فَجَعَلْتُ حَسَناً مَعْدِنَ عِلْمِی بَعْدَ انْقِضَاءِ مُدَّةِ أَبِیه‏» ؛ «حسن، بعد از آنکه عمر پدرش به پایان رسد معدن علم من است»

«وَ جَعَلْتُ حُسَیناً خَازِنَ وَحْیی وَ أَكْرَمْتُهُ بِالشَّهَادَة…» ؛ «حسین را خازن وحی خویش قرار دادم و او را با شهادت اکرام بخشیدم…»

«عَلِی سَیدُ الْعَابِدِینَ وَ زَینُ أَوْلِیاءِ الْمَاضِین…‏» «حضرت علی بن حسین سید عابدین و زینت اولیاء گذشته است..»

«مُحَمَّدٌ الْبَاقِرُ لِعِلْمِی وَ الْمَعْدِنُ لِحُكْمِی...» «محمد باقر(ع) را برای علم خویش قرار دادم و او را معدن حکمتم ساختم…»

خداوند سبحان بعد از آنکه نام ائمه‌ی اطهار را یکی یکی ذکر می‌کند در رابطه با امام زمان(عج) می‌فرماید: کمال موسی جمال عیسی، صبر ایوب را داراست، دوستان من در زمان امامت او ذلیل می‌شوند، دوستان من در زمان امامت او نگران و ترسان می‌شوند. زمین از خون آنها رنگین می‌شود آنها دوستان من هستند، به وسیله‌ی آنها هر فتنه‌ی کور و تاریکی را دفن می‌کنم و اضطراب را از افراد دور می‌نمایم. حضرت حق در ادامه‌ی حدیث لوح، وضعیت و وصایت تک تک اوصیاء الهی را مطرح می‌کنند.

 

بنده واقعی، تسلیم محض مقام ولایت است

 

با توجه به آیات و روایات خواهیم گفت: اذن حضرات معصومین در مقام ولایت و وصایت بر کل عالم حاکم است چنانچه به طور خلاصه و مختصر به این جایگاه اشاره کردیم اما بسیار اتفاق می‌افتد که انسان بارها و بارها در مقابل معصومین صراحتاً و رسماً موضع گیری‌ می‌کند. هر معصیت و خطایی می‌تواند موضع‌گیری نامناسب در مقابل امام زمان باشد، ایستادن در مقابل جایگاه ولایت و وصایت حضرات معصومین حقیقتاً مقابله در برابر رسول الله و در نهایت در برابر خداوند سبحان است.

موضع گیریهای نابجا در مقابل وصایت حضرات معصومین به این معناست که ما ولایت شما را قبول نداریم، می‌خواهیم تا با منیت‌های خویش خدای ناکرده ساز عامدانه و عالمانه و گاه جاهلانه و خاطئانه بزنیم.

در حالیکه بندگی، تسلیم محض در مقابل جایگاه ولایت و وصایت حضرات معصومین است.

وقتی من به شما بزرگواران به عنوان «أَوْصِیاءِ نَبِی اللَّهِ» سلام می‌دهم عرض می‌کنم شما معصومین اوصیاء پیامبرید یعنی پیامبر(ص) از شما تعهد گرفته است که بار رسالت او را پس از وی در قالب ولایت و در جایگاه امامت بردارید. حال که شما از قبول این وصیت رو گردان نشدید و برای حفاظت از آن بالاترین همّ خویش را به کار بسته‌اید در این فراز از شما می‌خواهیم تا برای ماندگاری ما بر وصایت و ولایت خویش دعا کنید که تنها به دعای شما، ما در جایگاه مقربّین بر وصایت اهل بیت باقی می‌مانیم- خدای سبحان را شکر می‌کنیم که توفیق پذیرش ولایت و وصایت ائمه‌ی اطهار را به ما عطا کرده است.

اجازه بدهید «وَ ذُرِّیةِ رَسُولِ اللَّهِ» را در جلسه بعد بررسی کنیم.

 

تاریخ جلسه : 89/12/4 ـ جلسه 34

«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] سوره مبارکه شوی، آیه 13

[2] سوره مبارکه نبأ، آیات 1 و 2

[3] بحار الانوار، جلد 26، ص 16

[4] بحار الانوار، جلد 17، ص 12

[5]  بحار الانوار، جلد 36، ص 195

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *