وَ حَفَظَةِ سِرِّ اللَّه (بخش اول)

«وَ حَفَظَةِ سِرِّ اللَّه»

 

« (سلام بر) حضرات معصومین ( که) حافظ سرّ الهی هستند»

 

«حَفَظَة» به فتح (حا و فا) جمع «حافظ» به معنای حفظ کننده است

«سرّ»، به امور پنهانی گفته‌ می‌شود که جمع آن اسرار است.

معنی عبارت آن است که شما حافظین سرّ خدا هستید یعنی اسرار الهی در وجود شما باقی می‌ماند و شما آن را فاش نمی‌سازید.

معصومین حافظ اسرار الهی هستند. تحمل اسرار الهی سخت است.

امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند:

«إِنَّ حَدِیثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ خَشِنٌ مَخْشُوشٌ … لَا یحْتَمِلُهُ إِلَّا ثَلَاثٌ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِی مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَان»[1]

در مضمون روایت آمده است: «همانا تحمل حدیث ما برای افراد، سخت و خشن است… مگر برای سه گروه: ملك مقرب، نبی مرسل و یا عبد مومن كه خداوند قلب او را با ایمان به حق امتحان كرده باشد.»

روایت ذکر شده دلیل بر آن است که سرّ الهی سخت است و هرکسی توانایی حمل اسرار الهی را ندارد، مگر ملک مقرب و نبی مرسل و کسی که خداوند قلب او را به ایمان الهی امتحان کرده باشد.

مرحوم مجلسی در شرح این حدیث می‌فرماید: این حدیث به این معنا نیست که دیگران تحمل کلام معصوم را ندارند بلکه آنها تحمل کتمان آن را ندارند بلکه از شدت عشق آن را اظهار می‌کنند و اسرار الهی را همه جا تکرار می‌کنند اما ملک مقرب و نبی مرسل و مومنین از آن رو در این روایت استثناء شده‌اند که اینان از پشت پرده‌های غیب آگاهند، اسرار الهی در خزائن قلوب اینها محافظت می‌شود.

 

عموم مردم از درک سخنان معصوم عاجزند

 

اگر سؤال شود چرا مردم عموماً از درک سخنان معصومین ناتوانند؟

در پاسخ خواهیم گفت: زیرا حضرات معصومین از خزائن غیب حق تغذیه می‌شوند، آنان معادن حکمت الهی هستند به همین دلیل بسیار طبیعی است که عامه‌ی مردم از درک سخنان آنان عاجزند، آنان جلوه‌ی تام خدای سبحانند و هیچگاه دریای علمشان در کوزه‌ی وجود افراد نمی‌گنجد. آنها حلقه‌ی اتصال واجب الوجود به ممکن الوجودند و به یقین ممکن الوجود از جهتی که فناپذیر است قدرت درک اسرار واجب الوجود را ندارد.

حضرات معصومین جلوه‌ی تام خدای سبحان هستند از این رو ظرف وجودیشان چنان لا یتناهی است که می‌توانند محافظ اسرار الهی باشند.

این سوال، توقع بی‌جایی است که گمان کنیم همگان باید قدرت درک تمام کلام معصوم را داشته باشند زیرا در کل خلقت هیچ کس نیست که در جایگاه آنها جای گیرد، درک انسان خاکی از وجود افلاکی تا چه اندازه ممکن است؟

خدای سبحان رازهایی دارند که نوع مردم قدرت درک آن رازها را ندارند.

در زندگی ائمه‌ی اطهار فراوان دیده می‌شود که حتی اطرافیان آنها قدرت تحمل رازهای مگوی حضرت حق را ندارند از این رو امیرالمؤمنین سر در چاه می‌کنند و راز دل خویش را به چاه می‌گویند.

 

مراتب انسان‌ها در دریافت اسرار الهی متفاوت است

 

در تاریخ زندگی ائمه کسانی هستند که ظرف وجودیشان چنان گسترش یافته است که حضرات معصومین آنها را در بعضی از امور صاحب سرّ خویش می‌دانستند همچنان که پیامبر(ص) در رابطه با سلمان می‌گوید «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ»؛«سلمان از ما اهل بیت است» به یقین پیامبر(ص) اسرارهای فراوانی در اختیار سلمان قرار داده است که ایشان را از اهل بیت می دانند اما حتی سلمان نیز قدرت دریافت همه‌ی اسرار الهی را ندارد.

پیامبر(ص) به سلمان فرمودند: اگر علم تو به مقداد عرضه می‌شد مقداد کافر می‌شد و پیامبر(ص) در ادامه به سلمان فرمودند: اگر علوم علی به تو عرضه می‌شد، تو کافر می‌شدی.

با توجه به این روایت انسانها در مراتب دریافت اسرار الهی متفاوت‌اند و ظرفیت پذیرش این اسرار مختلف است.

 

علومی که در اختیار معصوم قرار دارد

 

در مضمون روایتی آمده است[2] که ابوبصیر روزی بر امام صادق(ع) وارد شد. عرضه داشت مولایم! می‌خواهم سوالی بپرسم، کسی از آن آگاه نشود. حضرت پرده‌ای را حائل کردند و فرمودند: هر چه سوال داری بپرس. ابوبصیر گفت: شیعیان شما می‌گویند: پیامبر(ص) برای علی(ع) دری را باز کردند که از آن هزار در دیگر باز می‌شود…

پیامبر(ص) فرمودند: آنچه مردم گفته‌اند همه علومی نیست که در اختیار ماست، حضرت گفتند: ابوبصیر، نزد ما جامعه است. آیا می‌دانی جامعه چیست؟ ابوبصیر گفت فدایتان شوم نمی‌دانم.

حضرت فرمودند: همه‌ی حلالها و حرامها نزد ماست. هر حکمی که مردم تا قیامت به آن نیاز خوهند داشت در وجود ما پنهان است، حتی اگر خدشه‌ای بر صورت کسی وارد شود در کتاب جامعه‌ی ما نوشته شده است.

حضرت گفتند: اگر من نگاه غضب آلودی به تو کنم که مجبور باشم در مقابل آن چیزی پرداخت نمایم در آن جامعه نوشته شده است.

ابوبصیر پرسید: آقا علم همین است؟ حضرت جواب دادند علم همین است اما نه همه‌ی علم و سپس فرمودند: علم جَفر نزد ماست و آن ظرفی است که تمام علوم، از زمان آدم و علمایی که آن زمان بودند در آن وجود دارد اما بازهم همه‌ی علم این نیست.

در ادامه‌ امام صادق (ع) می‌فرمایند: نزد ما مصحف فاطمه(س) است. ابوبصیر می‌دانی مصحف فاطمه چیست؟ ابوبصیر می‌گوید: نمی‌دانم جانم فدایت. حضرت می‌گویند: مصحف فاطمی کتابی سه برابر قرآن است در حالی‌که یک حرف از حروف قرآن در آن نیست. مصحف فاطمی هم علم است اما همه‌ی علم نیست. سپس فرمودند: نزد ما، علم چیزهایی است که بوده و هست و خواهد بود ولی بازهم این همه‌ی علم نیست.

حضرت می‌فرمایند:« مَا يَحْدُثُ‏ بِاللَّيْلِ‏ وَ النَّهَارِ الْأَمْرُ بَعْدَ الْأَمْرِ وَ الشَّيْ‏ءُ بَعْدَ الشَّيْ‏ءِ إِلَى‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَةِ» آن‌چیزیست که حادث می‌شود لحظه به لحظه وشب و روز تا یوم القیامه و همه‌ی احکام مربوط به آنها جداگانه نزد ماست.

اگر این روایت را در کنار روایتی بگذاریم كه می‌گوید: «در هر جمعه، موجودی حضرات معصومین افزایش می‌یابد» به راحتی در می‌یابیم که نوع بشر از دست یابی به اسرار ناتوان است زیرا ظرف وجودی او تحمل اسرار الهی را ندارد.

 

تفاوت شب جمعه با شب های دیگر

 

در توضیح ذكر شده می‌گوئیم: امام صادق (ع) به ابا‌یحیی می‌فرمایند:

«إِنَّ لَنَا فِی لَیالِی الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْن»؛

«ما همیشه همه چیز را می‌دانیم ولی وضعیت شب جمعه فرق می‌كند»

« قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا ذَاكَ الشَّأْنُ قَالَ يُؤْذَنُ لِأَرْوَاحِ الْأَنْبِيَاءِ الْمَوْتَى ع وَ أَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ رُوحِ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ حَتَّى تُوَافِيَ عَرْشَ رَبِّهَا فَتَطُوفُ بِهِ أُسْبُوعاً وَ تُصَلِّي عِنْدَ كُلِّ قَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ تُرَدُّ إِلَى الْأَبْدَانِ الَّتِي كَانَتْ فِيهَا فَتُصْبِحُ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ مُلِئُوا سُرُوراً وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ وَ قَدْ زِيدَ فِي عِلْمِهِ مِثْلُ جَمِّ الْغَفِيرِ.»

 ابایحیی می‌پرسد این سخن به چه معناست؟ حضرت می‌فرمایند خداوند سبحان اجازه می‌دهند تا روح همه‌ی انبیاء و روح همه‌ی خوبان عالَم در عرش خدا در آن شب حضور یابند و همه‌ی آنها هفت شوط دور عرش طواف كنند و نزد هر قائمه‌ی عرش ۲ ركعت نماز می‌خوانند و دوباره‌ این ارواح به بدن‌ها باز می‌گردند. این بازگشت در حالی است كه آنها از وضعیت خود در شب جمعه خوشحال بودند. [3]

 

تنها اهل ذکاوت کلام معصوم را ادراک می کنند

 

نكته‌ی دیگری كه در بحث «حَفَظَةِ سِرِّ اللَّه» می‌توان ذكر كرد این است كه بگوییم حضرت امام صادق (ع) فرمودند: حدیث ما «زَكْوان و اجْرَد» است واژه‌ی «زكوان» به معنای چیزی است كه از بین نمی‌رود و خدشه‌ای به آن وارد نمی‌شود و كلمه‌ی «اجرد» به معنای تازه و جدید است.

كلام حضرات معصومین از بین نمی‌رود و خدشه‌ای به آن وارد نمی‌شود همیشه چنان تازه و نو است كه كسی از آن خسته نمی‌شود.

بعضی از مفسرین در ذیل این روایت می‌گویند: معنی حدیث این است كه حرفهای ما معصومین را تنها تیزهوشان درمی‌یابند.

اینكه گفته می‌شود شیعیان سخنان حضرات معصومین را دریافت می‌كنند از آن روست كه دو چشم قلب آنها باز است و آنها حقیقت را می‌بینند و به واسطه‌ی ذكاوتی كه خداوند به آنها عطا كرده است كلام معصوم را ادراك می‌كنند.

در مضمون روایت دیگری آمده است كه حضرات معصومین می‌گویند: اگر مردم تیز نباشند، كلام ما را نمی‌توانند تحمل كنند مگر آنكه سینه‌های نورانی و یا قلوبی سالم و یا اخلاق حسنه داشته باشند.

 

امام معصوم، از ظرفیت افراد برای اطلاع از اسرار با خبر است

 

در مضمون روایت دیگری از قول بزنطی (از اصحاب امام رضا ع) آمده است كه ایشان گفته‌اند: چندین بار از امام رضا (ع) سوال كردم اما حضرت جواب ندادند و بعد فرمودند: بزنطی اگر هر چه می‌پرسی من پاسخ دهم به یقین صلاح تو در آن نیست.

در كلام حضرت این مفهوم پنهان بود كه بزنطی من تو را می‌شناسم و می‌دانم تا چه زمانی می‌توانی سخنان مرا بپذیری حال اگر بیشتر بگویم تو دچار تردید خواهی شد.

یكی از شارحین زیارت جامعه شبیه این داستان را درباره‌ی وجود مقدس امیرالمومنین و میثم تمار بیان می‌كندو می‌گوید: «محدث قمی در نفس المهموم داستانی در این باره نقل كرده است و ملخّص آن این است كه یكی از شبها میثم تمار در خدمت امیرالمؤمنین در حال قدم زدن بودند. امام خطی كشیدند و به میثم فرمودند آن طرف خط باشد و تجاوز نكند! بماند تا امام برگردد.

میثم آن قدر درنگ می‌كند تا خسته می‌شود. كم كم در فكر فرو می‌رود چرا امام دیر كرده است؟! از طرفی رفتن علی (ع) در این بیابان را دور از مصلحت می‌دانست و می‌گفت: شاید دشمنانی در كمین باشند و علی (ع) را بكشند.

این اندیشه میثم را آزار می‌دهد و چنانش بی‌اختیار می‌كند كه از خط خارج و در پی علی می‌رود تا جائی كه در تاریكی شب می‌بیند امام سر در چاهی فرو برده و سخن می‌گوید! او همانجا ایستاده و در انتظار آمدن امام می‌ماند.

امام باز می‌گردد و میثم را می‌بیند و می‌پرسد چرا از آن خط تجاوز كرده است؟ میثم عذر خود را عرض می‌كند سپس امام از او جویا می‌شود كه آیا او شنید كه با چه كسی سخن می‌گفت؟ میثم می‌گوید: ندانستم.

امام می‌فرمایند:

             و فی الصدر لبانات                       إذا ضاق لها صدری‏

             نكت الأرض بالكف                        و أبدیت لها سری‏

             فمهما تنبت الأرض                       فذاك النبت من بذری‏

 

             مرا در سینه اسراى است            شود چون تنگ ز آن اسرار

             خراشم خاك با دستم                  كنم رازم بر او اظهار

             پس آنگه چون زمین روید             از آن بذر است این آثار

با ذكر این احادیث می‌توان چنین گفت كه جایگاه حضرات معصومین چندان والاست كه كسی نمی‌تواند از اسرار درونی آنها آگاه شود.

وجود مقدس حضرات معصومین جلوه‌ی نام حافظ حضرت حق‌اند و هر چه در نزد خداوند سبحان است در وجود مبارك آنها به ودیعت گذارده شده است. آنان از اسرار الهی حفاظت می‌كنند و تا جایی كه ممكن باشد این اسرار را به صاحب سِرّ، امانت می‌دهند.

از وجود مقدس بقیة الله عالم می‌خواهیم تا ما را صاحب سِر كند و آنچه را خود صلاح می‌داند بر قلب ما جاری سازند انشاء الله.

 

تاریخ جلسه: 89/7/28 ـ جلسه 28

«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»

 


[1]  مختصر البصائر، ص333

[2]  بصائر الدرجات، ج26،ص38 : بصائر الدرجات أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فَقُلْتُ لَهُ إِنِّي أَسْأَلُكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ عَنْ مَسْأَلَةٍ لَيْسَ هَاهُنَا أَحَدٌ يَسْمَعُ كَلَامِي قَالَ فَرَفَعَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع سِتْراً بَيْنِي وَ بَيْنَ بَيْتٍ آخَرَ فَاطَّلَعَ فِيهِ ثُمَّ قَالَ يَا بَا مُحَمَّدٍ سَلْ عَمَّا بَدَا لَكَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ الشِّيعَةَ يَتَحَدَّثُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص عَلَّمَ عَلِيّاً بَاباً يُفْتَحُ مِنْهُ أَلْفُ بَابٍ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا بَا مُحَمَّدٍ عَلَّمَ وَ اللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِيّاً أَلْفَ بَابٍ‏ يُفْتَحُ لَهُ مِنْ كُلِّ بَابٍ أَلْفُ بَابٍ قَالَ قُلْتُ لَهُ هَذَا وَ اللَّهِ الْعِلْمُ فَنَكَتَ سَاعَةً فِي الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ مَا هُوَ بِذَاكَ قَالَ ثُمَّ قَالَ يَا بَا مُحَمَّدٍ وَ إِنَّ عِنْدَنَا الْجَامِعَةَ وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا الْجَامِعَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا الْجَامِعَةُ قَالَ صَحِيفَةٌ طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً بِذِرَاعِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِمْلَاءٍ مِنْ فَلْقِ فِيهِ وَ خَطَّ عَلِيٌّ ع بِيَمِينِهِ فِيهَا كُلُّ حَلَالٍ وَ حَرَامٍ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ حَتَّى الْأَرْشُ فِي الْخَدْشِ وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ إِلَيَّ فَقَالَ تَأْذَنُ لِي يَا بَا مُحَمَّدٍ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَنَا لَكَ‏[2] اصْنَعْ مَا شِئْتَ فَغَمَزَنِي بِيَدِهِ فَقَالَ حَتَّى أَرْشُ هَذَا كَأَنَّهُ مُغْضَبٌ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا وَ اللَّهِ الْعِلْمُ قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ لَيْسَ بِذَاكَ ثُمَّ سَكَتَ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ إِنَّ عِنْدَنَا الْجَفْرَ وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا الْجَفْرُ مِسْكُ شَاةٍ أَوْ جِلْدُ بَعِيرٍ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الْجَفْرُ قَالَ وِعَاءٌ أَحْمَرُ وَ أَدِيمٌ أَحْمَرُ فِيهِ عِلْمُ النَّبِيِّينَ وَ الْوَصِيِّينَ قُلْتُ هَذَا وَ اللَّهِ هُوَ الْعِلْمُ قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ مَا هُوَ بِذَاكَ ثُمَّ سَكَتَ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ عِنْدَنَا لَمُصْحَفَ فَاطِمَةَ وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ قَالَ فِيهِ مِثْلُ قُرْآنِكُمْ هَذَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ اللَّهِ مَا فِيهِ مِنْ قُرْآنِكُمْ حَرْفٌ وَاحِدٌ إِنَّمَا هُوَ شَيْ‏ءٌ أَمْلَاهُ اللَّهُ عَلَيْهَا وَ أَوْحَى إِلَيْهَا قَالَ قُلْتُ هَذَا وَ اللَّهِ هُوَ الْعِلْمُ قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ لَيْسَ بِذَاكَ قَالَ ثُمَّ سَكَتَ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ إِنَّ عِنْدَنَا لَعِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا هُوَ وَ اللَّهِ الْعِلْمُ قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ مَا هُوَ بِذَاكَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَيُّ شَيْ‏ءٍ هُوَ الْعِلْمُ قَالَ مَا يَحْدُثُ‏ بِاللَّيْلِ‏ وَ النَّهَارِ الْأَمْرُ بَعْدَ الْأَمْرِ وَ الشَّيْ‏ءُ بَعْدَ الشَّيْ‏ءِ إِلَى‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَةِ.

[3]  کافی،ج1،ص253

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *