تفسیر آیات 88 تا 92 سوره مریم

خداوند در آیات 88 تا 92 سوره مریم می‌فرماید:

 

«وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَٰنُ وَلَدًا» (88)

 

«و (كفّار) گفتند: خداى رحمان (براى خود) فرزندى انتخاب كرده است.»

 

«لَقَدْ جِئْتُمْ شَیئًا إِدًّا» (89)

 

«به راستی که چیزی بسیار زشت و نسبتی بس ناروا [به میان] آورده اید.»

 

«تَكَادُ السَّمَاوَاتُ یتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا» (90)

 

«نزدیک است آسمان‌ها از این گفتار ناشایست پاره پاره بشود. و زمین از این گفتار ناشایست شکافته شود. و کوه‌ها از شدّت نامناسب بودنِ این گفتار فروریخته و نابود شود.»

 

«أَن دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَدًا» (91)

 

«همین که برای خدای سبحان فرزندی را نسبت دادند.»

 

«وَمَا ینبَغِی لِلرَّحْمَنِ أَن یتَّخِذَ وَلَدًا» (92)

 

«در حالی که شایسته نیست برای خدای رحمان که فرزندی را اتخاذ کند.»

 

به تفسیر این 5 آیه با هم می‌پردازیم؛ زیرا همه به یک مفهوم اشاره می‌کند.

 

اعتقاد مشرکان

 

۱. خداوند به عنوان الرحمن برای مشرکان معرفه بود؛. این امر در چند جای دیگر قرآن ذکر شده است:

«قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَیا ما تَدْعُوا…» [1]

«بگو: نام اللّه را بخوانید یا نام رحمان را، هر كدام را بخوانید…»

۲. بت‌ها را به‌عنوان فرزند خداوند باور داشتند. مشرکین گمان می‌کردند که ارتباط مستقیم با خداوند محال است و خداوند به‌تنهایی تأمین‌کنندۀ همه نیازهای آنان نیست؛ به همین جهت مشرک شدند.

 

نگرش شرک آمیز

 

در زندگیِ روزمرۀ خود، گاهی خدای سبحان را تأمین‌کنندۀ همۀ نیازهای خود نمی‌دانیم و برای رفع بعضی از نیازها مانند مدرک، مقام، پول، شهرت و یا جهات دیگری به دنبال تأمینِ خلاءهای وجودیِ خود از طریقی غیر از خدای سبحان، هستیم!

 

گفتاری بر اساس اعتقاد ناسالم

 

«قالوا» صرف گفتار نیست؛ بلکه گفتاری است که بر مبنای اعتقاد ناسالم بر زبان جاری شده است.

تنوین در «وَلَداً» یا دلالت بر تفخیم آن ولدی دارد که مشرکان قبول دارند. یا تنوین تحقیر است که خود خداوند برای شریکش قرار می‌دهد.

به هر جهت اگر انسان برای معبود، جزئی قائل باشد و معبود را وجود مرکبی فرض کند، اعتقاد ناسالمی است که همۀ نظام آفرینش آن را درک می‌کند.

 

پایین بودن سطح ادراک مشرک

 

گاه سطح ادراک انسان از جمادات هم کمتر است؛ این کمبود فهم را هم خودش انتخاب می‌کند؛ به گونه‌ای که گرفتار شرک می‌شود و برای خداوند شریکی به‌عنوان ولد در نظر می‌گیرد.

بعضی از مفسرین گویند: «اگر ولد فرزندخواندۀ خداوند محسوب شود، امر بیهوده‌ای را قبول کرده‌اند؛ چرا که این فرزند‌خوانده هیچ نقشی در محضر خداوند سبحان ندارد. تمام موجودات بالذات عبد خداوند هستند! پس عبد نمی‌تواند فرزندخواندۀ خداوند محسوب شود.

در آیه ۸۹ به انرژی منفی این اعتقادات اشاره می‌کند:

 

«لَقَد جِئتُم شَیئاً اِدّاً»

«به راستی که چیزی بسیار زشت و نسبتی ناروا به میان آورده‌اید.»

 

«ادّ» به‌معنای امر ناروا، ناشناخته و بسیار عجیب است و خداوند به علت این گفتار و اعتقاد، لسان سرزنش را برای این گروه بکار می‌گیرد و مورد خطاب و سرزنش قرار می‌دهد.

علامه طباطبایی می‌فرماید: «این اعتقاد مشرکین، حقیقی نبود، بلکه از باب شرافتی بود که برای شرکاء خود قائل بودند؛ از این رو  برای اینکه شرکاء و آلهۀ خود را در رتبۀ بالا قرار دهند، آنان را به‌عنوان فرزند خداوند معرفی کردند؛ یعنی نسبت نادرستی به خداوند سبحان می‌دهند که از این طریق لاهوتی بودن و معنوی بودن الهه خود را اظهار کنند؛ بنابراین مورد سرزنش و مذمت قرار می‌گیرند.»

«اِدّاً» نکره ذکر شده است؛ یعنی مشرکین به زشت و پلید بودن نظریۀ خود واقف نیستند و نمی‌دانند که چقدر این نظریه در کارگاه هستی ناشناخته و نامأنوس است و چقدر همۀ عالم در مقابل این نظریه موضع‌گیری می‌کنند.

 

شرک؛ باور مسموم

 

گفتنی است هر نظریه مشرکانه‌ای که در هر زمان صادر شود، به همان میزان شگفت‌آور و ناشناخته است. اعتقاد به فاعلیت هر وجودی مستقلاً در کنار خدا برای دریافت عزت، امنیت و قدرت و… باور مسموم و مردود محسوب می‌شود.

 

عکس‌العمل نظام آفرینش در مقابل عقیدۀ مشرکانه

 

همۀ نظام عالم به پلید و شوم بودن این معنا اشاره دارند. گویا نظام هستی به دلیل توحیدی بودن، درمقابل این اعتقاد ناصحیح می‌ایستد و موضع‌گیری دارد.

 

« تَكَادُ السَّمَاوَاتُ یتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا»

«نزدیک است آسمان‌ها از این گفتار ناشایست پاره پاره بشود. و زمین از این گفتار ناشایست شکافته شود. و کوه‌ها از شدّت نامناسب بودنِ این گفتار فرو ریخته و نابود شود.»

 

«هَدّ» به‌معنای درهم شکستن یکباره با صدای هولناک است.

روح توحیدی در عالم، ساری و جاری است و حتی هر گیاهی که از زمین بروید ندای «وَحدَهُ لا شَریک» از او سر می‌زند. آنقدر نظریه این مشرکین فاسد است که نزدیک است، آسمانها تکه تکه شود.

آسمان که همواره تسبیح‌گوی حق است در مقابل اعتقاد مشرکانه عکس‌العمل نشان می‌دهد و نزدیک است که زمین هم شکاف بخورد.

در واقع همۀ نظام عالم دریافت پیام توحیدی را دارند و حرکت آنان بر محوریت توحید است؛ بنابراین درمقابل حرکت غیر توحیدی واکنش نشان می‌دهند.

 

پیام‌های آیه:

 

۱. همۀ کائنات شعور دارند و علامت این شعور، تسبیح دائمی آنهاست که از آن‌ها مشاهده می‌شود.

«سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ»[2]

«آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، براى خدا تسبیح گویند و اوست شكست‌ناپذیر حكیم.»

«لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیةِ اللَّهِ ۚ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَفَكَّرُونَ»[3]

«اگر این قرآن را بر كوهى نازل كرده بودیم، بى شك آن كوه را از خشیت خداوند، خاشع و فرو پاشیده مى‌دیدى. ما این مثال‌ها را براى مردم مى‌زنیم، شاید بیاندیشند.»

«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَینَ أَنْ یحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا»[4]

«همانا ما امانت (الهى) را بر آسمان‌ها و زمین و كوه‌ها عرضه كردیم، پس، از حمل آن سر باز زدند و از آن ترسیدند، ولى انسان آن را بر دوش گرفت، امّا او بس ستمكار و نادان است.»

نگرانی آسمانها، زمین و کوه‌ها برای حمل بار امانت، دلیل بر شعور آنهاست؛ یعنی قدرت انتخاب تسبیح، توحید و تهلیل و تحمید را دارند.

۲. همۀ کائنات از شرک به شدت نفور و گریز دارند؛ به همین جهت هر کدام که مأذون بودند، به‌نحوی در مقابل این نظرات نامناسب مشرکانه واکنش نشان می‌دهند؛ چرا که بزرگترین گناه در نظام آفرینش، گناه شرک است:

«إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»[5]

«شرك (به خدا)، قطعاً ستمى بزرگ است.»

طبق آیه ۱۱۶ سوره مبارکه نساء:

«إِنَّ اللَّهَ لَا یغْفِرُ أَنْ یشْرَكَ بِهِ وَ یغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَنْ یشَاءُ وَمَنْ یشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا»

«همانا خداوند از اینكه به او شرك ورزیده شود (بدون توبه) درنمى گذرد ولى پائین‌تر و كمتر از آن را براى هر كس كه بخواهد (و شایسته بداند) مى‌بخشد. و هركس به خداوند شرك ورزد حتماً گمراه شده است، گمراهى دور و دراز.»

هر شرکی که ظهور پیدا می‌کند؛ گویا همۀ نظام هستی درمقابل او موضع‌گیری دارند؛ گویا مشرک با این عقیده به قتال و جنگ با تمام نظام عالم برخاسته است.

 

شرک و محرومیت از خدمات کائنات

 

هر اعتقاد مشرکانه، محرومیت از خدمات کائنات را به‌همراه دارد؛ گرچه کائنات به اذن حق، به همۀ مخلوقات خدمات‌رسانی دارند؛ اما طبیعی است که میزان بهره‌­برداری انسان موحد با مشرک قابل قیاس نیست؛ چرا که بهره‌برداری مشرک موقت و محدود و سطحی است. گویا کائنات به دلیل عقیدۀ مشرکانه با مشرک درگیرند؛ اما موحد با کائنات هماهنگ است؛ به همین دلیل میزان دریافت و بهره­‌برداری از کائنات برای او وسیع است.

تفکرات مشرکانه آثار سوئی در زندگی جاری می‌کند و نظام هستی را در مقابل او قرار می­‌دهد؛ گویا جنگ با نظام هستی به پا شده است و موجب محرومیت از بسیاری از فیوضات می‌شود، فیوضاتی که موحدین همواره در حال بهره‌مندی هستند.

 

خطای نظری مشرکان

 

خطای نظری مشرکان این بود که غنی بودن خداوند را باور ندارند. اگر غنی بودن خداوند را ناظر بودند، دیگر نیازی نبود که برای خداوند سبحان فرزندی قائل شوند.

در دعای جوشن می‌­آموزیم که خدا بالذات بی­نیاز است بندگانش را هم از غیر خودش بی‌نیاز می‌کند؛ اما مشرکین این معنا را قبول ندارند؛ بدین جهت این تهمت را به خداوند وارد کردند.

 

تأثیر گفتار موحدانه و مشرکانه

 

سرزنش خداوند بابت گفتار و اعتقادات مشرکان بود؛ بدین جهت با سرزنش خداوند چهرۀ زشت عمل آنان نمایانگر می‌شود. به عبارتی گفتار ناروا، تصویر نامناسبی از افراد ارائه می‌دهد.

بالعکس، گفتار توحیدی صورت زیبایی را به انسان می‌بخشد که این صورت حسن برای همه کائنات شناخته شده است؛ همانطور قبح گفتار مشرکانه نیز برای نظام هستی معروف و شناخته شده است.

گاه افراد از ظن خودشان نسبت به خداوند نظر می‌دهند؛ چون خودشان محتاج ولد هستند، این نسبت را به خداوند می‌دهند؛ اما اگر باور انسان بر این باشد که خداوند واجب‌الوجود است و واجب‌الوجود با ممکن‌الوجود قابل قیاس نیست؛ در این صورت از نسبت جاهلانه به خداوند سبحان پرهیز دارد.

 

رحمانیت خداوند

 

تکرار واژه «الرحمن» در این چند آیه بر رحمانیت خداوند دلالت دارد که کائنات اجازۀ بروز غیرت و خشم خود را بر مشرکان ندارند؛ بلکه به آنان مهلت داده می­‌شود تا به قبح شرک خود واقف شوند و به فطرت توحیدی خود رجوع کنند.

رحمانیت خداوند اقتضا دارد که عقوبت فوری بندگان صورت نگیرد و به‌ واسطۀ این نام، مورد رحمت خداوند واقع شوند و بندگان در نهایت با یگانگی او آشنا شوند.

در آیه خداوند بیان می‌کند که برای خداوند «الرحمن» نسبت فرزند دادن، شایسته نیست؛ چون اگر خداوند ولد داشت، مثل مخلوقات محتاج بود و محتاج بودن شایسته ربوبیت خداوند نیست.

 

 

تاریخ جلسه: 1400/11/30 – جلسه چهل و چهارم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]. سوره اسراء آیه 110.

[2] سوره صف آیه 1 .

[3] سوره حشر آیه 21 .

[4]. سوره احزاب آیه 72 .

.[5] سوره لقمان آیه 13 .

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *