«السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ»
«سلام بر امامان دعوت کننده»
در محضر امام هادی علیهالسلام در زیارت جامعه بودیم به این فراز رسیدیم. «السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ وَ الْقَادَةِ الْهُدَاةِ»
زائر در زیارت جامعه گاهی به عنوان مخاطب به حضرات معصومین سلام میدهد و میگوید: «السلام علیکم» و گاهی، مخاطبی رسماً در میان نیست و میگوید: «السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ» آن زمان که به عنوان مخاطب سلام میدهد برای او پردهبرداریهایی صورت گرفته و به تعبیر مرحوم فخر الموحدین شیرازی ناز میکشند و به نوازشش میبرند. اما چون مخاطب در میان نباشد، غیبتی ظاهری از سوی مخاطب بر زائر حاکم میشود تا میزان استقامت و ثبات او در عاشقی معلوم شود.
فرازی که امروز در خدمت آن هستیم از همان فرازهای غیبتی است که زائر ظاهراً در قرائت زیارت جامعه مخاطبی را روبروی خویش نمیبیند تا بگوید «السلام علیکم»، از این رو میگوید: «السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ»؛«سلام بر شما امامان دعوت کننده»
امام به معنای جلودار
«ائمه» جمع امام است و «دعاة» جمع داعی.
امام به معنای جلودار است، امام جلوداری است که مأموم را به دنبال خود میبرد. جلوداری که دعوت کنندهی ما به حق است و این جلو داری، به امر حق است نه به امر مردم.
عبارت ائمه در قرآن بر پیامبران نیز اطلاق شده است مثلاً در مورد حضرت ابراهیم آمده است:
«وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنا صالِحینَ»[1]
«و اسحاق و علاوه بر او، یعقوب را به وى بخشیدیم؛ و همه آنان را مردانى صالح قرار دادیم!»
«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا…»[2]
«و آنان را پیشوایانى قرار دادیم كه به فرمان ما، (مردم را) هدایت مىكردند...»
خداوند میگوید: ما انبیاء را جلودار قرار دادیم. انبیاء پیشوایانی هستند که به امر مولی هدایت میکنند. البته قرآن و روایات کلمهی امام را برای شیطان نیز به کار بردهاند،
امیرالمؤمنین علیهالسلام در خطبهی قاصعه میفرمایند:
«فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ هُوَ الْعَالِمُ بِمُضْمَرَاتِ الْقُلُوبِ وَ مَحْجُوبَاتِ الْغُيُوب إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِینٍ فَإِذا سَوَّیتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلَّا إِبْلِیسَ اعْتَرَضَتْهُ الْحَمِیةُ فَافْتَخَرَ عَلَى آدَمَ بِخَلْقِهِ وَ تَعَصَّبَ عَلَیهِ لِأَصْلِهِ فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِینَ…»[3]
شیطان دشمن خدا است، او جلو دار همهی متعصبین است. با توجه به تذکر اخیر، جلوداران دو گروهند، «یدعوا الی الجنۀ و یدعوا الی النار»گروهی که مردم را به سوی حق دعوت میکنند و گروهی که مردم را به باطل فرا میخوانند.
پیامبران و ائمهی اطهار و کسانی که بعد از امام، هدایت مردم به آنها سپرده شده است جلوداران حقاند. (البته در شریعت ما امام در اصطلاح به 12 امام معصوم گفته میشود.)
برنامهای برای زندگی
«السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ» در این فراز کلمهی ائمه به صورت مطلق بیان شده است، ذکر ائمه دعاة از آن روست که ائمه نه تنها افراد را به سوی شریعت (خدا شناسی) دعوت میکنند و برای شریعت برنامه دارند، بلکه برای تمام امور زندگی بشری برنامههایی جهت رشد و کمال انسان دارند. مثلاً در مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و … حتی نسبت به ریزترین نکات زندگی بی توجه نبودهاند.
ائمهی اطهار هم در رابطه با خمس، زکات به عنوان مسائل اقتصادی و هم در رابطه با ارتباط با کارفرما و کارگر و یا معلم و شاگرد به عنوان مسائل اجتماعی و هم در رابطه با مسائل خانوادگی رابطهی زن و شوهر، فرزند و والدین برنامههای خاصی را تبین کردهاند. البته انواع دعوتهای ائمه به حق ختم میشود.
دعوت به حق
در ادامه باید گفت: صفت داعی در بطن امامت نهفته است به این معنا که امام کسی است که مردم را از نفس، به حق دعوت میکند. به طور خلاصه باید بگوئیم:
- امام معصوم، افراد را به حق دعوت میکند نه به شخص.
- امام مردم را به هدایت دعوت میکند نه به خلافت،
- بندگان را به کمال فرا میخواند نه به توقف.
- بشریت را به پیشرفت فرا میخواند نه به انحطاط.
مدعو، عزیز است
ورود بندگان به عالم امکان با دعوت حضرات معصومین صورت گرفته است. آنها (معصومین) داعی هستند و بندگان، مدعوّ.
امام بندگان را به این عالم دعوت کرده تا به بندگی معشوق بپردازد. انسان از آن جهت که مدعو داعی است، برای داعی عزیز است. هر دعوت کنندهای حتی اگر امام هم نباشد مهمان خود را مکرم و عزیز میدارد و نیازهای او را بر طرف میسازد، حال اگر امامی که جلوهی صفات و افعال خداوند سبحان است مدعو انسان باشد به یقین به تمام درخواستهای بندگان در امر عبودیت پاسخ میدهد.
علت بیراهه رفتن
ائمه اولین دعوت کنندگان جهان هستی میباشند و همگان در ابتدای خلقت به دعوت آنها پاسخ گفتهاند و با آنها همراه شدهاند اما انسان چون وارد عالم ماده شد از سوی شیاطین دعوت دیگری برای او صورت گرفت و همین دعوتها سبب شد که انسان به بیراهه کشیده شود.
بندگان با ارادهی خود از حمایت و سرپرستی امام معصوم بیرون آمدند، دعوت امام دعوت الحسنی است یعنی زیباترین دعوت، او انسان را مادام به سوی همهی کمالات و خیرات فرا میخواند و خود به عنوان نماینده، پیشرو و جلودار آن دعوت است.
توفیق خیرات
در دعوت حضرات معصومین انسان همیشه مدعو است و امام همیشه داعی و از صاحب خانهی حکیم بعید است که پذیرائی تکراری برای مهمان خویش داشته باشد بلکه او هر لحظه مهمانش را به خیراتی جدید دعوت میکند و خود جلودار این خیرات است.
انسان باید بداند توفیق انجام خیرات در این عالم به اذن امام صورت میگیرد و امام نه تنها دعوت کننده به خیرات است بلکه عامل خیرات نیز میباشد. دعوت کننده خیرات عامل به خیرات است. از این رو شایسته است بندگان در قبل و بعد از هر خیری که انجام میشود به امام متوسل شوند، قبل از عمل به جهت توفیق در انجام عمل و بعد از آن به جهت حفظ عمل.
انتخاب شده از سوی امام
انسان از آن جهت که مدعوّ است از سوی داعی انتخاب شده است و آن کس که انتخاب ائمه باشد به یقین جایگاه والایی دارد. ائمه اطهار جلوهی نام علیم حضرت حق اند و چون از ظرفیت مهمان خویش آگاهند او را تنها به کمالات دعوت نمیکنند بلکه در هر دعوتی سرّی از اسرار الله را در اختیار مهمان خویش میگذارند.
ید باسطه امام
خداوند سبحان انسان را کمال طلب و تنوع طلب خلق کرده است و به داعی خویش چندان بخشیده است که هر نوع کمال طلبی بندگان را پاسخ گو میباشد.
خداوند داعی را ید باسطهی خود قرار داده است و هر نوع عطایی را برای او ممکن ساخته است.
اگر زائر به قرائت ادعیهی روزانه خویش فکر کند مثلاً اگر هر روز توفیق خواندن زیارت آل یاسین نصیبش میشود باید بداند که هر بار تقاضای جدیدی از امام زمانش دارد. اگر ادعیه برای انسان معرفت جدیدی به همراه نداشته باشد به یقین امری بی فایده و تکراری است یعنی اگر او آنچه را قبلاً از دستان مبارک امام زمان عجّلاللهفرجه دریافت کرده، مجدداً طلب کند عمل او به نوعی تحصیل حاصل است و این امر محال است، بلکه امام در هر درخواست بنده معرفت جدیدی نصیب او میکند، اگر بنده در هر بار زیارت از اسرار جدیدی آگاه نمیشود و به معرفت خاصی دست نمییابد باید نسبت به زیارت خویش تأملی داشته باشند.
سرگردان، از ضیافت ائمه محروم است
فراز «السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ» را میتوان چنین معنا کرد: اگر کسی در عالم، سرگردان و حیران و در پی گمشدهی خویش است در حقیقت از ضیافت ائمهی اطهار بیبهره مانده و خود را محروم نموده است.
آنکس که به دعوت امام داعی لبیک بگوید، گرفتار ضلالت و گمراهی نمیشود زیرا امام نور است و برای مهمان خویش نور میخواهد.
دعوت متفاوت انسان از سایر مخلوقات
داعی با هر کس به قدر عقل و درک و فهم او سخن میگوید. پیامبرصلّاللهعلیهوآله مأمور بودند تا با مردم به زبان خودشان سخن بگویند.
امام، موجودات اعم از جمادات و نباتات و حیوانات و انسان را به حق دعوت میکند. اما نوع دعوت انسان در این عالم با سایر موجودات متفاوت است دعوت به این مهمانی برای انسان از آن روست که هر لحظه گامی رو به کمال بردارد.
گفتهاند عالمی برای سخنرانی بر بالای منبری رفت و چون جمعیت را مشاهده کرد که در فضای سخنرانی جای نمیگیرند از مستمعین خواهش کرد هر کس هر کجا نشسته یک قدم جلوتر بیاید، همهی مستمعین این کار را انجام دادند. سخنران از منبر پایین آمد پرسیدند: سخنرانی چه شد؟
ایشان گفتند: هدف از سخنرانی این بود که شما یک قدم از جایی که ایستادهاید جلوتر بیایید و شما اینکار را کردید. ذکر این مثال از آن رو بود که بیان شود جایگاه انسان در این دعوت از سایر موجودات ممتاز است. دعوت داعی هر لحظه انسان را هزاران گام به جلو میبرد اما این حرکت مشروط به آن است که فرد خود ارادهی حرکت کمالی را داشته باشد.
امام برای همه شناخته شده است
در این دعوت کمالی پیامبران و ائمهی اطهار و جانشینان به حقشان وجود استقلالی در دعوت ندارند، بلکه دعوتی وابسته به حق و به سوی حق است.
ممکن است سؤال شود اگر ائمه داعی هستند چرا گروهی از مردم دعوت آنها را دریافت نمیکنند؟ خود را مهمان حضرات معصومین نمیدانند؟
در پاسخ باید گفت اینها خود از پذیرش حق روی گردانند زیرا كلمات «الائمه ، الدعاة» هر دو ال معرفه دارد یعنی همه افراد چون به این عالم قدم میگذارند امام را میشناسند و از دعوت او آگاهند نه تنها او را میشناسند بلکه امام بودن امام و داعی بودن او را پذیرفتهاند،
«الف و لام» در عربی نشان از معرفه بودن و شناس بودن كلمه دارد. کسی نمیتواند در قیامت ادعا كند كه امام را نمیشناخته واز داعی بودن او بیخبر بودن است. در عالم الست همه افراد به جایگاه ائمه اطهار اقرار كردهاند همچنان كه به خدایی خداوند سبحان اقرار کردهاند. بارها عرض نمودهایم كه خداوند در ابتدای خلقت پرسید: «الست بربكم» و بندگان پاسخ دادند «قالوا بلی» اما همین انسان به گفته قرآن، ناسی از حق شد و خدا را به فراموشی سپرد.
حكایت حضرات معصومین جدای از حكایت خدای سبحان نیست. مردم همان طور كه حقانیت خدا را فراموش كردهاند، امام بودن امام و داعی بودن او را از خاطر بردهاند و همین نسیان سبب شده تا خود را مهمان و مدعو حضرات معصومین نبینند. به عبارتی دیگر این گروه جایگاه خود را فراموش كردهاند و به تبع فراموش کردن جایگاه حقانی خویش، خدا و ائمه را از یاد بردهاند. اینان هدف خلقت را اشتباه ادراك كردهاند و چندان مشغول دنیای خویش شدهاند كه هرحقی را از خاطر بردهاند .
دعوت ائمه، اختصاصی نیست
نکتهی قابل ذکر دیگر در عبارت داعی این است که صاحب خانه معمولاً مهمانی را دعوت نمیکند که سبب آزار و اذیت صاحب خانه باشد بلکه معمولاً مهمانان، ارتباط صمیمانهای با صاحبخانه دارند، اما این مطالب در رابطه با داعی الی الله صدق نمیکند زیرا حضرات معصومین از جهتی كه جلوه نام رحیم و كریم خدای سبحان هستند همه بندگان را به مهمانی خویش دعوت میكنند و خود را به همگان معرفی مینمایند، در دعوت اولیه ائمه هیچ فرقی میان انسانها نیست، همچنانكه خدای سبحان از همه بندگان میثاق به بندگی گرفته است حضرات معصومین همهی بندگان را با هر عقیده و تفكری و با هر نوع معصیت و ضلالتی كه بعداً به آن گرفتار میشوند، به حق دعوت میكنند. اما بسیاری از افراد از این دعوت رو گردانند، امام در جایگاه امامتش و در جایگاه داعی الی الحق بودنش میداند اگر رستگاری و اصلاحی برای افراد صورت میگیرد تنها از طریق پذیرش امامت آنهاست از این رو همه را دعوت میكنند.
دعوت از باب لطف و وظیفه
وقتی فرد بزرگتر، كوچكتری را به مهمانی فرا میخواند یا از سر لطف است و یا از سر وظیفه. امام از آن جهت که جلوهی نام لطیف حضرت حق است بندگان را از باب قاعده لطف حضرت حق، دعوت میکنند.
همچنین آنان دعوت بندگان را وظیفهای بر خود میدانند. آنان مانند مربیای هستند که از قابلیت شاگردان خویش آگاهند. حضرات معصومین چون انسان را مصنوع آن صانع عظیم میدانند هم مهمان خویش را از سر لطف دعوت میكنند و هم از سر وظیفه، چون معتقدند که بندگان قابلیت پرورش را دارند.
دعوتی بدون ملالت و خستگی
امكان دارد سوال دیگری مطرح شود كه وقتی كسی چند روز در جایی مهمان است ممکن است هم صاحبخانه خسته شود و هم مهمان شرمنده. مهمانی حضرات معصومین چگونه است كه بنده از بدو تولد تا پایان حیات، مهمان ضیافت خانه امام است در حالیکه نه صاحب خانه خسته میشود ونه مهمان شرمنده؟
در پاسخ باید بگوییم مهمانی داعی الی الله با مهمانیهای عالم ماده متفاوت است. دردنیای مادی همه چیز در قالب زمان و مكان جای دارد و زمان و مكان پایان یافتنی است و هر پایانی تبعات خاص خود را دارد. اما در مهمانی حضرات، سخن از پایان و انتها نیست، عالم معنا فرا زمان و فرا مكان است. انسان دراین مهمانی به جایی دعوت نمیشود كه پایان و انتهایی داشته باشد بلكه حضرات معصومین او را متوجه بندگیاش میكنند و به او متذکر میشوند كه تو در عالم برای همیشه مهمان هستی و هرچه از نعمات این مهمانی بیشتر بهرهمند شوی هم تو سعادتمند میگردی و هم ما راضی میشویم و رضایت داعی، رضایت حق است. اگر چنین شود مهمان از حضور دائم بر سر سفره صاحب خانه نه تنها احساس شرمندگی نمیکند بلکه خود را چون بندهای در خدمت داعی میداند و هر لحظه میکوشد تا برای رضایت او بیشتر تلاش کند.
رشتهای بر گردنم افکنده دوست میکشد هر جا که خاطر خواه اوست
خود شناسی
حضرات معصومین از مهمان خویش چندان پذیرایی میكنند كه فرد هیچ جایی را بر ضیافت خانه امام خویش ترجیح نمیدهد، اصلا جای دیگری نمییابد كه بخواهد آن را ترجیح بدهد، حضرات معصومین توانمندیها و استعدادهای مهمان خویش را بر او نمایان میسازند و او را هرچه بیشتر با خودش آشنا میکنند. اگر مهمان به این خود شناسی دست یابد به کرامت صاحب خانه بیشتر پی میبرد.
صاحب خانههای کریم، مهمان را برای تحقیر کردن و رو کردن نواقصش دعوت نمیکنند بلکه چون امام داعی، جلوهی نام رب حضرت حقاند. هر نقصی را در مهمان خویش قابل جبران میدانند و او را دعوت میکنند تا با جلوهی این نام تمام کمبودها و نواقص مهمان خویش را مرتفع سازند، داعی، مهمان خویش را با تک تک اسامی حضرت حق آشنا میسازد تا در پرتوی هر یک از این اسامی نقصی از نواقص مهمانش را مرتفع نماید.
لباسی متفاوت
نکتهی قابل توجه این فراز در پایان آن است که هر یک از ما در عالم ماده اگر به مهمانی دعوت شویم معمولاً لباسهایی را میپوشیم که در شرایط عادی و در زندگی روزمره از آنها استفاده نمیکنیم. این لباسها در عالم معنا همان استعدادهای ناشناختهای است که در مهمانی حضرات معصومین برای هر مهمان پرده برداری میشود و افراد از داشتههای پنهان خود آگاه میشوند مثلاً لباس قدرت، علم، حکمت، هدایت، اخلاص و … که در درون انسانها پنهان است در مهمانی ائمه خود نمائی میکند.
امام داعی الله است و در این دعوت با هر وسیلهای که به اذن حق داشته باشد مهمان خویش را راهنمایی میکنند. آنها گاه فعلی و گاه قولی مهمان خویش را همراهی میکنند.
تاریخ جلسه: 90/11/26
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه انبیا، آیه 72
[2] سوره مبارکه انبیا، آیه 73
[3] نهج البلاغه، ص286