«وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَغُلَّ وَمَن يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ»
«و هيچ پيامبرى را نسزد كه خيانت ورزد و هر كس خيانت ورزد روز قيامت با آنچه در آن خيانت كرده بيايد آنگاه به هر كس (پاداش) آنچه كسب كرده به تمامى داده مىشود و بر آنان ستم نرود»
معانی لغات
«غل» به معنی خیانت «غلول» مقداری غنیمت که مخفیانه برداشته شود. «وفا» به معنای کامل انجام دادن و «توفی» به معنای کامل جزا دادن و کامل قبض روح صورت گرفتن است.
قرآن میفرماید: شأن هیچ پیامبری نیست که خیانت کند، (کارهای پنهانی انجام دهد) هر کسی که مخفیانه خیانتی نماید روز قیامت خیانتش را با خود میآورد، سپس به هر نفسی به طور کامل جزای کسب او داده میشود و ظلمی به آنان نمیشود.
«وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَغُلَّ»
عدم شناخت صحیح علت نسبت خلاف دادن به پیامبر صلیاللهعلیهوآله
در آیات سابق سخن از داستان جنگ اُحد بود مردم در آن جنگ به پیامبر صلیاللهعلیهوآله نسبت خیانت دادند و سخن خود را چنین توجیه کردند که اگر ما غنیمتها را بر نداریم پیامبر صلیاللهعلیهوآله پنهانی سهمیهای برای بعضی در نظر میگیرد. این نسبت خلاف را مؤمنین و مجاهدین صدر اسلام به پیامبر دادند، چون آنان شناخت صحیحی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نداشتند.
تسلیم محض نبودن در زمان ظهور
این قسمت از آیه تکان دهنده و نگران کننده است زیرا خطایی بود که مؤمنین و مجاهدین مرتکب شدند اینان چون از حقیقت وجودی پیامبر آگاه نبودند و پیامبر صلیاللهعلیهوآله را نمیشناختند از او دست کشیدند و رهایش کردند و به سراغ غنیمتها رفتند. این حرکت نامناسبِ مؤمنین برای ما نگران کننده است که در زمان ظهور عدم تسلیم بودن ما را تهدید کند و در برابر حضرتش تسلیم محض محض نباشیم ممکن است وجود مقدس امام زمان عجاللهتعالیفرجه بنابر تشخیص خود به یکی پنج برابر دیگری عطیه داشته باشند آیا آن زمان ما حضرت را زیر سؤال خواهیم برد؟ و العیاذبالله صفت بیعدالتی را به ایشان نسبت خواهیم داد؟
خداوند سبحان دفاع از پیامبرش را به عهده میگیرد
پیامبر در مقابل سخن مجاهدین از خود دفاع نکردند و در جهت اثبات خود قدمی بر نداشتند خدا دفاع از پیامبرش را به عهده میگیرد، آیه نازل میشود که نه این پیامبر و نه هیچ پیامبر دیگری خائن نیست. پیامبر«امین الله فی ارضه» است. هیچ پیامبری چنین نمیکند چون این امر با منصب نبوّت و امانتداری آنان سازگار نیست. خیانت شایسته پیامبری نیست.
عصمت انبیاء موجب میشود که هر پیامبری از تمام رذایل اخلاقی به دور باشد خیانت نیز یک رذیله اخلاقی است که ناشی از نفسانیت فرد است، نفس و شیطان در پیامبر هرگز تأثیری ندارند.
عاقبت سوءظن و تهمت به خوبان
نباید به خوبان سوءظن داشت، برای تمام عملکرد آنان باید توجیه مناسبی در نظر گرفت، گمان نقص به خوبان حرام است.
اگر کسی گمان کند که خوبان و اولیاء دین عدالت را رعایت ننموده یا به اجرای احکام نقصی وارد میکنند (ظلم نقص گرفته شده است) حتماً رسوا شده و در قیامت عقوبت جدی خواهند شد.
سوء ظن به خوبان چون سم کشندهای است که فرد مظنون را به نابودی و هلاکت میکشاند.
همان طور که گوشت علما و اولیاء بر گرگ حرام است و گرگ با تمام درندگی، گوشت خوبان را نمیتواند بخورد، (گوشت اولیاء و علما برای گرگ سم کشندهای است که آنان را از میان میبرد) تهمت به اولیاء خدا نیز برای تهمت زنندگان چنین است. در داستان یعقوب و یوسف زمانی که برادران یوسف ادعا کردند گرگ یوسف را دریده یعقوب مطمئن بود آنها دروغ میگویند چون اصلاً گرگ نمیتواند پیامبرزاده را بخورد. تهمت به خوبان عقوبت جدی و خذلان ابدی در پی دارد.
طبق صریح آیه گرچه نسبت خیانت دادن به همه افراد حرام است، اما نسبت به پیامبر و اولیاء الهی حرمت بیشتری دارد، زیرا اینان نزد حق از احترام ویژهای برخوردارند.
اگر قانون قانون است باید برای همه یکسان باشد
بعضی از مفسرین میفرمایند: خیانتی که مردم به پیامبر صلیاللهعلیهوآله نسبت دادند آن بود که حضرت احکام شرع را درباره نزدیکان خود جاری نمیکند و برای عموم واجب میداند، در حالی که خدای سبحان میفرماید احکام شریعت از ناحیه هر پیامبری برای دور و نزدیک علی السویه و یکسان جاری میشود اگر آنان برای نزدیکان و اطرافیان خویش تسهیلاتی قائل شوند خیانت کردهاند اگر قانون قانون است برای همه باید یکسان باشد و اگر نیست برای هیچکس نیست.
خیانت نوعی آلودگی است و هیچ یک از پیامبران به هیچ یک از انواع خبائث آلوده نشدهاند. به همین جهت نزدیک و دور برای پیامبر فرقی ندارد.
جابجاکاری نوعی خیانت است
از سوی دیگر اگر پیامبر اسرار خود را در اختیار همه امت قرار دهد خیانت کرده است، اسرار باید در اختیار کسانی قرار گیرد که کاملاً امین هستند جابجا کاری نوعی خیانت است. یک سلسله از امور مخصوص گروه خاصی از افراد است نه بیشتر، هیچ پیامبری قرار نبوده تا اسرار را نزد عموم افشا کند بلکه اسرار باید بر خواص عرضه گردد و اگر چنین نمیشد خیانت بود.
«وَمَن يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّنَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لاَيُظْلَمُونَ»
اگر خائنان باور کنند که امور مخفیشان ظهور مییابد دست از خیانت بر میدارند.
مورد شفاعت قرار نگرفتن خائن
هرکس خیانت کند قیامت بار سنگین گناه خیانتش را به دوش میکشد و معلوم است مورد شفاعت قرار نمیگیرد چون آیه میفرماید: «وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ» برآنان ستمی نمیرود زیرا آنان آنگاه ثمره ستم خویش را میبینند.
علت مخفی ماندن خیانت خائن تا هنگام مرگ
خدای سبحان در اختیار خائن فرصت لازم را برای توبه قرار میدهد اما او در دراز مدت از این فرصت استفاده ننموده و با همین گناه وارد عالم دیگر میشود به همین جهت نباید منتظر بود تا هر خائنی در این عالم رسوا شود، بلکه گاه تا هنگام مرگ خیانت او مخفی است و صرفاً در عالم دیگر نمودار میشود.
سخت گیری خداوند نسبت به خیانت
خیانت حق الناس است و خدای سبحان سختگیری ویژهای نسبت به حق الناس دارد.
خائن در قیامت از خیانت خویش جدا نیست. مجازات خیانت کننده تنها رسوا کردن وی نیست خداوند مجازات سربسته و بدون توضیحی را مطرح کرده است، فقط میفرماید مجازات خیانتکار اندک تخفیفی داده نمیشود. یعنی از مجازاتی که قرار است به او داده شود چیزی کاسته نمیشود.
افکار نادرست هم در قیامت نمود پیدا میکند
علاوه بر اعمال، همه افکار نادرست نیز در قیامت نمود پیدا میکند نسبت خیانت به پیامبر در قیامت ظهور نموده و گریبان گیر فرد میشود هرچند این نسبت نادرست صرفاً از فکر او عبور کرده باشد.
چون خدای سبحان خدایی است که «..لَا يَخْفَى عَلَيْهِ خَافِيَة…»[1] هیچ امری از او مخفی نیست سوءظن پنهانی به افراد نیز نزد خدا ظاهر و آشکار است.
اگر خطا و لغزش ما در امور ظاهری و افعالمان باشد، شاید گذر زمان این خطا را در ذهنمان کمرنگ کند و موجب شود تا از آنها طلب عفو و بخشش کنیم اما در رابطه با امور پنهانی و خطاهایی که از ذهن میگذرند چون در ظاهر نمودی ندارند از آنها توبه نمیکنیم در نتیجه بخششی به دنبال ندارد.
انسان نوعاً از افکار نامناسبی که از ذهنش گذشته توبه نمیکند بلکه توبهها شامل خطاهای رفتاری و گفتاری میشود ما به جهت عملکرد نامناسب توبه میکنیم اینکه گفته میشود فکر نامناسب در قیامت همراه با فرد میآید از آن روست که توبه نکرده زیرا اگر توبه کرده بود که آن افکار با او همراه نبودند.
سه مسئله مطرح شده در آیه
فعل و قول انبیاء هرگز خیانت نیست، آنکس که میخواهد امر به معروف کند نباید خائن باشد، خائن امر به منکر دارد، آنکس که عملش منکر است نمیتواند امر به معروف داشته باشد.
هرگز بر آمر به معروف صفت خیانت نباید بار شود، زیرا اگر آمر به معروف خائن باشد امر او به معروف ثمرهایی ندارد.
اولیاء دین حتی در ذهنشان لحظهای به خیانت فکر نمیکنند.
تاریخ جلسه: 97/11/13- جلسه136
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] – بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج83، ص: 85