در آیه 184 سوره مبارکه آل عمران آمده است:
اگر تو را تکذیب کردند، و نسبت دروغ گویی به تو دادند بدان اولین کس نیستی زیرا پیامبران قبل از تو را هم تکذیب کردهاند، پیامبرانی که معجزات واضح و کتابهایی را که مشتمل بر احکام و قوانین نور بخش بود را آوردند.
«فَإِن كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ»
علت تکذیب حقیقت؛ دنیاطلبی است
«فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ» آنکس که تبلیغ حقیقت را میکند به یقین مورد تکذیب واقع میشود. مبلغین حقیقت نباید انتظار داشته باشند مورد تأیید همگان قرار گیرند. اگر روزی همه افراد، مبلغین حقیقت را تأیید کنند آغاز بدبختی است، زیرا جامعه امروز جامعه کمال یافته زمان ظهور نیست که همه افراد اصلاح شده و حقیقتپذیر باشند. در طول تاریخ همیشه مکذبینی بودهاند که حقیقت را تکذیب کردند.
تکذیب حقیقت از جهت نقص در پیام رسانی و یا از جهت گویا و جامع نبودن پیام نیست بلکه صرفاً به جهت دنیاطلبی است.
دلداری خداوند
«فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ» خدای سبحان به پیامبر دلداری میدهد که همه پیامبران سابق تکذیب شدهاند و صبوری کردهاند پس تو نیز صبور باش!
«فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُل…»[1]
«(ای رسول ما) تو هم مانند پیغمبران اولوا العزم (در تبلیغ دین خدا و تحمل اذیّت امت) صبور باش…»
آهسته و خزنده شروع شدن تکذیب
با توجه به این قسمت از آیه تکذیب حقیقت سیره همیشگی کفار است و تنها مربوط به کفار زمان ما نیست، همیشه کفار به هر شکلی مانع از ظهور حقیقت شدهاند.
«تکذیب» باب تفعیل است و از کاربردهای باب تفعیل، تدریج است یعنی تکذیب آهسته آهسته صورت میگیرد. انسان در ابتدا خدا و پیامبر را تکذیب نمیکند بلکه قدم به قدم مقدسات را تکذیب میکند. تکذیب خزنده و آهسته شروع میشود و فرد را به جایی میرساند که ختم رُسل و ولیّ کامل را تکذیب میکند. آنکس که میخواهد از تکذیب در امان بماند باید آن را در نطفه خفه کند.
راهکار در امان ماندن از تکذیب در بیان امام خمینی(ره)
امام خمینی (ره) میفرمودند: اگر حقیقت را متوجه نیستید آن را رد نکنید بلکه بگویید: من نمیفهمم! زیرا اثر سوء تکذیب باقی میماند. اگر ما آغازگر تکذیب شویم از اثر آن در امان نیستیم، به عنوان مثال اگر معنی روایتی را متوجه نمیشویم بگوییم: باید به کارشناس مراجعه شود نه آنکه روایت را رد کنیم!
پس آنچه از شریعت و حکمت قوانین الهی را درک نمیکنیم رد نکنیم و نگوییم این قانون برای 1400 سال پیش بوده و در حال حاضر کاربردی ندارد باید باور داشت تکذیب حقیقت خطر سختی را بر زندگی وارد میکند.
«جَآؤُوا بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْكِتَابِ الْمُنِيرِ»
مفسری میگوید: «بِالْبَيِّنَاتِ» یعنی همه مردم میدانستند که پیامبران صاحب معجزاتی بودند که ریشه در قدرت الهی داشته و شعبده و سحر نبوده است.
«وَالزُّبُرِ وَالْكِتَابِ الْمُنِيرِ» علامه طباطبایی (ره) میگوید: «زبر» جمع کلمه «زبور» است و زبور به معنای کتابی است که مشتمل برحکمتها و مواعظ باشد، همچنین ایشان میگوید: کتاب منیر کتابهایی از قبیل نوح و صحف ابراهیم و تورات و انجیل است
مفسری دیگر: کتاب منیر شبهات کتب پیشینیان را رد کرده اما یهود همچنان پذیرای این کتب نبودند.
کتاب در زبان قرآن به نوشتهای گفته میشود که شامل شریعت و احکام دینی است و منیر به معنای روشنگری است.
مفسری میگوید: در عالم پیامبران کثیری بودهاند که حقیقت را واضح بیان کردهاند وقوانین ثبت شده لایتغیر را عرضه داشتهاند، اما چون عموم مردم به دنیا و عالم ماده گرایش داشته و به آن عشق ورزیدهاند از پذیرش احکام و اوامر و نواهی الهی روگردانند.
یکی از مفسرین میگوید: «بینات» معجزات ظاهر و آشکار است و «زبر» علوم باطنیهای است که بر همگان واضح و آشکار نیست.
«کتاب المنیر» استخراج حقایق در همین عالم است، نوری که از حقایق پردهبرداری میکند تا انسان در همین عالم حقایق را آشکار بیند.
وظیفه پیامبران
وظیفه پیامبران آن است تا بینات و کتاب منیر را برای خلق به ارمغان بیاورند. یعنی این فرد حقیقتاً ببیند هر گیاهی که از زمین میروید «وحده لا شریک له» گوید،
آیة الله بهجت (ره) میفرمودند: زمان طلبگی ما حتی طلبههای سیوطی خوان اهل مکاشفه بودند و مکاشفه امر عجیبی نبود، آنقدر مکاشفه بین طلاب رایج بود که به هم میرسیدند کشفهای خود را برای یکدیگر تعریف میکردند، بدون آنکه اظهار فخر و منتی بر یکدیگر داشته باشند. چشم دل افراد چندان باز بوده که حقیقت را میدیدند که نیازی به فخرفروشی نداشتند.
کاربرد آیه
با توجه به همین قسمت از آیه میتوان گفت: گروهی از مردم به دلیل تعلقات مادی ازگفتن اللهم عجل لولیک الفرج درانتهای صلوات و یا حتی از دعا برای ظهور ابا میکنند.
در دعای ندبه آمده است:
«أَيْنَ هَادِمُ أَبْنِيَةِ الشِّرْكِ وَ النِّفَاقِ أَيْنَ مُبِيدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْيَانِ وَ الطُّغْيَانِ»
« کجاست ویران کننده بناهای شرک و دورویی، کجاست نابودکننده اهل فسق و عصیان و طغیان»
اینان خواهان امامی هستند که آنها را از خواستههایشان باز ندارد و حلال و حرامی را تبیین نکند، امامی را میخواهند که قوانین الهی را بر اساس میل و خواسته آنان تبیین کند در غیر این صورت از پذیرش و تسلیم در مقابل امام اِبا میکنند.
خدای سبحان به پیامبرش میگوید: پیامبران پیشین نیز صاحب معجزه بودند اما چون مردم گرفتار زندان مادهاند، پذیرای پیامبر و اولیای الهی نیستند.
خطر مجاورت و همنشینی با مکذبین
از این آیه معلوم میگردد سلسله منکرین و مکذبین در طول تاریخ همیشه بودهاند؛ مجاورت و همنشینی با آنان فرد را اهل انکار میکند. مکذبین در طول تاریخ اثرگذار بوده و تفکرات غلطشان گروه کثیری را به سوی آنان کشانده است و کسی نمیتواند ادعا کند گوش سپردن به سخنان مکذبین هیچ تأثیری بر او ندارد.
مفسری میگوید: همان گونه که مکذبین در طول تاریخ اثرگذار بوده و میتوانند مانع پیام رسانی اولیای دینی به مردم شوند، نفس اماره بالسوء نیز مانع دریافت پیامهای روحانی میشود و اجازه نمیدهد تا روحانیت باطن تأثیر خود را اِعمال کند. نفس امّاره اگر تربیت نشود در مقابل پیامهای روح مانع تراشی میکند و حاضر به پذیرش آنها نیست و در نهایت دست به کشتن روحانیت میزند و الهامات باطنی و ادراکات دینی را به نابودی میکشاند.
فرق واردات ربانی و صفات نفسانی
همانگونه که در جوامع، مکذبینِ شریعت و حقیقت وجود دارند در درون ما نیز صفات نفسانی و حیوانی هستند که مانع از دریافت الهامات ربانی میگردند. مثلاً ندای درونی به من میگوید همه کاره خدا است «لا موثر فی الوجود الا الله» ؛ «فقط تأثیرگذار خدا است» اما صفت حسادت، بخل، حرص و طمع پذیرای این سخن نیست و معتقد است حرف اول را پول و مقام و موقعیت و… میزند، پول تعیین کننده همه امور است و این صفات نفسانی «لا موثر فی الوجود الا الله» را تکذیب میکند.
یا آیه «وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» ؛ [2]«هرکس بر خدا اعتماد کند خدا برای او کافی است» مکذبین این حقیقت را نپذیرفته و میگویند: ما بارها بر خدا اعتماد کردیم اما فایدهای نداشت و ما را کفایت نکرده است.
واردات و الهامات ربانی پیامهای درست را به عنوان پیامبر باطنی به قلب میدهند، اما صفات نفسانی دائماً آنها را تکذیب میکنند. آنکس که به صفات نفسانی بها میدهد در زمره مکذبین حقیقت است اگر کسی گمان کند پول یا مقام تعیین کننده است در زمره مخاطبین آیه جای گرفته است.
تاریخ جلسه: 98.8.4 ـ ادامه جلسه 53
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه احقاف، آیه 35
[2] سوره مبارکه طلاق، آیه 3