تفسیر آیه 68 سوره مائده

قرآن در آآیه 68 سوره مبارکه مائده می‌فرماید:

 

«قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَی‏ءٍ حَتَّى تُقیمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَیزیدَنَّ كَثیراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْیاناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرینَ»

«اى اهل كتاب! شما هیچ آیین صحیحى ندارید، مگر این‌كه تورات و انجیل و آن‌چه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا دارید. ولى آن‌چه بر تو از سوى پروردگارت نازل شده، (نه تنها مایه بیدارى آن‌ها نمى‌‏گردد، بلكه) بر طغیان و كفر بسیارى از آن‌ها مى‏‌افزاید. بنابراین، از این قوم كافر، (و مخالفت آن‌ها،) غمگین مباش‏»

 

«قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَی‏ءٍ»

 

علت ناتوانی اهل کتاب

 

تفاسیر، اهل کتاب را باسوادها و متخصصین بدون تدین و تعهد می‌شناسند و معتقدند چنین افرادی هیچ جایگاهی در محضر حق ندارند مگر آن‌که دین‌داری آن‌ها در عملشان خودنمایی کند و گرنه وجود چنین افرادی بیش از آن‌که برای جامعه مفید باشد مضر است.

علامه رحمه‌الله در المیزان می‌فرمایند: میزان کارایی انسان به میزان توانمندی معنوی او بستگی دارد. به میزانی که انسان در زمینه معنویات قوی باشد، به همان اندازه کاربری و توانمندی او ظاهر می‌شود.

علامه طباطبائی رحمه‌الله می‌گوید: آدم در خلال کارهای خود به این حقیقت دست می‌یابد که اگر بخواهد کار مهم و سنگینی را انجام دهد، باید تکیه‌گاه قوی و محکمی داشته باشد و یا چنان‌چه کسی بخواهد چیز سنگین و محکمی را به سوی خود بکشد، حتماً باید از قبل زیر پای خود را سفت کرده باشد اما در این آیه قرآن به اهل کتاب خطاب می‌کند که شما توانمندی و کاربری خاصی ندارید شما تکیه‌گاه قوی و محکمی برای خود نساخته‌اید؟ باید که بر اصولی تکیه کنید «حَتَّى تُقیمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ»؛ «مگر این که تورات و انجیل و قرآن را اقامه کنید» زیرا قرآن هم پیام رب شماست و هم تکیه‌گاه محکمی برای شماست.

 

دشواری اقامه دین حق

 

ایشان تکیه می‌کنند كه اقامه دین حق، کار بسیار دشواری است و با هوی و هوس، کسی نمی‌تواند دین را اقامه کند و اگر کسی بخواهد آن ‌را اقامه کند باید همت بلند، عزم قوی، نیت خالص و معرفت خاصی داشته باشد.

قرآن در این آیه نسبت به اهل کتاب پیشگویی می‌کند و می‌گوید: قطعاً اهل کتاب به دلیل شدت طغیان و کفر از اقامه تورات و انجیل ناتوانند و در اجرای شریعت انحرافاتی را وارد می‌کنند.

قرآن می‌گوید: اهل تورات و انجیل از کتب آسمانی خویش دست برداشتند، یعنی از اصولی که در تورات و انجیل به اقامه آن‌ها دعوت شده‌اند مانند توحید و نبوت معاد جدا شدند.

 

عنوان زیبا ایجاد شخصیت مثبت نمی‌کند

 

مخاطبین آیه اهل کتاب هستند. قرآن به اهل کتاب می گوید: «لَسْتُمْ عَلَى شَیءٍ»؛ «اصلاً شما هیچ موجودیتی ندارید». با وجود آن‌که عنوان اهل کتاب بر مخاطبین بار شده است اما آنان  هیچ شخصیت مثبتی ندارند تنها داشتن عناوین زیبا برای فرد ایجاد شخصیت مثبت نمی‌کند. آن‌چه شخصیت مثبت را در پی دارد اجرای صحیح وظایف بندگی است نه گفتار صحیح و عناوین زیبا و پسندیده.

عنوان اهل الکتاب عنوان زیبایی است که اهل كتاب آن را یدک می‌کشند. عناوین زیبا، موجودیتی برای فرد ایجاد نمی‌کند مگر آن‌که جلوه‌های این عناوین در خارج ظهور و بروز داشته باشد. اگر عنوان‌ها صرفاً در قالب شعار باقی بماند و در جریانات متفاوت  به نمایش گذاشته نشود موجودیت و حرمتی برای فرد ایجاد نمی‌کند.

 

خطاب آیه به مسلمین

 

این آیه ظاهراً خطاب به اهل کتاب است اما باطناً خطاب به خود مسلمین است. خدا به مسلمانان خطاب می‌کند شما مسلمین از عنوان زیبای مسلمان برخوردارید اما اگر اجرای صحیح در بندگی نداشته باشید موجودیتی ندارید. اجرای صحیح و امتثال اوامرالهی و پرهیز از نواهی و محرمات برای شما شخصیت آفرین است.

نسبت‌ها زمانی معنا می‌یابد که در رفتار شما اثر داشته باشد و گرنه به گفته قرآن «لَسْتُمْ عَلَى شَیءٍ». حتی انتساب با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نیز اگر صوری و ظاهری باشد و تنها درمحدوده یک نام و نسبت باقی باشد، هیچ اثری ندارد، چنان‌چه تاریخ از این نمونه‌ها زیاد در خود دارد اما اگر این نسبت‌ها و عناوین زیبا در ظاهر فرد نمادی داشته باشد، به یقین چنین فردی از سوی خدا و خلق مورد احترام قرار می‌گیرد.

لازم است به نکته‌ای نحوی اشاره کنیم و بگوییم عبارت شیئ نکره است، «لَسْتُمْ عَلى‏ شَی‏ءٍ» لَسْتُمْ نیز جمله را منفی می‌کند. نکره در سیاق نفی افاده عموم می‌کند «لَسْتُمْ عَلى‏ شَی‏ءٍ» یعنی ای اهل کتاب که نسبت به پشتوانه‌های آسمانی خویش غفلت ورزیده‌اید و تنها نام اهل کتاب را با خود حمل می‌کنید در محضر حق، هیچ هیچ‌اید.

 

 

«لَیزیدَنَّ كَثیراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْیاناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرینَ»

 

میزان ارزش افراد

 

یکی از مفسرین می‌گوید: «شَی‏ءٍ» قدر و ارزش افراد است، ارزش هر فرد به میزان اجرایی است که در شریعت دارد. اجرای قوانین الهی، میزان ارزش گرایی افراد است هر چه میزان اجرای افراد شدیدتر باشد، قدر و قیمت آن‌ها بیشتر است و هر چه در اجرای شریعت مردم مسامحه کاری کنند، فاقد اعتبار می‌شوند. «لیزیدنّ كثیراً منهم ما انزلَ الیكَ‌من ربّك»« ولى آن‌چه بر تو از سوى پروردگارت نازل شده، بر طغیان و كفر بسیارى از آن‌ها مى‌‏افزاید» گروهی از افراد با منیت و طغیان نفس، مایلند تا تحریفاتی در شریعت ایجاد کنند و همین تحریفات در شریعت سبب تغییر عناوین آن‌ها می‌شود در این آیه ابتدا عناوین مخاطبین یا اهل الکتاب است اما در انتهای آیه خداوند آن‌ها را کافر خطاب می‌کند .

 

چرا قرآن این گروه را کافر می‌داند؟

 

اگر سؤال شود که چرا قرآن این گروه را کافر می‌داند؟

مفسرین می‌گویند زیرا اینان حقایق موجود در کتب آسمانی خویش را پنهان کردند «حَتَّى تُقیمُوا» اجرای شریعت باید آن قدر قوی باشد که شرع را به نمایش بگذارد. وقتی شریعت قائم شود، به نمایش گذاشته می‌شود. یعنی این میزان اجرا برای فرد شخصیت آفرین است و او را دارای اعتبار می‌کند و گرنه اجرای مخفیانه و گاه و بی‌گاه سبب اعتبار افراد نمی‌شود.

 

نکته تربیتی خداوند در خطاب قرار دادن اهل کتاب

 

از نظر تربیتی نکته قابل توجهی در آیه وجود دارد. خدای سبحان پیامبرش صلی‌الله‌علیه‌وآله را وادار نموده تا در ابتدای آیه، اهل کتاب را منادا و مخاطب قرار دهد. اما در ادامه از آنان با ضمایر غایب یاد می‌کند، این تغییر به دلیل آن است که چون افراد پذیرای حقایق الهی نشدند و شریعت را تکیه گاه خویش قرار ندادند، گویا خود را به ورطه نابودی و هلاکت افکنده‌اند و همان کسانی که می‌توانستند همیشه مخاطب حق باقی بمانند، به اراده خویش از نظر حق پنهان شده‌اند و پرده‌ای از منیّت و خودخواهی را بر خویش افکندند و همین عامل، سبب می‌شود که قرآن از ضمایر غایب در انتهای آیه برای اهل كتاب استفاده کند. گاهی اگر انسان منادا و مخاطب قرار گیرد نكات تربیتی را با سرعت و شدت بیشتری می‌پذیرد، این در صورتی است که قلوب آنان آماده پذیرش خطاب حق باشد اما این خطاب برای اهل کتاب چنین عمل نکرد، زیرا قلب‌‌های آنان سرشار از منیت و خودخواهی بود با وجود آن‌که قرآن کتابی است که «فیهِ شِفاءٌ لِلنَّاس‏» است اما با توجه به آیه سبب طغیان و کفر مخاطبین آیه شد.

 

عنوان کافر روی چه افرادی بار می‌شود

 

اگر فردی عالمانه امری را مرتکب شود، عنوان کافر روی او بار می‌شود و از دعای پیامبر محروم می‌ماند. خدای سبحان به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در سوره طه  فرمود:

«طه * ما أَنْزَلْنا عَلَیكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏» [1]

«ما قرآن را بر تو نازل نكردیم كه خود را به زحمت بیفكنى!»

ای پیامبر، ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که تو خود را به زحمت بیندازی. اگر آیات اول سوره طه را با این آیه کنار یکدیگر قرار بدهیم در می‌یابیم که به گفته مفسرین، مردم خود حقیقت را می‌دانستند اما سعی در کتمان آن می‌کردند و کسی که سعی بر کتمان و پنهان کردن امری داشته باشد، حتی با تلاش و راهنمایی‌های پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز از این گرداب رها نمی‌شود. از این رو خداوند به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌گوید: آن‌ها خود حقیقت را می‌دانند و کتمان می‌کنند تو غصه آن‌ها را نخور و اندوهگین و متأسف نباش.

یک‌بار دیگر به ابتدا و انتهای آیه نگاه می‌کنیم. ابتدای آیه عنوان «أَهْلَ الْكِتابِ» و انتهای آیه «الْقَوْمِ الْكافِرینَ».

قرآن رمز عاقبت به خیری را اقامه شریعت می‌داند، هر چقدر افراد متشرع و متدین باقی بمانند، عاقبت به خیر می‌شوند و هر چه در فکر تغییر و تبدیل شریعت باشند از چشم حق دور می‌مانند.

اگر دلی تاریک باشد و خواستار پذیرش نور نگردد و وجود نور را انکار کند گویا شدت نور بر شدت تاریکی آن دل می‌افزاید. مفسرین گفته‌اند: این آیه برای اهل کتاب نمایش صفت قهاریت خدای سبحان است نه رحمت او. قرآن برای این افراد عذاب است نه وصال، زیرا با نزول قرآن بر کفر و طغیان آن‌ها افزون شد و لایه‌های عناد و تعصب آنان، با درخشش نور جلوه‌گرتر شد.

 

پیام‌های آیه

 

  • «قل» بگو ای پیامبر! خداوند سبحان هر آنچه برای تربیت بشر الزامی است از طریق پیامبرش به گوش مردم رسانده است.
  • «یا اهل الكتاب» پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله مردم را مخاطب سخنان حق قرار می‌دهد، به عبارتی رو در روی هركس با او سخن می‌گوید فقط باید فرد خود خواهان پذیرش پیام حق باشد.
  • «اهل الكتاب» خطاب پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نوعی تحذیر برای اهل كتاب است، زیرا اگر علم در مقابل دین قرار گیرد هیچ سودی نمی‌بخشد.
  • «قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ» مخاطبین پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله كسانی هستند كه در ظاهر اهل علم و دانش‌اند اما اگر دانش به ضمیمه‌ی اعتقادات حق نباشد برای فرد ثمربخش نیست.
  • «یا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَی‏ءٍ» در جلسات قبل عرض كرده‌ایم یهود از جهت توان مالی قوی بود اما توانایی مادی (شیء) برای ارزش فرد كافی نیست، مخصوصا اگر در راه حق به كار گرفته نشود پس باید توان معنوی افراد بالا باشد.
  • قرآن می‌گوید: شما اهل كتاب چیزی ندارید، یعنی زندگی بدون معنویات هیچ و پوچ و میان تهی است.
  • ‌باید برپایی احكام دینی و قوانین الهی محور اصلی زندگی افراد باشد اگر چنین نباشد انسانیت از فرد سلب می‌شود.
  • «حَتَّى تُقیمُوا … رَبِّكُمْ» اقامه كردن امری به معنای آن است كه آن امر در دست مردم موجود است فقط كافی است به آن توجه كنند و برای برپا داشتنش تلاش نمایند.
  • «حَتَّى تُقیمُوا التَّوْراةَ …» كتب آسمانی تورات و انجیل و قرآن در امتداد یكدیگر است هر یك از اهل كتاب باید به داشته‌های آسمانی خویش عمل كنند.
  • «حَتَّى تُقیمُوا … رَبِّكُمْ» كتب آسمانی از سوی رب شماست پس باور كنید كه تربیت شما و عاقبت به خیریتان در گرو عمل كردن به همین كتب آسمانی است.
  • «حَتَّى تُقیمُوا … رَبِّكُمْ» شما بر پا دارید. «الیكم» آنچه برای شما نازل شد. «من ربكم» از سوی پروردگارتان. تا زمانی كه هریك از ما پایبند به احكام و شریعت الهی باشیم مخاطب پروردگار و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله قرار می‌گیریم.
  • برای دعوت به هدایت، در ابتدا مردم را به داشته‌های اعتقادی خودشان دعوت كنید و سپس روش تربیت جدید را در اختیار آنان قرار دهید.
  • «لَسْتُمْ عَلى‏ شَی‏ءٍ حَتَّى تُقیمُوا» شخصیت حقیقی افراد وابسته به برپایی احكام است.
  • «لَسْتُمْ عَلى‏ شَی‏ءٍ حَتَّى تُقیمُوا» جایی كه شریعت نیست هیچ چیز نیست و هر جا شریعت اقامه شود همه چیز هست.
  • «وَ لَیزیدَنَّ كَثیراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ» آنان كه از نعمت اقامه‌ی شریعت ناتوانند به یقین در پی جابجایی و تحریف آن می‌باشند و سعی بر این دارند تا شریعت را با خواسته‌های نفس خویش تطبیق دهند اما بد، گمان كرده‌اند.
  • «وَ لَیزیدَنَّ … مِنْ رَبِّكَ» اگر انسان تسلیم شریعت شود در پی تحریف آن نیست زیرا شریعت همه نیازهای‌ انسان را مرتفع می‌سازد اما كفار از آن غافلند.
  • «وَ لَیزیدَنَّ … مِنْ رَبِّكَ» اهل كتاب از این مطلب غافلند كه خدا با همه‌ی خدایی خویش قرآن را حفظ خواهد كرد و تلاش آنان برای تحریف و تطبیق قرآن با خواسته‌های نفسانیشان امری بیهوده است.
  • «طُغْیاناً وَ كُفْراً» تحریف و تغییر شریعت تنها زائیده‌ی طغیان و كفر افراد است.
  • «كفراً» اهل كتاب حقیقت و شریعت را به خوبی می‌شناسند از آن رو سعی در پوشش و پنهان كردن كل شریعت دارند. (كفر = ستر= پنهان كردن)
  • «قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ …عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرینَ» صعود و سقوط انسان در این آیه هویدا و نمودار است در ابتدا مخاطبین اهل كتاب و شریعت بودند و در انتها كافر شدند.
  • باقی ماندن القاب پسندیده و صالح همیشگی و ماندگار نیست بلكه بنا به عملكرد افراد تغییر می‌كند.

 

 

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره مبارکه طه، آیات 1 و 2

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *