سیری در دعای ندبه

ضرورت معرفت

 

معرفت حضرت ولی عصر عجّل‌الله‌فرجه باید همچون  نهر، در زندگی ما جریان داشته باشد؛ زيرا همه توفیقات و دریافت عنایات ما از طریق اين معرفت صورت مى گيرد. بر اين باوريم كه شناخت امام زمان، رزقى آسمانى است.

«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَك‏»[1]

«خدایا حجت خود را به من  بشناسان.»

گرچه برای کسب معرفت صحیح، لازم است نهایت تلاش و جدیت را داشته باشیم؛ اما نباید غیر از خدای مسبب الاسباب، به هیچ سبب دیگری امید ببندیم.

 

سیری در دعای ندبه

 

ادعیه‌ای که از لسان معصومين  به ما رسیده، همچون چشمه جوشانی است که هر بار به عمق آن‌ها توجه کنیم، معارفی جدید و ناب در اختیارمان قرار می‌گیرد.

با عنایت به این مطلب، فرازهایی از دعای ندبه را بررسی می‌کنیم تا از این رهگذر، بیش از پیش به معرفت امام عصر علیه السلام  نائل شویم.

در این دعای شریف، درپی شناخت دو امر هستیم:

  1. نقش امام در زندگی ما
  2. وظیفه ما در قبال امام

در این سیر، ابتدا به سراغ فرازهای از دعا می رویم که نمایش اوج احساس و اشتیاق ماست؛ زیرا با این مقدمه ، اهدافی که از بررسی دعای ندبه در نظر داریم، بیشتر جلوه‌گر می‌شود.

 

خانه دوست کجاست

 

«لَيْتَ شِعْرِي، أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى، بَلْ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى ، أَ بِرَضْوَى أَمْ غَيْرِهَا أَمْ ذِي طُوًى‏»

«ای کاش می‌دانستم خانه‌ات در کجاست، بلکه می‌دانستم در کدام سرزمین  یا در چه خاکی هستی! آیا در کوه رضوایی یا در غیر آن ؟ یا در زمین ذی طوایی ؟»

[«نوی»، هم به معنی «منزل» است، هم به معنی «جابجا شدن»]

اجمالا، با دنیایی تمنّا، به امام خود عرض می‌کنیم:

ای کاش نشانی تو را داشتم! و اگر نشانی تو تغییر کرده، کاش  آن را هم می‌دانستم.

ای کاش باخبر بودم که  در کدام سرزمینی؟!

 

تمناى غير محال

 

بر اين باوريم كه آنچه به ما آموخته‌اند تا در دعاها از خداى سبحان درخواست كنيم، حتما امكان تحقق دارد. نمى‌شود ما را بر خواندن دعايى ترغيب كنند، آن هم دعايى كه مستحب است هر هفته تكرار شود؛ ولى شرايط اجابتش فراهم نباشد!

«لَيْتَ شِعْرِی» در  اين فراز دعا، از يك سو تمنايى عاشقانه را مطرح مى‌كنيم و از سوى ديگر، به ميزان توانايى خود پى مى‌بريم.

اگر به ما توصيه شده كه هر جمعه بگوییم:

«أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى» و از نشانى مولايمان سراغ بگيريم؛ حاكى از اين حقيقت است كه هر يك از ما قابليت داريم آدرس حضرت را داشته باشيم، حتى بدانيم بر چه خاكى قدم مى گذارد و از چه مكانى به مكان ديگر جابجا مى‌شود.

اگر اين امكان براى ما وجود نداشت، نه اجازه اظهارش را داشتيم، نه اجازه تكرارش را.

 

گر گدا كاهل بوَد

 

به ما توصيه شده است كه هر جمعه از نشانى امام زمان عجّل‌الله‌فرجه سراغ بگيريم؛ يعنى غريبه نيستيم. در حريم حضرت دوست، خودى محسوب مى‌شويم و مانند فرزندى كه درپی نشانى از پدر خود باشد، از اين پى‌جويى منع نمى‌شويم. هر يك از ما اين قابليت را داريم كه از آدرس امام خود آگاه باشيم.

اگر اين قابليتِ بالقوه، بالفعل نشده و به ظهور نرسيده، به جهت كوتاهى ما و ظلمى است كه به خود روا داشتيم.

اگر نشانىِ امام خود را نداريم به اين جهت است كه به حضرت توجه نداشته‌ايم، با همه وجود او را طلب نكرده‌ايم و در جستجويش نبوده‌ايم .

«گر گدا كاهل بوَد ، تقصير صاحبخانه چيست»

حضرت ولى عصر عجّل‌الله‌فرجه، به خانه محبان و منتظران خود گام مى‌نهد. هر خانه‌اى پر از نور و معنويت است، از بركت قدم او و به جهت عنايت اوست.

بالاتر از اين، حضرت به  مشاهد مشرفه قدم مى‌گذارد و به زيارت اجداد طيبين و طاهرينش مى‌رود.

جا دارد هر زمان توفيق زيارت نصيب‌مان مى‌شود، سراغ امام عصر عليه السلام را بگيريم و در جستجوی قدمگاه مولايمان باشيم.

نقل كرده‌اند: روزی آیت الله بهجت در حرم حضرت معصومه عليها السلام، در كنار ضريح به فردى كه همراهشان بود، قسمتى از پايين پا را نشان می‌دهند و به او مى‌گويند: «اینجا را ببوس، هم اکنون حضرت ولی عصر را دیدم که به زیارت عمه جان خود آمده بودند و اینجا ایستاده بودند.»

 

چشم دل باز کن که جان بینی

 

«عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لَا تُرَى وَ لَا أَسْمَعُ لَكَ حَسِيساً وَ لَا نَجْوَى»

«بر من سخت است که مردم را می‌بینم، ولی تو دیده نمی‌شوی و از تو نه صدای محسوسی می‌شنوم  و نه راز و نیازی.»

بنا نیست اين ديدن و شنيدن با چشم و گوش ظاهرى باشد، قرار بر اين است كه هريك از ما با چشم دل و گوش جان، امام زمان را در همه عرصه‌های زندگی خود بیابیم.

نمی‌گوییم: بر من سخت است همه را می‌بینم و تو را نمی‌بینم، بلکه به حضرت عرض می کنیم: بر من سخت است که تو برای من دیده نمی‌شوی؛ یعنی برای بسیاری از افراد قابل رؤیت هستی اما برای من دیدنی نیستی! صدایت به گوش بسیاری از افراد می‌رسد؛ اما گوش من قادر به شنیدن  صدایت نیست!

به میزانی این چشم و گوش را با دیده‌ها و شنیده‌های خلاف آلوده کرده‌ام که شایستگی ارتباط با مولایم را ندارند  .

علامه طهرانی نقل می‌کند[2]: زمانی سید جمال الدین اسدآبادی بر ناصرالدین شاه وارد شد، ناصرالدین‌ شاه  گفت: سید، از ما چی می‌خواهی؟ سیدجمال پاسخ داد: یک جفت گوش، فقط همین! می‌خواهم حرف‌هایم را بشنوی!

شاید درخواست امام زمان عجّل‌الله‌فرجه هم از يكايك ما این باشد كه:  هر زمان با تو حرف می‌زنم، بشنو! گوش جانت را باز کن!

ما ظلم بزرگى به خود روا داشته‌ايم که چشم و گوش باطنى‌مان را تعطيل كرده‌ايم و موجب مهجور ماندن خود از امام عصر علیه السلام شده‌ایم.

به میزانی به غیر مشغول شده‌ایم که قابلیت ارتباط دیداری و شنیداری با مولایمان را به فعلیت نرسانده‌ایم. شاید همین توانایی درونی، روز قیامت در پیشگاه خداوند از ما شکایت کند و بگوید: چرا مرا به کار نگرفتی؟ چرا زنده به گورم  کردی؟

« وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَت ‏بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَت»[3]

 

امام حاضر

 

«بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا»

«جانم فدایت، تو پنهان شده‌ای هستی که از میان ما بیرون نیستی.»

به مولایمان عرض می‌کنیم: تو امام حاضر ناظری! کیست که بگوید تو در میان ما نیستی؟

یقین داریم همواره در همه صحنه‌های زندگی ما حضور داری. در غم و شادی، در راحتی و سختی، در خلوت و جلوت، در خانه و خیابان و بازار.

اما دیده نشدن دلیل بر نبودن نیست. بر این باوریم که امام غایب از نظر، در میان ما و در کنار ماست. همیشه و همه جا حضور دارد.

کی رفته‌ای  ز دل  که تمنا کنم تو را

کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را

غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور

پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را

 

ادب حضور

 

اگر امام عصر علیه السلام را به گونه‌ای می‌شناسیم که می‌گوییم: «لَمْ يَخْلُ مِنَّا»  و اقرار می‌کنیم که حضرت در همه صحنه‌های زندگی ما حضور دارد، بنابر این لازم است که همواره ادب حضور را رعایت کنیم. همیشه و همه جا مراقب افکار، رفتار و گفتارمان باشیم تا در محضر امام جسارتی نکنیم و اسائه ادبی نداشته باشیم.

از سوی دیگر، اگر  آن مولای مهربان را حاضر و ناظر بر احوال خود بدانیم، ديگر جای هیچ نگرانی نیست. در مشکلات و تنگناهای زندگی به حمایت او دلگرم هستیم و در مصائب و گرفتارى‌ها به یاری او امید می‌بندیم.

 

امام ، در کنار ماست

 

« بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ عَنَّا»

«جانم فدایت، تو دوری هستی که از ما دور نیست.»

ولی‌عصر عجّل‌الله‌فرجه جدایی است که از ما جدا نیست، گويا به ما چسبيده است.

یکی از شاگردان آیت الله بهاءالدینی نقل مى‌كند: زمانى مى‌خواستم براى مدتى از قم بروم، وقتى براى خداحافظى خدمت استادم رفتم به من توصيه كردند هر روز يك جزء قرآن بخوانم. هنگام تلاوت قرآن با اتفاق عجيبى مواجه مى‌شدم، هربار كلام الله را باز مى‌كردم، دقيقا آغاز همان جزئی  مى‌آمد كه قرار بود آن روز قرائت كنم. پس از بازگشت به قم، خدمت آيت‌الله بهاء الدینی رفتم و ماجرا را برایشان نقل کردم. ایشان فرمودند: «ما بودیم که قرآن را برایت باز می‌کردیم.»

وقتی عالِمی که نایب امام است، اینگونه با شاگرد خود همراهی می‌کند، تصور کنید ولی‌عصر عجّل‌الله‌فرجه چگونه در کنار محبین خود قرار می‌گیرد و با آن‌ها همراه می‌شود!

یار با ماست ، چه حاجت که زیادت طلبیم

دولت  صحبت  آن  مونس جان ، ما را بس

«مَا نَزَحَ عَنَّا»

 

گویا هر جمعه، با این عبارت دعای ندبه، به خود یادآور می‌شویم که برای هر عمل صالحی، مولایمان در کنار ماست و در انجام آن ما را همراهی کرده است؛ مولایی که از ما جدا نیست.

 

در جمع خوبان

 

«مَا نَزَحَ عَنَّا»؛ نمی‌گوییم «عنّی» از من جدا نیستی! ضمیر جمع به کار می‌بریم: «عنّا» از ما جدا نیستی. در واقع، تلویحاً به امام خود عرض می‌کنیم: مرا در جمع خوبان قرار داده‌اید، جمعی نه محدود به زمان حال، بلکه به وسعت تاریخ؛ جمعی که تمامی ابرار و صلحا و شهدا در آن حضور دارند.

 

لزوم پاکی جان

 

اگر باور داريم حضرت ولى عصر علیه السلام هیچگاه از ما جدا نیست، باید همواره ازآلودگی‌ها دوری کنیم.

حضرت، پاک‌ترین و ارزشمندترین وجود عالم است و مأموریت دارد که در کنار ما باشد، پس مراقب باشیم با تعفن گناه موجب اذیت و آزار امام خود نشویم. با افکار نازیبا، با نیات نادرست و با اعمال ناپسند، وجودمان را آلوده نکنیم.

یار نزدیک تر از من به من است

وین عجب که من از وی دورم

چه کنم، با که توان گفت که دوست

در  کنار  من و من، مهجورم

 امام در هر لحظه و در هر حال کنار ماست.

اگر به وجود مقدسش بی‌توجه باشیم و در برقراری ارتباط با او کوتاهی کنیم، به خود جفا کرده‌ایم.

امام، نزدیک‌ترین فرد به ماست، نکند حضرت را همچون غریبه‌ای به شمار آوریم و با او احساس بیگانگی کنیم!

اگر خود را از آن بزرگوار دور می‌یابیم و از پرتو نور وجودش بی‌بهره می‌مانیم، باید از خود شکوه کنیم، نه از آن مولای مهربان.

 

شوق وصال

 

«بِنَفْسِي أَنْتَ أُمْنِيَّةُ شَائِقٍ يَتَمَنَّی»

«جانم فدایت، تو آرزوی هر مشتاقی هستی که تمنای رسیدن به تو را دارد.»

 

در فرازی دیگر از دعای ندبه عرض می‌کنیم:

«اللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِيدُكَ التَّائِقُونَ إِلَى وَلِيِّک»

«خدايا ما بندگان توئيم که به شدت مشتاق ولیّ تو هستیم

آتش شوق آن حضرت در وجودمان شعله‌ور است و دیدار جمال دلربای او، آرزوی دل ماست.  با توجه به فرازهای گذشته که عرض کردیم حضرت  در هر جمعی حضور دارد و از ما جدا نیست، اشتیاق به این معناست که وقتی محبوبی بسیار عزیز و گرامی در کنار ماست، اگر  به هنگام فراق او فکر کنیم، هنوز  از او جدا نشده‌ایم که دلتنگش می‌شویم.

حکایت اشتیاق ما نسبت به امام عصر اینگونه است  .

 

برتر از مَلَک

 

اثر شوق، سرور و بهجت است. انسان هر چه مشتاق‌تر؛ با نشاط‌تر .شوق، وجه تمایز  انسان با فرشتگان است. ملائک تنها عشق دارند، بدون شوق؛ اما انسان هم می‌تواند عاشق باشد، هم مشتاق.

به همین جهت انسان از مَلَک برتر است. شوق و عشق در کنار هم، موجب کمال بیشتر و قرب افزون‌تر می‌شود.

 

جلوه‌هاى بى‌تكرار

 

انسان براى مواجه شدن با امور تكرارى، اشتياقى ندارد  .

اينكه به محضر امام زمان عجّل‌الله‌فرجه عرض می‌کنیم: تو آرزوی هر مشتاقی، یعنی هیچگاه بودنت تکراری نیست.

وجود مقدس ولی عصر عجّل‌الله‌فرجه عِدل قرآن است و همان ویژگی‌ها و آثار قرآن صامت را داراست. قرآن، حدیث است؛ یعنی تازه و نو، .جلوه‌گری‌های امام زمان هم تازه است،  هر بار جلوه می‌کند، لطفی جدید دارد.

اگر عاشق صادقی باشیم و روزگار‌مان  را با یاد او و توجه به او  سپری کنیم، حضرت هر روز در زندگی ما جلوه‌گری تازه‌ای دارد .

هر نگاه با نگاه قبل، هر دعا با دعای قبل و هر جواب سلام با جواب سلام قبل متفاوت است. مولای بزرگواری که رد پایش در گوشه گوشه زندگیمان مشاهده می‌شود، هر زمان عنایتی  جدید و لطفی تازه را نصیب‌مان می‌کند.

هر دمَش با من دلسوخته لطفی دگر است

وین گدا بین، که چه  شایسته انعام افتاد

کسی که در پرتو ارتباط با امام زمان زندگی می‌کند، همواره با نشاط، امیدوار و سر حال است؛ زیرا هر روز جلوه جدیدی از حضرت را دریافت می‌کند.

 

کلام آخر

 

کلام آخر این است که قدر خود را بدانی .به یکایک ما اجازه داده شده به امام خود بگوییم مشتاق دیدار  شماییم؛ و هیچ‌یک از ما نه از این درخواست منع شده‌ایم و نه بابت این تمنا مورد سرزنش قرار گرفته‌ایم. هر یک از ما این قابلیت را داریم که به وصال مولای خود برسیم.

از سوی دیگر، اشتیاق به امام، در زندگی ما آثار و برکات فراوانی دارد. وقتی مشتاق « ولی الله» باشیم، همواره در صدد آرایش و پیرایش معنوی خود خواهیم بود.

برای نزدیکی به حضرت، می‌کوشیم تا به حُسن‌های جدید متّصف شویم و عیب‌های خود را برطرف کنیم؛ به فضایل آراسته شویم و از رذایل فاصله بگیریم.

 

عریضه

 

به محضر امام زمان علیه السلام عرض می‌کنیم:

مولای ما، شرمنده‌ایم و عذرخواه!

بر ما ببخش که عمری با ما و در کنار ما بودی، اما غافلانه و جاهلانه حضورت را نادیده گرفتیم و به وجود مقدست بی‌توجه بودیم.

بر ما ببخش که نزدیک‌ترین کس به ما بودی، اما همواره با آلودگی‌های خود، تو را آزردیم.

بر ما ببخش که در حضورت، ادب را رعایت نکردیم؛ با سوء خُلق‌ها و کسالت‌ها و بطالت‌ها، در محضرت جسارت کردیم.

و شما، مولای مهربان، کریمانه از همه قصورها و تقصیرهای ما گذشتید و همچنان در کنارمان ماندید.

آقای ما، به فرموده خدای سبحان: «الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبات»

می‌دانیم شما پاک‌ترین وجود عالم هستید و  لازمه نزدیکی به شما و قرار گرفتن در کنار شما، طهارت است. باید جانی پاک داشته باشیم تا با جانان پیوند خوریم.

باید که جمله جان شوی، تا لایق جانان شوی

مولا جان،

با همه وجود دعا و نگاه شما را تمنا می‌کنیم. یقین داریم  با دعای شما و با نگاه شما، مس وجودمان زر می‌شود و طهارت جان برایمان رقم می‌خورد.

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا شود که گوشه‌چشمی به ما کنند

 

تاریخ جلسه: 99/7/2 ـ جلسه 1

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] دعای زمان غیبت ، مفاتیح الجنان

[2] مطلع الانوار، ج ۴

[3] سوره تکویر ، آیات ٨ و 9

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *