از امام رضا علیه السلام روايت شده است كه فرمود:
هر كس بعد از نماز صبح دعاى زير را بخواند هيچ حاجتى نخواهد جز آنكه بر او آسان مىشود و خداى تعالى کارهای مهم او را كفايت مىكند.
«بِسْمِ اللَّهِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَدٍ، وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ، فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا، لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ، فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ، فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ، ما شاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، مَا شَاءَ اللَّهُ لَا مَا شَاءَ النَّاسُ، مَا شَاءَ اللَّهُ وَ إِنْ كَرِهَ النَّاسُ، حَسْبِيَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبِينَ، حَسْبِيَ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ، حَسْبِيَ الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقِينَ، حَسْبِيَ اللَّهُ ربُّ العالَمِين، حَسبِى مَن هُوَ حَسبِى، حَسبِى مَن لَم يَزَل حَسبِى، حَسبِى مَن كانَ مُنذُ كُنتُ لَم يَزَل حَسبِى، حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ، عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيم»
«بنام خدا و درود خدا بر محمد و آلش كارم را به خداى تعالى واگذار مىكنم، زيرا خدا به بندگانش بيناست، خداى تعالى او را از بديهاى مكر ايشان حفظ كرد خدايى نيست جز تو، منزّهى تو! من از ستمكاران بودم پس دعايش را اجابت كرديم و او را از غم نجات داديم و اين گونه مؤمنين را نجات مىدهيم خداى ما را كافى و وكيل خوبى است مؤمنين داخل نعمت و فضل پروردگار شدند كه هرگز تا خداى نخواهد به ايشان بدى نرسد و آنچه كه خداى خواهد.قدرتى نيست جز از آن خدا، خواسته خدا را خواهم و به خواسته مردم تمايلى ندارم خواسته خدا را طالبم گرچه مردم بدشان آيد، تربيت خداى مرا از تربيتكنندههاى ديگر كفايتم مىكند، خالق من مرا از ديگر مخلوقات كافى است، رازق من مرا از ديگر روزى دهندهها كافى مىباشد. خداى رب العالمين مرا كافى است. مرا كافى است آنكه مرا كافى است، كافى است آنكه مرا در ازل كافى بوده است. كافى است آنكه تا بودم مرا كافى بوده است خداى مرا كافى است خدايى جز او نيست كارهاى خودم را به او واگذار كردم و او پروردگار عرش عظيم است.»
آداب راز ونياز به درگاه بى نياز( ترجمه عدة الداعي)، ج1، ص220