مقدمه
دركلاس امام زمانشناسى برآنيم تا به مهمترین واجب زندگی خود، که معرفةالامام است، بپردازيم. انسان در پرتو معرفت امام، به شناخت صحیحی از خود، بهعنوان مأموم، دست مییابد؛ بيش از پيش قدر و منزلت خود را مىشناسد و کیفیت بندگی او در محضر حضرت حق ارتقاء پیدا میکند.
در فرازهای دعای ندبه، معرفىهاى خاصى از ابعاد وجودى امام زمان عجلاللهتعالیفرجه صورت میگیرد؛ به همین جهت با بررسی عباراتی از این دعای شریف، در مسیر شناخت ولىّ عصر عجلاللهتعالیفرجه گام مینهیم.
«بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ عَقِيدِ عِزٍّ لَا يُسَامَى»
«جانم فدایت، تو ریشه و اصل عزتی هستی که برتر از آن وجود ندارد.»
جانم فداى جان تو، اى جان و اى جانان من
در چند فراز از دعاى ندبه، به ما اجازه داده شده است كه خود را بهعنوان فدايى امام زمان عجلاللهتعالیفرجه معرفى كنيم، لازمۀ اين فدا شدن، در حضور قرار گرفتن است. قطعاً زمانى كه وجودى ناقص، محضر انسان كامل را ادراک كند، خود نيز به كمال مىرسد.
عزت بى بديل
در اين فراز از دعا حضرت را بهعنوان «ریشۀ عزت» میشناسیم، عزتی که برتر از آن یافت نمیشود. ارتباط با حضرت ولیّعصر عجلاللهتعالیفرجه، ارتباط با کانون عزت است؛ آن هم نه عزتی موقت و محدود و ناپایدار، بلکه عزتی گسترده و همیشگی. امام عصر عجلاللهتعالیفرجه ريشه و اصل عزت است؛ بنابراين فرد منتظر هر عزتى دريافت میكند از طريق وجود مقدس آن بزرگوار است. هم عزتی که در این عالم ظهور دارد، هم عزتى كه در برزخ نمایان مىشود و هم عزتى كه در قیامت جلوهگری میکند.
رمز گرانقدر شدن
هنگامی که منتظر مییابد که ریشۀ عزت در وجود امام است، دیگر براى كسب آن متحیر و سرگردان نمیشود. او نیک میداند که ارتباط با ولیّعصر عجلاللهتعالیفرجه انسان را از هرگونه فرومایگی و پستی و دونهمتی دور میسازد و جایگاه رفیعی را برایش رقم میزند. فرد منتظر یقین دارد پیوست به ولیّالله که قرین عزت است، او را از انواع عزت بهرهمند مىکند و در عرصههای مختلف زندگی، عزیز میشود.
«عزيز» در معانى متعددى به كار مىرود: محترم، گرانقدر، نفوذناپذیر، شایسته و دوست داشتنی. همۀ این امور، فضائلی است که انسان فطرتاً طالب آنهاست. ریشۀ عزت به اذن حق، وجود مقدس امام عصر عجلاللهتعالیفرجه است و ارتباط با آن بزرگوار، همۀ این امور ارزشمند را برای فرد منتظر به ارمغان میآورد.
در فراز ديگرى از دعاى ندبه مىگوييم:
«أَيْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِيَاء»
« آن عزتبخش به دوستان، کجاست؟»
عزتبخش دوستان
گويا عبارت دعا حاکی از این واقعیت است كه عاشق و منتظر حقيقى، نیاز ندارد که عزت را طلب کند، بلکه به صِرف معرفت امام و پيوست به او كه ريشۀ عزت است، وجود او هم گرانقدر میشود. در این صورت آثار عزت در همۀ شؤون زندگیاش جلوهگر خواهد شد و در همۀ عوالم از اعتبار و احترام خاصى برخوردار خواهد بود.
اتفاق دردناك اين است كه انسان، دچار غفلت شود، به بيراهه رود و با دور شدن از اين منشأ عزت، خود را از دستيابى به جايگاههاى رفيع محروم كند.
رهایی از سلطۀ نفس
منتظر باور دارد که ارتباط با حضرت، انسان را از هرگونه فرومایگی، پستی و دونهمتی دور میکند و او را به جایگاهى والا و بالا مىرساند.
در پرتو افزايش اين ارتباط، ذلت انسان تنها در مقابل حضرت حق نمایان مىشود و ذرهای تحت نفوذ بیگانه قرار نمیگیرد؛ حال چه این بیگانه دشمن ظاهری باشد، چه نفس اماره که در وجود انسان قرار دارد.
ارتباط با حضرتش، چنان جایگاه والايى به زائر عطا میكند كه موجب تحير همگان مىشود. حتى در باور خود زائر نمىگنجد كه پذیرش امام، به اين ميزان او را گرانقدر و صاحب عزت كند.
به ما توصیه شده است كه در تعقيبات نماز بخوانیم:
«قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِی الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ»[1]
«خداوندا! تو صاحب فرمان و سلطنتى. به هر كس (طبق مصلحت و حكمت خود) بخواهى حكومت مىدهى و از هر كس بخواهى حكومت را مىگيرى و هر كه را بخواهى عزّت مىبخشى و هر كه را بخواهى ذليل مىنمايى، همه خيرها تنها به دست توست. همانا تو بر هر چيز توانایی.»
گويا در نگرش الهى، اين آيه یادآور نقش ولایت حضرت در زندگی ماست كه موجب مىشود از هر ذلتى مصون و محفوظ بمانيم، کافی است در این زمینه نگاهی به زندگی علمای ربانی داشته باشیم که علیرغم نداشتن حسب و نَسب خاص، مدرک خاص یا ثروت و مكنت خاص از عزتی بینظیر بهرهمند بودند. آنقدر عزتمند زندگی کردند که نه تنها دشمنان خارجی در آنها نفوذی نداشتهاند، بلکه از سلطۀ نفس اماره نیز مصون ماندهاند.
عزیزِ عزیز
ولیّعصر عجلاللهتعالیفرجه نمیپسندد که دوستان او گرفتار ذلت و حقارت شوند و از آثار نام «عزیز» حضرت حق محروم بمانند. امام، عزیز خداست. زمانی که انسان مشتاق آن «عزیز» باشد و خود را فدایی او کند، عزیزِ «عزیز» میشود و حضرت او را براى هميشه در خيمۀ عزت خويش مستقر میكند.
«بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ عَقِيدِ عِزٍّ لَا يُسَامَى»
«جانم فدایت، تو قرین عزّتی، که کسی بر او برتری نگیرد.»
پيشواى اهل عزت
«عقید»، غير از معنى ريشه و اصل، در معناى «پیمانکار» هم به كار مىرود. گویا امام عصر عجلاللهتعالیفرجه با پوشیدن خلعت بندگی در محضر حق، براى هميشه سوگند عبوديت خورده و این سوگند، لباس عزت دائم را بر او پوشانده و حضرتش را پیشوای عزیزان عالم قرار داده است.
هنگامى كه در خطاب به ولیّ عصر عجلاللهتعالیفرجه عرض میکنیم: «يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ»[2] (اى عزيز! قحطى ما و خاندان ما را فراگرفته است.) با یادآوری نام عزیز، نه تنها عزت و سیادت و بینظیر بودنش را به او متذکر میشویم، بلکه تلویحاً از آن بزرگوار درخواست میکنیم که با همین نام، ما را نیز از هرگونه ذلت در مقابل غیر خدا نجات دهد و عزت ابدی را برایمان رقم زند.
«بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ أَثِيلِ مَجْدٍ لَا يُجَازَى»
«جانم فداى تو اى شرافت قديمى و ريشهدارى كه همتراز ندارد.»
شرافتى فراتر از عمر دنيا
حضرت ولیّعصر عجلاللهتعالیفرجه داراى شرافتى است كه به دورۀ امامت ايشان محدود نمىشود، بلکه آن بزرگوار از قبل از خلقت عوالم در این جایگاه قرار داشته و شرافت او از عمر تاریخ گستردهتر است. قدیم بودنِ شرافت حضرت امری است که زائر از طریق آن نیاز خویش را مطرح میکند.
قديمىترين دوست
شايد عبارت دعا، اشاره به اين مطلب باشد: همانگونه که وجود امام شرافتی برتر از عمر تاریخ دارد، رابطۀ زائر با امام خویش نیز رابطۀ جدیدی نیست. زائر قبل از این که پدر، مادر، اسلاف و نیاکان خود را بشناسد، در عهد الست ولیّ خود را شناخته و ولایت او را پذیرفته است؛ پس ارتباطش را با امام خود، رابطهاى مىداندكه از زمانهاى دور شكل گرفته است؛ بنابراين هنگام ابراز ارادت و اظهار محبت، بهعنوان قدیمیترین دوست، با امام خود ارتباط برقرار مىكند.
ارتباطى اعتبارآفرين
این قدمت، شرافت برای زائر بسيار اعتبارآفرین است؛ زیرا با انتساب به بالاترین وجود عالم، به شرافت خود پى مىبرد و بهواسطۀ این پیوست، خود را از سایر شرافتها مستغنى مىيابد.
از سوى ديگر، زمانى كه انسان با وجود ارزشمندى كه داراى شرافتى قديمى است پيوند مىخورَد و خود را بهعنوان جانفداى او معرفی میکند به كمالاتى خاص نائل مىشود و جایگاه عهد الست خویش را میيابد.
چنین فردى در زندگی خویش توانمند میشود. احساس ناتوانی مربوط به زمانی است كه انسان پیوست خود را به قدیمیترین شرافت عالم فراموش كن.
در محضر مقدس مولايمان با زبان حال و قال مىگوييم:
آقا جان! هر زمان از شما دور مىافتيم، افسرده و اندوهگين مىشويم. عاجزانه تمنا مىكنيم؛ ياريمان كنيد در سراسر زندگى بهخصوص هنگام مواجهه با سختىها و گرفتارىها به ياد شما باشيم كه قديمیترين دوست ما هستيد، از آستان باكرامت شما مدد بگيريم و از نگرانى، نا اميدى و غم و غصه دور بمانيم.
مولا جان! اى عزت بىمانند! اى شرافت قديمى! «بِنَفسِى اَنت»، جانم فداى جان تو، اى جان و اى جانان من.
تاریخ جلسه: ۹۹/۷/16 ـ جلسه 2
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره آل عمران، آیه 26
[2] سوره یوسف، آیه 88