مقدمه
برای فروغ و روشنایی تنور محبت نسبت به اباعبدالله نکاتی را یادآور میشویم تا حضور در مجالس حضرت عادی جلوه نکند و همچنین میزان شکر افزایش پیدا کند؛ چرا که حضور در این مجالس موجب میشود تا زائر از عنایات خاصی بهرهمند شود.
چه بسا انسان برای کسب فرج و گشایش و فتوحاتی در پی دعای صاحب نفَسی میگردد که اگر دعای قدسی او در زندگی جاری شود، مشکلات حل میشود.
حضور در مجالس اباعبدالله به نوعی زیارت حضرت محسوب میشود. امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«یَا مَنْ خَصَّنَا بِالْکَرَامَةِ وَ خَصَّنَا بِالْوَصِیَّةِ وَ وَعَدَنَا الشَّفَاعَةَ وَ أَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى، وَ مَا بَقِیَ وَ جَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْنَااغْفِرْ لِی وَ لِإِخْوَانِی وَ لِزُوَّارِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ أَنْفَقُوا أَمْوَالَهُمْ وَ أَشْخَصُوا أَبْدَانَهُمْ رَغْبَةً فِی بِرِّنَا وَ رَجَاءً لِمَا عِنْدَکَ فِی صِلَتِنَاوَ سُرُوراً أَدْخَلُوهُ عَلَى نَبِیِّکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ إِجَابَةً مِنْهُمْ لِأَمْرِنَا وَ غَيْظاً أَدْخَلُوهُ عَلَى عَدُوِّنَا و أَرَادُوا بِذَلِكَ رِضَاكَفَكَافِهِمْ عَنَّا بِالرِّضْوَان وَ اكْلَأْهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ اخْلُفْ عَلَى أَهَالِيهِمْ وَ أَوْلَادِهِمُ الَّذِينَ خُلِّفُوا بِأَحْسَنِ الْخَلَف وَ اصْحَبْهُمْ وَ اكْفِهِمْ شَرَّ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ كُلِّ ضَعِيفٍ مِنْ خَلْقِكَ وَ شَدِيدٍ وَ شَرَّ شَيَاطِينِ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ»[1]
«ای خدایی که در میان همۀ بندگانت اکرام خاصی به ما بخشیدی [که حتی پیامبران اولوالعزم هم از آن اکرام بهرهمند نشدند.] ای خدایی که در میان همه بندگان ما را اوصیا پیامبر قرار دادی. ای خدایی که وعدۀ شفاعت را به ما دادی [تا دستگیر شیعیان باشیم و آنها را در قیامت سفرهنشین خود قرار بدهیم.] ای خدایی که تمامی علم گذشتگان و آیندگان را به ما دادی [و میزان علمی که به ما دادی با احدی قابل قیاس نیست.] ای خدایی که قلب عموم مردم را به طرف ما مایل کردی[و ما را مغناطیس عالم قرار دادی تا میل مردم بسوی ما گرایش پیدا کند.] من را و برادان دینیام را و زوار اباعبدالله را مورد مغفرت قرار ده؛ زواری که مال خود را هزینه کردند، جسمهای خود را به سختی انداختند. زیرا درجۀ قلب آنان متمایل به ما بود و در محبت کردن مشتاق بودند؛ چرا که خواستار خوبی کردن در حق ما بودند و امیدوار بودند که وقتی زائر جدم امام حسین علیه السلام میشوند از صله ما اهل بیت بهرهمند شوند و در زیارت خواستار ادخال سرور بر وجود مطهر پیامبر بودند؛ چرا که با زیارت اباعبدالله ادخال سرور بر پیامبر وارد میشود. چرا که میخواهند پاسخگوی فرمان ما باشند و از طریق زیارت، دشمن ما را ناراحت کنند؛ زیرا زیارت لعن عملی به دشمنان اهل بیت محسوب میشود و باعث فروزندگی نوری میشود که دشمنان خواستار خاموشی آن بودند. خدایا به وسیله این امور خواستار رضایت تو بودند؛ پس خدایا تو از طرف ما جبران کننده الطاف آنان باش و وصال به جنت الرضوان را بهرۀ آنان کن. خدایا شبانه روز، زوار جدم را حفظ کن. در زمان زیارت از خانوادهها و مالهای خود میگذرند؛ تو جایگزین آنان در خانه و زندگیشان باش و در مالی که خرج کردند، جایگزین باش. همراه آنان باش در زیارتی که دارند. و شر هر گردنفراز خيرهسر و هر آفريدۀ ناتوان و توانمند و شر شيطانهای انس و جن را از آنان دور فرما.»
در واقع زیارت اباعبدالله، موجب میشود که زائر تحت دعای امام صادق علیهالسلام قرار گیرد و از شر شیاطین انسی و جنی در امان بماند. زیارت و روضۀ ابا عبدالله باطلالسحر است. باطل السحر برای در امان ماندن از چشم مردم و برای حفظ اعتقادات، زیارت اباعبدالله اکسیر اعظم است.
روضۀ اباعبدالله زندگی زائر را ساماندهی میکند؛ زیرا عمق خیرات و برکات روضه و زیارت، بسیار گسترده است که قابل شمارش نیست. تمام قدمهایی که تا اربعین برای تشیع سر مطهر حضرت برداشته میشود، تحت دعای امام صادق علیهالسلام قرار میگیرد.
دعای معصوم، امنیت عجیبی در زندگی وارد میکند که معاش و معاد، ظاهر و باطن وخانوادۀ زائر را تأمین میکند؛ بنابراین قدر حضور در مجالس اباعبدالله را بدانید؛ زیرا یک امتیاز خاص است؛ چرا که با دعای امام این توفیق حضور، نصیب زائر شده است.
نگاهی به بحث سلام زیارت عاشورا
معنی لغوی سلام
«سلام» به معنی عاری بودن از آفات ظاهری و باطنی است که با سلامت به یک معناست.
اگر سوال شود که آیا سلام همان امنیت است؟ در جواب بیان میشود: خیر. بین سلام و امنیت فرق وجود دارد. «سلام» امنیتی است که در ذات هر چیزی قرار دارد، نه اینکه در آینده بر او بار شود؛ اگر در ذات چیزی امنیت باشد، آن «سلام» است.
امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه در بحث «سلام» میفرماید:
«إِنَّ السَّالِمَ مَنْ وَقَيْتَ»[2]
«سالم کسی است که حفظش کردی و مانع آسیب رساندن به او میشوی.»
در سوره قدر: «لیلة القدر» بهعنوان «سلام»، لیلهای است که هیچ آفتی بر آن عارض نمیشود؛ بلکه سلام مطلق است.
انسان در بعضی از دعاها درخواست سلامت برای خود دارد.
« أَذِقْنِی بَرْدَ السَّلَامَةِ»[3]
«خنکی سلامت را به من بچشان.»
آرامش و آسایش در پی سلام
«سلام» بهمعنای عاری بودن از آفات ظاهری و باطنی است و آرامشی جدی برای انسان ایجاد میکند. درخواست سلامت برای انسان بسیار ضروری است؛ زیرا ذرهای آفت اخلاقی و اعتقادی و رفتاری اعم از شرک و بخل و بدبینی به آسایش انسان آسیب میرساند.
آرامش مطلق در قیامت
سلامت و امنیت کامل فقط در قیامت حکفرماست؛ بنابراین در دار دنیا سلام، نسبی است. فردی که بیماری اخلاقی در او وجود ندارد، نسبت به کسی که بیماری اخلاقی در او وجود دارد، سالمتر است. یا فرد موحد نسبت به فرد مشرک از سلامت و امنیت بیشتری بهرهمند است.
آرامش نسبی در قیامت وجود ندارد؛ بلکه هرکس وارد بهشت شود از انواع آفات مصون و محفوظ است.
«لَهُمْ دَارُ السّلامِ عِندَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُم بِمَا كانوا يَعْمَلُونَ»[4]
«سراى سلامت نزد پروردگارشان، تنها براى آنان است و او به پاداش اعمالى كه انجام مىدادند، سرپرست و پشتيبان و دوست آنان است.»
تمام افراد سالم،سلامتی خود را بهعلت حضور در محضر مربی کسب کردند؛ بنابراین در دار دنیا نیز بهمیزانی که فرد ادراک حضور حق را داشته باشد و خدا را حاضر و ناظر بداند و با خدا زندگی کند، سالم است؛ اما به اندازهای که از خداوند جدا شود، گرفتار وسوسه، حرص، حسد، کبر، غرور و انواع امور ناپسند میشود. یکی از اسامی خدای سبحان «سلام» است. هرقدر انسان در محضر آن «سلام» قرار بگیرد سالم میماند.
سلامت در پی تربیت
سلامت از طرق تربیت حاصل میشود و هرقدر انسان تحت تربیت خدا و اولیای الهی قرار بگیرد، وجود او سالمتر است؛ در واقع تربیت خدا و پیامبر، فرد را پرورش میدهد تا از انواع بیماریها مصون بماند.
خداوند هادی انسان بهسوی سلام
در قیامت خداوند به وسیلۀ پیامبر و آل پیامبر هادی افراد بهسوی سلام است؛ زیرا خداوند خواستار سلامت بندگان خویش است و سالم نبودن را برای آنان نمیپسندد.
«يَهْدِى بِهِ للَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلام وَيُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إلي صِراطٍ مُّسْتَقِيمٍ»[5]
«خداوند به وسيلهى آن (كتاب) كسانى را كه بدنبال رضاى الهىاند، به راههاى امن و عافيت هدايت مىكند، و آنان را با خواست خود از تاريكىها به روشنايى درمىآورد، و به راه راست هدايت مىكند.»
خدا به وسیلۀ قرآن و عترت، انسان را از همۀ بداخلاقیها و بدفکریها و بدعملیها، باسهولت به طرف خودش هدایت میکند. هرچه انسان الهیتر شود، سالمتر میماند.
فردی که افسردگی دارد، تحت تأثیر غیر خدا اعم از انس یا جن قرار گرفته است؛ در نتیجه ناسالم است.
علامت سالم بودن
علامت سالم بودن انسان این است که باسهولت به طرف خداوند حرکت دارد؛ نه با جان کَندن و سختی. خداوند بهسهولت این بنده را از ناسالم بودن خارج میکند: «یُخرِجُهُم». تمام افعالی که خداوند انجام میدهد بهآسانی و سهولت است؛ اما کاری که منیّت انسان در آن هویدا شود، به سختی انجام میگیرد. ورود ولایت خدا و اولیای خدا در زندگی، وجود انسان را سالم میکند.
اصالت با سلامتی است
اصل در هر فردی سلامتی است و بیماری عارض بر او میشود؛ بنابراین بیماریهای اخلاقی و اعتقادی و عملی، ذاتی نیست؛ بلکه عارض بر فرد میشود؛ اما جای خوشبختی است که عَرَض بهسهولت قابل تغییر است. ذات انسان سالم است و بیماریها عارضی؛ بنابراین تمام سعی آدمی برای بازگشت انسان به اصل خود است.
سالمسازی توسط پیامبر اکرم
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَ اعْلَموا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ»[6]
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هرگاه خدا و رسول شما را به چيزى كه حياتبخش شماست دعوت مىكنند، بپذيريد و بدانيد خداوند، ميان انسان و دل او حايل مىشود و به سوى او محشور مىشويد.»
پیغمبر میخواهد، مؤمنین از ناسالمی جدا شوند و به عبارتی دیگر زنده شوند. پیامبر پیک خداست که خواستار احیای بندگان است؛ اما باید خودِ فرد طالب این احیا و زندگی باشد. «سلامتی» با حضور و دعوت پیامبر نصیب مومنین میشود که از آن بیبهره بودهاند. کار پیامبر سالمسازی است.
صفات افراد سالم
«لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِيمًا . إِلَّا قِيلًا سلمًا سلَمًا»[7]
«در آنجا سخن بيهوده و نسبت گناه به ديگرى را نمىشنوند. سخنى جز سلام و درود نيست.»
از افراد سالم سخن لغو و بیهوده شنیده نمیشود. اگر فردی گفتارش لغو است، حاکی از ناسالمی اوست. حرف لغو و بیفایده؛ نه فایده دنیوی دارد و نه اخروی. کلام غیرنافع از ناسالم بودن فرد پرده برمیدارد.
علامت سلامت گفتاری
علامت سلامت گفتار این است که اولاً فرد فرافکنی ندارد و کسی را متهم به گناه نمیکند و دیگران را مقصر نمیداند؛ ثانیاً سخن لغو بر زبان نمیراند.
علامت این گفتار صحیح در کلام همۀ انبیا دیده میشود: «رَبِّ إِنِّی ظَلَمۡتُ نَفۡسِی»[8]«رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا»[9]
پیامبران امور نامناسب را به گفتار و فعل خود نسبت میدهند و همیشه خود را متهم میدانند.
کُد سلامتی در گفتار در این است که انسان در گفتار خود به دنبال متهم نگردد؛ بنابراین اگر در هنگامۀ مشکلات به دنبال فرافکنی باشیم، علامت ناسلامتی است که باید به حضرات معصومین بهعنوان طبیب جسم و روح مراجعه کنیم. در مراجعه به طبیب باید در مرحلۀ اول مریض به بیماری خود واقف باشد و متوجه شود که وضع او عادی نیست؛ بنابراین اگر کسی خود را فاقد مشکل و بیماری میداند، بیماری او بسیار حاد است؛ اما اگر سلامتی را در انسانها میبیند و مشکل را در خود، این علامت سالم بودن اوست.
در مقابل سلام دو چیز قرار دارد: 1.«لغو» بهمعنای بیفایده بودن است که اثری در تکوین ندارد؛ 2.«تأثیم» یعنی نسبت گناه به دیگری دادن.
سلام، کلام فرد بهشتی
ارتباط بهشتیها با یکدیگر با کلمۀ «سلام» صورت میگیرد. در بدو ورود به بهشت نیز ملائک به بهشتیها سلام میکنند.
«وَسِيقَ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَوْا۟ رَبَّهُمْ إِلَى ٱلْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَٰابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَٰامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَٱدْخُلُوهَا خالدِينَ»[10]
«و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتند گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند تا چون به نزد آن رسند، در حالى كه درهاى بهشت گشوده شده است و نگهبانان بهشت به آنان گويند: «سلام بر شما پاك و پسنديده بوديد، پس داخل شويد در حالى كه در آن جاودانه خواهيد بود.»
در بهشت هیچکس برای دیگری طلب نقص نمیکند؛ بلکه دائماً افراد برای همدیگر آرزوی سلامتی دارند.
بیکینهبودن بهشتی
خداوند دربارۀ سلامت بهشتیها میگوید:
«وَنَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَٰنًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُّتَقَٰابِلِينَ»[11]
«و ما هرگونه كينهاى را از سينههاى آنان بركندهايم، (در نتيجه آنان) برادرانه بر تختها روبروى يكديگرند.»
بهشتیان؛ چون سینهشان پاکسازی شده است، رابطۀ خوبی به یکدیگر دارند. گاهی اوقات ظاهراً افراد برای یکدیگر زبان زیبایی دارند؛ اما قلبا از هم ناراضی هستند؛ اما بهشتیها قلباً هیچ دلخوری از یکدیگر ندارند.
تاریخ جلسه: 1397/7/20- جلسه بیستم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] الکافی، ج4، ص582. کامل الزیارات، ص116 . ثواب الاعمال، ص95
[2]. دعای ۳۶ صحیفه سجادیه
[3]. دعای 15 صحیفه سجادیه
[4]. سوره انعام آیه 127
[5]. سوره مائده آیه 16.
[7]. سوره واقعه آیات 25 و 26
[8]. سوره قصص آیه 16
[9]. سوره اعراف آیه 23
[10] سوره زمر آیه 73
[11] سوره حجر آیه 47