خداوند در آیه ۵2 سوره مریم میفرماید:
«وَ نادَيْناهُ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَ قَرَّبْناهُ نَجِيًّا»
«و از جانب راست (كوهِ) طور او را ندا داديم و به (مقام قرب خود و) رازگويى نزديكش ساختیم.»
خداوند سبحان در این آیه میفرماید: حضرت موسی در ابتدا از فاصلۀ دور با ما راز و نیاز داشت و ما هم از دور پاسخگوی او بودیم؛ لیکن به ما نزدیک شد و آن ندا، به مناجات تبدیل شد. او را از جانب راست کوه صدا زدیم؛ جانب راست مسیری بود که در شهر مدین از شعیب جدا شد و در حال گذر بود و اگر آن مسیر را برمیگشت سمت چپ قرار میگرفت. اجمالاً گفته میشود که از هر سویی که دعوت و ندای حق به گوش حضرت موسی رسید آن جانب، مبارک است.
ابتدا اخلاص، سپس نجوا
خداوند در آیه قبل فرمود «مُخلَصاً» و سپس در این آیه فرمود:«نَجیّاً»؛ یعنی موسی اول از خود رها شده بود و بعد با خدا نجوا داشت. به انسان آموزش داده میشود که هر کس نباید با ادبیات خودش با خداوند نجوا داشته باشد، بلکه باید با لسان معصوم نجوا کند؛ چون انسان بایستی در نجوا کاملاً از همه چیز خلاص شود. از آنجا که خلاصشدن کامل برای او مقدور نیست؛ باید با لسان معصوم با خداوند نجوا داشته باشد.
«نادَيْناهُ»
قرب، نتیجۀ ندا
«نادَيْناهُ» بر وزن مفاعله و مصدر آن منادات است؛ یعنی ما او را ندا میکردیم در حالیکه او هم ما را ندا میکرد؛ نتیجه این ندا، قرب و نزدیکی شد.
«قَرَّبْناهُ نَجِيًّا»
گفته شده که «تقرب» وظیفه بنده است؛ اما «تقریب» را خدای سبحان انجام میدهد. بنده خود را بهخدا نزدیک میکند؛ اما نزدیککردن نهایی فعل خداست.
اگر برای قرب باب مفاعله بکار گرفته نشده؛ یعنی قرب کار خداست و بنده نزدیک شدن به خداوند را اراده میکند؛ اما خداوند، ایجادکنندۀ قرب است و موانع حضور را مرتفع میکند.
پردهبرداری در قرب
بعضی گویند:در «قَرَّبْناهُ» پردهبرداری حاصل میشود؛ چیزی که در دوری امکانش نبود. در نگاه دیگر گویا خدای سبحان میگوید: «زمانی که او را صدا زدیم، گوش قلب او صدای ما را شنید؛ در نتیجه عنایت بعدی که قرب خاصی بود نصیب او شد.»
امام(ره) در شرح این فراز از مناجات شعبانیه میفرماید:
«اللهُمَّ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ فَنَاجَيْتَهُ سِرّا وَ عَمِلَ لَكَ جَهْرا»
«خدایا مرا از آنان قرار ده که او را ندا دادی (صدایش کردی )پس اجابت کرد تو را و تو او را نگاهش کردی پس مدهوش شد. پس تو با او در سر نجوا کردی و او در علن و آشکار برای تو (خالصانه ) عمل آورد.»
«خدایا! مرا از افرادی قرار بده که تو آنها را از دور صدا میزنی و گوش جان آنان باز است؛ به همین جهت به تو پاسخ میدهند و تو به آنان نگاه میکنی؛ در نتیجه به فنا میرسند و زمانی که به فنا رسیدند تو با آنان نجوا میکنی؛ سپس بنده هم در مقابل تو بندگی محض را به نمایش میگذارد.»
قرب و جذبه
خداوند سبحان جذبهای نصیب حضرت موسی کرد که در آن جذبه اسراری در اختیار او قرار گرفت و صاحب سِرّ شد و خداوند او را سِیر داد.
گر میبرندت واصلی، گر میروی بیحاصلی
رفتن کجا؟ بردن کجا؟ این سرّ ربّانی است این
بیتردید ندای حضرت موسی با خداوند قرب را بهوجود میآورد و خداوند در هر دو امرِ ندا و قرب، متولیِ اوست؛ در واقع در همه زمانها یک ولیّ دارد.
قرب و همکلامی با خدا
«قَرَّبْناهُ نَجِيًّا» یعنی او را از دور جذب کردیم، صدایش زدیم تا جذب عظمت ما شود. او را از جانب مبارکی صدا زدیم که محل جلوهگری تمام کمالات ما بود؛ این صدا زدن برای او موجب تقویت و برکت شد و قرب حاصل شد؛ در نتیجه او را همکلام خود کردیم.
انسان هم اگر در کنار سفرۀ قرآن قرار گیرد به خداوند نزدیک میشود و مورد خطاب خداوند قرار میگیرد و درمییابد که خدای سبحان با او سخن میگوید. در این هنگام از غیر، رها میشود.
به عبارتی در کنار سفرۀ قرآن « قَرَّبْناهُ نَجِيًّا» حاصل میشود.
نمایش عظمت الهی در جایگاه «ندا» و «قرب»
خداوند در دو جایگاه «نادَيْنا» و «قَرَّبْنا»، عظمت خود را به نمایش میگذارد. حضرت موسی باید در مقابل عظمت الهی تعظیم کند.
مفسری میفرماید:«نتیجۀ قرب خداوند به حضرت موسی، باعث نجوای او شد.» اگر اذن راز و نیاز با حق در نیمه شب به انسان داده میشود؛ علامت این است که خداوند بنده را بهخود نزدیک کرده است. در زمان قرب، بنده میتواند نجوا داشته باشد.
رابطۀ قرب و بازگوشدن اسرار الهی
دریافتهایی که در کوه طور به حضرت موسی شد، به او شرافت بخشید و رازهای مگوی خداوند بر او آشکار شد. دریافت الواح غیر از «قَرَّبْناهُ نَجِيًّا» است. در «قَرَّبْناهُ نَجِيًّا» لطف خاصی نهفته است که خداوند سبحان به حضرت موسی در کوه طور عطا کرد.
بعضی گویند:«نجوا» از مادۀ «نجو» به معنای «علوّ» و «ارتفاع» است؛ یعنی ما موسی را به خودمان نزدیک کردیم و در جایگاه متعالی قرار دادیم.
مناجات و افلاکی شدن
زمان مناجات، گویا انسان در عالم خاکی نیست؛ بلکه افلاکی شده و رفعت خاصی نصیب او شده است. «نجوا» با «دعا» فرق دارد. در «دعا» داعی در همین عالم قرار دارد و درخواست میکند؛ اما در «نجوا» اسراری را خداوند سبحان نصیب بندهاش میکند. گویا بنده باید از عالم خاک بالا برود تا حامل آن اسرار شود. خداوند در کوه طور این نجوا را نصیب حضرت موسی کرد نه در بیت شعیب و نه در مسیر حرکت؛ زیرا این نجوا باید در خلوتی صورت گیرد که علیالظاهر در این عالم، مرتفع است و در باطن این رفعت، رفعت دیگری نهفته است.
قرب و الهامات ربانی
خدای سبحان میفرماید او را از اخباری مطلع کردیم که هیچ شائبهای در آن راه ندارد. زمانی که انسان وارد وادی نجوا شود، خدا او را بالا میبرد و در این مقام رفعت، هیچ شائبهای نیست و هر چه القا میشود، از الهامات ربانی است که هیچ نگرانی در آن راه ندارد.
برای سالک الیالله گاه خلوت خاصی لازم است، خلوتی که در آن، اوج و پرواز است و پیام خداوند را خالصانه دریافت میکند؛
خلوتی که در آن، کلیم حق میشود که مقدمۀ امور اجتماعی صحیح اوست.
علامت قرب
مفسری میفرماید علامت قرب به خداوند سبحان سه چیز است:
- خداوند علمی به بندهاش میدهد که همراه عمل است؛
- عملی به او میدهد که همراه اخلاص است؛
- زمانی که با مؤمنین مصاحبت دارد، حرمت آنان را مثل حرمت خانۀ خدا حفظ میکند.
تاریخ جلسه:1400/2/4 – جلسه بیست و دوم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»