مقدمه
بحثی که با هم دنبال می کردیم این بود که ما متدینین یک تجدید نظری باید در بعضی از خلقیات و اعتقادات و ارتباطاتمان داشته باشیم و نگاه دوباره ای باید گاه و بیگاه داشته باشیم . در یک خلوتی نامه عمل خود را بخوانیم.
بازنگری در عبادت
«فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ»[1]
«پس چون مناسك (حج) خود را انجام داديد، خدا را ياد كنيد، همانگونه كه پدران خويش را ياد مىكنيد، بلكه بيشتر و بهتر از آن. پس بعضى از مردم كسانى هستند كه مىگويند: خداوندا! به ما در دنيا عطا كن. آنان در آخرت بهرهاى ندارند.»
در یک بازاندیشی متوجه میشویم وقتی به صورت افراطی عبادت میکنیم، مثلا زیاد نماز میخوانیم، کسل و خسته و بیرغبت میشویم و دیگر حال خوش عبادت نداریم!
قرآن آموزش میدهد که پیام عبادت، حضور و ذاکر شدن است؛ ذاکر دائم. وقتی بنده میشویم باید همهجا خود را بنده بدانیم، در آشپزخانه در پذیرایی از مهمان، در تربیت فرزند، در تحصیل، در ارتباط با همسر و… همه جا با اخلاص وظایف را انجام دهیم و بنده باشیم. معمولا بعداز عبادت، توجه ما منحصر به زمان عبادت میشود. در حالیکه آیه میفرماید: عبادت، مقدمۀ توجه دائم است. اگر در عبادت توجه ما به سایر ابعاد زندگی افزایش پیدا میکند، راه و روش ما درست است و اگر کاهش پیدا کرد، در صدد اصلاح برآییم.
بعضی وقتی بندگی میکنند، فقط از خدا دنیا را میخواهند. درواقع عبادت دید گستردهای به آنها نداده است. تمام ظرف زندگی و نوع خواستهها مادی و دنیوی است؛ تمتعات موقت، لذات مادی و محدود. عبادات یک سنگ محک است که ما آمدهایم بندگی کنیم که ثابتقدم بمانیم یا بگیریم و برویم؟
بازنگری در دوستداشتنها
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»[2]
«حکم جهاد بر شما مقرّر گردید و حال آنکه بر شما ناگوار و مکروه است، لکن چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانید.»
خدای سبحان میفرماید: برای شما حکم سختی قرار داده شده است؛ اموری که باطناً مورد پسندتان نیست، در حالیکه بهترین گزینه است. چیزهایی را هم دوست دارید؛ اما برایتان شر است. شما نمی دانید خیرتان در چیست! فقط خدا میداند خیرتان در چه امری نهفته است.
در یک بازنگری متوجه میشویم گاهی اوقات چیزهایی را دوست نداریم؛ اما برای ما خیر است. چرا آن امور را دوست نداریم؟ چون گرفتار نفسانیات هستیم و این با نفس ما هماهنگ نیست، با لذتهای حیوانی ما همراهی ندارد، در حالیکه با انسانیت ما هماهنگ است و سکوی پرش.
گاهی به لذات معنوی روی خوش نشان نمیدهیم، دلیل را باید در خود جستجو کنیم، مشکل از ماست که هنوز بزرگ نشدهایم. بهعکس از لذات موقت که نافع هم نیست، بهدلیل جهالت و بیبصیرتی خیلی لذت میبریم!
خدای سبحان بسیاری از چیزهایی را که دوست داریم به ما نمیدهد؛ چون او عالِم به ماست و میداند منفعتی ندارد و خیرما در آن نیست. خدا برای ما امور سختی را ثبت کرده است، باید بپذیریم، اگر دوست نداریم؛ چون عقل ما ناقص است. اگر از حقیقت آن چیزی که خداوند برای ما در نظر گرفته است،آگاه شویم تلاش میکنیم تا آن را دریافت کنیم. پس باید تجدید نظری در لذات خود داشته باشیم.
تاریخ جلسه: 1403/4/24 ـ جلسه 9
«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی»
[1]. سوره بقره، آیه 201.
[2]. سوره بقره، آیه 216.